تاریخ انتشار
سه شنبه ۱ تير ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۱۴
۰
کد مطلب : ۱۳۸۸۵

بیماری‌های روحی

بیماری‌های روحی
انسیه نوش آبادی:این واقعیت منطقی با همه روشنی، برای عوام پذیرفتنی نیست و معمولاً همگان از قبول این نکته که ممکن است، به مشکل روحی دچار شده یا بشوند، سر باز می‌زنند. به نظر می‌آید که این مقاومت غیر منطقی، ناشی از اشتباه رایج در خلط ۲ مبحث متفاوت امراض روحی و امراض روانی باشد؛ حال آنکه امراض روانی خود دسته‌ای از بیماری‌های جسمانی‌اند که به ضایعه‌ای در مغز و اعصاب مربوط می‌شوند.

دکتر احمد جلیلی، رئیس انجمن روانپزشکان ایران می‌گوید: «در روانپزشکی چیزی به نام بیماری روحی وجود ندارد و کلاً سروکار این قلم با روان است. در واقع روان به فعالیت مغز گفته می‌شود؛ همان‌طور که دیدن، فعالیت چشم است... اصولاً اشتباه رایجی است که مسئله روح را با مسئله روانپزشکی مخلوط می‌کنند و از واژه‌های بیماری روحی–روانی استفاده می‌کنند.» (سایت پایگاه اطلاع‌رسانی سلامت ایران)
اگر می‌بینیم که بیماران روحی نیز گاه به روانکاو مراجعه می‌کنند، از این نظر است که جسم و روح در یکدیگر اثر می‌کنند و بیماری روحی، اختلال رفتاری را در انسان موجب می‌شود؛ بنابراین روانکاو هر چند منکر روح باشد، عملاً سعی می‌کند، با اطلاع از صدمات روحی‌ای که بیمار در طول زندگی به‌ویژه در دوران کودکی متحمل شده، ناهنجاری‌های رفتاری وی را درمان کند.

تعریف بیماری روحی
بیماری روحی، شامل هرگونه کجروی و خروج روح انسان از مسیر طبیعی و فطری یا به تعبیر قرآن صراط مستقیم است؛ مثلاً طبیعی این است که انسان در حالت معمولی بدون هیچ دلیلی برای شادی یا غم، احساس بدی نداشته باشد؛ اما بعضی مردم در حالت معمول غمگین و ناامیدند...

حسادت، سوءظن، ضعف وکمرویی، خودکم‌بینی و... همه از جمله امراض روحی هستند که رنج حاصل از آنها به مراتب بیشتر و دردناک‌تر از رنج بیماری‌هایی چون سرماخوردگی، سردرد و... است؛ اما هیچ‌گاه به اندازه این بیماری‌های پیش‌پا افتاده و رایج، جدی گرفته نمی‌شوند و برای درمانشان اقدامی نمی‌شود؛ کما اینکه هیچ دلیلی هم ندارد که خودبه‌خود درمان شوند؛ همان‌طور که یک سرماخوردگی ساده تا معالجه نشود، درمان نخواهد شد و در بسیاری موارد همین بیماری کوچک، پیشرفت و مشکل اساسی ایجاد می‌کند، بیماری‌های روحی نیز تا کامل معالجه و درمان نشوند، بهبود از آنها حاصل نمی‌شود و با گذشت زمان عمق بیشتری خواهند یافت. قرآن با تعبیر «فی قلوبهم مرض» از بیماران روحی سخن گفته و می‌فرماید که خداوند بر بیماری‌شان می‌افزاید!

«فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا ولهم عذاب الیم بما کانوا یکذبون»؛ «در دل‌هاى آنان بیمارى جاى گرفته؛ پس خداوند بیمارى آنان را می‌افزاید و براى آنان عذاب دردناكى است، به سبب آنچه تكذیب مى‏کنند.»
در واقع این آیه یکی از قوانین عمومی جهان را به ما معرفی کرده؛ سپس از آن نظر که همانند دیگر قوانین جهان به اراده پروردگار وضع شده، آن را به خداوند نسبت می‌دهد. این قانون می‌گوید: «هر مرضی (مادامی که درمان نشود،) همچون هر موجود زنده‌ای رشد خواهد کرد.

در تفسیر آیه شریفه آمده: «چون بیماری خود را به مراکز رئیسی بدن یا قلب رساند، قانون تکامل که قانون عمومی خداوند در جهان است، آن را پیش می‌برد و می‌‌افزاید؛ زیرا هر موجودی در محیط مستعد خود حق حیات و رشد دارد و عنایت خداوند نسبت به همه یکسان است.» (پرتویی از قرآن، سیدمحمود طالقانی، ج ۱، ص ۷۲)

بر همین اساس درمان امراض روحی در جوانی آسان‌تر است؛ اما با افزایش سن، این بیماری‌ها در وجود انسان ریشه می‌کنند و تنومند می‌شوند. عادت‌های ناپسند برخی سالمندان که تحمل آن برای اطرافیان سخت و طاقت فرساست، ریشه در همین امراض روحی دارند.

منابع گناهان
ضرورت عقلی به منظور درمان فوری این بیماری‌ها به دلیل آسیبی که به سرنوشت ابدی بیمار وارد می‌کنند، بیشتر است؛ زیرا امراض روحی منابع اصلی صدور گناه‌اند و بسیار زود عادت‌کردن به گناهان بزرگ را موجب می‌شوند.

گناه تهمت را کسی که به بیماری سوءظن دچار نباشد، چندان مرتکب نخواهد شد و هیچ‌کس به اندازه حسود، غیبت نخواهد کرد.

از طرفی برخی از این بیماری‌ها مثل ریا، صرف‌ِ بودنشان گناه هستند. شرک و کفر به خداوند که بزرگ‌ترین گناهان هستند، فقط اعتقاداتی قلبی‌اند که حتی اگر به جبر محیط یا به هر دلیل دیگری در عمل اظهار نشوند، چیزی از جرم مشرک و کافر کم نمی‌شود؛ اما برخی از این امراض تا زمانی که به گناه منجر نشوند، گناه نیستند؛ مانند حسد، مادامی که با دست و زبان آشکار نشود. (اشاره به حدیث نبوی «آنچه عفو شده است» جهادالنفس، ترجمه صحت، ص۲۶۲)

برخی نیز مقدمه گناه هستند؛ مثل کم‌رویی که انسان را بر خلاف میل باطنی‌اش به شرکت در گناه دیگران مجبور می‌کند. برخی دیگر سبب ترک واجبات می‌شوند؛ مثل ترس، وقتی از رفتن به جهاد جلوگیری می‌کند.

درمان
اولین قدم در درمان، شناخت بیماری و درک قباحت آن است. درک قباحت مسئله مهمی است. اگر قباحت چیزی بر انسان معلوم نشود، از آن روی‌گردان نخواهد شد. آیه «وزین لهم الشیطان» (انعام، ۴۳) سخن از زشتی‌هایی به میان می‌آورد که شیطان آن را در نظر انسان زیبا و خوب جلوه می‌دهد.

زمانی که انسان از حالت و عادت بیمارگونه‌اش خشنود باشد، پشیمانی را تجربه نخواهد کرد. پشیمانی ضروری‌ترین مسئله در درمان است. اثر پشیمانی در رفع بیماری‌های روحی تا حدی است که آن را همان توبه می‌دانند. در حدیث است که توبه همان پشیمانی است و بس. (خصال، ترجمه فهری، ج ۱، ص ۱۹)
در مورد اینکه پشیمانی چگونه می‌تواند، کمک ‌کند، ۲ نظریه را می‌توان طرح کرد:

۱. اندوه حاصل از پشیمانی: عامل سوزنده‌ای‌ است که بیماری را در خود ذوب می‌کند؛ مانند آتشی که هیزم را می‌خورد. در حدیثی از حضرت علی(ع)می‌خوانیم: «آخر الدواء الکی»؛ «آخرین راه مداوا، سوزاندن است.» در معالجه زخم اگر هیچ درمانی مؤثر نیفتد، باید زخم را سوزاند. در اثر پشیمانی شدید نیز بیماری‌های روحی در حرارت سوزان ندامت ذوب می‌شوند؛ به همین دلیل جهنم یکی از نعمات الهی است تا کسانی که در دنیا موفق نشدند، توبه کنند، با سوختن، از دردهای روحی پاک شوند.

۲. توبه: تحکیم اراده انسان را به منظور ترک گناه موجب می‌شود. با ترک گناه، منبع صدور گناه نیز متروکه می‌شود و بعد از مدتی از بین می‌رود؛ مثل چاهی که مدتی از آن آب نکشند تا خشک شود.

مرحله بعدی کمک‌گرفتن از یک درمانگر است. معمولاً درمان در معیت دوست، یار، همکار یا همسری آگاه، آسان‌تر و سریع‌تر صورت می‌گیرد؛ اما در هر صورت، درمان بیماری‌های روحی زمان بسیاری می‌خواهد. ممکن است چندین سال طول بکشد تا یک فکر آلوده درمان شود یا یک عادت ناپسند تغییر پیدا کند.

البته با کمک برخی تسهیل‌کننده‌‌ها همچون توکل و توسل، شرکت در مجالس علمی یا مذهبی که به تقویت انگیزه منجر شود و ... می‌توان امر درمان را سرعت بخشید.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما