تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۸۸ ساعت ۱۴:۲۵
۰
کد مطلب : ۷۱۷۲

عاشورا و مضامین مذهبی در شعر معاصر -۲

منصور ملکی
عاشورا و مضامین مذهبی در شعر معاصر -۲
به معرفی بعضی دیگر از شاعرانی که تحت تأثیر کلام «محتشم» و یا بهره‌گیری از شعر «محتشم» آثاری به وجود آورند، که هم ارادت آنان را به حضرت امام حسین‌(ع) نشان دهد و هم در زمینه‌ «شعر مذهبی» اثری به یادگار بگذارند، می‌پردازیم.

مشفق کاشانی

عباس کی‌منش، معروف به «مشفق کاشانی» در سال ۱۳۰۴ شمسی در کاشان متولد شد؛ تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود به پایان برد و سپس برای ادامه تحصیل به دانشگاه تهران راه یافت و به اخذ درجه‌ی فوق لیسانس در رشته‌ی امور اداری و بودجه نائل شد.

مشفق کاشانی علاوه بر چندین مجموعه‌ شعر، مقالات بسیاری در زمینه‌های ادبی و تحقیقی و عرفانی و سیاسی منتشر کرده است.

مشفق کاشانی در «مخمسی» ترکیب‌بند « محتشم کاشانی» را تضمین کرده است؛ برای آشنایی با این اثر، فقط پنج مصرع اول را مثال می‌آوریم.
از موج فتنه چشم جهان غیرت‌یم است
وز تند باد حادثه پشت فلک خم است
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا وچه ماتم است.»

همان‌گونه که پیش از این اشاره شد، پس از انقلاب اسلامی شاعرانی با تکیه بر فرهنگ تشیع به میدان آمدند؛ جریانات انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و دفاع از رهبران مذهبی و سیاسی را در دو قالب «نیمایی» و « سنتی» دستمایه‌ی هنر خود کردند و بدین ترتیب « ادبیات پایداری یا مقاومت» را که از گذشته، شاخه‌ای در ادبیات بوده است، همچنان پویا و زنده حفظ کردند.

این شاعران در قلمرو و اندیشه‌شان در موضوعات انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و دفاع از رهبران مذهبی وسیاسی، به نوعی واقعه‌ عاشورا و حماسه‌ی خمینی را به موضوعات مورد علاقه‌شان پیوند زدند.

گرچه به نظر می‌رسد که قالب « نیمایی» عرصه‌ی اندیشه‌های اینان نیست و برای بیان مقصود هنوز قالب‌های سنتی از اعتباری برخوردارند، با این حال تنی چند از اینان در قالب «نیمایی» و بیش‌ترشان در قالب « سنتی» آن هم در دو قالب «غزل» و « مثنوی» (به بیان مقصود پرداخته‌اند و باز به یاد بیاوریم ک) همان گونه که اشاره شد ورود سیل لغات و ترکیبات تازه که در شعر اینان وجود دارد، نمی‌گذارد قالب‌های سنتی، شعر آنان را از زمانه دور کند، تازگی این لغات و ترکیبات شعر اینان را به قلمرو شعر امروز می‌آورد.

نگاهی به دفترهای شعر شاعرانی که صاحب دفتری هستند و نگاهی به مجله‌های ادبی – که نگاه کردن به آنها کار بسیار دشواری است – از بس پراکنده و دور از دسترس‌اند – نشان‌دهنده‌ این نکته‌ست که بسیاری از این شاعران بیش از هر چیزی به قوت، سختگی، پختگی، رسایی، رشاقت و زیبایی کلام تسلط دارند و صد البته بسیاری نیز فقط بیان احساسات پاک و صادقانه‌شان را بیان کرده‌اند، بی آن که چیزی از تعریف شعر بدانند یا به قالب‌ها و اوزان آشنا باشند.

باری در آثار: ریاضی یزدی، خوشدل تهرانی، شهریار، موسوی گرمارودی، علی معلم، محمد علی مجاهدی، پرویز خرسند، سهیل محمودی، قیصر امین پور، سید حسین حسینی، ساعد باقری، پرویز بیگی، حسین منزوی، نصرالله مردانی، علیرضا قزوه، محمود شاهرخی، صفا لاهوتی، عبدالحبار کاکایی، رضا اسماعیلی، یدالله گودرزی، محمد جواد شفق، ابوالحسن ورزی، فاطمه راکعی، سپیده کاشانی، اکبر دخیلی، علی انسانی، محمدرضا محمدی نیکو، سلمان هراتی، بهمن صالحی، حسین اسرافیلی و دیگران درخت برومند شعر معاصر امروز (گیرم در همان قالب‌های سنتی) بارورتر شده است و در بسیاری از شعرهای این شاعران ارادت به حضرت امام حسین(ع) و خاندان مطهرش و نیزواقعه‌ی جانسوز کربلادستمایه‌ی بیان و کلام شده است.

دلیل توجه این شاعران به واقعه‌ عاشورا نشان‌دهنده‌ آن است که والاترین و روشن‌ترین تجلیات عرفانی در وجود حضرت امام حسین(ع) و یارانش به ظهور رسیده است.

مثلاً از میان آن همه مفاهیم و سخنان والای عرفانی – توحیدی که از ایشان به ما رسیده است، کافی است به دعای عرفه مراجعه کنیم تادریابیم آن حضرت در باب عرفان نظری، چه مباحث گران قدری را ضمن دعا و نیایش خویش مطرح کرده است و نیز زندگی و سرنوشت آن حضرت لبریز از دقایق بسیاری است که عملاً نمونه والای معرفت و عرفان است.

همین‌ها موجب شده که حضرت امام حسین(ع) را طبق تعریفی که از انسان کامل داریم – آن چنان که کسانی چون: محی الدین عربی و عزیز الدین نسفی – بیان داشته‌اند، نمونه‌ی والای انسان کامل بدانیم. به همین دلیل برای شاعران جای فخر و مباهات است که به شرح عرفانی آن انسان کامل – حضرت سیدالشهداء(ع) - بپردازند.

فرصت این تحقیق و نگارش آن چنان نیست که از هر یک از شاعرانی که نام بردیم نمونه‌هایی بیاوریم، فقط به اشارتی و سطر یا سطرهایی بسنده می‌کنیم تا خواننده خود در جستجوی دفترهای شعر این شاعران برآید و شعرهایشان را مطالعه کند و نیز ذکر این نکته لازم است که نگارنده فقط در موضوع «عاشورا» و «حضرت امام حسین(ع)» نمونه‌هایی می‌آورد و گرنه این شاعران حضرت علی اکبر(ع) – هجده ساله‌ی ارغوانی – و حضرت سجاد(ع) – آن ساقه‌ی سبز دعا – و حضرت ابوالفضل (ع) – دست‌های مهربان علقمه – و حضرت زینب (س) – آن اسوه‌ی استقامت و صبوری – شعرهایی سروده‌اند.

زنده‌یاد حسین منزوی، در شعری با عنوان:‌« سیاوش زیبا» چنین می‌سراید:
ای خون اصیلت به شنگ‌ها، نه غدیران
افشانده شرف‌ها به بلندای دلیران
جاری شده از کرب و بلا، آمده و آنگاه
آمیخته با خون سیاووش در ایران

سهیل محمودی، در شعری با عنوان « اوج عطش»می‌سراید:
تو با تنهایی‌ات از خود فرا رفتی به تنهایی
وی در خود فرو ماندیم ما جمع تماشایی
تو در اندازه‌های ناگزیر ما نمی‌گنجی
تو را هم با تو می‌سنجیم در عزم و شکیبایی

محمدرضا محمدی نیکو، در شعری با عنوان « شمشیر و شهادت» می‌سراید:
ای پیچیده شبی در دل این کوچه صدایت
یک جهان پنجره بیدار شد از بانگ رهایت
تا قیامت همه جا محشر کبرای تو برپاست
ای شب تار عدم، شام غریبان عزایت

یدالله گودرزی، در شعری با عنوان « در مصاف گلوی تو» می‌سراید:
خورشید سربرهنه برون آمد چون گرمی آتشین و، سراسر سوخت
آیینه‌های عرش ترک برداشت، قلب هزار پاره‌ی حیدر سوخت
از فتنه‌های فرقه‌ی نوبنیاد، آتش به هر چه بود و نبود افتاد
تنها نه روح پاک شقایق مرد، تنها نه بال‌های کبوتر سوخت!

ساعد باقری، در شعری با عنوان « شکفتن در بهار زخم» می‌سراید:
چه رود است این که از آن سوی سدهای زمان جاری‌ست
خروشان، موج در موج از کران تا بی‌کران جاری‌ست
که می‌داند چه خواهد رست از این باران خون آلود
که گویی از گلوی پاره‌ی هفت آسمان جاری‌ست

مسلم فدایی، در شعری با عنوان « به اسطوره‌ی عزت و‌آزادگی» می‌سراید:
از خامی و خاموشی دژخیم‌هایی که ما بودیم، ما، ای دوست!
کم کم به خاکستر گراییدند، دل‌‌ها، علم‌ها، خیمه‌ها، ای دوست!

کریم رجب‌زاده، در شعری با عنوان «از حریق سبز یاد تو» می‌سراید:
از حریق سبز یاد تو، جهان آتش گرفت
آسمان خون گریه کرد و کهکشان آتش گرفت
نام تو راز غریب ارغوان و آتش است
تا به لب آوردمش، دیدم زبان آتش است

علیرضا قزوه، در شعری با عنوان « غزلی ناتمام» می‌سراید:
شور به پای کند خون تو در هر مقام
می‌شکنم بی‌صدا در خود، هر صبح وشام
در رگ عطشانتان، شهد شهادت به جوش
می‌شکند تیغ را، خنده‌ی خون در قیام

قیصر امین پور – یکی از بهترین شاعران ابی‌قبیله – در شعری با عنوان « تصویر» می‌سراید:
قلم از غم، ولی بی‌تاب دارد
که این تصویر از خون قاب دارد
گلوی تشنه‌ی خون خدا را
لب تیغی دریغا آب دارد

بهمن صالحی – که پیش‌تر و قبل از انقلاب در شعر نیمایی نام آشنایی بود – درشعری با عنوان « پیام عاشورا» می‌سراید:
بشنو ای دل نکته‌ای عبرت فزا
روز عاشورا زبور مرتضا
آن زمان کز خون یاران حسین
بود رنگین دشت خون کربلا
بانگ می‌زد شیر میدان جهاد
برگروه کافران و اشقیا:
- گر نماند جز به قفلم استوار
بر بسیط خاک، آیین خدا
پس فرود آیید در این کارزار
بر سرم پیوسته، ای شمشیرها

سید حسن حسینی، در شعری با عنوان « تفسیر قرآن» می‌سراید:
شوریده سری که شرح ایمان می‌کرد
هفتاد و دو فصل سرخ، عنوان می‌کرد
با نایی بریده نیز، بر منبر نی
تفسیر خجسته‌ای زقرآن می‌کرد

سید علی موسوی گرمارودی – یکی از شاعران مقتدر، که از پیش از انقلاب اسلامی، در شعرش حق و عدالت را می‌ستود و ظلم و ستم را دشمن می‌دانست – در شعری در قالب نیمایی با عنوان « خط‌خون» می‌سراید:
درختان را دوست می‌دارم
که به احترام تو قیام کرده‌اند
و آب را
که مهر مادر توست
خون تو شرف را سرخگون کرده است
شفق، آینه‌وار نجابتت
و فلق محرابی،
که تو در آن
نماز صبح شهادت گزارده‌ای.
آه! ای مرگ تو معیار!
مرگت چنان زندگی را به سخره گرفت
و آن را بی‌قدر کرد
که مردنی چنان،
غبطه‌ی بزرگ زندگانی شد!

و سرانجام این نوشته را با شعری از «محمدرضا شفیعی کدکنی» - استاد بزرگ دانشگاه، محقق و پژوهشگر بزرگ ادبیات فارسی – به پایان می‌بریم.
ایشان، در شعری با عنوان « چهره‌ی عشق» می‌سراید:
باز در خاطره‌ها، یاد تو ای رهرو عشق
شعله‌ی سرکش آزادگی افروخته است
یک جهان بر تو و بر همت و مردانگیت
از سرشوق و طلب، دیده‌ی جان دوخته است
نقش پیکار تو، در صفحه‌ی تاریخ جهان
می‌درخشد، چو فروغ سحر از ساحل شب
آن که از مکتب آزادگیت درس آموخت
پیش آمال ستمگر ز چه تسلیم شود!
زور و سرمایه‌ی دشمن نفریبد او را
که اسیر ستم مردم دژخیم شود
زان فداکاری مردانه و جانبازی پاک
جاودان بر تو و بر عشق و وفای تو درود.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما