کد مطلب : ۱۲۹۸۱
چرایی حضور در هیئت
از مراد دل جداتر میشوی (مـولـوی)
درباره چرایی حضور در هیئت، دیدگاههای متفاوت و گاه متضادی وجود دارد. یافتن كاملترین و جامعترین پاسخ، گذشته از آنكه از پیدایی نتیجه پیشگفته «دوری از حضرت سیدالشهدا (ع)» مانع میشود، میتواند به دعوای دیرینهسال «تقدم ارزشی سخنرانی یا مداحی» در هیئت پایان دهد و مشخص سازد كه كدامیك اصل است و دیگری فرع؟
پاسخ این سؤال ما را یاری خواهد كرد كه اگر فرصتمان برای حضور كامل در مراسم هیئت محدود بود، بدانیم منبر را برگزینیم یا سوگواری را؟ در ادامه به بیان و نقد این دیدگاهها خواهیم پرداخت.
۱. بخشودگی گناهان
این گروه، محافل اهل بیت (ع) را مجالسی برای پاكشدن از گناهان میدانند و اشكها را بارانی بر شعلههای جهنم. پایه فكری این دیدگاه، بر این حدیث امام صادق (ع) استوار است كه: «هرکس از ما یاد کند یا نزد او از ما یاد کنند و به اندازه بال مگسی اشک بریزد، خدا گناهانش را میآمرزد؛ هرچند بیش از کف دریا باشد.»۲
با این نگرش میتوان در طول سال گناه كرد و در یك دهه با اشك خود راهی میانبر به بهشت پیدا كرد. این عده در استدلال خود، آگاهانه یا ناآگاهانه، از آوردن شرط عقلی و بدیهی این پاداش خودداری میكنند تا مبادا بهشترفتنشان منتفی شود.
آری؛ پاكشدن از گناهان، كمترین پاداشی است كه خدای حسین (ع)، برای عزاداران ثبت خواهد كرد؛ اما به این شرط كه عزاداری با معرفت و شناخت نسبت به دلیل اصلی عزاداری انجام گرفته باشد. اگر عزادار فلسفه اصلی حضور در هیئت را دریابد و به همان نیت نیز در مجلس شركت كند، قطعاً از چنین پاداشی بهرهمند خواهد شد. از نگاه این گروه، اصل در هیئتها عزاداری است و سخنرانی مقدمهای برای آن است.
۲. تسلی حضرت زهرا (س)
بنابراین دیدگاه، حضرت زهرا (س)، ۱۳۶۹ سال است كه برای شهادت فرزند خود به سوگ نشستهاند و بر شیعیان لازم است كه با حضور در مجالس عزای آن امام، مرهمی بر دل آن بانو باشند. در این نگاه نیز، اصل در هیئت، عزاداری است.
۳. زنده نگهداشتن پیامهای عاشورا
در این نگرش، فلسفه وجودی هیئتها، استمرار رسالت حضرت زینب (س) و زنده نگهداشتن درسها و عبرتهای عاشوراست؛ درسهایی چون ظلمستیزی، عشق به ولایت، اهمیت نماز و ... و عبرتهایی مانند چرایی به شهادت رساندن نوه یك پیامبر به دست پیروان همان پیامبر!
این نگاه، گرچه برخلاف دو نظر پیشین، بسیار منطقی است؛ اما افراطورزی و روشنفكرنمایی گروهی از طرفداران این دیدگاه، كار را به جایی رسانده است كه گریستن بر سیدالشهدا (ع)، تنها به منزله چاشنی جلسات و یا یك پشتوانه عاطفی برای زنده نگهداشتن پیامهای عاشورا مطرح شده است و آنچه اهمیت تام و تمام دارد، شناخت و گستراندن آموزههای عاشورایی است. در این نگاه اصل در هیئت، سخنرانی است.
۴. عشقورزی با ساقی عشق
از نگاه عارفان، در میان معصومان (ع)، حضرت سیدالشهدا (ع) امامی است كه بیش از دیگران، سالكان كوی عشق را راهبری میكند. حسین (ع) است كه خود مست از جام الست، جامی در دست دارد تا جان تشنگان را با قطرهای از می طهور، به عشق الهی آتش زند؛ از اینرو، حضور در هیئت باید به انگیزه توسل به ساقی عشق باشد تا آن امام همام، ما را نیز فراتر از زمان و مكان به جمع یاران عاشورایی خویش ببرد.
در این اظهار عشق به حضرت سیدالشهدا (ع) نیز گرچه گناهان بخشوده میشود، هدف اصلی عشقورزی است و نه بخشودگی گناهان. هدف، عشق به حسین (ع) است و نه چون معاملهگران اشك فروختن و بهشت خریدن. در این خیل، كسی به انگیزه بهشترفتن برای حسین (ع) نمیگرید كه اینجا هرچه هست عشق است و بس.
بدیهی است كه اظهار عشق راستین تنها به زبان محدود نمیشود كه عشق باید در جان گسترده شود و در عمل نیز جلوه یابد. انسان عزاداری كه از عشق میگوید و جز به مشق ابلیس رفتار نمیكند، خود و باز نیز خود را به سخره گرفته است.
عارف بزرگوار، حاج میرزا اسماعیل دولابی (ره) در تأیید نگرش «عشقورزی با ساقی عشق» میگوید: «ماه محرم یكی از ماههای تكامل است و محبت و عزاداری برای امام حسین (ع) انسان را زود به مقصد میرساند. «کُلُّنا سُفُنُ النَّجا›ِ وَلکِن سَفینَـ‹ُ الحُسَینِ اَسرَعُ»؛ «همه ما كشتیهای نجاتیم؛ اما كشتی حسین (ع) سریعتر است.»»۴
در میان این گروه نیز برخی راه افراط در پیش گرفتهاند. انداختن زنجیر بر گردن و چهار دست و پا به سوی حرم امام (ع) روانهشدن، نمونهای از كسانی است كه جنون را جایگزین عشق كردهاند. این گروه با انداختن زنجیری بر گردن و زنجیری بر اندیشه، مكتب عشق را آلودهاند. در این نگاه اصل در هیئت، عزاداری است.
۵. حسینیشدن
این نگاه، حد وسطی است میان دو دیدگاه پیشین. از این منظر، هم زنده نگهداشتن پیامهای عاشورا اصل است و هم عشقورزی با امام عشق (ع). از این منظر هیچكدام از «سخنرانی» و «مداحی» تقدم ارزشی ندارند و هركدام یك ركن هیئتاند. در هیئت، هم باید اندیشه منطقی شود و هم قلب، نورانی و عاشق كه شناخت بدون محبت و بیهمراهی دل، راهی به وادی عمل نمیگشاید و در همان دایره شناخت متوقف میماند و احساس و عاطفه بدون شناخت نیز راهی به خیمه حسین (ع) نمییابد.
سخنران باید با طرح مباحثی معرفتافزا به شناخت هرچه بیشتر عزاداران نسبت به مفاهیم دینی و عاشورایی همت گمارد و اندیشه آنان را تكامل بخشد و مداح نیز با تقویت پیوند عاطفی سوگوران با امام (ع)، قلب آنان را مالامال از عشق كند؛ البته نباید از نظر دور داشت كه اثربخشی این دو، مستقل از یكدیگر نیست و این دو ركن هیئت، با یكدیگر در تعامل هستند. هرچه شناخت نسبت به امام (ع) بیشتر شود، محبت بیشتر میشود و هرچه محبت بیشتر شود، انگیزه آدمی برای شناخت فزونی مییابد.
پینوشت:
۱. من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۴۰۱، ح ۵۸۶۴
۲. بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۲۸۲
۳. حماسه حسینی، ج ۱، صص ۴۶ و ۷۹
۴. مصباح الهدی، ص ۳۰۱