تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۸۷ ساعت ۱۴:۴۳
۰
کد مطلب : ۴۶۷۵
سيف فرغاني:

دلخسته ماتم حسينيد، اي خسته‌دلان! هلا بگرييد

دلخسته ماتم حسينيد، اي خسته‌دلان! هلا بگرييد
 سيف‌الدين فرغاني از شاعران قرن هفتم است كه به دليل مهاجرت از فرغانه در ماوراء‌النهر (محل تولد خود) به شهر آق سرا در نزديكي قونيه در آسياي صغير در ابتداي عمر و به سبب انقطاع از مردم و گوشه‌گيري و زير بار مدح حكام ظالم قرار نگرفتن و آزاده زيستن، در همان شهر كوچك آقسرا تا اخر عمر زيست و در گمنامي ‌از دنيا رفت.

از دلايل اين مدعا كه او شاعري بزرگ و استادي مسلم بوده است همين بس كه او و حضرت اجل سعدي در همه عمر با هم مكاتبه و مشاعره داشته‌اند.

او در همه عمر از مدح حكام سفله مغول كه زمامداران اين عصرند حذر داشته و دامن آلوده نكرده است؛ در عوض همانند سعدي به غزل سرايي و سرودن اشعار موعظه و پند مشغول بوده است.

همين گمنامي او و دور بودن او از مركزيت فرهنگي ايران و عدم بازگشت دوباره او به وطن باعث شده كه نامي ‌از او در تذكره‌هاي شاعري نباشد.

سيف اگر چه از اهل سنت بود، اما علاقه شديدي به اهل بيت(ع) و امامان شيعه خاصه حضرت سيد‌الشهدا(ع) دارد. او از قديمي‌ترين مرثيه سراياني است كه درباره امام حسين مرثيه سروده‌اند.

سيف در مرثيه‌اي دلنشين و روان با ديدي اخلاق‌مدارانه و نصيحت‌گونه ضمن پرداختن به واقعه عاشورا مردم را دعوت به اقامه عزا براي كشته كربلا مي‌كند و گريستن در حق او و مصيبت او را باعث نزول رحمت و بخشش گناهان مي‌شمرد.

سيف‌الدين فرغاني در سال 710 در همان شهر آق سرا در گذشت و در همان‌جا مدفون است.

مرثيه وي كه در ديوان سيف فرغاني به تصحيح و كوشش ذبيح‌اللّه صفا آمده است، از دلنشين‌ترين مراثي در زبان فارسي است:
اي قوم! درين عزا، بگرييد
بر كشته كربلا بگرييد

با اين دلِ مرده، خنده تا كي؟
امروز، درين عزا بگرييد

فرزند رسول را، بكشتند
از بهر خداي، را بگرييد

از خون جگر، سرشك سازيد
بهر دل مصطفي، بگرييد

وَز معدنِ دل به اشكِ چون دُر
بر گوهر مرتضي، بگرييد

با نعمت عافيت به صد چشم
بر اهل چنين بلا بگرييد

دلخسته ماتم حسينيد
اي خسته دلان! هلا بگرييد

در ماتم او، خَمُش مباشيد
يا نعره زنيد، يا بگرييد

تا روح كه متَّصل به جسم است
از تن نشود جدا بگرييد

در گريه، سخنْ نكو نيايد
من مي‌گويم، شما بگرييد

بر جور و جفاي آن جماعت
يك دم زسر صفا بگرييد

اشك از پي چيست؟ تا بريزيد
چشم از پي چيست؟ تا بگرييد

در گريه، به صد زبان بناليد
در پرده، به صد نوا بگرييد

نسيان گنه صواب نبود
كرديد بسي خطا بگرييد

تا شسته شود كدورت دل
يكدم نرسد صفا، بگرييد

وز بهر نزول غيث رحمت
چون ابر؛ گه دعا بگرييد
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما