تاریخ انتشار
شنبه ۱ آبان ۱۳۸۹ ساعت ۰۰:۰۰
۱
کد مطلب : ۱۵۲۶۸
سلام‌های زیارت عاشورا به چه معناست؟

سَلامٌ قَولاً مِن رَبٍّ رَحیمٍ

گفتاری از سید حمید خویی دربارة مفهوم سلام در اسلام، قرآن و در رويارويي با ائمه (ع)
سَلامٌ قَولاً مِن رَبٍّ رَحیمٍ
فرهنگ-اندیشه: اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبدِ الله زيارت عاشورا مثل بسياري زيارت‌هاي ديگر با سلام آغاز مي‌شود. چند سلام پي‌درپي را در آغاز زيارت مي‌بينيم؛ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبدِالله، اَلسَّلامُ عَلَيكَ يَابْنَ رَسُوْلِ الله، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَابْنَ اَميِر المُؤمِنِيَن وَ ابْنَ سَيِدِ الوَصيّيَن در بعضي نسخه‌ها السلام عليک يابن خديجـ‹ الکبري هم هست و در همة نسخه‌ها اَلسَّلامُ عَلَيكَ يَابْنَ فاطِمَـ‹َ سَيِدَ›ِ نِساءِ العْالَمِينَ، اَلسَّلامُ عَلَيكَ وَ عَلي الَأرواحِ الَّتِي حَلَتْ بِفِنآئِكَ عَلَيكُمْ مِنْي جَمِيعاً سَلامُ اللهِ اَبداً ما بَقَيتُ وَ بَقِيَ الَّليلِ وَ النَّهارُ آمده است. اين نخستين فرازهاي زيارت عاشوراست و وجه مشترک اين زيارت با اکثر متون زيارتي که ما داريم، همين آغاز سخن‌گفتن در اين ديدار معنوي با سلام است. در زيارت وارث هم با السلام عليک يا وارث آدم صفو›الله آغاز مي‌کنيم. در زيارت آل ياسين هم با سلام علي آل ياسين آغاز مي‌کنيم و اين بخشي از ادبيات ديني ماست که ديدارها با سلام آغاز مي‌شود و با سلام پايان مي‌گيرد.

ما در آغاز ديدار سلام مي‌گوييم و بيشتر عرب‌ها در خداحافظي نیز سلام عليکم مي‌گويند و در هنگام وداع براي همديگر آرزوي سلامتي مي‌کنند؛ پس سلام هم نقطة فاتحه و هم نقطة خاتمة يک ديدار است. نمازمان را با سه سلام تمام مي‌کنيم؛ السلام عليک ايها النبي و رحمـ‹‌الله و برکاته و السلام علينا و علي عبادالله صالحين و السلام‌عليکم و رحمـ‹‌ الله و برکاته.
اولين وجه سلام، تحيت است. در همة فرهنگ‌ها و سنت‌ها مردم وقتي به هم مي‌رسند، از رفتار يا واژه‌اي براي تحيت و درود فرستادن استفاده مي‌کنند. در اروپا رسم بود براي تحيت کلاه از سر برمي‌داشتند. اين يک روش تعظيم و تجليل مخاطب بود. در ايران قديم در مقابل يکديگر خم مي‌شدند. در عرب جاهلي صبح بخير مي‌گفتند. الآن در ادبيات متداول انگليسي Hello يک کلمة تحيت در هنگام ديدار يا ارتباط کلامي با مخاطب است. اسلام تحيت ممتاز و ويژة خود را سلام قرار داد.

ما سخن‌گفتن با امام حسين (ع) را با تحيت به او و ياران او آغاز مي‌کنيم و بر او درود مي‌فرستيم و اين ادب ملاقات و زيارت است. رسول خدا (ص) فرمود که کسي که سخن خود را با سلام آغاز نمي‌کند؛ يعني ادب ملاقات و زيارت ندارد؛ بنابراين با او ارتباط نداشته باشيد. بين سلام به عنوان يک پيام و بين صبح‌بخير، Hello و حالتان چطور است به لحاظ محتوا و قالب و کيفيت و کميت تفاوت وجود دارد.
بنابراين تحيت شعار ملاقات و زيارت و تمناي مسلمانان نسبت به يکديگر مي‌شود و بر مسلمانان تکليف مي‌شود که ملاقات، زيارت و ارتباط خود با ديگر مسلمانان را با سلام آغاز کنند.

خداوند در آية ۲۷ سورة نور مي‌فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتًا غَيْرَ بُيُوتِكُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا»؛ «اي مؤمنان وارد خانه‌اي جز خانة خود نشويد؛ جز آنکه ابتدا صاحب‌خانه‌ها را بشناسيد و بر اهل خانه سلام کنيد.» يعني بدون تحيت وارد خانة ديگري نشويد اين تکليف ماست که خدا بر ما روشن کرده است.
خداوند به پيامبر (ص) دستور مي‌دهد وقتي مؤمنان را مي‌بيني بر آنان سلام کن؛ بنابراین يکي از خصوصيات رسول خدا (ص) اين بود که هيچ‌کس نتوانست در سلام بر او پيشي بگيرد.
خداوند در آية ۵۴ سورة مبارکة انعام مي‌فرمايد: «وَإِذَا جَاءكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ»؛ «پيغمبر اگر کساني که ايمان به آيات ما آورده‌اند نزد تو آمدند به آنان بگو سلام عليکم». یا وقتي سراغ پيغمبر (ص) مي‌آيند که طلب مغفرت کنند می‌گویند «سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي» چرا قبل از اين استغفار پيغمبر (ص) سلام کرده است؟

سلام نخستين ادبيات فرشتگان در ملاقات با بندگان مؤمن خدا پس از مرگ است؛ يعني وقتي فرشتگان براي بررسي و حساب و کتاب مي‌آيند، ابتدا سلام مي‌کنند. سلام همچنین شعار تحيت بهشتيان است. «فِيهَا تَحِيَّـ‹ً وَسَلَامًا» و در سورة واقعه هم مي‌خوانيم: «إِلَّا قِيلًا سَلَامًا سَلَامًا» ادبيات مردم بهشت و ساکنان بهشت فقط سلام و تحيت است. صبح‌بخير و شب‌بخير نيست در اين سلام چه ويژگي‌اي وجود دارد که حتي يکي از صفات بارز ذات اقدس خداوندي همين سلام است «هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ». «اللهم أنت سلام و عليک سلام» بايد اين بيشتر از يک کلمة آغاز و فتح يک ارتباط باشد که فقط براي یکديگر يک واژه‌اي را به کار برده باشيم. در کتاب‌هاي اخلاق ديني ما يک باب مستقلي هست با عنوان باب «فضل السلام و وجو‌ب‌الجواب» که چه فضيلت‌هايي در سلام کردن است و جواب سلام‌دادن حتي در نماز واجب است.
«الصلا› معراج المؤمن» صلا› جايي است که انسان بايد از همة دنيا ببرد و فقط با خدا سخن بگويد و از هر آنچه جز خداست دل بکند؛ اما جواب سلام حتي در نماز واجب است. امام حسين (ع) فرمود که در يک سلام و عليکم السلام صد حسنه وجود دارد که ۹۹ تاي آن براي سلام‌کننده و يکی براي پاسخ‌دهنده است؛ چون سلام‌کردن واجب نيست فضيلت است؛ بنابراين ثواب دارد؛ اما جواب سلام‌دادن واجب است و کار واجب الزاماً ثوابي نبايد داشته باشد تکليفی است که بايد انجام شود.

معاني و مفاهيمي که در اين سلام
به همديگر منتقل مي‌کنيم

سلام از سلم گرفته مي‌شود و ريشة سلام و سلم به معناي صلح و آشتي و اسلام و تسليم همه يکي است؛ بنابراين در قرآن دستور داده مي‌شود: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا» بعضي مي‌گويند اين سلموا به معناي سلام‌کردن و بعضي مي‌گويند به معناي تسليم‌شدن است و بعيد هم نيست که به هر دو معنا باشد که اين دو معنا به هم پيوسته باشد هم تسليم و هم سلام. اولين معناي سلام در مورد سلم استنباط مي‌شود به معناي آشتي و صلح است و در زيارت عاشورا مي‌خوانيم «اشهد اني سِلْمٌ ِلِمَنْ سالَمَكُمْ» در قرآن آية ۲۰۸ سورة‌ بقره مي‌خوانيم: «يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِي السِّلْمِ كَآفَّـ‹ً» همه با هم آشتي باشيد و از در صلح با هم زندگي کنيد و در سورة الانفال آية ۶۱ می‌فرماید: «وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا» خدا به پيغمبر دستور مي‌دهد که اگر تن به آشتي و صلح دادند تو هم اين آشتي و صلح را بپذير.

پس اينجا سلام اعلام
آشتي بودن و از در صلح درآمدن با مخاطب است. در قرآن آیاتی از زبان حضرت عيسي (ع) آمده است که در سورة مريم آية ۳۳ مي‌فرمايد: «وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا» سلام بر من روزي که به دنيا آمدم و سلام بر من روزي که مي‌ميرم و سلام بر من روزي که دوباره مبعوث مي‌شوم. شاید اين سلام‌ها ابتدا عجیب به نظر برسد؛ اما با دقت بیشتری متوجه خواهیم شد که مفهوم زيبايي در آن نهفته است. سلام بر من از روزي که به دنيا آمدم تا روزي که مي‌ميرم؛ یعنی من با خودم آشتي هستم و به خود ظلم و خيانت نمي‌کنم نعمت‌هايي را که خداوند به من داده است هدر نمي‌دهم؛ به عبارت دیگر پتانسيل‌هاي تکامل را در خود نابود نمي‌کنم. عيسي مسيح (ع) به عنوان يک بندة ساخته شدة خدا اعلام موضع مي‌کند که من با خودم آشتي هستم چون انسان تا با خودش آشتي نباشد نمي‌تواند با ديگران آشتي باشد. انسان تا خودش را دوست نداشته باشد نمي‌تواند ديگران را دوست داشته باشد، انسان تا به خودش احترام نگذارد نمي‌تواند به ديگران احترام بگذارد. اول بايد از اينجا آغاز کرد.

در عرب جاهلي که بارزترين پديدة حيات اجتماعي آن روز جنگ و تعدي و تجاوز و غارت و ستم بود وقتي کسي به کس ديگر یا قبيله‌اي به قبيلة ديگر سلام مي‌کرد؛ يعني حالا آشتي؛ يعني حالا جنگ تمام شد؛ يعني من الآن اعلام مي‌کنم که از سمت من تهديد، آسيب و آزاري به شما نخواهد رسيد و وقتي جواب سلام واجب مي‌شود شما هم به من اعلام مي‌کنيد که تو هم خيالت از من راحت باشد من هم به تو خيانت نخواهم کرد. آبرو، مال، جان، عرض و ناموس تو از سوي من تهديد نخواهد شد و اين جامعه چه جامعة زيبايي مي‌شود.

اين جامعه، جامعه‌اي مي‌شود که در آن صلح و سلم معنا دارد. در اين جامعه واقع‌گرايانه مي‌شود خواند «اشهد اني سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ» اگر سلام‌های ما راست باشد که جامعة ما نبايد اين باشد. در اين جامعه نبايد ظلم، ستم، خيانت، تعدي و آرزوي مرگ و بدبختي یکديگرکردن را داشته باشيم؛ پس يک وجه سلام صلح به معناي آشتي است و وقتي شعار تحيت اسلام سلام قرار داده مي‌شود؛ يعني محور ارتباط مسلمانان با یکديگر بايد بر مبناي صلح و آشتي باشد. ما در سلام کردن براي یکديگر آرزوي سلامتي مي‌کنيم؛ پس در کلمة سلام آرزوي سلامتي هم هست.
در سورة فرقان آية ۶۳ مي‌خوانيم: «وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا»؛ مؤمن جهل را بدترین بيماري‌ها مي‌شناسند و براي انسان‌هاي مبتلاي به اين بيماري طلب سلامتي می‌کند. سلام بيان محبت و مودت و ارادت مؤمنان به يکديگر است؛ يعني در سلام و در ذات سلام يک عشق نهفته است. اگر اين سلام، سلام صادقانه باشد در آن محبت بين دو مؤمن وجود دارد همان مودتي که خداوند در بين مؤمنان قرار داده است؛ يعني خود سلام ذاتاً يک بار عاطفي دارد.
سلام وجه دعايي دارد وقتي به همديگر سلام مي‌کنيم؛ يعني از خداوندي که سلام علي‌ الاطلاق است براي مخاطبمان آرزوي خير و سلامتي و سعادت و طول عمر مي‌کنيم؛ بنابراين اصلاً سلام خودش وجه دعايي دارد از خداي سلام براي برادر و خواهر و عزيز و دوستمان طلب سلامتي مي‌کنيم و لذا اين سلامتي مختص به بيماري جاهل نيست براي آدم‌هاي سالم هم بايد طلب سلامتي کنيم.

يکي ديگر از مفاهيم سلام آرزوي رهاشدن از نقص و عيب و کاستي است؛ يعني در حقيقت سالم در مقابل چه چيزي مطرح مي‌شود؟ در مقابل ناقص و معيوب. وقتي به یکديگر سلام مي‌کنيم يعني رفع نقص و عيب و آفت را براي یکديگر طلب مي‌کنيم. این سالم می‌تواند به معناي سلامت جسم باشد و یا به معناي سلامت روح و حتی سلامت جان و فکر.
چقدر آرزوي زيبايي است وقتي براي هم آرزوي سلامت روح مي‌کنيم اين به مراتب ارزشمندتر از آرزوي سلامت تن است. حالا جاي اين سؤال مي‌ماند که سلام کردن به امامي که از هر نقصي ذاتاً بري است به چه معناست؟ براي امام (ع) که چنين مفهومي وجود ندارد. ائمة اطهار ما تجسم عيني صفات کماليه و جلالية خدا هستند اينها برگزيدگان خدا هستند که پاک شده‌اند و خداوند در سورة الاحزاب آية ۳۳ مي‌فرمايد: «إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا» موجود طاهر و مطهر چگونه مي‌تواند نقص و زشتي داشته باشد؟

بنابراين سلام من به امام حسين (ع) چه معنايي دارد؟ در اینجا سلام يک وجه و معناي خاصي پيدا مي‌کند. اولين معناي سلام به امام (ع) به معناي اعلام همراهي و بيعت است در ادبيات عرب رسم بود که وقتي با کسي بيعت مي‌کردند اين بيعت را با کلمة سلام نشان مي‌دادند؛ يعني من تو و راه تو را قبول دارم. السلام عليک يا ابا عبدالله یعنی امام حسين (ع) من آمده‌ام با شما بيعت کنم و دستم را در دست شما بگذارم دلم را به دل شما بسپارم و فکرم را کنار فکر شما قرار بدهم.
پس اولين معناي سلام به امام (ع) اعلام بيعت و همراهي است و دومين معنا اعلام همبستگي و تأييد مواضع است؛ در نهايت اين پرونده هنوز باز است و هنوز هم کساني هستند که معتقدند که امام حسين (ع) اشتباه کرد و عليه امام عادل و مشروع زمانش خروج کرد. در کتاب‌هايشان مي‌نويسند که امام حسين (ع) خارجي بود. وقتی لشکر اسرا را به کوفه آوردند آنان را به عنوان خارج شده از دین معرفی کردند؛ اما من در زيارت عاشورا اعلام مي‌کنم که امام حسين (ع) من حرکت و نهضت شما را قبول دارم.

اين همبستگي است ممکن است اين سؤال طرح شود که مگر امام حسين (ع) نيازي به تأييد و رد من دارد. شکوه و عظمت قيام حسيني آنچنان بر تارک تاريخ بشريت مي‌درخشد که من ناقابل قبول کنم يا قبول نکنم چيزي از اين عظمت نمي‌کاهد و چيزي به آن نمي‌افزايد؛ اما وقتي من اين حرکت و نهضت و سلوک و رفتار و قيام را مي‌پذيرم و با اعلام سلام پذيرش خودم را اعلام مي‌کنم. آن‌وقت گويا خودم را ملزم مي‌کنم که همان‌طوري عمل کنم که امام حسين (ع) عمل کرد. اگر من هم در عرصة مبارزة حق و باطلي قرار گرفتم که لحظه‌اي از لحظات تاريخ بشر مبارزة بي‌امان حق و باطل متوقف نمي‌شود و جايي از تاريخ و جغرافيا را نمي‌شود ديد که در آن نزاع تاريخي و بي‌امان حق و باطل وجود نداشته باشد مي‌توانم انتظار داشته باشم همان‌طوري رفتار کنم که امام حسين (ع) رفتار کرد؛ بنابراين پاسخ آن سؤالي که طرح کردم، مگر امام حسين (ع) نيازي به تأييد و رد من دارد هم مثبت است و هم منفي.

پاسخش منفي است؛ چون شکوه حادثة عاشورا با رد و قبول من بزرگ و کوچک نمي‌شود؛ اما وقتي امام حسين (ع) مي‌فرمايد که همچون مني در هر جاي تاريخ نبايد با همچون يزيدي بيعت کند؛ يعني از من و شما انتظار دارند که همان کاري که او کرد انجام دهيم.
وقتي امام حسين (ع) مي‌فرمايد: «فلکم
فی اسو›» بايد من را به عنوان الگو برگزينيد؛ يعني با سلام بر حسين (ع)، اقدام امام (ع) را تأييد کرده و با ایشان اعلام همبستگی می‌کنیم. در عرصة مبارزة حق و باطل نمي‌توان بي‌طرف بود، اگر در دفاع از حق وارد نشديم خودبه‌خود در جبهة باطل هستيم. قرآن در سورة يونس آية ۳۲ مي‌فرمايد: «مَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ» اگر از دايرة حق بیرون آمديم هر جا باشيم در دايرة باطل هستيم. پس مفهوم اول عرض سلام به امام حسين (ع) همبستگي است و مفهوم دوم بيعت و مفهوم سوم قبول مواضع و اعلام حمايت.

وقتي به حسين بن علي (ع) سلام مي‌کنيم يعني امام حسين (ع) تعهد مي‌دهيم کاري نکنيم که دل شما را به درد بياورد و مخالف حرکت شما و اهداف نهضت شما باشد. مي‌دانيم که شما براي اقامة حق و دفع باطل خونتان را در راه خدا داديد مي‌دانيم که شما براي تعبد خدا و بندگي کردن که همة پيام انبياء اين است «أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ» خدا را بپرستيد و از طاغوت دوري گزينيد اسارت خاندان خود را پذيرفته‌ايد و بنابراين من کاري نمي‌کنم که به ضرر جبهة حق باشد و کاري نمي‌کنم که باعث گسترش باطل در جامعه باشد.
حتي در آخرين مضامين نماز وقتي شهادت مي‌دهيم «السلام علينا و علي عبادالله الصالحين» باز همين مضمون را دارد. من کاري نمي‌کنم که به ضرر بندگان صالح خدا باشد کاري نمي‌کنم که باعث وهن مؤمنين باشد. کاري نمي‌کنم که شکوه، ابهت، اعتبار و احترام جامعة مؤمنين را خدشه‌دار کنند و بگويند اين شيعة جعفربن محمد بود ببين چه راحت دروغ گفت و اين شيعه علي بود ببين چگونه نگاه حرام به نامحرم انداخت و خجالت نکشيد.

وقتي به امام زمان در آل ياسين سلام مي‌کنيم که خداوند در سورة الصافات آية ۱۳۰ مي‌فرمايد: «سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ» به اين معناست که به ايشان تعهد مي‌دهيم که کاري خلاف ميل و رغبت ايشان انجام ندهيم و اين انسان به طور طبيعي بهشتي است؛ يعني همين سلام‌ها را وقتي راست مي‌گوييم خود به خود انسان بهشتي مي‌شود براي اينکه تا مي‌خواهيم گناه کنيم مي‌گويم من امروز وقتي مي‌خواستم از خانه بيرون بيايم زيارت عاشورا خواندم و دعاي عهد خواندم و سلام بر امام زمان (عج) فرستادم.
حالا اگر گناه کنم خودم را مسخره کرده‌ام و به خود بي‌احترامي کرده‌ام و دست از گناه مي‌کشم و بنابراين زيارت عاشورا يک صيانت طبيعي و کارآمد و مؤثر در مقابل گناه، غفلت، معصيت و وسوسه‌هاي شيطاني در رفتار انسان مسلمان ايجاد مي‌کند و اما ترديد نکنيد که سلام شما به هر امام (ع) در هر موقعيت اگر سلام با شرط و شروط و برخاسته از دل باشد و دروغ نباشد که لقلقة زبان است بي‌پاسخ نخواهد بود.

ما از خود آنها ياد گرفتيم و در کتاب خدا در سورة نساء آية ۸۶ خوانده‌ايم که «وَإِذَا حُيِّيْتُم بِتَحِيَّـ‹ٍ»؛ «وقتي که تحيتي به شما ارائه مي‌شود»، «فَحَيُّواْ بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا»؛ بايد بهتر از آن سلام جواب سلام را بدهيد بنابراين به ما مي‌گويند اگر به شما گفتند سلام بگوييد عليکم السلام و اگر گفتند سلام عليکم بگوييد عليکم السلام و رحمـ‹الله يعني هميشه پاسخ سلام بايد بهتر از خود سلام باشد حال آیا ممکن است که امامان به ما این موضوع را ياد داده باشند و نعوذبالله خودشان اين کار را نکنند؟ ممکن است من به محضر مبارک امام حسين (ع) سلام کنم و امام در پاسخ به سلام من سلامي نکنند که اين سلام من را از معصيت، شرور، آفات و نفسانيت نجات بدهد؟ ترديد نکنيد که اين طور نخواهد بود.
اين عين واقعيت است که به امام حسين (ع) می‌گوییم «اشهد انّک تشهد مقامي و ترد سلامی» شهادت مي‌دهم که شما مقام من را مي‌بينيد و سلام من را پاسخ مي‌دهيد. امام به همه پاسخ مي‌دهد اما همه اين پاسخ را نمي‌شنوند. شنيدن اين پاسخ ابزارهاي خاص و استعدادهاي خاصي را مي‌خواهد.

اين پاسخ امام (ع) نه با گوش تن بلکه با گوش دل شنيده مي‌شود. همان‌طور که حضرت موسي (ع) نور جانب طور را با چشم تن نديد بلکه با چشم دل ديد. موسي (ع) اين نور را ديد؛ اما همسرش که کنارش بود از ديدن اين نور محروم ماند؛ زیرا به آن استعداد و شايستگي نرسيده بود. گفت
تا نباشي آشنا زين پرده راضي نشنوي
گوش نامحرم نباشد جاي پيغام سروش
بايد اول محرم شوي حضرت يعقوب (ع) از کنعان گفت که من عطر يوسف (ع) را استشمام مي‌کنم؛ اما برادران يوسف هيچ‌کدام اين عطر را استشمام نکردند؛ زیرا او نه با شامة تن بلکه با شامة دل عطر يوسف (ع) را استشمام مي‌کرد.

يکي از کارکردها اين زيارت‌ها اين است که ما را از چنبرة تن بيرون بياورد آن وقت گوش دل را به جاي گوش تن مي‌نشاند و چشم دل را به جای چشم سر که گفت:
چشم دل باز کن که جان بيني
آنچه ناديدني است آن بيني
مي‌شود به آن مقامی رسید که نادیده‌ها را دید؛ اما صرف نظر از اينکه برسيم به آن مقام يا نرسيم امام (ع) سلام ما را هم در دنيا و هم در آخرت پاسخ مي‌دهد.
اگر کسی در نماز دچار سهو و غفلت شود بايد سجدة سهو به جا بياورد. در سجدة سهو چه چيزي مي‌گويند؟ السلام عليک ايها النبي و رحمـ‹الله و برکاته مثل اينکه در يک لحظه از راه بيرون مي‌رويم و بلافاصله تا يادمان مي‌آيد و متوجه مي‌شويم برمي‌گرديم و به پيغمبر (ص) دوباره سلام مي‌کنيم.

عين دو نفري که با هم حرکت مي‌کنند؛ يکي دومي را گم مي‌کند تا پيدايش مي‌کند، مي‌گويد سلام یعنی دوباره پیدایت کردم و ديدمت. دوباره به پيغمبر سلام مي‌کنيم و اعلام مي‌کنيم که برگشتیم.
در سورة مائده آية ۱ مي‌خوانيم که «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ»؛ «اي مؤمنان پايبند پيمانتان باشيد» ممکن است کسی که يک بار در زندگي‌اش دعای عهد خوانده است، دروغ بگويد و کار حرام مرتکب شود؟ اين آدم ممکن است به منتظران امام زمان (عج) ظلم و ستم کند نه ستم بلکه حتی به آنها بي‌مهري کند؟ نه والله.
از شکوه بي‌نظير حادثة عاشورا اين است که اصحاب امام حسيني که مثل ما سلام به امام کردند مقتضيات تجسم عملي و بيان عملي اين سلام را در کربلا نشان دادند.

اصحاب امام حسين (ع) هر کدام که به زمين مي‌افتادند اولين پيامشان سلام به امام زمانشان بوده است. السلام عليک يا ابا عبدالله را با پيکرهاي خونين در سرزمين کربلا مي‌گفتند. وقتي مي‌آمدند اذن قتال بگيرند سلام مي‌گفتند وقتي هم که بر زمين مي‌افتادند سلام مي‌گفتند.

خداوند در سورة الازاب آية ۲۳ مي‌فرمايد: «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ»؛ آنها هم مثل ما زيارت خواندند. آنها هم مثل ما به امام زمانشان حسين بن علي (ع) سلام گفتند اما پاي سلامشان ايستادند.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما