تاریخ انتشار
يکشنبه ۱ فروردين ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۴۳
۰
کد مطلب : ۱۳۵۲۴

شبیه‌خوانی میراثی گران‌بها

شبیه‌خوانی میراثی گران‌بها
احسان شریف زاده*:رنگ و لعاب ایرانی‌بودن در نوشتن نسخه‌های شبیه‌خوانی، نوع پوشش، حرکات، اشعار، رجزخوانی، جنگ‌افزارها و... به‌خوبی نمایان و مشخص است. آنچه امروز به عنوان میراثی معنوی به دست ما رسیده، دارای ساختاری بسیار قوی و محکم است که هر چه در آن جست‌وجو کنیم، هر روز به نکته‌ای جدید دست پیدا خواهیم کرد. با اینکه این هنر هم‌اکنون دستخوش تغییرات غیر تخصصی زیادی شده، آنچه به جا مانده نیز استخوان‌بندی محکمی دارد. یکی از بزرگ‌ترین عواملی که در حفظ و ترویج شبیه‌خوانی مؤثر واقع شده، مردمی‌بودن و خودجوش بودن آن است. شاید در هیچ جای این کره خاکی نمایشی را نتوان پیدا کرد که در زمان واحد پیر و جوان به تلاش و تکاپو بیفتند که از مکان تا مستمع را برای برگزاری نمایشی آیینی آماده کنند.

در اینجاست که باید تأمل کنیم و بیندیشیم که چه قدرتی در نمایش آیینی-مذهبی شبیه‌خوانی نهفته است که این‌چنین مردمی و خودجوش، راه خود را طی می‌کند و به پیش می‌رود؟ حتی اگر زمانی آن را ممنوع کنند و به جرم برگزاری‌اش خونشان را بر زمین بریزند.

شبیه‌خوانی را بزرگان و صاحب‌قلمانی همچون میر انجم، میر عزا، مداح و دیگران بنا نهادند. آنها برای نوشتن نسخه‌های شبیه‌خوانی قوانینی را وضع کردند که نقش‌پوش در حین اجرا، درگیر خوانش از روی کاغذ نشود؛ مثلاً خوابیدن را خابیدن نوشتند تا در بیان، خا به اشتباه خوا تلفظ نشود؛ همچنین می‌توان به طراحی لباس نیز توجه کرد. طراحی لباس به گونه‌ای انجام گرفته که به‌راحتی هرچه بیشتر می‌توان با دو تکه پارچه سبز و قرمز، شبیه حضرت امام حسین(ع) و شمر را نشان داد، در محل اجرا با پهن‌کردن تخته فرشی میدان اجرا را فراهم کرد و با گذاردن شاخه‌ای درخت یک نخلستان را نشان داد؛ نیز می‌توان به حفظ موسیقی اصیل ایرانی با تنوع و انتخاب مناسب دستگاه و گوشه‌های مختلف برای نقش پوش‌های اولیاء و اصحابشان در مجالس مختلف شبیه‌خوانی اشاره کرد.

حال که میراثی به این قوت، زیبایی، تنوع و جذابیت به دست ما رسیده، باید از خود بپرسیم که چگونه فرزندی برایش بوده‌ایم؟ آیا توانسته‌ایم آن‌گونه که باید، از این هنر مقدس و اصیل ایرانی مراقبت کنیم؟ چقدر برای ترویج و زنده نگاه‌داشتنش وقت و هزینه صرف کرده‌ایم؟ چند سالن (تکیه) تخصصی شبیه‌خوانی بنا کرده‌ایم که در همه ایام سال این نمایش آیینی-مذهبی در آن به اجرای عموم درآید؟ کدام پیرغلام یا پیشکسوت شبیه‌خوانی را تکریم کرده‌ایم؟ تا چه اندازه به فکر تربیت طفل‌‌خوان بوده‌ایم و استعدادیابی کرده‌ایم تا بتوانیم این میراث گرانبها را به نسل‌های بعدی برسانیم؟ چند مرکز تخصصی شبیه‌خوانی به منظور جمع‌آوری نسخه‌ها و شیوه‌های متنوع اجرای آن راه‌اندازی کرده‌‌ایم؟ تا چه اندازه به بُعد هنری آن توجه داشته‌ایم؟ و هزار و یک کدام و آیا و اما دیگر....

شبیه‌خوانی میراثی است که با خون دلِ هزاران نفر در نسل‌های قبلی، هم‌اکنون همانند درّی گرانبها در دستان ما قرار دارد. این نمایش اگر با رویکردهای جامعه‌شناسی، زبان‌شناسی، گویش‌شناسی، صنایع ادبی، هنرهای فونتیک و دراماتیک، چهره‌پردازی، روانشناسی و امثال آن نگریسته شود، حرف‌های زیادی برای گفتن و دلالت‌های فراوانی برای آموختن دارد.

شبیه‌خوانی نماد فرهنگ ایرانی است؛ اگر آن را دریابیم و لمس کنیم و چه زیبا می‌شود، اگر کمی دقیق‌تر به آن بنگریم و بیندیشیم.

* تهیه‌کننده و کارگردان نمایش، پژوهشگر شبیه‌خوانی
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما