کد مطلب : ۱۳۰۷۹
خطبه
فرهنگ مظلوم، مظلومیتهای فرهنگی
الف) عدم اعتقاد جدی به مبانی انقلاب و اسلام و در عین حال عدم تعارض با آن.
ب) شأنیت ورود در حوزههای تخصصی و دارا بودن مهارتهای فنی فرهنگی.
ج) نیازمند توجه به خواستهها، عواطف و همدردی و همراهی در بخشی از انتقادات و نظرهای آنان.
این عناصر که در حوزههای تخصصی بهویژه «فرهنگ، هنر و علوم انسانی» کمشمار نیستند، قابلیت جذب و به کارگیری در دو جبهه را دارند. فقدان نگاهی که بتواند با آغوش باز و سعه صدر این گروه عظیم و کارآمد را به کار گیرد و آثار آنها را در خدمت تفکر ناب انقلاب و بسط فرهنگ اسلامی مورد استفاده قرار دهد همان دردی است که سالهای سال بسیاری از این چهرهها را از میان صف خودیها جدا ساخته و خواسته و ناخواسته آنها را در خدمت جبهههای معارض قرار داده است؛ حکایتی دردآلود که گاه خود آن عزیزان به خدمت برده شده را رنج میدهد! یادم هست عزیزی که سالها در خدمت به فرهنگ انقلاب و جبهه و جنگ و دانشگاه فعالیت میکرد و گرفتار برخی بازیهای سیاسی شد، در جلسهای خودمانی از او سئوال کردم، فلانی تو چرا؟!
گفت: «گاهی در تشییع جنازه از خود میپرسیدم چرا با این همه جمعیت کسی زیر جنازه را نمیگیرد. و یک بار وقتی شانه خودم را زیر تابوت حس کردم، فهمیدم که جواب این است؛ هرکس شانهاش را زیر این بار بنهد، ناگزیر است تا کنار قبر با جنازه همراه باشد.» و بعد با مزاح و تلخی گفت: «فلانی! ما شانهمان را زیر جنازه بردهایم. چارهای نیست تا دم قبر باید رفت!» سیاستی که این روزها خاطرها را آزرده و شانهها را به تعب و رنج انداخته از این مقوله است. به خدا پناه میبریم از این که یا خود دچار این فتنه گردیم یا کمصبری و دید محدود و دایره تنگمان دیگران را به جنازه سیاستبازی و مکر و حیله جبهه معارض گرفتار سازد.
از این رو میبایست آثار و لوازم نگاه جبههای به عرصه فرهنگ را شناخت و بر اساس آن تمامی محورهای فرهنگی موجود در حوزه حکومت و یا دستگاههای دولتی فرهنگی، نهادهای غیر دولتی و مؤسسات، NGOها، سازمانهای مردمنهاد و اشخاص و عناصر فعال را سامانی دوباره داد.
ادامه دارد...