کد مطلب : ۱۲۷۷۳
تعزیهپژوه
درباره پیتر بروک
علاقه او به تحقیق درباره تئاتر شرق و استفاده از امکانات آن از جمله فاصلهگذاری بر کسی پوشیده نیست. او با بدعت و تاثیرگذاری بر تئاتر معاصر با بهکارگیری عناصر تئاتر شرق به شهرت رسید.
بروك در یكی از آخرین كتابهای خود به نام گشایش یك راز (The Open Door) به مطابقت دو تعزیه كاملاً متفاوت در یكی از روستاهای نزدیك شهر مشهد در استان خراسان و بار دوم در جشن هنر شیراز میپردازد.
وی برای اولین بار در سال ۱۹۷۰ به ایران میآید و با گروه كوچكی از همكاران و بازیگرانش به روستایی كوچك با دویست سكنه نزدیك به مشهد دعوت میشود كه برای بروك ارتباط مستقیم حاضرین و تماشاگران در تكیه كوچك با تعزیهخوانان جلوه كرده و به روایتی از نقاط حساس «سیال بودن مراسم» یاد میكند.
تعزیه این روستای كوچك، با عناصر و وسایل بسیار ساده و فرم لباس و اشیا و یا آكسسوار بدون زرق وبرق نمایش شهری برای مثال با یك دستمال كوچك سبز (نمادی برای موافق و یا اولیاخوان) و دستمال قرمز(برای مخالف و یا اشقیاخوان) به گونهای برای وی، حاكی و یا دلالت از اثری مینیمالیستی و با علم به نشانهشناسی و تنظیم قرارداد بین تعزیهخوانان و یا مخاطبین حماسه عاشورایی بوده است که از قراردادی كوچك، میثاقی بزرگ انجام میگیرد و به رغم عدم درك كامل از متن تعزیه با فرم خواندنهای گوناگون و یا با القای كلام توسط بدن و ضرباهنگ های آوایی، موسیقایی، زیباخوانی پروتاگونیستها(قهرمانان) در برابر مخالفخوانی و یا اشتلمخوانی آنتاگونیستها (ضدقهرمانان) وی را به حیرت انداخته است.
پیتر بروك برای دومین بار در سال ۱۹۷۱ به دعوت فرح به همراه بسیاری دیگر از كارگردانان و با هنرمندان بنام و جهانی آن دوران و پژوهشگران و یا تعزیه شناسان به جشن هنر شیراز آمده و تعزیههای باشكوه و پرطمطراقی هم ظاهراً از تهران و شهرهای بزرگ به نمایش درمیآید.
بروک مشعوف از تجربهای که پشت سر گذاشته بود، اهمیت تعزیه را با مسوولان و مدیران فرهنگی وقت کشور در پیش از انقلاب درمیان گذاشت و آنها با اهمیت این موضوع، در جشن فرهنگ و هنر شیراز به اجرای چند تعزیه پرداختند که در سطح باقی ماند.
پیتر بروک آن زمان این اتفاق را چنین توضیح داد: وقتی تعزیه را بدون تماشاگر خاص آن در محیطی نامتجانس اجرا کردند، تازه فهمیدم چگونه میتوان یک هنر اصیل را از هویت خالی کرد.
بروك به تعزیه كاملاً كارگردانی شده و پرهزینهای اشاره میكند كه دربار آن وقت تلاش نموده بود با بهترین وسایل، لباس ها، نور و صداهای عجیب و غریب و ساختگی، تعزیه را هرچه بیشتر برای میهمانان فرنگی جذابتر کنند كه متاسفانه برای پانصد میهمان آن جشن و سرور كاذب، تعزیه به مانند یك «شو مذهبی» بیش نبوده است و از سوی دیگر حضور غیرباورمندانه میان تعزیه خوانان و یا حاضرین در مجالس تعزیه جشن هنر نتوانسته بود، ارتباطی خاص و درخور مراسم تعزیه ایجاد کند.
پیتر بروك در پایان مشاهداتش، بهترین نوع دیالكتیك نیایش نمایشی تعزیه در ایران را این گونه توصیف میکند:«بنابراین معنای تعزیه تنها با تماشاگر در حین دیدار با این نیایش پدید نمیآید، بلكه به نوع زندگی و جهان بینی تماشاگر تعزیه بازمیگردد. این نوع دیدگاه نسبت به زندگی برخاسته از باور به مذهبی است كه آموزش میدهد خدا در همه چیز و همه جا حضور دارد و بر این اصل باورانه و زندگی روزانه این حس مذهبی همه ابعاد را میپوشاند.
پیتر بروک یکی از آثار شکسپیر را براساس تعزیه اجرا کرد.