کد مطلب : ۱۳۲۳۶
نشانههاي آرامشبخش
مروري بر بازتاب تصوير استخاره در سينما
استخاره نیز مفهومی نشانگانی است. کسي که استخاره میکند، میخواهد حیرت و بلاتکلیفی خود را در متن نشانههایی پایان دهد که منسوب به خدا است. در استخاره با قرآن، آیات الهی است که در مقام نشانه قرار میگیرد و از آنجا که به لحاظ معنای لغوی نیز «نشانه» ترجمه میشود، این انطباق حالت مضاعف پیدا میکند. برای همین، طرح مسئلة استخاره در سینما، بهطور دقيق در راستای همان نظام نشانهای قرار میگیرد و فراتر از یک آیین و سنت صرف مذهبی نمود پیدا میکند و در واقع خود بخشی از زبان سینمایی متناسب با حوزة معنویت میشود.
در سینمای ایران گاهی از استخاره هم یادشده است؛ براي مثال در فیلم «شهر زیبا» (اصغر فرهادی)، بحث استخاره برای مردی که میخواهد قاتل دخترش را قصاص کند، پیش میآید؛ اینکه آیا او را عفو کند و یا بر حکم اعدامش مصر باقی بماند.
در بخشی از فیلم «پرچمهای قلعه کاوه» (محمد نوریزاد) نیز که داستان به رويارويي ایرانیان قرن هفتم با مغولهای مهاجم اختصاص دارد، بحث استخاره مطرح میشود که آیا باید در مقابل دشمن تسلیم شد و یا تا پای مرگ مقاومت کرد؛ اما بهترین تصویری که از این مفهوم تاکنون در سینماي ما صورت گرفته است، مربوط به فیلم «به همین سادگی» (سیدرضا میرکریمی) است. در فیلمهای دیگر، استخاره بيشتر در حد همان آیین سادة مذهبی مطرح شده است؛ اما در «به همین سادگی»، بنمایة فیلم بهطور دقيق همگام با مفهوم نمادین استخاره پیریزی شده است و حتی میتوان فیلم را اثری با برگردان سینمایی از مفهوم استخاره دانست.
این فیلم ماجرای زنی را روایت میکند که از موقعیت کنونیاش خسته شده است و میل به دلکندن از خانه و سفر را دارد؛ ولی در عمليکردن تصميمش، دودل است. او برای انجام استخاره به مرکزی دینی تلفن میکند؛ ولی پاسخی به او نمیدهند.
مابقی فیلم اختصاص دارد، به بیان زندگی روزمرة زن که همین اعمال معمولی و پیش پا افتادة وی، با نشانههای فراوان توأم میشود و دوربین روی نکات ریز و جزئی چنان تمرکز میکند که انگار در پس هر کنشی و پدیدهای، مفهومی زیرین و پنهان نقش بسته است.
زن نیز به نشانهها توجه دارد تا آنجا که حتی برای سرودن شعری که قرار است به کلاس کارگاه هنری خود ارائه دهد، از این نشانههای پیرامونی بهره میبرد. فیلم در اینکه چرا او خسته است و در پی چه میخواهد منزل را ترک کند، تا حدی بیانی مبهم دارد؛ اما این ابهام عمدی است؛ چراکه اصل موضوع عطف به همین نشانههای ریز و درشت محیط اطراف است.
سرانجام زن با دودلی قصد ميکند، برود؛ اما در واپسین لحظات، همسایهاش که نسبت به ازدواج دخترش دچار تردید شده است، از او میخواهد، برایش استخاره کند. بدین ترتیب کسي که خود خواهان استخاره بود، بهجا آورندة آن ميشود.
فیلم نمیگوید، آیهای که زن در فرایند استخاره برای همسایه ملاحظه کرد، چه بود؛ اما این جواب در واقع برای زن به منزلة پاسخی برای تردیدهای خودش تلقی میشود و زن حالا با آسودگی خاطر عزم ميکند، بماند.
این روایت ساده، مفهومی عمیق را دربردارد. این که التهابات درونی را باید در ارتباط با ادراکی معنوی آرام ساخت. «به همین سادگی» از متن استخاره، داد و ستدی انسانی-الهی را استخراج کرده است. اینکه در اصل در پایان داستان، سوژه و ابژة استخاره یکی میشود، بهطور دقيق در همین حدود سیر میکند که پاسخ نیازها و تردیدها و دعاهای ما –اگر اهل باشیم– در نشانههایی نهفته است که با ارادة الهی در نزدیکیمان تعبیه شده است.
اگر استخاره فرایندی آرامشبخش است و به تردیدها خاتمه میدهد، در این فیلم نیز روی همین معنا تأکید شده است: آرامشی با احساس تقرب به عالم معنا.