کد مطلب : ۸۵۸۹
هيچ مىدانيد فلسفهى روشن كردن شمع در شام غريبان چيست؟
مجتبی یزدی
شماره 29-30 ماهنامه خیمه – محرم 1428- بهمن 1385
شام غريبان ترسيم آن لحظاتى است كه شمع وجود سيد الشهدا در راه هدايت خلق آب گشته بود و جسمش عريان روى خاك كربلا. و يا نگاه به شمع شام غريبان تجسم اين بيت است كه:
زينب اى شمع تمام افروخته / يادگار خيمههاى سوخته
و يا يادآور آن لحظاتى است كه زينب عقيلهى بنى هاشم، دختر مولا اميرالمؤمنين به راه افتاد تا در تاريكى شب گلهاى حرم پيامبر و اطفال حسين را پيدا كند، نور شمعها نشانهى ابراز ارادت و همدردى با زينب است، دختر على! مىخواهى با شمعهايمان پيش پايت را روشن كنيم تا شايد آسانتر در كنار خارهاى مغيلان طفلان حسين را كه از شدت ترس و گرسنگى بيهوش گشتهاند بيابى؟ شام غريبان، هياهو ندارد، حتى كمتر نوحه مىخوانند و به سينه مىزنند، بيشتر زمزمه است و بر سر زدن، آن هم آرام، آن گونه كه اطفال خسته حسين در زير خيمه نيم سوخته، شايد لحظاتى آرام بگيرند و در پرتو سكوت شب، فارغ از دردهاى تازيانه و سيلى، لحظاتى بياسايند. در شام غريبان، دشمن خواست كه همه چيز را محو كند، حتى جنايات خويش را، خواست كه كربلا در كربلا بماند و نخواست كه حتى خيمههاى بى صاحب نيز برپا باشد و خواست كه پرتو نور قيام حسين را در تندباد حوادث خاموش كند، غافل از آن كه:
كربلا در كربلا مىماند اگر زينب نبود/ خيمهها بى پاسبان مىماند اگر زينب نبود
و شمعهاى در دست عزاداران، حاكى از خيال خام و شكست دشمن است كه:
دشمنت كشت ولى نور تو خاموش نگشت / آرى آن جلوه كه فانى نشود نور خداست
و دشمن نمىدانست كه قيام حسين، هزاران پرتو نور خواهد شد و در قلبهاى ميليونها انسان عاشق جاى خواهد گرفت، آن هم پس از 1400 سال و اين شمعها كه مىبينى، نشانه و علامت همان نور محبتى است كه خدا در دلهاى آزاده تابانده است و حكايت شمع، همچنان باقى است...
امسال شمعها را كه به دست مىگيرى، مىتوانى با نگاهى جديد و با دركى شايد متفاوت از سالهاى قبل، زندگى خويش را از پرتو همين شمعهاى در دست رونق بخشى، موفق باشى.
شام غريبان ترسيم آن لحظاتى است كه شمع وجود سيد الشهدا در راه هدايت خلق آب گشته بود و جسمش عريان روى خاك كربلا. و يا نگاه به شمع شام غريبان تجسم اين بيت است كه:
زينب اى شمع تمام افروخته / يادگار خيمههاى سوخته
و يا يادآور آن لحظاتى است كه زينب عقيلهى بنى هاشم، دختر مولا اميرالمؤمنين به راه افتاد تا در تاريكى شب گلهاى حرم پيامبر و اطفال حسين را پيدا كند، نور شمعها نشانهى ابراز ارادت و همدردى با زينب است، دختر على! مىخواهى با شمعهايمان پيش پايت را روشن كنيم تا شايد آسانتر در كنار خارهاى مغيلان طفلان حسين را كه از شدت ترس و گرسنگى بيهوش گشتهاند بيابى؟ شام غريبان، هياهو ندارد، حتى كمتر نوحه مىخوانند و به سينه مىزنند، بيشتر زمزمه است و بر سر زدن، آن هم آرام، آن گونه كه اطفال خسته حسين در زير خيمه نيم سوخته، شايد لحظاتى آرام بگيرند و در پرتو سكوت شب، فارغ از دردهاى تازيانه و سيلى، لحظاتى بياسايند. در شام غريبان، دشمن خواست كه همه چيز را محو كند، حتى جنايات خويش را، خواست كه كربلا در كربلا بماند و نخواست كه حتى خيمههاى بى صاحب نيز برپا باشد و خواست كه پرتو نور قيام حسين را در تندباد حوادث خاموش كند، غافل از آن كه:
كربلا در كربلا مىماند اگر زينب نبود/ خيمهها بى پاسبان مىماند اگر زينب نبود
و شمعهاى در دست عزاداران، حاكى از خيال خام و شكست دشمن است كه:
دشمنت كشت ولى نور تو خاموش نگشت / آرى آن جلوه كه فانى نشود نور خداست
و دشمن نمىدانست كه قيام حسين، هزاران پرتو نور خواهد شد و در قلبهاى ميليونها انسان عاشق جاى خواهد گرفت، آن هم پس از 1400 سال و اين شمعها كه مىبينى، نشانه و علامت همان نور محبتى است كه خدا در دلهاى آزاده تابانده است و حكايت شمع، همچنان باقى است...
امسال شمعها را كه به دست مىگيرى، مىتوانى با نگاهى جديد و با دركى شايد متفاوت از سالهاى قبل، زندگى خويش را از پرتو همين شمعهاى در دست رونق بخشى، موفق باشى.