کد مطلب : ۸۶۱۶
فرهنگ اصطلاحات مدّاحي(6)
سید مهدی حسینی
شماره ششم ماهنامه خیمه - رجب المرجب1424 - شهریور1382
منبري: مقصود سخنران يا واعظ مجلس است که بر منبر مينشيند و سخن ميگويد.
مياندار: به شخصي اطلاق ميشود که در ادارهي مجلس، مداح را ياري ميکند.
ميلاديه: شعري که مضمون شاد داشته باشد و مداح، آن را متناسب مجلس جشن ميلاد يکي از ائمّهي اطهار يا بزرگان دين، انتخاب کرده، ميخواند.
نسخه: نوشتهاي که مداح، هنگام خواندن، به دست ميگيرد؛ نسخه نام دارد.
نمک مجلس: اصطلاحا به معناي چاشني يا جاذبهي مجلس به کار ميرود مثلا گفته ميشود: «نام امام حسين(ع) نمک مجلس است.»
نَوّاح: کسي که در خواندن "نوحه" تجربهي خاصي دارد و کارش نوحه خواني يا نوحهسرايي است.
نوحه: يکي از قالبهاي پر کاربرد در مداحي است. نوحه معمولا در اواخر برنامهي مداحي و پس از مرثيه خواني، عرضه ميشود و در پر شور کردن مجلس و همراه نمودن مستمع با مداح، نقش فعالي دارد.
نوکر اهلبيت: کنايه از افرادي که از سرِ ارادت، در محافل مذهبي به شيوههاي مختلف خدمت ميکنند.
واحد خواني: رسم بوده که وقتي دستهي عزاداري حرکت ميکرده، مکانهاي بخصوصي متوقف ميشده است و مداح در آن حال، شعري را با آهنگ خاصي ميخوانده است مردم بدون آن که جواب دهند، سينه ميزدند. به اين برنامه در مداحي، واحدخواني گفته ميشده است.
واحد نُث: در واحد خواني، گاه که سينه زن به شور ميآيد در آن حال، يک دست و دو دست بر سينه ميزند، اين حالت "نث" نام دارد.
واعظ: کسي که در مجلس اهلبيت به وعظ و ارشاد مردم ميپردازد. اصطلاحات "سخنران"، "روضه خوان" نيز به همين مفهوم گاه به کار ميرود.
واگردان: به بيت "ترجيع" در قالب "ترجيع بند"، واگردان نيز گفته ميشود.
هيأتي: اصطلاحا به افرادي گفته ميشود که اهل شرکت در مجالس اهلبيتاند و پاي منبر وعظ و عزاداري مينشينند.
يا الله کردن: کنايه از رو به قبله کردن و تمام نمودن مجلس عزاداري است.
يا حسين کِش: کنايه از ميانْدار است، که لابهلاي خواندن مداح، جمله هايي که معمولا به صورت "ندا" است، با آهنگي کِشدار ميخواند و سينهزنان نيز آن را تکرار ميکنند و يا در پاسخ ميگويند: "اي تشنه لب! حسين واي!"
منبري: مقصود سخنران يا واعظ مجلس است که بر منبر مينشيند و سخن ميگويد.
مياندار: به شخصي اطلاق ميشود که در ادارهي مجلس، مداح را ياري ميکند.
ميلاديه: شعري که مضمون شاد داشته باشد و مداح، آن را متناسب مجلس جشن ميلاد يکي از ائمّهي اطهار يا بزرگان دين، انتخاب کرده، ميخواند.
نسخه: نوشتهاي که مداح، هنگام خواندن، به دست ميگيرد؛ نسخه نام دارد.
نمک مجلس: اصطلاحا به معناي چاشني يا جاذبهي مجلس به کار ميرود مثلا گفته ميشود: «نام امام حسين(ع) نمک مجلس است.»
نَوّاح: کسي که در خواندن "نوحه" تجربهي خاصي دارد و کارش نوحه خواني يا نوحهسرايي است.
نوحه: يکي از قالبهاي پر کاربرد در مداحي است. نوحه معمولا در اواخر برنامهي مداحي و پس از مرثيه خواني، عرضه ميشود و در پر شور کردن مجلس و همراه نمودن مستمع با مداح، نقش فعالي دارد.
نوکر اهلبيت: کنايه از افرادي که از سرِ ارادت، در محافل مذهبي به شيوههاي مختلف خدمت ميکنند.
واحد خواني: رسم بوده که وقتي دستهي عزاداري حرکت ميکرده، مکانهاي بخصوصي متوقف ميشده است و مداح در آن حال، شعري را با آهنگ خاصي ميخوانده است مردم بدون آن که جواب دهند، سينه ميزدند. به اين برنامه در مداحي، واحدخواني گفته ميشده است.
واحد نُث: در واحد خواني، گاه که سينه زن به شور ميآيد در آن حال، يک دست و دو دست بر سينه ميزند، اين حالت "نث" نام دارد.
واعظ: کسي که در مجلس اهلبيت به وعظ و ارشاد مردم ميپردازد. اصطلاحات "سخنران"، "روضه خوان" نيز به همين مفهوم گاه به کار ميرود.
واگردان: به بيت "ترجيع" در قالب "ترجيع بند"، واگردان نيز گفته ميشود.
هيأتي: اصطلاحا به افرادي گفته ميشود که اهل شرکت در مجالس اهلبيتاند و پاي منبر وعظ و عزاداري مينشينند.
يا الله کردن: کنايه از رو به قبله کردن و تمام نمودن مجلس عزاداري است.
يا حسين کِش: کنايه از ميانْدار است، که لابهلاي خواندن مداح، جمله هايي که معمولا به صورت "ندا" است، با آهنگي کِشدار ميخواند و سينهزنان نيز آن را تکرار ميکنند و يا در پاسخ ميگويند: "اي تشنه لب! حسين واي!"