کد مطلب : ۷۱۵۲
جامعهشناسی هیئت-۲
جامعهشناسی هیئتهای مذهبی؛ از رویا تا واقعیت
علل بررسینشدن علمی هیئتهای مذهبی توسط جامعهشناسان
از سوی دیگر، اکثریت توده مبارز و انقلابی را جوانان تشکل میدادند؛ جوانانی که در عین حال به تناسب فاصله گرفتن از زندگی جامعه سنتی (در نتیجه سیاستهای مدرنیزاسیون پهلوی اول و دوم) از شاخصهها و ارزشهای آن جامعه نیز فاصله گرفته بودند و به همین سبب به آنچه که از گذشته مانده بود، به دیده تحقیر و بدبینی مینگریستند.
در این بین هیئتهای مذهبی نیز، بهرغم تحولاتی که در درونمایة برخی از آنها رخ داده بود، بر همان ساختار و سازمان سنتی خود باقی مانده بودند. هر چند بعد از پیروزی انقلاب حفظ این سنت در شکل پیشین خود برای مدیران و بانیان که عموماً پیشکسوتها و هیئتیهای مسن بودند، یک ارزش به شمار میرفت، اما طبیعتاً نمیتوانست مطلوب و مقبول جوانان انقلابی باشد که به قدرت هم دست یافته بودند.
با توجه به مسائلی که بدان اشاره شد، میتوان گفت که پس از پیروزی انقلاب اسلامی فصل جدیدی در سازمانیابی هیئتهای مذهبی گشوده شد؛ فصلی که در برخي زمینهها به انقلابي در ساختار کهن و دیرپای این مجالس انجامید، ضمن آنکه به تنوع و چندگانگی هیئتهای مذهبی هم موضوعیت و رسمیت بخشید؛ اما مسئلة اصلی که در اینجا قصد پرداختن به آن را داریم این است که آيا بهرغم چنین تغییرات و نوسانات گستردة ساختاری-محتوایی که در چند دهة گذشته در هیئتهای مذهبی شاهد آن بودهایم، هیچگاه این فراز و نشیبها از منظر علم جامعهشناسی مورد نقد و بررسی قرار نگرفته است؟!
نگاه تقدسآمیز مانع انجام کار جامعهشناسی است
هیچ شکی در این نیست که در صورت انجام تحقیقات جامعهشناسانه دربارة هیئتهای مذهبی، به عنوان نهادهایی که از مقبولیت اجتماعی، فرهنگی و مذهبی بسیاری در بین اقشار مختلف جامعه برخوردارند، میتوان به نتایج و دادههای ارزشمندی دست یافت؛ اطلاعاتی که به باور بسیاری از کارشناسان به کمک آنها میتوان پتانسیلهاي موجود را شناخت، آسیبها را کشف و چشمانداز آيندة فعاليت هيئتهاي مذهبي در ايران را ترسيم كرد، اما موضوعی که باید مورد نقد و بررسی قرار بگیرد، این است که بهرغم نقشی که هیئتهای مذهبی در شکلدهی جریانهای فرهنگی و اجتماعی در کشورمان دارند، چرا تاکنون مطالعات جامعهشناسانه چندانی روی هیئتها صورت نگرفته است؟ دکتر عباس محمدیاصل، جامعهشناس و مدرس دانشگاه علامه طباطبایی در پاسخ به این پرسش میگوید: «علت این کمبود این است که نگاه جامعة ما به سوی هیئتهای مذهبی به سمت یک نگاه تقدسآمیز جهت پیدا کرده و از آنجایی که علم، مبانی تشکیل و کارکردهای درونی هیئتها را مورد کاوش قرار میدهد، ممکن است نگاه علمی با نگاه تقدسآمیز همراهی نداشته باشد. بنابراین به نظر میرسد که ما از بحث علمی در مورد هیئتها دور شدهایم.»
این جامعهشناس با اشاره به اینکه نگاه تقدسآمیز به هیئتها مانعی برای انجام مطالعات جامعهشناسانه دربارة آنها بوده، میافزاید: «نگاه تقدسآمیز به هیئتها باعث به وجود آمدن نوعی نگاه تکبعدی، پیشداوری و افکار قالبی میشود که همین محدودیتها در نهایت منجر به این میشود که نتوان در خصوص جامعهشناسی هیئتهای مذهبی کار چندانی انجام داد.»
دکتر محمدیاصل در توضیح اظهارات خود میگوید: «وقتی یک جامعهشناس میگوید افرادی که در هیئتها جمع شدهاند، مثل بقیه انسانها افراد طبیعی هستند (یعنی هم در زندگی خود نکات مثبت دارند و هم نکات منفی) و ممکن است مسائلی هم داشته باشد، مورد انتقادات شدید واقع میشود، چون نگاه غالب این است که افرادی که در هیئتها شرکت میکنند، افراد بسیار خوبی هستند؛ هر چند در اینجا بحث بر سر خوب یا بد بودن افراد نیست. ولی مسئله این است که نگاه یکبعدی و پیشداوریهایی مثل اینکه افرادی که در هیئتها شرکت نمیکنند، افراد بسیار بدی هستند، محدودیتهایی به وجود میآورد که نتوان در خصوص مطالعة جامعهشناسانه هیئتهای مذهبی کار چندانی انجام داد.»
بنابر اظهارات این استاد جامعهشناسی وجود چنین گرایشهايي باعث میشود که جامعهشناسان نتوانند پاسخی برای پرسشهای خود پیدا کنند؛ پرسشهایی که دانستن پاسخ آنها میتواند نقش مهمی در مقابله با تهدیدات آینده داشته باشد. محمدیاصل میگوید: «مثلاً یکی از وظایف هیئتهای مذهبی ما در قبل از انقلاب این بود که به لحاظ برهان، استدلال و حجتآوری در مقابل نظام استبدادی و استعماری بايستد؛ بنابراین هیئتهایی که قبل از انقلاب تشکیل میشدند، از لحاظ تعقل و فکر بسیار قوی بودند و گویای این دیدگاه نگاهی به سخنرانیهای شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر، دکتر شریعتی و ... است که در قالب همین هیئتهای مذهبی انجام شدهاند؛ ولی هر چه که ما از انقلاب دور میشویم و در واقع نظام دینی تثبیت میشود، ملاحظه میشود که گویا دیگر نیازی به این استدلالها نیست.
بنابراین میبینیم که سخنرانیهای علمی و دینی در هیئتها ضعیفتر میشود و در مقابل رفتارهای مناسکی مثل مداحی و سینهزنی تقویت میشود». بنابر اظهارات دکتر محمدیاصل در حال حاضر پرسشهایی نظیر این وجود دارند که وقتي ما به سمت مناسکی شدن دین پیش میرویم، وضعیت نسل جوانی که در آینده در این هیئتها شرکت میکنند چه خواهد شد؟
جامعهشناسی یک علم غربی است.
هر چند تعدادی از جامعهشناسان معتقدند که حاکم بودن نوعی نگاه تقدسآمیز در جامعه مانعی بر سر راه جامعهشناسی هیئتهای مذهبی است، ولی گروهی از کارشناسان مسائل دینی و مذهبی این دیدگاه را قبول نداشته و به محدودیتهای علمی و فردی محققانی که قصد انجام اینگونه تحقیقات را دارند، اشاره میکنند.
حجتالاسلام علیرضا رجالی تهرانی، محقق و نویسنده مذهبی، در این خصوص میگوید: «یکی از مشکلات جامعه ما این است که گاه افرادی در حوزههایی کتاب مینویسند که تخصص کمی در آن زمینهها دارند؛ مثلاً کسی که اطلاعات دینی کمی دارد، یک موضوع دینی را از منظر جامعهشناسی مورد بررسی قرار میدهد که این عدم تخصص و آگاهی باعث میشود جنبة دینی کتاب تضعیف شود.»
نویسندة کتاب «ولایت فقیه در عصر غیبت» با اشاره به اینکه علت عدم انجام تحقیقات جامعهشناسانه در خصوص عملکرد هیئتهای مذهبی مخالفت علما و مراجع دینی یا حاکم بودن نگاه تقدسآمیز در جامعه نیست، تصریح میکند: «جامعهشناسی یک علم خارجی است و بسیاری از کتابهایی که در این خصوص تألیف شده، بیشتر از سوی محققان خارجی بوده است. بنابراین اگر کسی بخواهد با چنین رویکردی تحقیقات جامعهشناسی در خصوص عملکرد هیئتهای مذهبی انجام دهد، مسلم است که در تحقیق خود به مسائل مهمی توجه نمیکند. چون این علم، مسائل را فقط از زاویة خود مورد بررسی قرار میدهد.»
بنابر اظهارات این سخنران و نویسندة مذهبی، جامعهشناسی هیئتهای مذهبی وقتی به صورت درست و قابل قبولی انجام خواهد شد که فردی که خواهان تحقیق در این عرصه است، مطالعات دینی و بومي داشته باشد و فرهنگشناسی خوبی نیز بداند، چون تنها در چنین شرایطی است که نتایج تحقیق میتواند خیلی مثمرثمر بوده و به ارائة راهکار بینجامد.
نویسندة کتاب «خلاقیت و نوآوری» در توضیح اظهارات خود میافزاید: «منظور من این نیست که افرادی که قصد تحقیقات جامعهشناسانه در عرصة هیئتهای مذهبی دارند، الزاماً باید به تمام مسائل مذهبی اشراف کامل داشته باشند، بلکه منظورم این است که اگر استادان جامعهشناسی و روانشناسی که میخواهند از دریچه علمی خاص به موضوعات مذهبی نگاه کنند در کنار معلومات علمی خود معلومات دینی خوبی همه داشته باشند یا از طریق فعالیت گروهی اطلاعات مذهبی مورد نیاز خود را به دست آوردند، میتوانند نظریات خوب و راهگشایی در حوزه فعالیتهای خود بدهند.»
بنابر اظهارات حجتالاسلام رجالی، حتی افرادی که امکان مطالعات دینی ندارند، میتوانند برای تکمیل اطلاعات خود حداقل با افراد کار کرده در این زمینهها مشورت كنند، چون در این صورت نگاه علمی به مسائل دینی نه تنها مشکلی ایجاد نمیکند، بلکه میتواند راهکارهایی برای چالشها نیز ارائه دهد.
وي با تأکید بر ضرورت انجام تحقیقات گروهی دربارة چنین موضوعاتی میگوید: «متأسفانه کمتر نویسنده و پژوهشگری در جامعة ما به انجام کار تیمی علاقه دارد. ولی ما شاهد این هستیم که هر وقت تیمی از نویسندگان یا محققان دربارة مسئلهای کار کردهاند، خروجی کار بسیار بهتر و پرمحتواتر بوده، چون هر کدام از اعضای گروه از جنبهای که در آن تخصص داشته، نگارش یا تحقیق را برعهده گرفته بوده است.»
حجتالاسلام رجالی با تأکید بر توجه خاص علما و روحانیان به انجام فعالیتهای علمی و پژوهشی دربارة عملکرد هیئتهای مذهبی میافزاید: «برای مثال یکی از موضوعاتی که علما و روحانیان توجه خاصی به آن دارند، آسیبشناسی هیئتهای مذهبی است که در همین خصوص بسیاری از مراجع خودشان قلم زدهاند و سخنرانیهای بسیاری انجام دادهاند؛ اینطور نیست که علما به جامعهشناسان اجازة ورود و تحقیق در عرصة دین را نداده باشند، چون خود علما در این عرصه ورود جدی داشتهاند و آسیبها و موضوعات مختلفي را نیز مطرح کردهاند.»
طرفین باید نوع نگاه خود را تغییر دهند
همانطور که اشاره شد روحانیان و استادان دانشگاه هر کدام از منظری خاص به دلایل انجام نشدن مطالعات جامعهشناسانه در خصوص هیئتهای مذهبی اشاره ميكنند، اما دیدگاه سومی نیز در این میان وجود دارد که ضمن تأيید بخشی از دیدگاههای دو طرف، به موضوعات مورد توجه قرار نگرفته در دیدگاههای طرفین نيز اشاره میکند.
ابراهیم علیپور، کارشناس مسائل اجتماعی با اشاره به ضرورت تغییر برخی دیدگاهها در نوع نگاه حوزه و دانشگاه در این خصوص میگوید: «من فكر ميكنم چون موضوع هيئت يك جریان خاص است، شايد محافل دانشگاهي ما تاكنون به عنوان یک موضوع علمي به آن نگاه نكرده و همواره آن را از زاوية مسائل ديني و مذهبي مورد بررسي قرار دادهاند؛ يعني چون بيشتر نگاهها به هیئتها مذهبي بوده، كمتر استاد و پژوهشگری با نگاه علمي و بهويژه جامعهشناسانه به آن نگاه كرده است.
از سوی دیگر، یکی از دلایل عدم توجه به جامعهشناسی هیئتهای مذهبی نوع نگاه محافل مذهبی به مسئلة هیئتهاست. افراد مذهبی و محافل دینی اینطور فکر میکنند که علومی نظیر جامعهشناسی (گذشته از بحث غربی یا شرقی بودن آن) نه توان پرداختن به مسئلة هیئتها را دارند و نه صلاحیتی در این زمینه دارند.»
وي به آماده نبودن فضای عمومی جامعه به عنوان یکی دیگر از موانع موجود اشاره کرده و میگوید: «هر چند که علما با انتقاد از برخی مداحیها یا اقداماتی نظیر قمهزنی، فضای عمومی جامعه را برای بیان موضوعات بازتر کردهاند، ولی شما اگر بخواهيد الآن هم به روضهخواني كه روضهاي را بدون سند ميخواند، در مجلسي تذكري بدهید، با اعتراض عمومي مواجه ميشويد و خيلي كم پيش ميآيد كه مردم حاضر در آن مجلس از شما حمايت كنند.»
بنابر اظهارات این کارشناس مسائل اجتماعی حتي اگر كسي بخواهد مطلبي را در رسانهها نیز بيان كند، موضعگيريهايي به وجود ميآيد و خيليها به خاطر هزينهدار بودن چنين اقدامی در قبال برخي موضوعات سكوت كردهاند؛ سكوتي که بنابر اظهارات علیپور در رفتار تمام طبقات اجتماعي در كشورمان وجود دارد. با این وجود علیپور به ضرورت انجام مطالعات جامعهشناسی هیئتهای مذهبی اشاره میکند و میگوید: «با توجه به مقايسة نسل جديد و قديم جامعه، من معتقدم جامعهشناسی هیئتهای مذهبی اقدامی حائز اهميت است.
زيرا با توجه به گسترش رسانهها و شبهه افكنيهايي كه هر روزه در جهان علیه دین مبین اسلام شاهديم، ما بايد بتوانيم در برابر مخاطبانمان بهويژه جوانان پاسخگو باشيم. همه بايد تلاش كنيم تا اين عزاداريها علميتر و كيفيتر برگزار شود تا به آن سطحي كه مد نظر اسلام است، برسيم. ما نبايد اجازه دهيم هيئتها به مسائل حاشيهاي و سلايق فردي كشانده شوند.
از اين منظر اين وظيفهاي است كه بر دوش تمامي كساني كه در دستگاه اهل بيت (ع) خدمت ميكنند، قرار دارد. اگر ما ميخواهيم كه آيندة عزاداري براي حضرت سيدالشهداء (ع) پررونقتر باشد، بايد رويكرد علمي و بهخصوص جامعهشناسانه به هيئتها داشته باشيم و مشكلات اوليه را نيز تحمل كنيم.»
علیپور در انتهای اظهارات خود میافزاید: «در سند چشمانداز ۲۰ساله كشورمان به مسائل فرهنگي اشاره شده، ولي به مسئلة هيئتها اشاره خاصي نشده است، در صورتي كه در كشور ما بدون اينكه سازماني متولي هيئتها باشد، بهترين هيئتها به صورت خودجوش تشكيل ميشوند كه در صورت انجام كار علمي دربارة آنها ميتوان به پتانسيلهاي عظيم فرهنگي و اجتماعي موجود در آنها پي برد و ميتوان گرة بسياري از مشكلاتي كه جامعه ما امروزه دچار آن شده، باز كرد.»
آیا زمان عمل نرسیده است؟
در این گزارش تا حد امکان به موضوعات و دیدگاههای مختلف اشاره شد، اما باید گفت که جامعهشناسی هیئتهای مذهبی موضوعی نیست که بتوان در قالب یک گزارش به بررسی آن پرداخت. در واقع هنگامی که از دریچة علم جامعهشناسی بخواهیم سیر تکاملی هیئتهای مذهبی از قبل تا بعد از انقلاب و شرایط امروز آنها را مورد بررسی قرار دهیم با پرسشها و معماهای بسیاری مواجه میشویم که یافتن پاسخی مناسب برای آنها نیاز به تحقیق و مطالعات فراوان دارد.
پرسشهايي نظیر اینکه در جامعة مدرن و صنعتی امروز راز حیات دیرپای هیئتهای مذهبی در چیست؟ چرا سالیان سال هیئتهای سنتی، یگانه الگوی عام و بیرقیب مجالس عزاداری بوده، اما فقط در ربع قرن اخیر، گونههای متنوع و موازی بسیاری ظهور کرده و با هم به رقابت پرداختهاند؟ آیا هر گونهاي از هیئتها تا زمانی عمر مییابند که بتوانند پاسخگوی نیازهای جامعه باشند و تا وقتی زنده میمانند که ضرورت کارکردی آنها ایجاب کند؟ آیا پیدایش یک گونه جدید از هیئتها همیشه به معنای مرگ گونة پیشین است؟ موقعیت ویژة واقعة عاشورا و شخصیت امام حسین (ع) در باور و زندگی شیعی، چگونه با هدایت امام خمینی (ره) و برخی روحانیان و روشنفکران انقلابی به پیدایش الگوی تطبیقی انقلاب اسلامی و قیام امام حسین (ع) انجامید؟زندگی شهری و واقعیتی به نام فرهنگ جوانان چه نقشی در سرعتبخشی به روند تغییرات ساختاری و محتوایی هیئتهای مذهبی در دوران پس از انقلاب داشته است؟ چگونه میتوان به تصویری به نسبت جامع از جریان مداحی و مجالس مذهبی امروز کشور دست یافت؟ آیا ممکن است پیچیدگی پدیدههای اجتماعی عصر حاضر سبب ایجاد تغییرات ساختاری و محتوایی و تشکیل هیئتهای جدیدی در دهههای آینده شود؟
این موارد تنها بخشی از پرسشهايي است که با تحقیقی اجمالی در این خصوص ذهن را به خود مشغول میسازند. ولی تا وقتی که سازمانها، هیئتها و محافل علمی، اقدامی عملی برای فراهم کردن زمینة مناسب برای جامعهشناسی هیئتهای مذهبی انجام ندهند، بسیاری از این پرسشها همچنان بیپاسخ باقی خواهند ماند.