کد مطلب : ۱۴۵۲۶
شکوه تعبير در صحيفة سجاديه*
علي اوسط خانجاني
شکوهمندي، کيفيتي است که هر پديدهاي به آن متصف شود، سبب انفعال و تأثر انسان ملتفت ميگردد. با اين تعريف، شکوهمندي به عنوان يک ويژگي ميتواند در بسياري پديدههاي هستي تحقق يابد. شدت و ضعف شکوهمندي بستگي به ماهيت پديدهها دارد؛ مثلاً شکوهمندي کوه در بلندي قلة سر به فلک کشيدهاش و شکوهمندي دريا در گستردگي و امواج سهمگين آن است. خداوند شکوهمندترين موجود هستي است؛ زيرا افزون بر وصف جمال و جلال مطلقش، شکوه همة پديدهها از او سرچشمه ميگيرد.
يکي از مصاديق شکوهمندي «تعبير» است. مقصود از تعبير، شکل بيروني و تعينيافتة معاني است که در ضمير آدمي خلجان دارد؛ بنابراين مقصود از «تعبير» سخن ملفوظ يا مکتوب آدمي است.
شکوهمندي تعبير درجات گوناگون دارد؛ اگر سخنان کساني که به يک زبان تکلم ميکنند يا سخنان يک نفر را در مواضع مختلف ارزيابي کنيم، خواهيم ديد که گفتار و نوشتار آنان از نظر شکوهمندي يکسان نيست، بلکه به طور مختلف يک جدول ارزشيابي را پر ميکند.
ابعاد شکوه تعبير در صحيفة سجاديه
شکوه واژگاني
«واژه» اساسيترين عنصر در تشکيل کلام است؛ زيرا هر کلام از چند واژة مستعمل و معنيدار که براي هدف خاصي کنار هم چيده ميشوند، شکل ميگيرد. دنياي واژگان و الفاظ دنيايي است سرشار از دقايق، لطافت، رموز، اسرار و زيباييها.
اهميت واژه در زبان ادبي تا آنجاست که «استفان مالارمه» به شاعران توصيه ميکند که «ابتکار عمل را به واژه بسپاريد» انتخاب واژه در رساندن پيام با در نظر گرفتن هيئت ظاهري و موسيقي آن، حروف و نحوة تلفيق آنها و معاني حقيقي و مجازياي که واژه ظرفيت آنها را دارد، مسئوليت مهم يک اديب و شاعر است؛ زيرا اديب و شاعر شکوه و زيبايي را به کمک واژه خلق ميکنند و جهان را به تسخير خود درميآورند؛ چنانچه نزار قباني سرودن شعر را تسخير جهان به کمک واژهها ميداند.
صحيفة سجاديه رستاخيزي عظيم از واژگان است. واژگان اين کتاب که حديث تمناي وصال و نغمة تماشاي جمال حضرت دوست است، سه ويژگي مهم دارد؛ يکي اينکه در اوج فصاحت است، بهگونهاي که هيچ واژهاي را نميتوان يافت که حائز شرايط فصاحت نباشد.
ديگر اينکه با توجه به اين نکتة ظريف که امام (ع) وجود عيني و خارجي قرآن حکيم و بليغ است، واژهها در گفتار و نوشتار آن حضرت صبغة قرآني دارد؛ مثلاً آن حضرت در دعاي بيستم از صحيفة سجاديه ميفرمايد: «اَللّهُمَّ اخْتِمْ بِعَفوکَ اَجلي و حَقِّقْ في رجاء رَحْمَتِکَ اَمَلي». چنانچه ملاحظه ميشود دو واژة «اجلي و املي» به جز اينکه با يکديگر سجع متوازي و جناس مختلف لاحق دارند، برگرفته از فرهنگ واژگاني قرآن هستند؛ بدين معني که اگرچه واژههاي ديگري نيز مثل «مَنِيتي و اُمْنِيتي» در قاموس عرب وجود دارد واي بسا تا حدي نيز تأمينکنندة شکل آهنگين کلام و در بردارندة نکات بديعي باشد؛ ولي صبغة قرآني ندارد؛ در عين حال از آنجا که امام (ع) مخاطب اصلي قرآن است و کلامش نيز قرآن صاعد ميباشد؛ بنابراين، واژه در سخنانش رنگ قرآني دارد.
سومين ويژگي واژگان صحيفة سجاديه تنوع است، به گونهاي که ميتوان از مجموع واژههاي موجود در دعاهاي اين کتاب قاموس ارزشمندي فراهم آورد.
شکوه ساختاري
مقصود از ساختار همان جمله و کلام است که از پيوند معنيدار چند واژه براي ابلاغ پيام تشکيل ميشود. قوانين حاکم بر واژهها بر کليت متن نيز سيطره دارد و با توجه به اينکه ساختار جمله نقش محوري در زيبايي سخن و سخن زيبا دارد، چنانچه سخنور يا نويسنده در گزينش واژهها، معيارهاي زيبايي و شکوهمندي را رعايت کند، ولي در جملهبندي دقت، هماهنگي، توازن و حرکت آرام و موزون و ساير معيارها بهويژه مقتضاي حال را مورد عنايت و رعايت قرار ندهد، سخن او ارزش و اعتبار شکوهمندي نخواهد داشت. معيارهايي که متفکران علوم بلاغي دربارة ساختار و ترکيب، بيان کردهاند، در دو بخش فصاحت و بلاغت گردآمده و در کتب بلاغي موجود است. آنچه در اين بحث اهميت دارد آن است که ساختار و ترکيب در صحيفة سجاديه دقيقاً مطابق با مقتضاي حال است.
در اثر يادشده مباحث فصل، وصل و قصر، تقديم و تأخير، ايجاز، اطناب و مساوات، احوال مسند و مسنداليه، همچنين جنبههايي از خبر و انشا که به ساختار مربوط ميشود، به زيباترين شکلش وجود دارد؛ مثلاً امام سجاد (ع) در مناجات ابوحمزة ثمالي در اوج ايجاز تذلل خود را به خداوند متعال بيان ميدارد: «ما اَنا يا رَبِّ وَ ما خَطَري.»
شاهد ديگر زيبايي ساختاري عبارت: «بِكَ عَرَفتُكَ وَ أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلِیكَ وَ دَعوتَنِی إلَیكَ وَ لُولا أنْتَ لم أدْرِ مَا أنْت» از مناجات ابوحمزة ثمالي است که در آن جملات فعليه و اسميه با لطافت خاصي کنار هم قرار گرفتهاند. در جملة اول صنعت حصر به روش تقديم آمده و جمله نيز فعليه است که حکايت از تجدد دارد و در جملة دوم مسنداليه در قالب ضمير آمده که خود نکتة مهمي است؛ به جز اين با توجه به آية «و ما امرنا الا واحده» جمله به صورت اسميه آمده است تا بر ثبوت دلالت کند و آنگاه عبارت «أنْتَ دَلَلْتَنِی عَلِیکَ» را با جملة «لولا انت لم اَدِرْما انت» به زيبايي هر چه بيشتر تأکيد و بدرقه کرده است و جريان اين بعد از شکوه تعبير در مورد بقية متون دعاها و ذکرهاي مأثوره از امام سجاد (ع) هر خوانندة بيداردلي را به صدق بيان اميرالمؤمنين (ع) بر آن سروران سخن واقف ميکند، آنجا که فرمود: «الا وانّ اللِسان بضعـ‹ من الانسان فلا يسعده القول اذا إمْتنَعَ و لا يمهله النطق اذا اتسع و انا لامراء الکلام و فينا تنشبت عروقه و علينا تهدلت غصونه»؛ «زبان، پارهگوشتي است از پيکر آدمي هرگاه آمادگي در انسان نباشند. زبان هم ياراي نطق ندارند و به هنگام آمادگي، نطق و گفتار مهلتش نميدهد. همانا ما فرمانروايان سخنيم؛ ريشة درخت سخن در زمين وجود ما استوار شده و شاخههايش بر ما سايه افکنده است»
شکوه آوايي
سومين بعد از ابعاد شکوه تعبير در صحيفة سجاديه که در برجستهسازي زبان نقش بهسزايي دارد، به «آوا» مربوط ميشود. «آوا و آهنگ» حاصل نوعي پيوند خاص ميان حروف يک واژه است؛ در اين باره صفات حروف اعم از صفات اصلي و فرعي مثل جهر، همس، شده رخاو›، صفير، قلقله، تکرير، لين و... و مخارجي که در توليد حروف دخيلاند، همچنين برخي ديگر از ويژگيهاي معنوي حروف از اهميت ويژه برخوردارند؛ به جز آنچه ذکر شد، نحوة پيوند کلمات در درون کلام سجعها و جناسها نيز عناصري هستند که در توليد آهنگ تأثير بهسزايي دارند.
تفاوت آفاق تعبير صحيفة سجاديه، بر نحوة آوا و قرائت دعاهاي آن تأثير دارد؛ به گونهاي که هريک از دعاها در افقي قرائت ميشود و آهنگ و موسيقي خاصي را ميطلبد؛ همانطور که سورهها و آيات قرآن کريم چنين است؛ به همين دليل قاريان قرآن براي هر آيه و سورهاي آهنگ و دستگاه موسيقايي خاصي را که متناسب با فضاي دروني و معنايي آيه باشد، برميگزيند؛ چنانچه اين مسئله در مورد شعر نيز صادق است؛ به همين دليل مشاهده ميکنيم، غزليات حافظ و ديگر شاعران با آهنگهاي گوناگون و در دستگاههاي مختلف اجرا ميشوند.
شکوه عاطفي
عاطفـه از جمله مقولههايي است که هـمواره با دعاها و ذکرها همراه است؛ زيرا اين آثار ارزشمند از کانون عاطفه و قلب ميجوشد و بر زبان جاري ميشود. دعاها با الفاظي فصيح و بليغ، واژههايي حساس و هيجانبار، ترکيبهايي جذاب و بانفوذ، مضمونهايي ژرف و باز هم ژرف و... همراهاند.
در دعاها آفاقي از تعبير پديد آمده که بهخوبي ميتوانند دل را بيدار کنند، شور دروني انسان را برآشوبند، شعور ناب را در آدمي فعال سازند، اعماق فطرت را به هيجان آورند، روح را صيقل دهند، ديوارهاي محدودکنندة وجود را فرو ريزند، به انسان صلابت دهند و به انديشه و عمل انساني بهگونهاي صحيح و سالم تعالي و جهت بخشند.
همة اينها حاصل موجهاي عواطف و احساسات در دعاها و ذکرهاست و به همين دليل است که ميتوان گفت دو عنصر آهنگ و عاطفه اجزاي جداييناپذير دعا هستند. در فضاي عواطف و احساسات، عبد سالک آنچنان تقرب مييابد که حتي زبان ناز ميگشايد و با خداي خود به راز و نياز ميپردازد. صحيفة سجاديه از اين نظر نيز شکوهمندترين است؛ زيرا روح عرشي امام (ع) که به کرانههاي عبوديت به تحفة سکينة الهي نايل آمده، آنچنان لطيف شده که حکايت دل را به زيبايي ادا ميکند.
شکوه معاني ثانويه
يکي از وجوه هنر در زبان ادبي خروج از هنجارهاي عادي زبان به اقتضاي حال و مقام است که قطعاً به قصد تأثير در مخاطب و مبالغة در معني و اهداف بلاغي ديگر صورت ميگيرد؛ مثلاً وقتي قرآن کريم شگفتي هرچه بيشتر آدميان را در عرصة قيامت به هنگام مشاهدة نامة عمل بيان ميکند، اسلوب استفهام را بهکار ميبرد و ميفرمايد: «ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَ›ً وَ لا كَبِيرَ›ً إِلاَّ أَحْصاها» (کهف/۴۹) و از اين اسلوب تعجب را اراده ميکند. اين شيوة از بيان که در زبان ادبي کارکرد فراواني دارد، بر شکوه زبان ميافزايد و ماية زيبايي آن ميشود. با جستوجو در صحيفة سجاديه موارد فراواني ميتوان يافت که عبارت در معناي ثانوي بهکار رفته و اين شيوه هرچه بيشتر بر شکوه تعبير افزوده است؛ مثلاً:
«فَمَنْ أَجْهَلُ مِنِّي، يَا إِلَهِي» (دعاي ۱۶)، استفهام در اين عبارت در معناي ثانويه به کار رفته است و به معناي انکار و نفي است.
شکوه بياني
بُعد ديگر از ابعاد شکوه تعبير در صحيفة سجاديه، شکوه بياني آن است. مقصود ما از بيان معناي اصطلاحي آن در علوم بلاغي است که يک پيام از رهگذر صور خيال در اين علم به اشکال گوناگون ادا و تعبير ميشود. صور خيال اعم از تشبيه، مجاز و کنايه مشخص زبان ادبي است؛ به همين دليل مبرد و ابوهلال عسکري معتقدند: «هيچ اديبي از تشبيه بينياز نيست» يا مجاز که قلمروي آن در زبان ادبي به حدي گسترده است که بسياري محققان پيشين بر اين عقيده بودهاند، بيشتر استعمالات زبان مجاز است؛ همينطور کنايه که آن را رساتر از تصريح دانسته و گفتهاند: «الکنايـ‹ُ ابلغ من التصريح.»
ادبيات قرآن و اهل بيت (ع) بهويژه دعاها و ذکرهايي که به تعبير علاّمه حسنزادة آملي هر کدام مقالة علمية پيغمبر (ص) يا امامان (ع) آکنده از صور خيال متناسب با ساحت قدسي معصومان (ع) است؛ البته در دعاها و ذکرها با وجود اسلوب جمالي به ندرت تشبيه يافت ميشود؛ ولي مجاز و کنايه در اين آثار قلمرو وسيعي دارد.
شواهدي از صور خيال در صحيفة سجاديه نمونههاي زير است:
«وَ اَعْتِقْ رِقابَنا مِنْ نِقْمَتِک» (دعاي ۵/۲). «رقابنا» مجاز مرسل به علاقة جزئيه است؛ چنانکه زمخشري ميگويد: «و من المجاز هذا الامر في رقابکم و في رقبتک»
«هَذَا مَقَامُ مَنْ تَدَاوَلَتْهُ أَيْدِي الذّنُوبِ، وَ قَادَتْهُ أَزِمّـ‹ُ الْخَطَايَا» (دعاي ۳۱/۶) در اين عبارت واژة «الذنوب» به قرينة مانعة «ايدي» و واژة «الخطايا» به قرينة مانعة «ازمه» استعارة مکنيه است و اثبات «ايدي» براي «ذنوب» استعارة تخييليه و واژة «تداولته» نيز براي استعارة مکنيه مفيد ترشيح ميباشد.
شکوه بديعي
آخرين بُعد از ابعاد شکوه تعبير در صحيفة سجاديه شکوه بديعي است. اثر يادشده ضمن زيباييهاي ذاتي و دروني، به دليل برخورداري از آرايهها، حائز زيباييهاي عرضي نيز ميباشد. سجع، جناس، طباق و مراعات نظير از عمدهترين آرايههايي است که در دعاها و ذکرهاي اين کتاب به کار رفته است.
نمونهاي از آرايههاي ادبي موجود در صحيفة نوراني عبارت است از:
«سبحانک لا تحسُّ و لا تجسُّ و لا تمسُّ» در اين عبارت نوراني واژههاي«لا تحسُّ و لا تجسُّ و لا تمسُّ » با يکديگر جناس مختلف لاحق و سجع متوازي دارند.
نتيجهگيري
امام سجاد (ع) خود در مطلع خطبة تاريخي در مجلس يزيد فرمود: «أَيها الناسُ اُعْطينا سِتّاً و فُضّلْنا بِسَبْعٍ اُعْطينا الْعِلْمَ و الْحِلْمَ والسَّماحَهَ والْفَصاحه والشَّجاعَهَ وَالْمَحَبَّهَ في قلوبِ المؤمنينَ...»
امام (ع) در آغاز اين خطبه فصاحت را به عنوان يک امتياز و عطية الهي در کنار علم، حلم، سيادت، شجاعت و محبت مؤمنان قرار ميدهد؛ بنابراين، همانگونه که جناب ميرداماد دربارة ويژگيهاي معجزه قولي فرموده که «حکمت و بلاغت» دو عنصر ذاتي اينگونه سخنان است، صحيفة سجاديه که از سينة سينايي و دل شيدايي انسان کاملي جوشيده، سرشار از حکمت و بلاغت است.
آنچه از مصاديق شکوه تعبير در صحيفة سجاديه ذکر شد، فقط نمونة اندکي از انبوه شکوهمندي است و حق مطلب زماني ادا ميشود که مصاديق شکوه تعبير از آن استخراخ شود و در دسترس افهام و افکار مشتاقان علوم اهل بيت (ع) قرار گيرد.
منبع:
http://www.rasekhoon.net/article/show-۱۹۰۲۸.aspx
* گزيدهاي از يک مقالة طولاني در فصلنامة «انديشة ديني»، شمارة ۱۵ که اصل آن در آدرس الکترونيکي فوق موجود است. دکتر علي اوسط خانجاني در انتهاي اين مقالة طولاني بيش از ۲۰ منبع را ذکر کرده که در اين گزيده نيامده است.
سعي کرديم، گزيدة اين مقاله با رعايت امانت در ويراستاري اوليه کار شود.