کد مطلب : ۱۳۹۲۹
اذان داوودی
خاطرهای از استاد سلیم مؤذنزاده اردبیلی به نقل از دکتر بیوک جامعی
درباره استاد رحیم مؤذنزاده اردبیلی
یکی از اعضای خاندان مؤذنزاده، استاد رحیم مؤذنزاده اردبیلی برادر استاد سلیم است. در خانواده مؤذنزاده که اغلب به فعالیتهای مذهبی و اذانگویی پرداختهاند، رحیم مؤذنزاده، فرزند ارشد شیخ عبدالکریم، راه پدر را با جدیت بیشتر پی گرفت و عملاً پس از درگذشت پدرش، به جای او قرائت اذان را ادامه داد.
برادران رحیم، سلیم و داوود نیز اذان میگفتند. رحیم برادر دیگری نیز داشته است به نام نعیم که اذان میگفته است ولی در سن ۲۵ سالگی از دنیا میرود. برادر دیگر رحیم، محمود مؤذنزاده، اما نظامی است. نام خانوادگی رحیم در شناسنامه، مؤذن است اما گویندگان رادیو همواره از نام مؤذنزاده برای معرفی او استفاده کردهاند.
رحیم مؤذنزاده اردبیلی اول مهرماه سال ۱۳۰۴ در اردبیل به دنیا آمد. اذانگویی و نوحهخوانی و منبری را از شیخ عبدالكریم به ارث برد و تا آخر عمر راه او را ادامه داد. خودش میگفت كه اذانگویی در خانواده آنها، ۱۵۰ سال قدمت دارد و نام فامیل آنها بههمین دلیل موذن شده است.
رحیم در كودكی به مكتبخانه میرود و تحت نظر میرزا عزیز، قرآن و دستگاههای موسیقی را فرا میگیرد. با سكونت پدر در تهران، رحیم موذن برای تحصیل حوزوی رهسپار قم میشود. رحیم درس خارج فقه میخواند و ظهرها در حرم حضرت معصومه اذان میگفت. پدر رحیم مؤذنزاده اردبیلی، تا سال ۱۳۲۲ در منطقه اردبیل به وعظ و اذانگویی مشغول بود و نخستین بار به خاطر اذانی که در این سال در رادیو گفته بود شهرت پیدا کرد و سپس تا سال ۱۳۲۶ برنامه سحری رادیو را به صورت زنده، از طریق مسجد امام (مسجد شاه سابق) اجرا میکرد و در سال ۱۳۲۹ از دنیا رفت.
از آن پس رحیم به تهران میآید تا جای خالی پدر را در مسجد امام پركند. در همین سال است كه نام خانوادگی او نزد مردم از موذن به مؤذنزاده اردبیلی تغییر میكند. تا سال ۱۳۳۴ كه صدای حاج رحیم در رادیو ضبط شود، مؤذنزاده اردبیلی برای مسجد امام و رادیو ملی بهصورت زنده اذان میگفت.
جعفر مؤذنزاده اردبیلی پسر ارشد حاج رحیم میگوید: «سال ۱۳۳۴ پدر به رادیو میرود و از مهندس محبی - مسؤول استودیو شش - میخواهد كه اذانش را ضبط كنند. ماه رمضان بود و از او میخواهند كه برود بعد از افطار برای ضبط بیاید. پدر قبول نمیكند و میگوید الان باید اذانش را ضبط كنند. خودش میگفته آن روز حال خاصی داشته و گویا بهاش الهام شده بود كه باید اذان را همان لحظه برای ضبط بخواند. خلاصه مسؤولان رادیو قبول میكنند و پدر برای ضبط به استودیو میرود. به گفته خودش، وقتی برای ضبط این اذان به استودیوی رادیو رفته، اذان را در تمام گوشهها امتحان كرده و دیده كه جا نمیافتد. همانطور كه میدانید دستگاه بیات ترك یك حزن خاصی دارد و پدر هم در همین دستگاه، در گوشه روحالارواح، اذان را خوانده. میگفت وقتی اذان را در این گوشه خواندم، احساس كردم كه به بالا وصل شدم. دیگر تا پایان اذان، در استودیو نبودم.»
اذان مشهور مؤذنزاده که در گوشه روح الارواح آواز بیات ترک (زند) خوانده شده است، اذانی است که وی در سال ۱۳۳۴ در میدان ۱۵خرداد در استودیوی شش خوانده است. به روایت خود مؤذنزاده، او در حالی که روزهدار بوده ، میخواسته است اذانی بگوید تا برای فرهنگ ایران و اسلام یادگاری ارزنده باشد. مؤذنزاده برای ضبط این اذان گوشههای مختلفی را میآزماید اما هیچ کدام مورد پسندش واقع نمیشود تا اینکه مناسبترین گوشه را برای قرائت اذان، روحالارواح میبیند.
خود حاج رحیم در گفتوگو با خبرگزاری ایسنا این ماجرا را اینگونه تعریف کرده بود: «یك روزی تصمیم گرفتم تا یك اذان یادگاری بگویم. در استودیوی شش صدا و سیما، هر گوشهای انداختم، نشد تا اینكه آن را در روحالارواح آواز بیات ترك به این شكل كه بیش از پنجاه سال پخش میشود گفتم. ما ایرانی هستیم و اذان ما باید برخاسته از خودمان باشد. الان اذانخوانهایی هستند كه از عربستان تقلید میكنند و این پسندیده نیست و خود ما باید ابتكار به خرج دهیم.»
مؤذنزاده در ادامه به نكتهای اشاره میكند كه عدم تحقق آن تاسفانگیز است؛ «البته بیست سال پیش میخواستم یك اذان دیگر را به مدت ۱۵ دقیقه كه در میان آن دعا هم هست، پر كنم اما نگذاشتند و گفتند كه اذان شش دقیقه بیشتر نمیشود.»
به گفته پسر او، مؤذنزاده تا ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی، هر سال برای تجدید ضبط اذانش به رادیو میرفت.
اذان مؤذنزاده در سال ۱۳۸۷ ثبت ملی شد.
بیماری موذنزاده از سال ۷۴ شروع شد و در سال ۸۴ به اوج رسید. این اواخر، سرطان از مثانه، به كلیه و كبد و ریههایش هم رسیده بود.
وی در آخرین ماههای زندگیاش نهایتاً موفق میشود به آرزوی خود برسد و حاجی شود.
مؤذنزاده بنا به درخواست حجاج دیگر كشورهای اسلامی در مكه نیز اذان خود را گفته است. پس او نقل میکند: «از پدرم خواستند كه در عرفات اذانش را بخواند ولی «علیاً ولیالله» را نگوید. قبول نكرده بود. آخر آنها قبول میكنند كه اذانش را كامل بخواند. اذانش۲۰ دقیقه طول کشیده است»
وی در ۵ اردیبهشت ۱۳۸۴ درگذشت.