کد مطلب : ۸۹۹۶
اسب حضرت عباس، سلطان همه اسباس!
شماره نهم ماهنامه خیمه- شوال1424 - آذر1382
اگر دستگاه با بركت امام حسين (ع) را به يك دانشگاه تشبيه كنيم، مىتوانيم بگوييم دانشگاه حسينى، كلاسهاى مختلفى دارد كه همهى آنها خوب است؛ مثلا اين كه در مجالس عزادارى و روضه خوانى، يكى منبر مىرود، ديگرى روضه مىخواند، يكى عزادارى مىكند، ديگرى چاى مىريزد، آن يكى كفش جفت مىكند و...همهى اينها هم اگر همراه با اخلاص باشد، هيچ فرقى نمىكند و اهل معرفت هم به اين نكته اذعان دارند كه چون ارباب، خود بزرگوار است، از همه به اندازهى اخلاصشان قبول مىكند.اما بعضى كارها در اين دانشگاه بىكلاسى است يا بهتر بگويم كج سليقگى مىباشد. مثلا اينكه در ماجراى كربلا اين همه شفيع و مولا وجود دارد، كه هر يك به اقتضاى اخبار رسيده از حالاتشان و نيز تجربهى متوسلان به آنان متناسب با حال و هواى هر كسى، دست هيچكس را از دامان خود كوتاه نمىكنند، واقعا حيف است كه ما اين بزرگواران و سوگوارى و اشك بر مصائب آنها را رها كنيم و يك ساعت شور بگيريم كه «اسب حضرت عباس، سلطان همه اسب هاست!» اين واقعا بىكلاسى محض است؛ آيا اينطور نيست؟!
اگر دستگاه با بركت امام حسين (ع) را به يك دانشگاه تشبيه كنيم، مىتوانيم بگوييم دانشگاه حسينى، كلاسهاى مختلفى دارد كه همهى آنها خوب است؛ مثلا اين كه در مجالس عزادارى و روضه خوانى، يكى منبر مىرود، ديگرى روضه مىخواند، يكى عزادارى مىكند، ديگرى چاى مىريزد، آن يكى كفش جفت مىكند و...همهى اينها هم اگر همراه با اخلاص باشد، هيچ فرقى نمىكند و اهل معرفت هم به اين نكته اذعان دارند كه چون ارباب، خود بزرگوار است، از همه به اندازهى اخلاصشان قبول مىكند.اما بعضى كارها در اين دانشگاه بىكلاسى است يا بهتر بگويم كج سليقگى مىباشد. مثلا اينكه در ماجراى كربلا اين همه شفيع و مولا وجود دارد، كه هر يك به اقتضاى اخبار رسيده از حالاتشان و نيز تجربهى متوسلان به آنان متناسب با حال و هواى هر كسى، دست هيچكس را از دامان خود كوتاه نمىكنند، واقعا حيف است كه ما اين بزرگواران و سوگوارى و اشك بر مصائب آنها را رها كنيم و يك ساعت شور بگيريم كه «اسب حضرت عباس، سلطان همه اسب هاست!» اين واقعا بىكلاسى محض است؛ آيا اينطور نيست؟!