کد مطلب : ۹۸۰۰
بخش پایانی
یادداشت هایی درباره آموزش فن مداحی
سید مهدی میرداماد
شماره 24 - رجب 1427 - مرداد 1385
غزل مناجات
انتخاب غزل، نوع غزل، اجرای غزل و شکل ارتباط آن با مرثیه.
از چند منظر میتوانیم غزل را تقسیم کنیم تا در انتخاب، دستمان باز باشد.
غزل از منظر مضمون به دو قالب کاربردی و موردی تقسیم میشود.
* غزل کاربردی
غزلی است که دارای مضامین قوی و پرمحتوا و از نظر کلاس ادبی و شعری، قوی و ظریف است. در غزل کاربردی به مورد خاصی اشاره نمیشود، بلکه باید به تناسب موضوع جلسه، مداح با توان بالا آنگونه که فضای جلسه اقتضا میکند، آن غزل را ارائه دهد.
مثلاً چند بیت از غزلی از سعدی را میتوان برای مناسبتهای مختلف مانند امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف، از زبان حضرت علی علیهالسلام به حضرت زهرا سلاماللهعلیها، از زبان حضرت زینب سلاماللهعلیها، حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام استفاده کرد.
کمی روی این ابیات تأمل کنید:
شب فراق که داند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق دربند است
گرفتم از غم دل راه بوستان گیرم
کدام سرو به بالای دوست مانند است
ز دست رفته نه تنها منم در این سودا
چه دستها که ز دست تو بر خداوند است...
* غزل موردی
غزلی است که در آن، به موضوع خاصی اشاره شده است و فقط در یک موضوع و یا مناسبت میتوان از آن استفاده کرد. مثل این غزل از جناب آقای سازگار که فقط میشود در مرثیهی شهادت حضرت علی علیهالسلام از آن استفاده کرد.
ای نخل آب خورده ز چشم تر علی
دیشب تو بودی و نگه آخر علی
امشب به خنده قاتل مولا گشوده لب
فردا به گریه جمع شود بستر علی...
اما از منظر دیگری میتوان غزل را به قالبهای مرثیهای، مدیحهای، حماسی و مناجاتی تقسیم کرد. نکتهی مهم این است که این تقسیمبندی بار مفهومی و مضمونی دارد و ما باید در انتخاب آن دقت و وسواس قابل ملاحظهای به خرج دهیم. یک انتخاب نادرست، ناخودآگاه دچار افت جلسه میشود.
میتوان اوج این انتخاب را در غزلهای ابتدای مجلس جناب آقای خلج جستجو کرد که بسیار سنجیده و طبق خوراک جلسه گلچین شده و به مستمع آماده ارائه میشود. به عنوان مثال به گلچین محرم سال 80 و مجموعههای مرثیهی سال 82 ایشان مراجعه کنید.
نکته: بدانید که از غزلی که بار مرثیهاش بالاست، نمیتوان در شب یکی از موالید ائمهی اطهار علیهمالسلام استفاده کرد، و برعکس، غزل پر از مضامین حماسی و مدح و شادی، به درد جلسهی مرثیه و شهادت نمیخورد. به مثالهای زیر توجه کنید و خودتان مقایسه کنید:
* غزل مرثیهای
چه داغها که مرا از غم تو بر تن نیست
چه چاکها که ز داغ تو در دل من نیست.
دگر ز پرتو خورشید و نور ماه چه فیض
مرا که بیمه روی تو دیده روشن نیست.
(محتشم کاشانی)
*غزل مدیحهای
تاب بنفشه میدهد طرهی مشکسای تو
پردهی غنچه میدرد خندهی دلگشای تو
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمی میکشم از برای تو
(حافظ شیرازی)
* غزل حماسی
دیدن روی تو و دادن جان مطلب ماست
پرده بردار ز رخسار که جان بر لب ماست
بت روی تو پرستیم و ملامت شنویم
بتپرستی اگر این است که این مذهب ماست
(فرصت شیرازی)
* غزل مناجات
به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
مریض عشق تو را حاجتی به عیسی نیست
که کس نمیکند این درد را دوا جز تو
(افروغی بسطامی)
از نکات مهمی که در اجرای چنین قالبهایی باید مد نظر مداح باشد، ذخیره کردن لحن است.
* ذخیرهی لحن
اگر یک بازیکن فوتبال بخواهد 90 دقیقه مثبت و فعال در زمین بازی کند، باید توان و نفسش را درست و بهجا خرج کند تا در اواسط بازی کم نیاورد. دقیقاً در ارائهی این غزلها نباید فقط حال و هوای مرثیه را ایجاد کنیم و تمام لحن را در این غزل پیاده کنیم، بلکه باید به این نکته توجه داشته باشیم که اوج مرثیه در خود مرثیه و در شعر موردی روضه باشد.
* استفاده از بیت ناب مرثیه
یکی دیگر از فنون مداحی، اجرای غزل است.
ما با تکیه بر دو بال لحن و مضمون در اجرای غزل ابتدایی مجلس، سعی میکنیم فضای مرثیه را برای مستمع ایجاد کنیم. اگر یکی از این دو کم و زیاد شود، مستمع نمیتواند خودش را با فضای جلسه هماهنگ کند. ولی گاهی اوقات در اواسط غزل بعضی تکبیتهای ناب وجود دارد که حیف است از کنار آن رد شد و به آن اعتنایی نکرد. به سبب ذائقه و سلیقهی مجلس گاهی وقتها یک بیت چنان حال و هوای روضه را تشدید میکند که گویی اصلاً مرثیه همین یک بیت است. لذا در چنین مواردی با ذکاوت و دقت مداح و انتخاب یک مضمون، میتوان روضه را آغاز کرد.
چند سال قبل در یک جلسه در تهران دقیقاً خود شاهد بودم که جناب آقای ذبیح ترابی مشغول خواندن یک غزل از مرحوم فروغی بسطامی در ابتدای جلسه بود که ناگاه به این بیت رسید:
خواستم پاره گریبان کنم از دست غمت
دستم از ضعف دریغا به گریبان نرسید
ایشان چنان با این تک بیت منقلب شد که اصلاً فضای مجلس به روضه تغییر یافت و این ذاکر روشندل و سوختهدل اهلبیت علیهمالسلام، حدود نیم ساعت با این تک بیت روضهی حضرت رقیه را میخواند. پس گاهی اوقات در یک غزل، چنین تکبیتهایی وجود دارد که در این حال، باید بلافاصله وارد روضه شد و ادامهی غزل را رها کرد.
* پیدا کردن پل ارتباطی
باید برای رد شدن از مرحلهی غزل ابتدایی به مرحلهی بعد ـ که غزل یا شعر روضه است ـ یک پل بسازیم و با ابتکار عمل و خلاقیت، کاری کنیم که پیوند میان شعر و روضه برای مستمع غریب و نامأنوس جلوه نکند و یک دفعه دچار شوک روضه نشود. به عنوان مثال در شب شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها، شما در خاتمهی غزلی از حافظ، به این بیت میرسید و میخواهید از این بیت به روضه پل بزنید.
هاتف آن روز به من مژدهی این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
از این بیت میتوانید با مضمونسازی، اینگونه پل بزنید که:
شب آخر عمر شریف رسول خدا او وعده و مژدهی شهادت را به دخترش داد و فرمود: تو اولین کسی هستی که به من ملحق میشوی؛ تا این که او بتواند جور و جفا و ظلم را تحمل کرده و در مقابل این همه بیحرمتی صبر پیشه کند...
* حفظ غزل
سنتی که شاید روز به روز بیشتر از یاد میرود. هرچند جدا از بحث سنت، این یک تکنیک و فن فوقالعاده است. قدیمیترها به محض این که میایستادی شعری بخوانی، تا در دستت نسخهای از شعر میدیدند؛ یا تو را امر به نشستن میکردند، یا به خواندنت توجهی نداشتند! چون قدم اول مداحی و اجرای شعر را در حفظ شعر میدیدند.
محفوظات زیاد، یک سرمایه محسوب میشود. گاهی اوقات در تنگناهای سختی، این فن به کمک آدم میآید. توصیهی من به نسل جوان فعلی که این بحثها را دنبال، و آیندگان که این درسها را مرور میکنند، این است که روزی لااقل یک بیت حفظ کنند تا هفتهای یک غزل حفظ شده به گنجینهی محفوظاتشان اضافه شود، چراکه تسلط به مجلس و پیدا کردن عیوب و نواقص جلسه، جز با اجرای از روی محفوظات برنمیآید.
* مراحل حفظ شعر
حفظ شعر مراحل متعددی دارد و هرکس به سبک و سلیقهی خودش میتواند شعری را حفظ کند، ولی من به تجربهی خود در حفظ شعر اشاره میکنم تا شاید این اشاره بتواند کمکی کند.
1. ابتدا یک بار شعر را میخوانیم یا به قول معروف روانخوانی میکنیم تا با اصل شعر، مشکلی نداشته باشیم. باید از روی متن شعر را با سلامت کامل بخوانیم.
2. برای بار دوم شعر را برای شخص دیگری که حتیالمقدور کلاس درسیاش و یا سنّش از خودمان بیشتر باشد، میخوانیم تا اگر نکتهی مبهمی در اجرای ما هست، به ما گوشزد کند و ما آن را اصلاح کنیم.
3. بیت به بیت شروع به حفظ کردن میکنیم که در این مرحله نوشتن کمک زیادی میکند. بیت را چندین بار روی کاغذ بنویسید تا زود در ذهنتان ملکه شود.
4. هر بیت جدید را که حفظ کردیم با بیت قبلی مرور میکنیم تا ابیات قبلی از ذهنمان خارج نشود.
5. وقتی تمام غزل را حفظ شدیم، آن را با لحن و آهنگ تمرین میکنیم تا بهتر در ذهن جای بگیرد.
6. در انتهای این مراحل حتماً باید شعری را که حفظ کردهایم به سریعترین شکل ممکن در یک جلسه ارائه کنیم تا عیوب و نواقصش برطرف شود.
حرف آخر این که باید به حفظ شعر اهمیت دهیم تا مداحی ما شخصیت و هویت پیدا کند. در دیدار سال 81 که به مناسبت میلاد حضرت زهرا سلاماللهعلیها خدمت مقام معظم رهبری بودیم، ایشان دو نفر را خیلی تحسین کردند و به آنها آفرین گفتند. بعد فهمیدیم که دلیل عمدهاش اجرای قصیده به صورت حفظ بوده است. پس حفظ شعر علیرغم تکنیک فوقالعاده و مفید، یک ویژگی بسیار مثبت و حرفهای هم محسوب میشود و در مواقع مختلف به کمک انسان خواهد آمد.
خوانندهی گرامی نشریه، مداحان جوان!
پیشنهاد، نظرات و سئوالات خود پیرامون این صفحهی آموزشی را برای ما بنویسید. مطمئناً بیجواب نخواهد ماند! (تحریریه ی نشریه)
غزل مناجات
انتخاب غزل، نوع غزل، اجرای غزل و شکل ارتباط آن با مرثیه.
از چند منظر میتوانیم غزل را تقسیم کنیم تا در انتخاب، دستمان باز باشد.
غزل از منظر مضمون به دو قالب کاربردی و موردی تقسیم میشود.
* غزل کاربردی
غزلی است که دارای مضامین قوی و پرمحتوا و از نظر کلاس ادبی و شعری، قوی و ظریف است. در غزل کاربردی به مورد خاصی اشاره نمیشود، بلکه باید به تناسب موضوع جلسه، مداح با توان بالا آنگونه که فضای جلسه اقتضا میکند، آن غزل را ارائه دهد.
مثلاً چند بیت از غزلی از سعدی را میتوان برای مناسبتهای مختلف مانند امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف، از زبان حضرت علی علیهالسلام به حضرت زهرا سلاماللهعلیها، از زبان حضرت زینب سلاماللهعلیها، حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام استفاده کرد.
کمی روی این ابیات تأمل کنید:
شب فراق که داند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق دربند است
گرفتم از غم دل راه بوستان گیرم
کدام سرو به بالای دوست مانند است
ز دست رفته نه تنها منم در این سودا
چه دستها که ز دست تو بر خداوند است...
* غزل موردی
غزلی است که در آن، به موضوع خاصی اشاره شده است و فقط در یک موضوع و یا مناسبت میتوان از آن استفاده کرد. مثل این غزل از جناب آقای سازگار که فقط میشود در مرثیهی شهادت حضرت علی علیهالسلام از آن استفاده کرد.
ای نخل آب خورده ز چشم تر علی
دیشب تو بودی و نگه آخر علی
امشب به خنده قاتل مولا گشوده لب
فردا به گریه جمع شود بستر علی...
اما از منظر دیگری میتوان غزل را به قالبهای مرثیهای، مدیحهای، حماسی و مناجاتی تقسیم کرد. نکتهی مهم این است که این تقسیمبندی بار مفهومی و مضمونی دارد و ما باید در انتخاب آن دقت و وسواس قابل ملاحظهای به خرج دهیم. یک انتخاب نادرست، ناخودآگاه دچار افت جلسه میشود.
میتوان اوج این انتخاب را در غزلهای ابتدای مجلس جناب آقای خلج جستجو کرد که بسیار سنجیده و طبق خوراک جلسه گلچین شده و به مستمع آماده ارائه میشود. به عنوان مثال به گلچین محرم سال 80 و مجموعههای مرثیهی سال 82 ایشان مراجعه کنید.
نکته: بدانید که از غزلی که بار مرثیهاش بالاست، نمیتوان در شب یکی از موالید ائمهی اطهار علیهمالسلام استفاده کرد، و برعکس، غزل پر از مضامین حماسی و مدح و شادی، به درد جلسهی مرثیه و شهادت نمیخورد. به مثالهای زیر توجه کنید و خودتان مقایسه کنید:
* غزل مرثیهای
چه داغها که مرا از غم تو بر تن نیست
چه چاکها که ز داغ تو در دل من نیست.
دگر ز پرتو خورشید و نور ماه چه فیض
مرا که بیمه روی تو دیده روشن نیست.
(محتشم کاشانی)
*غزل مدیحهای
تاب بنفشه میدهد طرهی مشکسای تو
پردهی غنچه میدرد خندهی دلگشای تو
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمی میکشم از برای تو
(حافظ شیرازی)
* غزل حماسی
دیدن روی تو و دادن جان مطلب ماست
پرده بردار ز رخسار که جان بر لب ماست
بت روی تو پرستیم و ملامت شنویم
بتپرستی اگر این است که این مذهب ماست
(فرصت شیرازی)
* غزل مناجات
به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
مریض عشق تو را حاجتی به عیسی نیست
که کس نمیکند این درد را دوا جز تو
(افروغی بسطامی)
از نکات مهمی که در اجرای چنین قالبهایی باید مد نظر مداح باشد، ذخیره کردن لحن است.
* ذخیرهی لحن
اگر یک بازیکن فوتبال بخواهد 90 دقیقه مثبت و فعال در زمین بازی کند، باید توان و نفسش را درست و بهجا خرج کند تا در اواسط بازی کم نیاورد. دقیقاً در ارائهی این غزلها نباید فقط حال و هوای مرثیه را ایجاد کنیم و تمام لحن را در این غزل پیاده کنیم، بلکه باید به این نکته توجه داشته باشیم که اوج مرثیه در خود مرثیه و در شعر موردی روضه باشد.
* استفاده از بیت ناب مرثیه
یکی دیگر از فنون مداحی، اجرای غزل است.
ما با تکیه بر دو بال لحن و مضمون در اجرای غزل ابتدایی مجلس، سعی میکنیم فضای مرثیه را برای مستمع ایجاد کنیم. اگر یکی از این دو کم و زیاد شود، مستمع نمیتواند خودش را با فضای جلسه هماهنگ کند. ولی گاهی اوقات در اواسط غزل بعضی تکبیتهای ناب وجود دارد که حیف است از کنار آن رد شد و به آن اعتنایی نکرد. به سبب ذائقه و سلیقهی مجلس گاهی وقتها یک بیت چنان حال و هوای روضه را تشدید میکند که گویی اصلاً مرثیه همین یک بیت است. لذا در چنین مواردی با ذکاوت و دقت مداح و انتخاب یک مضمون، میتوان روضه را آغاز کرد.
چند سال قبل در یک جلسه در تهران دقیقاً خود شاهد بودم که جناب آقای ذبیح ترابی مشغول خواندن یک غزل از مرحوم فروغی بسطامی در ابتدای جلسه بود که ناگاه به این بیت رسید:
خواستم پاره گریبان کنم از دست غمت
دستم از ضعف دریغا به گریبان نرسید
ایشان چنان با این تک بیت منقلب شد که اصلاً فضای مجلس به روضه تغییر یافت و این ذاکر روشندل و سوختهدل اهلبیت علیهمالسلام، حدود نیم ساعت با این تک بیت روضهی حضرت رقیه را میخواند. پس گاهی اوقات در یک غزل، چنین تکبیتهایی وجود دارد که در این حال، باید بلافاصله وارد روضه شد و ادامهی غزل را رها کرد.
* پیدا کردن پل ارتباطی
باید برای رد شدن از مرحلهی غزل ابتدایی به مرحلهی بعد ـ که غزل یا شعر روضه است ـ یک پل بسازیم و با ابتکار عمل و خلاقیت، کاری کنیم که پیوند میان شعر و روضه برای مستمع غریب و نامأنوس جلوه نکند و یک دفعه دچار شوک روضه نشود. به عنوان مثال در شب شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها، شما در خاتمهی غزلی از حافظ، به این بیت میرسید و میخواهید از این بیت به روضه پل بزنید.
هاتف آن روز به من مژدهی این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
از این بیت میتوانید با مضمونسازی، اینگونه پل بزنید که:
شب آخر عمر شریف رسول خدا او وعده و مژدهی شهادت را به دخترش داد و فرمود: تو اولین کسی هستی که به من ملحق میشوی؛ تا این که او بتواند جور و جفا و ظلم را تحمل کرده و در مقابل این همه بیحرمتی صبر پیشه کند...
* حفظ غزل
سنتی که شاید روز به روز بیشتر از یاد میرود. هرچند جدا از بحث سنت، این یک تکنیک و فن فوقالعاده است. قدیمیترها به محض این که میایستادی شعری بخوانی، تا در دستت نسخهای از شعر میدیدند؛ یا تو را امر به نشستن میکردند، یا به خواندنت توجهی نداشتند! چون قدم اول مداحی و اجرای شعر را در حفظ شعر میدیدند.
محفوظات زیاد، یک سرمایه محسوب میشود. گاهی اوقات در تنگناهای سختی، این فن به کمک آدم میآید. توصیهی من به نسل جوان فعلی که این بحثها را دنبال، و آیندگان که این درسها را مرور میکنند، این است که روزی لااقل یک بیت حفظ کنند تا هفتهای یک غزل حفظ شده به گنجینهی محفوظاتشان اضافه شود، چراکه تسلط به مجلس و پیدا کردن عیوب و نواقص جلسه، جز با اجرای از روی محفوظات برنمیآید.
* مراحل حفظ شعر
حفظ شعر مراحل متعددی دارد و هرکس به سبک و سلیقهی خودش میتواند شعری را حفظ کند، ولی من به تجربهی خود در حفظ شعر اشاره میکنم تا شاید این اشاره بتواند کمکی کند.
1. ابتدا یک بار شعر را میخوانیم یا به قول معروف روانخوانی میکنیم تا با اصل شعر، مشکلی نداشته باشیم. باید از روی متن شعر را با سلامت کامل بخوانیم.
2. برای بار دوم شعر را برای شخص دیگری که حتیالمقدور کلاس درسیاش و یا سنّش از خودمان بیشتر باشد، میخوانیم تا اگر نکتهی مبهمی در اجرای ما هست، به ما گوشزد کند و ما آن را اصلاح کنیم.
3. بیت به بیت شروع به حفظ کردن میکنیم که در این مرحله نوشتن کمک زیادی میکند. بیت را چندین بار روی کاغذ بنویسید تا زود در ذهنتان ملکه شود.
4. هر بیت جدید را که حفظ کردیم با بیت قبلی مرور میکنیم تا ابیات قبلی از ذهنمان خارج نشود.
5. وقتی تمام غزل را حفظ شدیم، آن را با لحن و آهنگ تمرین میکنیم تا بهتر در ذهن جای بگیرد.
6. در انتهای این مراحل حتماً باید شعری را که حفظ کردهایم به سریعترین شکل ممکن در یک جلسه ارائه کنیم تا عیوب و نواقصش برطرف شود.
حرف آخر این که باید به حفظ شعر اهمیت دهیم تا مداحی ما شخصیت و هویت پیدا کند. در دیدار سال 81 که به مناسبت میلاد حضرت زهرا سلاماللهعلیها خدمت مقام معظم رهبری بودیم، ایشان دو نفر را خیلی تحسین کردند و به آنها آفرین گفتند. بعد فهمیدیم که دلیل عمدهاش اجرای قصیده به صورت حفظ بوده است. پس حفظ شعر علیرغم تکنیک فوقالعاده و مفید، یک ویژگی بسیار مثبت و حرفهای هم محسوب میشود و در مواقع مختلف به کمک انسان خواهد آمد.
خوانندهی گرامی نشریه، مداحان جوان!
پیشنهاد، نظرات و سئوالات خود پیرامون این صفحهی آموزشی را برای ما بنویسید. مطمئناً بیجواب نخواهد ماند! (تحریریه ی نشریه)