کد مطلب : ۴۶۲۸
تعزیه، کهنترین صحنهگردانى ایران
اما آنچه به عنوان تعزیه مشهور است، گونهاى از نمایش مذهبى منظوم است که در آن عدهاى اهل ذوق و کار آشنا در جریان سوگوارىهاى ماه محرم و براى نشان دادن ارادت و اخلاص به اهل بیت پیامبر(ع)، طى مراسم خاصى بعضى از داستانهاى مربوط به واقعه کربلا را پیش چشم بینندگان بازآفرینى مىکنند.
تعزیه معمولا با به اجرا درآمدن پیش خوانى نمایش مجلس اصلى آغاز مىشود. کسى که تعزیه را برپا مىکند را «بانى» و گرداننده آن را، «تعزیه گردان»، «ناظم البکا» یا «معین البکا» و بازیگران آن را «تعزیهخوان» یا «شبیهخوان» مىنامند. همچنین به سایر همکاران برپایى تعزیه «عمله تعزیه» گفته مىشود.
در این نمایش محدودیتى براى استفاده از لوازم و اسباب در میان نیست. مثلاً در زمان ناصرالدین شاه به هنگام اجراى مجلسى از مجالس تعزیه هنگامىکه سخن از وجود یک شیر به میان آمد، بىدرنگ صورت زنده این جانور را که در قفسى محبوس بود از باغ وحش آورده و در پیش چشم حاضران به تماشا مىگذاشتند تا هیجان صحنه بیشتر شود.
شبیهخوانها براى آسانى ادامه مطلب مربوط به نقش خود، معمولا به هنگام اجرا، تکه کاغذى به نام فرد، در دست دارند که در آنها مصراعهاى آخر نقش طرف مقابل یا نخستین مصراع از ادامه نقش خود یادداشت شده تا بتوانند به موقع و بى هیچ زحمتى نقشآفرینى خود را دنبال کنند.
بازیگران ناشى یا خردسال را شخص تعزیه گردان، از کنار محدوده نمایش راهنمایى مىکند. حتى گاهى به شبیه خوانهاى کارآزموده نیز تذکراتى مىدهد. نقش زنان را هم مردان بازى مىکنند که در این حالت به آنها «زنخوان» مىگویند. چنین بازیگرانى براى اینکه در نقش خود بهتر ظاهر شوند باید صدایى زیبا داشته باشند و ترجیحاً نقاب بر چهره بپوشند. گاهى نیز براى بهتر در آمدن بازى نقش زنان، از پسران نوجوان کارآموخته استفاده مىشود.
شبیهخوانان در اجراى هر مجلس معمولًا دو دستهاند:
اولیاخوان
اَشقیاخوان
شبیهخوانهایى که نقش اولیا و یارىدهندگان دین را بازى مىکنند، اولیاخوان، مظلوم و انبیاخوان نامیده مىشوند و کسانى که نقش اشقیا و دینستیزان را بازى مىکنند اشقیاخوان یا ظالم خواناند.
اولیاخوانها نقشهاى خود را موزون و خطابهاى سر مىدهند، اما اشقیاخوانها سخنان خود را ناموزون و معمولى و در پارهاى از موارد، مسخرهآمیز بیان مىکنند. اولیاخوانها جامه سبز یا سیاه بر تن مىکنند و اشقیاخوانها لباس سرخ. اما در مورد سیاهى لشگرهاى هر یک از دو دسته، استفاده از جامههایى با این رنگها مصداق کاملى ندارند.
نشانه و نماد در تعزیه کاربرد زیادى دارد. چنانکه گفتهاند این نمایش باغى از نشانه و نماد است. انواع پرچمهاى سبز، سرخ و سیاه که نماد اهل بیت، شور و انقلاب و سوگوارىاند، علم که نماد درفش سپاه امام حسین(ع) است، تشت آب به نشانه شط فرات؛ شاخه نخل و یا هر نهالى به نشانه نخلستان و درخت.
چرخش به دور خود و راه رفتن به گرد صفحه به علامت گذشت زمان و همچنین مسافرت. چتر که وسیله القاى تازه فرود آمدن هر ولى یا فرشته بویژه جبرئیل از آسمان است.
زدن عینک سفید براى نشان دادن روح بصیرت و نیکدلى؛ عینک دودى براى جلوه خباثت و بدسگالى، عصا که نشانگر تجربه و مصلحتاندیشى است، نگریستن گاه و بیگاه از میان دو انگشت بزرگ دست براى تأکید بر قدرت و فضیلت اولیا در تجسم اوضاع آینده و همچنین پیشبینى.
بر تن کردن نیم تنه بلند سفید (کفنى) به نشانه نزدیک شدن مرگ و اعلام جانبازى، زدن یا افشاندن اندکى کاه بر سر براى نشان دادن ماتم نشینى، اسب سپید بى سوار به نشانه اسب امام حسین(ع)، ذوالجناح و به شهادت رسیدن صاحبش.
گهواره آغشته به رنگ سرخ براى بیان به شهادت رسیدن کودک شیرخوار امام حسین(ع)؛ على اصغر، استفاده گاه و بیگاه از کبوترى سفید براى آگاهانیدن تماشاگران از دریافت نامه یا خبر و همچنین القاى حس معصومیت و همدردى در آنها و کجاوهنشینى شبیه زنان براى نشان دادن به اسیرى رفتن آنها، از جمله این نمادها هستند.
نقشخوانى بر منبر، ویژه اولیاى نامدار است بزرگى و کوچکى چهارپایههاى که اولیا براى سر دادن نقشهاى خود بر آن مىایستند وسیلهاى براى مشخص کردن پایه و مرتبه آنهاست.
تاریخچه
تاریخ پیدایش تعزیه به صورت دقیق پیدا نیست. برخى با باور به ایرانى بودن این نمایش آئینى، پاگیرى آن را به ایران پیش از اسلام به پیشینه سه هزار ساله سوگوارى بر مرگ «سیاوش» پهلوان مظلوم داستانهاى ملى ایران نسبت داده و این آئین را مایه و زمینهساز شکلگیرى آن دانستهاند.
برخى دیگر با استناد به گزارشهایى پیدایش آن را مشخصاً از ایران بعد از اسلام و مستقیماً از ماجراى کربلا و شهادت امام حسین(ع) و یارانش مىدانند.
در دوره اخیر سوگوارى براى شهیدان کربلا از سوى دوستداران آل على(ع) در آشکار و نهان در عراق، ایران و برخى از مناطق شیعهنشین دیگر انجام مىگرفت. چنانکه ابوحنیفه دینورى، ادیب، دانشمند و تاریخ نگار عرب، در کتاب خود از سوگوارى براى خاندان على(ع) به روزگار امویان خبر مىدهد.
اما شکل رسمى و آشکار این سوگوارى، به روایت ابن اثیر، براى نخستین بار در زمان حکمرانى دودمان ایرانى مذهب آل بویه صورت گرفت. این سوگوارى به گونهاى بود که معزالدوله احمد ابن بویه در دهم محرم سال 352 هجرى قمرى در بغداد به مردم دستور داد که براى سوگوارى، دکانهایشان را ببندند و بازارها را تعطیل کنند. نوحه بخوانند و جامههاى خشن و سیاه بپوشند.
در دوران حکومت سلطان محمد خدابنده، شیعیان حداکثر استفاده را در انجام مراسم سوگوارى و بزرگداشت خاندان پیامبر(ص) مىکردند. اما سوگوارىها در این فاصله تاریخى سبک مشخصى نداشت. به تدریج و به مرور زمان، عزادارىها براى حضرت اباعبدالله(ع)، شکل و شیوه مشخصى پیدا کرد. تعزیه اما در دوره ناصرالدین شاه به اوج خود رسید و بسیارى این دوره را عصر طلایى تعزیه نامیده اند.
تعزیه که پیش از آن در حیاط کاروانسراها، بازارها و گاهى منازل شخصى اجرا مىشد، اینک در اماکن باز یا سربسته تکایا و حسینیهها به اجرا در مىآمد. معروفترین و مجللترین این تکایا، تکیه دولت بود که در همین دوره به دستور ناصرالدین شاه و مباشرت دوستعلىخان معیرالممالک در سال 1304 هجرى قمرى ساخته شد. در آغاز سلطنت ناصرالدین شاه، تعزیه در 300 مکان مشخص برپا مىشد.
در سالهاى آغاز دیکتاتورى رضاشاه، یعنى پس از 1304 هجرى شمسى، اجراى تعزیه رفته رفته ممنوع اعلام شد و پا به دوران افول خود گذاشت. هر چند پس از شهریور 1320 دیگر بار سر برآورد، اما در برابر انواع سرگرمىهاى جدید مثل سینما و تئاتر، نتوانست موقعیت و عظمت پیشین خود را بازیابد.
انواع تعزیه
تعزیه از درون سوگوارىهاى مذهبى برآمده و خود نیز جزئى از سوگوارى به شمار مىرود. اما رفته رفته با پیمودن مسیر تکاملى، انواع تعزیهها به وجود آمد. تعزیه را مىتوان به تعزیه دوره، تعزیه زنانه و تعزیه مضحک تقسیم کرد.
تعزیه دوره عبارت است از به نمایش درآوردن چندین دستگاه تعزیه به گونهاى همزمان که چندین گروه تعزیهخوان در یک محل یا محلهاى مختلف، آن را مىخوانند. شیوه کار به این صورت است که گروه نخست پس از پایان بخشیدن به کار خود در محل نخست، به محل دوم مىرود و در آنجا همان دستگاه را تکرار مىکند و دسته دوم جاى آن را گرفته دستگاه دیگرى را به نمایش در مىآورد.
آنگاه گروه نخست پس از به پایان بردن کار در محل دوم به محل سوم مىرود و گروه دوم نیز که کار خود را در محل یکم پایان بخشیده جاى 32 ویژهنامه محرم فرهنگسراى رسانه و خانه شهریاران جوان گروه نخست را در محل دوم مىگیرد. به همین صورت چندین دستگاه تعزیه به صورت هم زمان به نمایش در مىآید.در برخى از جاها تعزیه دوره را در میدانى گرد و پر از تماشاگر بازى مىکردند.
تعزیه زنانه نمایش تعزیهاى است که روزگارى به وسیله زنان و براى تماشاگران زن، معمولاً در دنباله مجالس روضهخوانى اجرا مىشد و تنها به صورت کارى تفننى برجا ماند و عمومیت و توسعهاى نیافت. این تعزیهها را در فضاى باز حیاطها، یا تالارهاى بزرگ خانهها بازى مىکردند.
آنها نقش مردان مجالس مختلف را نیز خود بازى مىکردند. داستان این تعزیهها مثل مضامین تعزیه معمولى بود، با این تفاوت که قهرمانهاى اصلیش را بیشتر زنان تشکیل می دادند. تعزیه زنانه تا میان عهد قاجار گاه گاه در خانههاى اشرافیان بازى مىشد و رفته رفته تا اواخر این دوره از میان رفت.
تعزیه مضحک تعزیهاى است شاد با مایههایى سرشار از طنز، کنایه، لعن و نفرین. افراد در این تعزیه به تمسخر دین ستیزان و کسانى مىپردازند که به پیامبر و امامان و خاندان آنها ستم و یا بىادبى کردهاند.
اگر اولیاخوانى در این تعزیهها نقش داشته باشد، حضورش چه در گفتار و چه در رفتار توأم با وقار و متانت است، در حالى که دیگران هر یک به جاى خود با بازىها و حرکتهایى مضحک و خندهآور ظاهر مىشوند و شادى مىآفرینند.
گاهى نیز مثلا براى نشان دادن مجلس کفار از مطربان و تقلیدگران و مسخرگان استفاده مىکردند که چون مراد از این استفاده توهین و تمسخر به آنها بود، طبعا منعى نیز نمىتوانست داشت. این نوع تعزیهها معمولا در جمعهها و عیدهاى مذهبى و براى شاد کردن مردم اجرا مىشد.
تعزیه امروز
هنر تعزیه، در طول زمان تغییراتى را به خود دیده است اما هنوز هم جزو اصیلترین و پرسابقهترین هنرهاى ایرانى و اسلامى مردمان این سرزمین است.
در استانهاى مختلف از شمالىترین شهرهاى شهرهاى خراسان و آذربایجان تا جنوبىترین شهرهاى سیستان و اهواز از پهنه کویر تا حاشیههاى زاگرس و البرز و از دریاى خزر تا خلیج فارس، در ایام محرم، تعزیه برگزار مىشود.
نسخههاى اشعار این نمایش مذهبى در سراسر کشور تفاوت کمى با هم دارند. مردم از اول ماه محرم همه ساله به مناسبت سالروز این واقعه، در شهرها و روستاهاى ایران، مساجد و تکایا را با قالى و قالیچه آذین مىبندند و دیوارها و منبر را سیاهپوش مىکنند.
تا چند سال قبل، شبیهخوانى و تعزیهخوانى از هفتم محرم در میادین و صحن حیاط حسینیهها و تکایا در شهرستانها معمول بود. شبیهخوانها که براى این کار تعلیم یافته بودند، کار خود را با طبل، شیپور و کرنا در محل تعیین شده آغاز مىکردند. مردان از یک سو و زنان از سوى دیگر، کمکم جمع مىشدند و به تماشاى مراسم شبیهخوانى و تعزیهخوانى مىایستادند. معمولا یک یا چند ریش سفید، ماموریت راهنماى مردم و حفظ نظم محیط برگزارى تعزیه را بر عهده داشتند.
شبیهخوانها هر روز یکى از وقایع کربلا را نشان مىدهند و شبیهخوانى مربوط به آن را نمایش مىدهند. بازیگران نیز معمولا نقش خود را از روى نوشتههایى که دارند مىخوانند و نقشها را بهترتیب اجرا مىکنند. شبیه خوانها در سوال و جوابها تناسب آوایى را رعایت مىکنند.
مثلا اگر امام حسین(ع) یا حضرت عباس(ع) سوال و جوابى رد و بدل کنند و امام سوالى را با شور و حال خاصى بپرسد، حضرت عباس نیز پاسخ او را با تناسب و آهنگین مىدهد. البته مخالفخوانها و اشقیاخوانها، شعرها را با صداى بلند و بدون تحریر مىخوانند و حالتى پرخاشگرانه دارند. تعزیهنامه نیز به عنوان یکى از اصلىترین متنهاى شبیهخوانى در اختیار تعزیهخوانان قرار دارد.
تعزیهنامه، متنى است که تعزیهگردان براى اجراى تعزیهاى گرد آورده یا مىنگارد و پیش از آغاز تعزیه میان شبیهخوانها پخش مىکند. گاهى به تعزیهنامه، «نسخه» نیز مىگویند.
نمایششناسان در بررسى گونههاى مختلف نمایشى به همانندىهایى میان تعزیه و تئاتر روایى اشاره مىکنند. از آن جمله است جنبه بهره بردن از شیوه فاصلهگذارى یا بیگانهسازى که در جریان آن اگر چه بازیگر خود در نمایش ماجرا نقش مىآفریند، اما شیوه کار او چنان است که در تماشاگر مىدمد تا بازیگر را با شخصیت مورد نظر یکى نگیرد (یا به اصطلاح تئاترى، او را همسان نپندارند) و بداند که وى فقط نقش افراد را بازى مىکند.
براى رسیدن به این هدف، یا لحظههایى بازى را قطع مىکند و یا آنکه در برابر کامروایىها یا رنج و شکنجههاى رفته بر آن شخصیت واکنش نشان مىدهد. تعزیه، میراث فرهنگى آئینى ماست. تعزیهخوانها نیز هر سال خود را براى این نمایش آماده مىکنند تا این میراث زنده بماند و نسلهاى بعد نیز از آن بهره ببرند.