تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۰۰
۰
کد مطلب : ۱۴۶۰۶
نگاهي به زندگي و فعاليت‌هاي امام موسي صدر

تاوان فهم بيشتر

پوریا شیرآشیانی
تاوان فهم بيشتر
فرهنگ-اندیشه: سيدموسي صدر در ۱۴ خرداد ۱۳۰۷ ش. در محلة چهارمردان شهر قم به دنيا آمد. موسي فرزند چهارم آيت‌الله صدرالدين صدر، جانشين آيت‌الله شيخ عبدالکريم حائري‌يزدي، مؤسس حوزة علمية قم است. موسي صدر پس از پايان دورة ابتدايي و فراگرفتن مقدمات علوم حوزوي در سال ۱۳۲۲ وارد حوزة علمية قم شد و ضمن بهره‌گيري از استادانش، آيات عظام سيدمحمدباقر سلطاني‌طباطبايي، سيدمحمد محقق‌داماد، شيخ عبدالجواد جبل‌عاملي و امام خميني (ره) دروس دورة سطح را به پايان رساند. موسي صدر از سال ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۸ نزديک به ۱۳ سال از مدرسان بزرگ حوزه‌هاي علمية قم و نجف کسب فيض کرد.

وي از ابتداي سال ۱۳۲۶ به مرحلة درس خارج وارد شده بود و از محضر سيدحسين طباطبايي‌بروجردي، محقق‌داماد، سيدرضا صدر، حجت کوه‌کمره‌اي، سيدمحسن حکيم، سيدابوالقاسم خويي، شيخ حسين حلي و شيخ مرتضي آل‌ياسين بهره برد.

اولين روحاني دانشگاهي
سيدموسي صدر اولين روحاني‌اي است که به دانشگاه وارد شد. وي در سال ۱۳۲۹ به دانشکدة حقوق دانشگاه تهران ورود يافت و در سال ۱۳۲۲ از رشتة اقتصاد فارغ‌التحصيل شد و در همين سال‌ها پدر ايشان از دنيا رفت. موسي صدر به زبان‌هاي عربي، انگليسي و فرانسه کاملاً آشنايي داشت و علامه طباطبايي مسئوليت نظارت بر نشرية «انجمن تعليمات ديني» را به عهدة ايشان گذاشته بود.

تحصيل در نجف
پس از فارغ‌التحصيلي از دانشگاه تهران، سيدموسي صدر براي ادامة تحصيلات حوزوي به نجف مي‌رود و هم‌زمان عضو هيئت امناي جمعيت «منتدي‌النشر» مي‌شود. وي تا سال ۱۳۳۷ در نجف مي‌ماند و در اين سال‌ها نزد آيات عظام سيدمحسن حکيم، شيخ مرتضي آل‌ياسين، سيدعبدالهادي شيرازي و شيخ حسين حلي فقه مي‌آموزد. از دروس آيت‌الله سيدابوالقاسم خويي بهره مي‌گيرد و فلسفه را نيز از آيت‌الله شيخ صدرا بادکوبه‌اي مي‌آموزد. سيدموسي صدر در نجف با آيت‌الله سيدمحمدباقر صدر هم‌بحث و دوست بود و با آيت‌الله سيدمحمدعلي موحد ابطحي رابطة صميمانه‌اي داشت.

سيدموسي صدر در حوزة نجف، رسائل (اصول)، مکاسب (فقه) و شرح منظومه (فلسفه) را تدريس مي‌کرد.

اصلاح نظام آموزشي حوزه‌هاي علميه
موسي صدر در ايام اقامت در نجف، براي ديدار از بستگان به لبنان رفت و با رهبر شيعيان آن کشور «علامه شرف‌الدين» ديدار کرد. اين ديدار زمينه‌ساز هجرت سيدموسي صدر به لبنان شد. در همين ايام آيت‌الله بروجردي از موسي صدر خواست که براي فعاليت‌هاي تبليغاتي و ارشاد به ايتاليا برود؛ اما ايشان ضمن عذرخواهي درخواست آيت‌الله بروجردي را نمي‌پذيرد.

صدر در اوايل زمستان ۱۳۷۷ از نجف به ايران بازمي‌گردد و سردبير نشرية «درس‌هايي از مکتب اسلام» مي‌شود. اين نشريه اولين نشرية حوزة علمية قم بود که براي انتشار آن جمعي از روحانيان همت مي‌کردند و اعضاي هيئت مؤسس و تحريرية آن، موسي صدر، علي دواني، مخبر سبحاني، مجدالدين محلاتي، ناصر مکارم‌شيرازي، سيدعبدالکريم موسوي‌اردبيلي، حسين نوري‌همداني، محمود واعظ‌زادة‌خراساني و سيدمرتضي جزايری بودند.

سيدموسي صدر امتياز يک دبيرستان ملي در قم را گرفت و آن را اداره مي‌کرد؛ همچنين در همين ايام با هم‌فکري حضرات آيات دکتر بهشتي و مکارم‌شيرازي براي اصلاح نظام آموزشي حوزه‌هاي علميه طرح گسترده‌اي را طراحي و تدوين کردند.

امام موسي صدر
اواخر سال ۱۳۸۸ سيدموسي صدر به لبنان هجرت مي‌کند و شهر صور را براي فعاليت برمي‌گزيند. او با توجه به ويژگي‌هاي جغرافيايي، تاريخي، فرهنگي و سياسي لبنان و منطقه و با علم به ظلم و ستم حکام به شيعيان لبنان در طول تاريخ اقداماتي را براي بهبود اوضاع شيعيان آغاز مي‌کند. موسي صدر براي رسيدن به اهداف خود، فعاليت‌هايش را در سه حوزة:

الف) بازسازي هويت، انسجام و عزت تاريخي شيعيان لبنان
ب) پرچم‌داري حرکت گفت‌وگوي اديان و تقريب مذاهب در لبنان
ج) تأسيس جامعة مقاوم لبناني در برابر تجاوزات اسرائيل
طراحي، برنامه‌ريزي و عملياتي کرد. موسي صدر با تلاش و کوشش مخلصانه موفق شد، منظومة فکري و آرمان‌هاي متعالي‌اش را در لبنان که کشوري با بيش از ۱۷ طايفه و مذهب بود، اجرا کند. ابتداي ورود سيدموسي صدر به لبنان جملة «جاء شرف‌الدين شاباً.»؛ «علامه شرف‌الدين جوان نزد ما آمده است.» بر سر زبان‌ها افتاد و چندي نگذشت که مردم لبنان سيدموسي صدر را «امام موسي صدر» خطاب کردند.

کار تشکيلاتي
امام موسي صدر، داشتن تشکيلات منسجم و کار هماهنگ را لازم مي‌دانست و فعاليت‌هايش را با ايجاد چنين سازوکارهايي آغاز مي‌کرد. امام با ياري‌گرفتن از تحقيقات و بررسي‌هاي عميق ميداني‌اي که خود و يارانش در مناطق مختلف لبنان انجام مي‌دادند، همچنين
با بررسي نتايج تحقيقات و بررسي‌هاي هيئت‌هاي مختلف سازمان ملل به درک کامل و روشني از واقعيت‌هاي ساختار اجتماعي و اقتصادي لبنان دست يافت و اقدامات گوناگوني را انجام داد که برخي از آنها عبارت‌اند از:

۱. تأسيس مؤسسة صنعتي جبل‌عامل در شهر صور
۲. بازسازي سازماني و احياي جمعيت خيرية احسان و نيکوکاري با نام «البر والاحسان»
۳. رسيدگي به وضعيت زنان
۴. تأسيس خانة دختران
۵. تأسيس آموزشگاه پرستاري
۶. تأسيس درمانگاه و مراکز پزشکي‌اي که به نام «مدينـ‹الطب» شهرت يافتند.
۷. تأسيس کارگاه قاليبافي
۸. راه‌اندازي مرکز بررسي‌هاي اسلامي به نام «معهد الدراسات ‌الاسلاميه» با هدف تربيت طلاب علوم ديني
۹. تأسيس مجلس اعلاي شيعيان با نام «المجلس‌ الاسلامي ‌الشيعي ‌الاعلي» براي ساماندهي امور کلي شيعيان
۱۰. تأسيس سازماني به نام «حرکت المحرومين» براي سازماندهي، پرورش و آشناساختن جوانان به جهان‌بيني اسلامي و بهره‌مندي از نيروي آنها براي مبارزه با ستم‌هاي فرهنگي، اقتصادي و سياسي
۱۱. تأسيس «سازمان نظامي امل» و ساماندهي جنبش امل با آموزش نظامي جوانان
۱۲. ديدار و گفت‌وگو با رهبران مسيحيت لبنان اعم از کاتوليک، ارتدوکس، پروتستان و ارامنه تا کسب اعتمادي که به خواندن خطبة عيد روزة آنان در کليساي کبوشيين بيروت منجر شد.
دارالايتام، سازمان زنان، کلاس‌هاي مبارزه با بي‌سوادي، کودکستان، خانة معلولين و درماندگان، مدرسة نمونة دختران، باشگاه ورزشي جوانان و مرکز علمي-تحقيقي لبنان و بسياري موارد ديگر از اقدامات امام موسي صدر است.

تلاش براي تأسيس جبهة فراگير ملي
يک بستني‌فروش مسيحي به نام «آنتيبا» در شهر صور در کنار يک بستني‌فروش مسلمان دکان داشت. بستني‌فروش مسلمان با اشاره به مسيحي‌بودن آنتيبا به مسلمانان مي‌گفت: «او نجس است. از او بستني نخريد.» آنتيبا نزد امام موسي صدر مي‌رود و آنچه اتفاق افتاده بود، براي او بيان مي‌کند. امام به همراه چند تن از ياران به مغازة آنتيبا رفت، در آنجا نشست و کمي بستني خورد.

صداي اين کار امام در لبنان پيچيد. پاک‌دانستنِ اهل کتاب که تا آن زمان بي‌سابقه بود، باعث شد رهبران مسيحي متوجة امام صدر شوند و پس از آن بود که «مطران گريگوار حداد» اواخر تابستان ۱۳۴۱ به شهر صور آمد و امام موسي صدر را براي عضويت در هيئت امناي «جنبش حرکت اجتماعي» دعوت کرد.

از اواخر همين سال حضور گستردة امام موسي صدر در کليساها، ديرها و مجامع ديني و فرهنگي مسيحيان آغاز مي‌شود. امام موسي در حل‌کردن اختلافات قومي و قبيله‌اي ميان مسيحيان و ايجاد صلح و آشتي ميان آنها نقش حائز اهميتي را ايفا و روابط دوستانه و همکاري صميمانه‌اي با مطران يوسف‌الخوري، مطران جورج حداد، کاردينال خريش و... برقرار مي‌کند. سخنراني‌هاي ايشان در سال‌هاي ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲ در دير «المخلص» در جنوب کليساي «مارمارون» در شمال لبنان، تأثيرات معنوي عميقي بر مسيحيان آن کشور گذارد.

امام موسي صدر طي سفري دو ماهه‌ به کشورهاي شمال آفريقا، طرحي نو براي هم‌فکري مراکز اسلامي مصر، الجزاير و مغرب با حوزه‌هاي علمية شيعه لبنان درانداخت و در بهار سال ۱۳۴۴، اولين دورة سلسله گفت‌وگوهاي اسلام و مسيحيت را با حضور بزرگان اين دو دين الهي در مؤسسة فرهنگي «الندوةاللبنانيه» به راه انداخت.

ايشان در سال ۱۳۴۷ عضو مرکز اسلام‌شناسي استراسبورک شد که در نتيجة هم‌فکري و برگزاري سمينارهاي متعدد در آن، زمينة انتشار آثار ارزشمندي نظير «مغز متفکر جهان اسلام» فراهم شد.

در اوايل سال ۱۳۴۸ پس از افتتاح مجلس اعلاي اسلامي شيعيان، امام موسي صدر از شيخ حسن خالد، مفتي اهل سنت لبنان براي هم‌فکري دربارة توحيد شعائر، اعياد و فعاليت‌هاي اجتماعي طوايف اسلامي دعوت و طرح مدوني را به اجلاس سال ۱۳۴۹ «مجمع بحوث اسلامي» در قاهره عرضه کرد و سپس به عضويت دائم آن مجمع درآمد.

امام موسي صدر در جمع سردبيران جرايد بيروت حذف فاصله‌ها و روند جهاني‌شدن در اواخر قرن بيستم را پيش‌بيني کرد و قرن بيست و يکم را قرن هم‌زيستي پيروان اديان، مذاهب، فرهنگ‌ها و تمدن‌هاي گوناگون ناميد و بر رسالت تاريخي لبنان براي عرضة الگويي موفق در اين زمينه تأکيد کرد. ايشان در اواسط سال ۱۳۵۷ رهبران مسلمان و مسيحي لبنان را براي برپايي يک جبهة فراگير ملي متقاعد کرد و تا آنجا پيش رفت که موعد تأسيس و اولين گردهمايي آنان را براي پس از بازگشت خود از سفر ليبي مشخص کرد.

حمايت از فلسطين
يک سال پيش از تأسيس جنبش فلسطيني فتح، از سال ۱۳۴۳ انديشة تبديل جامعة مصرفي لبنان به جامعه‌اي مقاوم با انگيزة توان ايستادن در برابر تجاوزات احتمالي رژيم صهيونيستي در ذهن امام موسي
صدر نقش بسته بود. ايشان در سال ۱۳۴۴ گروهي از جوانان شيعة لبناني را براي آموزش فنون نظامي به مصر فرستاد و به اين ترتيب اولين کادرهاي مقاومت لبنان شکل گرفت. از اين پس عمليات ايذايي مشترک رزمندگان فلسطيني و لبناني در شمال فلسطين اشغالي آغاز شد. اين عمليات که بخش اعظم نيروهاي رزمندة آن از جوانان شيعة لبناني بودند و فرماندهي آنها بر عهدة رزمندگان فلسطيني بود تا اوايل سال ۱۹۷۲ ادامة یافت.

در سال ۱۳۴۹ رژيم صهيونيستي جنوب لبنان را بمباران کرد. به دنبال اين بمباران شديد و فقدان واکنش مناسب دولت وقت، به دعوت امام موسي صدر اعتصاب بي‌سابقه‌اي لبنان را فراگرفت تا اينکه دولت وقت مجبور شد، براي بازسازي مناطق جنگي و برپايي پناهگاه‌هاي مناسب در آن، مجالس جنوب را تأسيس کند. امام موسي صدر در سال ۱۳۴۹ براي چاره‌انديشي در برابر تجاوزات رژيم صهيونيستي رهبران مذهبي مسلمانان و مسيحيان جنوب لبنان را در چارچوب «کميتة دفاع از جنوب» گردهم جمع کرد.

کمتر از ۲۴ ساعت پس از اشغال ۴۸ ساعتة دو روستاي «قاناي جلي» و «جويا» به دست سربازان رژيم صهيونيستي در شهريور سال ۱۳۵۱ امام موسي صدر اولين بذرهاي «مقاومت لبناني» را کاشت. يک ماه بعد در پي تجاوز نيروهاي رژيم صهيونيستي به روستايي در جنوب لبنان، اولين عمليات غيررسمي مقاومت لبنان به اجرا درآمد و حاصل آن چند کشته و مجروح اسرائيلي بود.

پس از پايان جنگ داخلي لبنان وقتي دامنة ناآرامي‌ها به جنوب کشيده شد، واحدهاي مقاومت لبنان به طور رسمي در نقاط استراتژيک مناطق رسمي مستقر شدند و اولين عمليات بزرگ مقاومت لبنان عليه تجاوزات اسرائيل در اواخر سال ۱۳۵۵ انجام و پس از چند روز درگيري به آزادسازي شهرک‌هاي «طيبه» و «بنت جبيل» منجر شد.

زمستان ۱۳۵۶ امام موسي صدر طرح سازش‌کارانة توطين پناهندگان فلسطيني در جنوب لبنان را افشاء کرد و با مواضع شجاعانة خود مانع از تحقق آن شد. اسرائيلي‌ها و حاميانشان قصد داشتند، فلسطيني‌هاي آواره از وطن را در جنوب لبنان ساکن و به‌اصطلاح وطني جديد براي آنها ايجاد کنند. با اين کار هم فلسطيني‌ها از سرزمين‌هاي خودشان بيرون رانده مي‌شوند و هم ساختار لبنان بر هم مي‌ريخت که البته درايت و تدبير امام صدر مانع از اقدام آنها شد. پس از حملة گستردة اسرائيل به جنوب لبنان در سال ۱۳۵۷ با وجود عقب‌نشيني احزاب چپ و گروه‌هاي فلسطيني، جوانان مقاومت لبنان و دانش‌آموزان مؤسسة صنعتي جبل عامل در منطقة اشغالي باقي ماندند و با وجود امکانات اندک عليه اشغالگران صهيونيست ايستادگي کردند.

امام صدر، رجل صلح و آرامش
در تابستان سال ۱۹۷۵ ميلادي، احزاب و گروه‌هاي لبنان به دنبال منافع حزبي، طايفي و گروهي، لبنان را صحنة جنگ‌هاي داخلي کردند که نتيجة آن تعداد بسياري کشته و زخمي بود. با تلاش‌هاي امام موسي صدر و برخي ديگر چند بار آتش‌بس برقرار شد؛ اما هر بار با کوچک‌ترين بهانه جنگ از نو آغاز مي‌شد. امام براي اينکه جنگ را متوقف کند، به مسجد الصفا در بيروت مي‌رود و اعتصاب غذا يا به قول لبناني‌ها «اعتصام» مي‌کند. اعلام اعتصاب غذاي امام موسي صدر براي ختم خونريزي در بحبوحة کشت و کشتار، لبنان را به لرزه درآورد. امام موسي صدر، در بيانيه‌اي که براي اعلام اعتصاب غذا صادر کرد، مي‌گويد: «... متأسفانه در لبنان سياست ديگر وسيله نيست؛ بلکه به هدف تبديل شده است. انسان‌ها، جماعت، احزاب و شخصيت‌ها بدان وسيله زندگي خود را مي‌گذرانند... .»

ايشان سپس طي بيانيه‌اي خواسته‌هاي خود را چنين اعلام مي‌کند:
الف) توقف خونريزي‌ها و همة فعاليت‌هاي مسلحانه
ب) پايان‌يافتن بحران خلأ دولت و تشکيل دولتي غيرحزبي که بتواند کشور را به حالت طبيعي بازگرداند.
ج) تشکيل سه هيئت در کنار هيئت دولت به اين قرار:
۱. براي انجام‌دادن تحقيق جامعي براي کشف ريشه‌ها، فرآيندها و مسببان جنگ
۲. براي اجراي طرح‌هاي توسعه و عمراني مناطق محروم
۳. براي اجراي مصالحة ملي همه‌جانبه

با استقبال کم‌نظير از اقدام موسي صدر، با وجود کارشکني‌هاي عده‌اي که پايان جنگ را به نفع خود نمي‌ديدند و با خرابکاري مانع از تحقق آن مي‌شدند، آتش‌بس پذيرفته شد و با انتخاب «رشيد کرامي» به نخست‌وزيري، بيروت روي آرامش را به خود ديد. رشيد کرامي، ياسر عرفات و خدام (وزير خارجة وقت سوريه) خواهان پايان اعتصاب غذاي امام صدر شدند. امام هم به اعتصاب غذاي خود پايان داد و به شعر بعلبک رفت؛ چراکه در اين شهر عده‌اي به چند روستاي مسيحي‌نشين در آن منطقه حمله کرده بودند و براي اينکه جنگ‌هاي فرقه‌اي را توسعه دهند و مانع آتش‌بس شوند، ‌تعدادي از مسيحيان را کشته بودند تا اين مسئله بهانه‌اي براي قتل‌عام مسلمانان شود.

پس از چهار
روز با پي‌گيري‌هاي امام موسي صدر بعلبک آرام شد و در همان‌جا امام جملة معروفي را بيان کرد و گفت: «اگر در بيروت پسر مرا بکشند، اجازه نخواهم داد که در بعلبک يک مسيحي بي‌گناه کشته شود. اين دو مسئله هيچ ارتباطي با هم ندارند.»
به اين ترتيب امام موسي صدر در نزد همه «رحل صلح و آرامش» ناميده شد.

سفر به ليبي
شدت‌گرفتن تجاوزات صهيونيست‌ها و اشغال جنوب، مانع اعمال حاکميت دولت لبنان بر اين منطقه بود. اسرائيل نيز از اجراي قطعنامة ۴۲۵ شوراي امنيت که در آن از اسرائيل خواسته شده بود، از خاک لبنان عقب‌نشيني کند، سر باز مي‌زد. به دنبال افزايش رنج و محنت مردم لبنان، امام موسي صدر تلاش مي‌کرد اوضاع بحراني لبنان و عمق خطرهاي تهديدکنندة جنوب را به رهبران کشورهاي عربي که مي‌توانستند در رسيدگي به اين وضع اسفبار تأثيرگذار باشند، اطلاع دهد؛ بنابراين امام به سوريه، اردن، عربستان‌سعودي و الجزاير سفر کرد و با اميد پايان‌بخشيدن به مصيبت‌هاي مردم لبنان و آزادي جنوب اين کشور، اين کشورها را به برگزاري نشست محدود سران فراخواند.
امام صدر در الجزاير با رئيس‌جمهور، هواري بومدين، محمد صلاح يحياوي و ديگر مسئولان جبهة ملي آزادي‌بخش الجزاير گفت‌وگو کرد. ضمن مباحث، دولت الجزاير به امام موسي پيشنهاد کرد با توجه به نفوذ و تأثير قذافي، رهبر ليبي در عرصه‌هاي سياسي-نظامي لبنان بهتر است از ليبي نيز ديدار کند.

با وساطت دولت الجزاير در تاريخ ۲۸ ژوئية ۱۹۷۸ کاردار سفارت ليبي در لبنان، دعوت کنگرة جماهيري خلق ليبي را براي ديدار امام از آن کشور و گفت‌وگو با دبيرکل کنگره، سرهنگ محمدقذافي به امام موسي صدر ابلاغ و تقاضا کرد، اين سفر در ۱۹ يا ۲۱ اوت ۱۹۷۸ انجام شود.

امام دعوت را پذيرفت؛ اما به کاردار ليبي اطلاع داد، مايل است سفر در تاريخ ۲۵ اوت انجام شود و او بايد ليبي را پيش از اول سپتامبر ۱۹۷۸ ترک کند تا همسر بيمارش را که در فرانسه در حال درمان است، ببيند و براي پاره‌اي کارهاي ضروري به لبنان بازگردد.
سفارت ليبي در لبنان بليت سفر امام و همراهانش، شيخ محمد يعقوب و عباس بدرالدين را به او تقديم و به موجب نامه‌اي به خطوط هوايي لبنان، الشرق‌الاوسط، به شمارة ۴/۳/۴۳۰ و به تاريخ ۲۴ اوت ۱۹۷۸ چند صندلي در جايگاه ويژة هواپيما براي ايشان رزرو کرد.
در فرودگاه طرابلس رئيس دفتر ارتباطات خارجي کنگرة عمومي خلق يا همان وزير خارجة ليبي، احمد شحاطي از ايشان استقبال کرد. امام و همراهانش که مهمان رسمي دولت ليبي بودند، در هتل الشاطي در طرابلس اقامت گزيدند. رسانه‌هاي خبري ليبي هيچ اشاره‌اي به حضور مهمان رسمي دولت خود نکردند و سفر امام به اين کشور و ديدارهاي ايشان را مسکوت گذاشتند.

هيچ خبري دربارة ديدار امام با قذافي و ديگر مسئولان ليبيايي منتشر نشد و پس از آنکه از بازگشت امام و همراهانش از ليبي خبري نشد و ارتباط با آنان نيز ميسر نگرديد.

مجلس اعلاي شيعيان لبنان از کاردار ليبي در لبنان در تاريخ ۶ سپتامبر ۱۹۷۸ خواست در اين زمينه اطلاعاتي عرضه کند که وي از پاسخگويي طفره رفت. چهار روز بعد مجلس، موضوع را با نخست‌وزير دولت لبنان، دکتر سليم‌الحص در ميان گذاشت. وي فوراً در تاريخ ۱۰ سپتامبر ۱۹۷۸ کاردار ليبي را فراخواند و خواستار جواب رسمي و فوري شد.

ظهر روز بعد کاردار ليبي پاسخ داد که امام موسي صدر و همراهانش عصر روز ۳۱ اوت ۱۹۷۸ با هواپيماي خطوط هوايي ايتاليا به شمارة ۸۸۱ ليبي را به مقصد رم ترک گفته‌اند؛ البته شرکت آليتاليا در بيانيه‌اي که تلويزيون ايتاليا در روز ۲۵ سپتامبر ۱۹۷۸ پخش کرد، اعلام کرده، حضورنداشتن امام و همراهانش در هواپيماي اين شرکت قطعي است. سيدموسي صدر، ‌شيخ محمد يعقوب و عباس بدرالدين در هواپيماي اين شرکت که در روز ۳۱ اوت ۱۹۷۸ از فرودگاه طرابلس به سوي رم پرواز کرده، نبوده‌اند.

به اين ترتيب امام موسي صدر، سوم شهريور ۱۳۵۷ در آخرين مرحله از سفرهاي دوره‌اي خود به کشورهاي عربي، تلاش براي پايان‌دادن به جنگ داخلي لبنان و جلوگيري از تجاوزات اسرائيل با دعوت رسمي معمر قذافي به ليبي رفت و روز نهم شهريور در آن کشور ربوده شد.

منابع:
۱. کميسيون اصل ۹۰ مجلس شوراي اسلامي (۱۳۸۷)، گزارش کميتة پي‌گيري سرنوشت امام موسي صدر (از ربودن تا به امروز)، تهران، مجلس شوراي اسلامي دورة هفتم، ۱۳۸۶
۲. خسروشاهي، سيدهادي (۱۳۷۵)، امام موسي صدر، تاريخ و فرهنگ معاصر، قم، مرکز بررسي‌هاي اسلامي
۳. فرخيان، مهدي (۱۳۸۵)، انديشة ربوده شده، گفتارهاي صاحب‌نظران ايراني و غيرايراني دربارة امام موسي صدر، تهران، مؤسسة فرهنگي-تحقيقاتي امام موسي صدر
۴. حجتي کرماني، علي (۱۳۸۳)، ناي و ني، در قلمرو انديشة امام موسي صدر، تهران، مؤسسة فرهنگي-تحقيقاتي امام موسي صدر
۵. پايگاه فرهنگي روايت صدر
http://www. revayatesadr. ir.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما