کد مطلب : ۱۴۶۲۷
تحلیل محتوای متون مداحیهای رایج در رسانه
نسیم کاهیرده*
چکیده
در سالهای اخیر با روند روبهرشد رسانهایشدن مناسک و با تلاش هنرمندان فعال رسانه در کنار تعامل با عناصر اصلی گردانندة این مناسک یعنی مداحان، الگوهای جدیدی از نمایش گردهماییهای مذهبی در قالبهای نو و جذاب هنری به مخاطب عرضه شده است؛ بنابراین مداحان در این میان به عنوان متولیانی مؤثر در ارائة هنرمندانه از واقعیت امر دینی و اندیشة مذهبی به جامعه عمل میکنند.
در تحقیق حاضر سعی شده، ویژگیهای متون مورد استفاده این مداحان با استفاده از روش تحلیل محتوا بررسی شود.
با فرض پذیرفتن مداحی رسانهای به مثابة رویکردی جدید در تبلیغ دینی و با تکیه بر بررسی صورتگرفته روی محتوای متون عرضهشده توسط مداحان رسانهای، شاید بتوان از وجود نگرش و نگاه خاص دینی چيره بر اینگونه متون سخن گفت؛ نگرشی که:
۱. متکی بر تقویت احساسات و عواطف مذهبی است.
۲. کمتر ناظر به بیان مسائل اخلاقی و مباحث جدی فکری و اعتقادی است.
در نتيجه باعث اشاعة دینداری متناسب با آن در جامعه دینداران خواهد شد. این نگرش از آنجا که بیش از هر چیز روی کارکرد یکپارچهسازی مناسک مذهبی تمرکز یافته، از نقش مناسک براي آگاهیبخشی اخلاقی به جامعه غافل است؛ از اینروست که در این بستر مهمترین مقولات زیربنایی فکری، اعتقادی و اخلاقی معطل مانده و صرفاً مقولات روبنایی احساسی و عاطفی مجال طرح مییابند.
کلیدواژهها: رسانه، مناسک، مداح، دینداری
مسئلة تحقیق
در سالهای اخیر در مناسبتهای مذهبی مختلف بهویژه در ایام عزاداری محرم و صفر، مناسک مذهبی به شکل گسترده و برجستهای در رسانهها از جمله تلویزیون نمود یافتهاند؛ بهویژه در زمینة پخش مداحی که به شکل چشمگیری در شبکههای مختلف صدا و سیما رو به فزونی بوده است.
در واقع روند روبهرشد رسانهایشدن مناسک، موجب ایجاد فضای چيرة مناسکی پُرجلوهای در سطح گستردهای از جامعه شده که با نگاهی زیباشناسانه و هنری به علقههای دینی مردم و نمادهای مذهبی و سنتی آنها پرداخته است. تلاش هنرمندان فعال در عرصة رسانه در این زمینه نقش اساسی و محوری دارد که در کنار تعامل با عناصر اصلی گردانندة این مناسک یعنی مداحان، الگوهای جدیدی از گردهماییهای مذهبی را در قالبهای نو و جذاب به مخاطب عرضه میکند؛ قالبهایی که محتوای دینی مورد نظر را بدون آنکه اثر تخریب پخش مستقیم برنامة دینی را داشته باشد، بهراحتی به مخاطب منتقل سازد.
روش تحقیق
در این تحقیق به دلیل انتخاب نوع واقعیت اجتماعی یا عنصر هستیشناسانة مورد تحقیق یعنی متن و تفسیر، روش کیفی بر کمی برتري دارد؛ بنابراین این تحقیق به شیوة کیفی و بر اساس «تحلیل اسنادی» صورت گرفته و مبنای روش شناختی و تكنيك ارزيابی در اين بررسی تحليل محتوی است.
اطلاعات بهدست آمده در اینجا متکی است بر آرشیوهای موجود در زمینه مداحی (اشعار و نوحهها و متون مورد استفادة مداحان رسانهای)
انتخاب نمونهها هدفمند بوده و بر اساس «روش اشباع نظری» صورت گرفته است و برعکس روش کمی، به منظور سنجش تفسیرها بر اساس مقولات برآمده از نظریه است؛ نه برای تعمیمیافتهها.
هدف تحلیل نیز افراز (تبدیل مجموعه به زیرمجموعهها) متن به مقولهها و سنجش محتوای آنها بر اساس این مقولههاست؛ به همین منظور از میان مداحان معروف رسانة ملی تلویزیون چهار تن به عنوان نمونه انتخاب و چهار مورد از متنهای مداحیهای هرکدام که در سال گذشته (۱۳۸۸) اجرا شده، تحلیل شده است.
مسئلة اصلی در هر طرح پژوهشی گزينش و تعريف مقولههاست؛ فضايی كه واحدهای محتوی بايد در آن طبقهبندی شوند؛ به این منظور در ابتدا با توجه به مسئلة تحقیق و دیدگاههای نظری و فرضیات موجود کار مقولهبندی صورت گرفت و بعد روی دادهها اعمال شد؛ البته اصلاحاتی روی آنها صورت گرفت و در پایان اطلاعات طبقهبندیشدهای بهدست آمد.
مقولهها
۱. عشق به یک موجود مقدس و الهی
۲. اظهار ارادت به مولا و مراد
۳. مدح ائمه (ع) و متصفنمودن آنها به صفات و ویژگیهای منحصربهفرد و متعالی
۴. ملامت و سرزنش خود به عنوان یک موجود ضعیف و معصیتکار
۵. اظهار عشق به معشوقی با ویژگیهای زمینی و غیرقدسی
۶. استفاده از تشبیه و استعاره و جملات غلوآمیز در مورد ائمه (ع)
۷. مدح زیبایی و ویژگیهای ظاهری ائمه (ع) و اهل بیت (ع)
۸. همذاتپنداری با ائمه (ع) و اهل بیت ايشان
۹. اطمینان و یقین در دستیابی به ثواب و پاداش اخروی
۱۰. بیان ویژگیهای اخلاقی و رفتارهای اجتماعی ائمه (ع)
۱۱. بیان مصائب و مظلومیت بیش از حد ائمه (ع) و اهل بیت ايشان
۱۲. توصیف صحنههای تراژیک
۱۳. توصیف روابط عاطفی
۱۴. توصیف صحنههای حماسی
۱۵. تأکید بر جوانمردی و شجاعت
۱۶. اطمینان به توجه و نظر ویژة ائمه (ع)
۱۷. جملات دعاگونه و مخاطب قراردادن خداوند
۱۸. پرداختن به مفهوم شهادت و ایثار
۱۹. بیان حال درونی خود در مورد ائمه (ع)
تجزیه و تحلیل دادهها
با نگاهی کلی به متون منتخب مداحی که به عنوان نمونه بررسی شدهاند میتوان گفت، دو مقولة ۱۳ (توصیف روابط عاطفی) و ۱۲ (توصیف صحنههای تراژیک) بیشتر از سایر مقولات مورد استفاده بودهاند؛ به بیان دیگر روابط احساسی و عاطفی، همچنین توصیف صحنههای تراژیک دستمایة اصلی نویسندگان این متون و محتوای چيرة این مداحیها محسوب میشود؛ واقعیتی که چندان دور از ذهن نبود.
به طوری که ملاحظه شد، از بین ۱۶ متن موجود محتوای۱۰ متن، حاوی کلمات و جملات و مضامینی بود که در این دو مقوله تقسیمبندی میشدند؛ مثلاً بهکار بردن عباراتی که توصیفکننده رابطههای احساسی و عاطفی میان اعضای خانواده مثل مادر و فرزند، پدر و فرزند، برادر و خواهر و... است یا خلق صحنههای غمانگیز و ناراحتکننده و دلخراش جانسپردن عزیزان و تشنگی کودکان و بیحرمتی به زنان و... که در جایجای این متون ديده شد.
پرداختن وافر به این مقولات از برخی جنبهها تبیینپذير است؛ چراکه این مقولات دارای ویژگیهایی هستند؛ از جمله:
۱. ظرفیت بیشتر قرارگرفتن در قالبهای شعری و منظوم
۲. امکان تأثیرگذاری سریعتر و آسانتر بر مخاطب
۳. ایجاد نوعی همذاتپنداری نسبت به موضوع در ذهن مخاطب
که باعث میشود بیشتر مورد استفادة مداحان باشند؛ البته باید به این نکته نیز توجه داشت که یکی از مهمترین مناسک مذهبی شیعه که در آن حضور مداح و مداحی تعریف میشود، مناسک عزاداری عاشوراست و جایجای حادثة عاشورا نیز سوای مقولات ناظر به محتوا از نظر شکلی هم، بستر مساعدی است برای پروراندن تخیلها و برجستهسازیهای شاعرانه و خلق صحنههای تراژیک و دلخراش؛ مانند نابرابری میان دوسپاه، حضور زنان و کودکان در میانة کارزار، عطش و تشنگی، خون و جنایت، بیرحمی و شقاوت و ... همهوهمه بر حضور پررنگ عاطفه و احساس میافزاید و از طرفی هم باور شرکتکنندگان در این مجالس بر گریستن به عنوان نشانهای از برقراری نوعی ارتباط متقابل با یک منبع قدسی و فرابشری، تقویتکنندة چنین فضای احساسی و عاطفی پررنگی است.
صرف گریستن و پرداختن به حادثة عاشورا به عنوان واقعهاي غمانگیز در گذشته و منقطع از واقعیتهای تاریخی و اجتماعی مرتبط با آن صورت میگیرد و با غفلت و بیتوجهی نسبت به تفکر و اندیشهای که زمینهساز این حادثة بزرگ بوده، همراه است؛ به طوری که مشاهده میشود در متون مداحی به طور غلوآمیز و با شاخوبرگدادن فراوان از چگونه کشتهشدن حسین (ع) و یارانش براي گریاندن هرچه بیشتر مخاطب استفاده میشود، بیآنکه حتی یک عبارت و جملة کوتاه از چرایی این کشتهشدن و شهادت در گوشهای آمده باشد.
از مقولات دیگر، دو مقولة شمارة ۲ (اظهار ارادت به مولا و مراد) و مقولة شمارة ۱۱ (بیان مصائب و مظلومیت بیش از حد ائمه (ع) و اهل بیت ايشان) نیز نسبت به سایر موارد در تعداد درخور توجهی (۵ متن) از متنها به کار رفتهاند؛ البته بیان مصائب و مظلومیت ائمه (ع) و اهل بیت ایشان بهویژه دربارة قضیة کربلا را به نوعی میتوان در مورد دو مقولة نخست یعنی همان بهکارگیری عنصر احساس و عاطفه تفسیر کرد؛ چراکه شرح حال درد و رنجهای فراوان و ظلم آشکاری که بر ائمه (ع) و شیعیان ایشان در طول تاریخ شیعه روا داشته شده، مستقیماً با احساسات و عواطف انسانی رابطه برقرار ميکند.
در مورد مقولة شمارة ۲ نیز به نحوی بیان احساسات و عواطف درونی مریدی با مولا و مرادش مد نظر قرار میگیرد؛ ولی با این توضیح که این مراد و مولا برای مخاطب کاملاً مجهول باقی گذاشته میشود و صرفاً وی را در رويارويي با بعضي عبارات زیبا و موزون که در وصف موجودیتی بینظیر و برتر و تقدیسپذير بیان شده، قرار میدهد. در این میان هدف فقط سمتوسودادن احساسات مخاطب براي تقدیس موجودیتی وصفناپذير و موهوم و در عین حال مقدس و درخور احترام است که طبعاً اثر آن نیز در همان سطح احساسات زودگذر خواهد بود؛ چراکه بدون ایجاد پیشزمینة شناختیِ لازم در ذهن مخاطب صورت میگیرد.
به جز موارد فوق، سه مقولة دیگر نیز البته به طور بسيار کمرنگتر در متون بررسیشده مشاهده میشد؛ یکی از این مقولات که در این دستهبندی قرار میگیرد، مقولة شمارة ۳ (مدح ائمه (ع) و متصفنمودن آنها به صفات و ویژگیهای منحصربهفرد و متعالی) است که برخلاف انتظار بسيار کم به آن پرداخته شده؛ چراکه اصولاً وجه تسمیة «مداحی» پرداختن به چنین مقولهای است؛ یعنی برشمردن فضایل و نیکیها و مدح ویژگیهای متعالی ائمه (ع) که آنها را به عنوان الگوهای بزرگ بشری معرفي ميکند.
مقولة دیگری که در این دسته قرار میگیرد، مقولة شمارة ۶ (استفاده از تشبیه و استعاره و جملات غلوآمیز در مورد ائمه (ع)) است که براي همان تقدیس و توصیف برتری ائمه (ع) نسبت به انسانهای معمولی بهکار برده شده و در واقع استفاده از تعبیرات غلوآمیز در این متون برای توصیف ائمه (ع) را نیز میتوان تلاشی براي این تقدیس و بزرگداشت دانست.
آخرین مقولة این دسته، مقولة شمارة ۷ (مدح زیبایی و ویژگیهای ظاهری ائمه (ع) و اهل بیت ايشان) است که در مورد علت بهکارگیری درخور توجهش در متون مداحی میتوان گفت، بیان و توصیف زیباییهای ظاهری ائمه (ع) با آگاهی به وجود میل و کشش انسانها به زیبایی و حس زیباییدوستی فطری درون انسانها صورت میگیرد؛ اگرچه براي ایجاد حب و دوستی نسبت به ائمه (ع) سادهترین و در عین حال سطحیترین روش ممکن محسوب میشود؛ چراکه استفاده از جذابیتهای بصری برای ایجاد محبوبیت نازلترین سطح ادراکی ذهن انسان را درگیر میسازد.
از این چند مقوله که بگذریم، بهکاررفتن سایر مقولات در متون مورد بررسی به هیچ وجه درخور اعتنا نیست؛ چراکه در نهايت فقط در یک متن و آنهم یک یا دو مرتبه به کار رفتهاند یا مانند مقولة شمارة ۱۰ (بیان ویژگیهای اخلاقی و رفتارهای اجتماعی ائمه (ع)) اصلاً به کار نرفتهاند که در مورد اخیر جای تأمل فراوان وجود دارد؛ چراکه پرداختن به ویژگیهای اخلاقی و اجتماعی ائمه (ع) پیششرط اساسی و بسیار مهم در ایجاد درک و معرفت صحیح نسبت به شخصیت والای انسانی ایشان و به دنبال آن الگوبرداری انسانها از آنها براي دستیابی به حیات انسانی مطلوب است.
در باب مقولة شهادت و ایثار نيز که نپرداختن به آن جای شگفتی است؛ چراکه مفهوم شهادت بهواقع با زندگی امامان شیعه گره خورده و بهویژه با نام حسین (ع) عجین شده است و به گفتة دکتر علی شریعتی، امکان ندارد کاری را که حسین (ع) کرده است بفهمیم؛ مگر اینکه بفهمیم که شهادت چیست.
البته باید اذعان کرد که پرداختن به مفهومی با این عظمت کار بس دشواري است و طبعاً انتقال آن به ذهن مخاطب عام کاری دشوارتر؛ به هر حال طرح آن به عنوان مقولة اعتقادیِ مؤثر در زندگی اجتماعی و سیاسیِ انسان دیندار ضرورت مییابد.
نتیجهگیری
در سالهای اخیر روند روبهرشد رسانهایشدن مناسک، موجب ایجاد فضای چيرة مناسکی پُرجلوه در سطح گستردهای از جامعه شده که با نگاهی زیباشناسانه و هنری به علقههای دینی مردم و نمادهای مذهبی و سنتی آنها پرداخته است. تلاش هنرمندان فعال در عرصة رسانه در این زمینه نقش اساسی و محوری دارد که در کنار تعامل با عناصر اصلی گردانندة این مناسک یعنی مداحان، الگوهای جدیدی از گردهماییهای مذهبی را در قالبهای نو و جذاب هنری به مخاطب عرضه میکنند؛ قالبهایی که محتوای دینی مورد نظر را به کمک آثار هنری، بدون آنکه اثر مخرب پخش مستقیم برنامة دینی را داشته باشد، بهراحتی به مخاطب منتقل سازد.
همانطور که دورکیم هم معتقد است: «امر واقع فقط به کمک نمادها یا رمزهای شایسته بیان نمیشود و اضافهای به طور معمول در این میان باقی میماند که میخواهد در قالب آثار تکمیلی، اضافی و تجمعی یعنی در قالب آثار هنری به بیان درآید. اگر خود دین جایی برای تلفیقهای آزادانة اندیشه و فعالیت، جایی برای هنر، برای هر آن چیزی که به جان خسته از قید و بندهای زندگی روزانه نفسی تازه میدهد، قائل نمیبود نمیتوانست دین باقی بماند.»
مداحان از طريق رسانه و ظرفیتها و ابزارهای هنری خاصی که در اختیار آنها قرار میدهد، در این میان به عنوان متولیان مؤثري در ارائة هنرمندانه از واقعیت امر دینی و اندیشة مذهبی عمل میکنند؛ از این رو در تحقیق حاضر سعی شده، ویژگیهای متون مورد استفادة این مداحان با استفاده از روش تحلیل محتوا بررسی شود؛ به این منظور از میان مداحان معروف رسانة ملی تلویزیون چهار تن به عنوان نمونه انتخاب و چهار مورد از متنهای مداحیهای هرکدام که در سال گذشته (۱۳۸۸) اجرا شده، تحلیل شدهاند.
دادههای بهدست آمده از نمونهها نشان میدهد که هرکدام از این مداحان سبک و شعر و تکیهکلام و حتی موسیقی خاص خود را عرضه میکند. این مداحان به جز داشتن صدای خوب با تکیه بر نوعی آگاهی از نیاز مخاطب به همراه فضایی وسیع و زیاد برای تکرار و تجربه و آزمایش که در مجالس داشتهاند، موسیقی جذابی را در نوحهها به کار میبرند که البته بیش از آنکه ابداع باشد، تقلید از نظم موسیقایی موسیقیها و ترانههای مطلوب مردم است. اشعار مورد استفادة این مداحان بیشتر در قالب تصنیف و ترانه و نزدیک به ادبیات عامیانه است. اين مداحان از متونی استفاده میكنند كه تا حدود بسياري بیانگر عاطفه و احساس مذهبی است و کمتر ناظر به بیان مسائل اخلاقی و مباحث جدی فکری و اعتقادی است.
تأکید عمدة آنها روی جنبههایی از شخصیت و ویژگیهای انسانی صورت میگیرد که ظرفيت بیشتری در برانگیختن عواطف و احساسات شنوندگان داشته باشند؛ به طوری که به وفور مشاهده میشود، در جایجای این متون مداحی مضامینی به طور غلوآمیز و غیر واقعی در مورد مصائب امام حسین (ع) و یارانش براي گریاندن هرچه بیشتر مخاطب استفاده میشود؛ بیآنکه حتی با یک عبارت و جملة کوتاه به چرایی این کشتهشدن و شهادت در گوشهای اشاره شود؛ به عبارتی صرف گریستن و پرداختن به حادثة عاشورا به عنوان یک واقعة غمانگیز در گذشته و منقطع از واقعیتهای تاریخی و اجتماعی مرتبط با آن صورت میگیرد و با غفلت و بیتوجهی نسبت به تفکر و اندیشهای که زمینهساز این حادثة بزرگ بوده است همراه است؛ البته تناقضی آشکار در این نوع نگرش نیز وجود دارد؛ از آنرو که امام حسین (ع) را به عنوان موجودی ملکوتی و آسمانی و مقدس با همة فرهنگ عامیانة خود محک ميزند و دردها و رنجهایش را از جنس دردها و رنجهای خود میداند.
ادامه و استمرار چنین روندی در رسانه در حوزة امر تبلیغ دینی که صبغهای احساسی و عاطفی دارد، باعث میشود شناختن و فهمیدن و اندیشیدن دربارة مفاهیم دینی به دليل عمل به گریستن و دستیابی به احساس رضایت درونی آنی و ناپایدار ترک بشود؛ ولی همانطور که دورکیم هم میگوید: «آن تصوراتی که نقش مناسک، بیدارکردن آنها و فعالکردنشان در وجود ماست، تصوراتی نیستند که ما بدون هدف و به صرف خشنودی خودمان از پدیدارشدن و تلفیقیافتن آنها در برابر چشمانمان در ذهن خود مجسم کنیم. ضرورت آنها برای کارکرد حیات نیکوی اخلاقی ما به اندازة ضرورت غذا برای ادامة حیات جسمانی ماست.»
با فرض پذیرفتن مداحی رسانهای به مثابة رویکردی جدید در تبلیغ دینی و با تکیه به بررسی صورتگرفته روی محتوای متون عرضهشده توسط مداحان رسانهای شاید بتوان از وجود نگرش و نگاه خاص دینی چيره بر اینگونه متون سخن گفت؛ نگرشی که:
۱. متکی بر تقویت احساسات و عواطف مذهبی است.
۲. کمتر ناظر به بیان مسائل اخلاقی و مباحث جدی فکری و اعتقادی است.
در نتيجه باعث اشاعة دینداری متناسب با آن در جامعة دینداران خواهد شد. این نگرش از آنجا که بیش از هر چیز روی کارکرد یکپارچهسازی مناسک مذهبی تمرکز یافته، از نقش مناسک براي آگاهیبخشی اخلاقی به جامعه غافل است؛ از این روست که در این بستر، مهمترین مقولات زیربنایی فکری، اعتقادی و اخلاقی معطل مانده و صرفاً مقولات روبنایی احساسی و عاطفی مجال طرح مییابند.
* کارشناس ارشد جامعهشناسی
منابع:
بهار، مهری، ۱۳۸۶، تحول دینی یا سکولارشدن با تأکید بر مداحی جدید (مقاله)
دورکیم، امیل، ۱۳۸۳، صور بنیانی حیات دینی، ترجمة باقر پرهام، نشر مرکز
مظاهری، محسن، ۱۳۸۷، رسانة شیعه، چاپ و نشر بینالملل
کاهیرده، نسیم، ۱۳۸۸، نگاهی جامعهشناختی به تحول نقش واعظ و مداح در اجرای مناسک عاشورا، پایاننامة کارشناسی ارشد، دانشگاه پیام نور مرکز تهران، دانشکدة علوم اجتماعی
صدیق سروستانی، رحمتالله، ۱۳۷۵، کاربرد تحلیل محتوا در علوم اجتماعی، نامة علوم اجتماعی