کد مطلب : ۱۳۰۳۶
چــگــونــگــی تــصـویـر ائــمــه (ع) در تــئــاتــر
اَنا بَشَرٌ مِثلُکُم....
وی آثاری همچون «ملكه جنیان»، «غزل کفر»، «میرعشق»، «منطقالطیر سلیمانی» و «دزدآب» را نوشته یا کارگردانی کرده است.
دژاکام: لزوم حضور فیزیکی ائمه معصوم (ع) در یک چرخه عقلانی
امیر دژاکام معتقد است که لازم است امامان (ع) بر روی صحنه نشان داده شوند. وی با تقسیمبندی امور به دو دسته «عقلانی» و «عبادی» توضیح میدهد که امر عبادی، امری است که به ایمان مربوط است، روزبهروز میتواند محکمتر بشود و یا حتی اتفاقاتی باعث شود، از بین برود. بخشی از مراسم دینی ما امور عبادی هستند. دژاکام میگوید: «ما در فعالیتهای عبادی خودمان که یکی از آنها تعزیه است، حضور فیزیکی ائمه (ع) را داشتهایم.»
وی درباره امور عقلانی بیان میکند: «امور عقلانی با چون و چرا و دلیل و برهان و تجربه همراه هستند که یا باید استدلال عقلانی برای آنها داشت یا مصداق تجربی داشته باشند و در شرایط آزمایشگاهی تکرارپذیر، سنجشپذیر و دیدنی باشد.»
دژاکام میافزاید: «ورود به حوزه زندگی امامان (ع) به این دلیل است که بخشی از نیازهای ما در امور متعالی یا امور طبیعی پاسخ داده شود؛ پس رویکرد ما نسبت به ایشان باید پاسخهای محسوس و سنجشپذیری داشته باشد که هر دو در امور مادی تبلور دارد.»
وی نمایش این «تبلور» را از طریق یک داستان با ابعاد عقلانی، محسوس و درکشونده ممکن میداند و اضافه میکند: «اگر بپذیریم، امور طبیعی و متعالی باید با ویژگیهای سنجشپذیر و محسوس به درام وارد شود، باید خصلتهایی به خود بگیرند و خود را با ساختار درام هماهنگ کند.»
دژاکام توضیح میدهد که درام، قهرمان و ضد قهرمان دارد و زمانیکه این دو روبهروی هم قرار میگیرند، اگر تجسد داشته باشند و دیده شوند، بهتر میتوانند، از مواضع عقلانی خود دفاع کنند و میگوید: «حیطه هنر تئاتر، عقلانیت است و به همین دلیل ما به کسانی نیاز داریم که این عقلانیت را بگویند، زندگی و آن را در وجه مثبت خودش رؤیتپذیر کنند.»
وی اظهار میکند: «اگر ما به زندگی امامان (ع)، رویکرد تاریخی و دقیق داشته باشیم و آنها را در مسیر داستانها به همراه رنجها و سختیهایی که تحمل میکنند، ببینیم، میتوان از آنها دفاع کرد و آنها را بررسی نمود. اصلاً شاید لازم باشد، به خودمان «فرستاده» و «بنده»بودن پیامبر (ص) را که در هر نماز شهادت میدهیم، یادآوری کنیم. «فرستاده»بودن به بخش عبادی ناظر است و «بنده»بودن نیز به تجسم خاکی و هیبت انسانی اشاره دارد.»
این نویسنده و کارگردان تئاتر، رسیدن به این مفاهیم را به تلاش نیازمند میداند و معتقد است، میتوانیم حضور فیزیکی ائمه معصوم (ع) را در یک چرخه عقلانی داشته باشیم «هرچند که میدانم، ممنوعیتهایی در این مورد وجود دارد.»
وی البته این ممنوعیتها را بیشتر زاییده ذهن هنرمندان میداند و میگوید: «در بین هنرمندان تئاتر این فکر وجود دارد که نمایش چهره و فیزیک ائمه (ع) ممنوع است و برحسب آن نیز فعالیت میکنند؛ اما اگر فتوای شرعی درباره حرمت این کار وجود ندارد، باید حکم رسمی یک فقیه وجود داشته باشد.»
دژاکام درباره تعامل بین هنرمندان و علمای دینی میگوید: «دو نظر درباره تجسمبخشی به امامان (ع) وجود دارد؛ یکی آنکه اگر به این بزرگان و روحانیان تجسد دهیم، جنبه زمینی پیدا میکنند و طبیعی است که از روحانیت آنها کاسته خواهد شد. دیگر آنکه اگر این عده آنقدر آسمانی شوند که برای انسان زمینی دور از دسترس باشند، فراموش خواهند شد.»
در نظر گرفتن وجوه زمینی، بدون فراموشکردن وجوه آسمانی
وی معتقد است، باید در این امور حد وسط در نظر گرفته شود؛ یعنی وجوه زمینی ایشان را در نظر بگیریم، بدون فراموشکردن وجوه آسمانیشان؛ ضمن آنکه این وجه آسمانی آنقدر پررنگ نشود که هیچ انسانی به آن راه نداشته باشد؛ زیرا امامان (ع) انسانهایی هستند که برای راهنمایی و هدایت بشر آمدهاند.»
دژاکام درباره استفاده از شیوه «فاصلهگذاری» تعزیه در تئاتر معتقد است: «در ابتدا باید دانست که در تعزیه بههیچوجه فاصلهگذاری وجود ندارد و استفاده از واژه «فاصلهگذاری» در تعزیه غلط است. آن چیزی که در تعزیه داریم، شبیهسازی است که با فاصلهگذاری فرق میکند.»
وی توضیح میدهد، فاصلهگذاری یعنی ایجاد فاصله بین احساسات مخاطب و اثر تا تماشاگر دچار احساسات نشود، درحالیکه آنچه در تعزیه وجود دارد، صمیمیت است و همین تحریک بیشتر احساسات مخاطب را باعث میشود.
نویسنده نمایشنامه «غزل کفر» با بیان اینکه «فاصلهگذاری»، واژهای متعلق به تئاتر اپیک است، تفاوتهای «تعزیه» و «تئاتر اپیک» را برمیشمرد و اضافه میکند: «در تئاتر اپیک انسان اصلاً صاحب اصالت نیست. اصالت با اجتماع است. همه چیز در طول اراده اجتماع شکل میگیرد؛ درحالیکه در تعزیه اصالت با انسان است. اومانیسم وجود دارد و انسانگرایی در طول اراده خداست. در ضمن در تعزیه غرقشدن در رویا وجود دارد که در تئاتر اپیک این کار انجام نمیشود.»
وی توضیح میدهد که آنچه در تعزیه وجود دارد، «شبیهسازی» است و «فاصلهگذاری» در تعزیه، واژه اشتباهی است که متأسفانه سالیان سال گفته شده است؛ درحالیکه «ما نمیتوانیم، از هر اصطلاح و عبارتی به هر منظوری استفاده کنیم. نمیتوانیم «فاصلهگذاری» را هم برای تعزیه و هم «تئاتر اپیک» به کار ببریم. اگر میخواهیم بگوییم که بازیگر تعزیه، نقش اشقیا و اولیا را بهعینه بازی نمیکند، درست است؛ اما اسم آن فاصلهگذاری نیست.»
دژاکام ادامه میدهد: «در تئاتر میتوان از تکنیک شبیهسازی استفاده کرد. بازیگر، شبیهی را بازی میکند و صورتش هم دیده میشود و تماشاگر حس و حالهای وی را میبیند؛ اما چنین تکنیکی به همذاتپنداری منجر میشود.»
بهروز غریبپور، نویسنده و کارگردان تئاتر است که چندی پیش «اپرای عروسکی عاشورا» را به روی صحنه آورد که جدیدترین نمونه از این حیث به شمار میآید.
غریبپور: راه حل، نمونهسازی است
بهروز غریبپور موضوع «حضور فیزیکی ائمه (ع) در کارهای نمایشی» را بسیار مهم و بغرنج میداند و پاسخ هنرمندان را در این مورد تعیینکننده نمیداند و معتقد است، این نیاز وجود دارد که هنرمندان با برگزاری جلسهها و ارائه دلایل به مراجع تقلید، فتاوی مقبول و مطلوب را دریافت کنند.
وی همچنین به این نکته اشاره میکند که قرنهاست، تعزیهخوانها که نمایشهایشان بهطور عمومی با محوریت زندگی ائمه (ع) و حضور خود آنها بر صحنه اجرا میشود، نتوانستهاند که یک فتوای راهگشا از مراجع محترم اخذ کنند.
غریبپور دلیل این امر از سوی مراجع را اینگونه توضیح میدهد: «مراجع این دغدغه را دارند که مبادا هتک حرمتی صورت بگیرد و (ناتوانها) از معصومین و ائمه (ع) چهرههای نامطلوبی ارائه کنند.» و پیشنهاد میدهد: «راه حل میانی نمونهسازی است.»
وی درباره نمونهسازی توضیح میدهد: «نمونهسازی یعنی اینکه اثری جامع و کامل با همکاری یک کارگردان و نیروی هنری مورد قبول ساخته شود تا نظریات بر اساس آن صادر و دیالوگ برقرار شود؛ یعنی چیزی وجود داشته باشد که راجع به آن صحبتی انجام شود؛ زیرا اگر وجود نداشته باشد، بر اساس تصوراتشان میگویند: «اصلاً نباشد.»»
غریبپور به فیلم «گاو» اشاره میکند که پس از ساختهشدن، باعث شد سینما مورد پذیرش قرار بگیرد و «اپرای عاشورا» را مثال میزد که راه را برای بیان سوژههای مذهبیِ صرف از طریق شیوه عروسکی باز کرد.
وی البته حمایت مسئولان فرهنگی از هنرمندان را برای تولید کارهایی جدید و متفاوت ضروری میداند و میگوید: «مسئولانی که دغدغه دارند و متوجه هستند که اگر نتوان قصص قرآن یا پیامبران (ع) یا ائمه (ع) را نشان داد، در حقیقت با زبان امروز زندگی ایشان بیان نشده و محکوم به فراموشی است؛ در نتیجه با هنرمندی که میتواند این نظر را متجلی کند، رایزنی میکنند، سرمایه و بودجه در اختیارش میگذارند و نمونهسازی انجام میشود.»
نویسنده و کارگردان «اپرای عروسکی عاشورا» تکنیک «فاصلهگذاری» را که در تعزیه استفاده میشود، برای سینما پاسخگو نمیداند و البته تصریح میکند که «در تکنیک فاصلهگذاری نیز بازیگر باید در لحظاتی از اجرا، چهره و حالت معصوم (ع) را ایفا کند؛ مگر در تعزیه جز این عمل میکنند؟»
وی درباره چرایی نمایش چهره پیامبران (ع) بدون اعمال محدودیت فیزیکی پاسخ میدهد: «برای جواب این پرسش باید به سراغ مسئولان فرهنگی بروید؛ اما در یک کلام اعتقاد دارم که حفظ حرمت و قداست در روایت زندگی ائمه (ع) و پیامبران (ع) در صدر ارزشهای یک اثر، چه تئاتری، چه تلویزیونی و چه سینمایی است.»
غریبپور اضافه میکند: «بیتردید باید ابعاد قدسی ائمه (ع) نمایش داده شود؛ مثلاً فیلم «انجیل به روایت متی» ساخته پازولینی، با اینکه کارگردانی مارکسیست-فرویدیست دارد؛ اما زیباترین مسیحی طول تاریخ سینما را نمایش میدهد و چنان زمینی-آسمانی بودن حضرت مسیح (ع) را نمایش میدهد که بیننده او را با تمام ابعاد متفاوتش میپذیرد.»
حسین مسافرآستانه، کارگردان و نویسنده نمایشنامههایی همچون «غزل کفر»، «در قاب ماه»، «خورشید كاروان» و «وقتی زمین نان می شود» است.
مسافرآستانه: با «فاصلهگذاری» میتوان ائمه (ع) را نمایش داد
حسین مسافرآستانه «حضور معنوی» و «فاصلهگذاری» را به مثابه دو راهکار برای محدودیت به نمایش درآوردن چهره ائمه معصوم (ع) برمیشمرد.
وی حرمتها و ممنوعیتهای مشخص و روشن برای حضور فیزیکی ائمه (ع) در صحنه را میپذیرد و معتقد است که «به لحاظ باورهای مذهبی و نیز حرمتهایی که در این مورد وجود دارد، قطعاً نمیتوانیم بازیگری را در جایگاه امامان (ع) روی صحنه بیاوریم؛ اما اینطور نیست که نمیتوانیم درباره زندگی ایشان کاری انجام دهیم.»
مسافرآستانه وجود دو نوع نگاه در هنرمندان را در گذر از این موانع مؤثر میداند؛ اول اثر معنوی ائمه (ع) در نمایش بدون حضور فیزیکی آنها روی صحنه است؛ یعنی به شخصیت معنوی ائمه (ع) در قالب آثار و نشانههایی که از ایشان داریم، میپردازیم.
وی راه دوم را استفاده از تکنیک نمایشی فاصلهگذاری میداند و توضیح میدهد که این شیوه از قدیم برای ما گذاشته شده است و بین نقش و بازیگر، فاصلهای قرار میدهد و میافزاید: «با استفاده از این تکنیک، ما بازیگر را روی صحنه خواهیم داشت و نه آن شخصیت معصوم (ع) را. بازیگری که قرار است با یک ترفند نمایشی، نقشپوشی کند؛ مثلاً در تعزیه، نقش اباعبدالله (ع) را داریم و مخاطب میداند که این تعزیهخوان است که شبیه امام حسین (ع) را برای ما میخواند؛ نه اینکه بخواهد نقش وی را بازی کند و این دو معنای متفاوت دارد.»
مسافرآستانه میگوید: «کسی نمیتواند جایگزین شخصیت ائمه معصوم (ع) در روی صحنه شود؛ اما در قالب فاصلهای که بین بازیگر و آن نقش بهوجود میآید، میتوان آن را اجرا کرد که ممنوعیت شرعی ندارد و میتواند تأثیرات ویژه خودش را بر روی مخاطب داشته باشد.»
به ممنوعیت نمایش امامان (ع) قائل نیستم اما باید راهکار پیدا کرد
مسافر آستانه استفاده از این تکنیک را بسته به خلاقیت هنرمند میداند و در مورد کاربردنداشتن گسترده این تکنیک در نمایشهای با محوریت ائمه معصوم (ع) میگوید: «نگاه هنرمندان نسبت به چنین موضوعی، برگرفته از فرهنگ عامه است و با این نگاه به تولید نمایش دست میزنند؛ بنابراین چون این ممنوعیت شرعی برای نمایش چهره بزرگان، وجود دارد، احتیاط میکنند و تحقیق و پژوهش زیادی در این باره انجام نمیدهند.»
وی اضافه میکند: «باید دانست که نمایش به چه علومی نیاز دارد؛ مثلاً در حوزه نمایش دینی، لازم است که هنرمندان پژوهش عمیق دینی در اختیار داشته باشند که نظر فقها و مراجع در آن مطرح شده باشد؛ زیرا ما متخصص فقه نیستیم. همچنانکه برای تولید نمایشهای اجتماعی، باید نظر جامعهشناسان را در اختیار داشته باشیم؛ بنابراین اینکه هنرمند تئاتر بخواهد، تنها با تکیه بر تخصص تئاتری خودش، بدون مطالعه عمیق نسبت به مسائل مذهبی و تاریخی، کاری را روی صحنه ببرد، با وجودی که آن کار ممکن است به لحاظ فنی زیبا باشد؛ اما به لحاظ محتوایی نمیتواند عمیق باشد.»
کارگردان «در قاب ماه» محدودیتنداشتن برای نمایش چهره پیامبران دیگر را به دلیل نبود محدودیت در سایر ملل و کشورها میداند و میگوید: «طبیعی است، سایر مسلمانها نیز همان چیزی را که به نام فرهنگ عمومی در تمام دنیا رایج است، استفاده میکنند و اینکه برخی را نشان میدهیم و برخی را نه، هم بحث شرعی را در پی خود دارد و هم بحث عرفی را؛ با اینحال من به درنظر گرفتن ممنوعیت برای به نمایش درآوردن هیچکدام از بزرگان دینی و مذهبی معتقد نیستم و فکر میکنم باید راهکار لازم را پیدا کرد.»
علیرضا نادری، نویسنده و کارگردان تئاتر است که سال پیش نمایش «کوکوی کبوتران حرم» را بر روی صحنه داشت.
نادری:هنرمندان بلدند چگونه امام خود را نمایش دهند
نادری به دیالوگی در «مجلس ضربتزدن» بهرام بیضایی که میگوید: «کسی که تصویرش نیست؛ درحالیکه تصویر دشمن او هست، حقی از وی ضایع میشود.»، از چگونگی وضع موجود در نمایش چهره ائمه (ع) انتقاد میکند و اظهار میکند که وقتی بازیگران با دیوار حرف میزنند، نمیتوان از مخاطب انتظار داشت، قبول کند، اینان در حال صحبت با امام (ع) هستند.
نادری با بیان اینکه تاکنون به این مسئله فکر نکرده است، میگوید: «برای چنین موضوعی نظر مراجع، مرجع قرار میگیرد که به نظر من چنین اجازهای نمیدهند. در چنین شرایطی هنرمند به طور کل از ذهن خود پاک میکند که امامی را بر روی صحنه نشان دهد.» و ادامه میدهد: «مشکل باید از آن طرف و نزد روحانیان طراز اول حل شود و در این صورت مشکلی نزد هنرمندان برای ارائه وجود نخواهد داشت.»
وی در مورد نمایش ائمه (ع) در تئاترها میگوید: «هنرمندان با امامان (ع) هم مانند یک کاراکتر برخورد خواهند کرد؛ زیرا تئاتر اصولاً از مقوله خرد و عقل و تجسم است و هنرمند آرتیستی که در حیطه تئاتر کار میکند، میفهمد و بلد است که امام (ع) را چگونه باید نشان دهد.»
وی میگوید: «ائمه معصوم (ع) انسانهای عادیای بودند که با کوشش به مراتب بالایی دست پیدا کرده بودند و البته فرّه ایزدی هم داشتند؛ همچنانکه پیامبر (ص) میگوید: «انا بشر مثلکم یوحی الی ...».