کد مطلب : ۱۳۴۳۲
تعزیهپژوه
درباره جمشید ملكپور
وی فیلمسازی را با ساخت فیلمی ۱۶ م.م به نام «كه یاران فراموش كردند» برای تلویزیون شروع كرد.
کارگردانی فیلم «باد سرخ» و نویسندگی فیلمنامههای «دبدار» و «باد سرخ» ازجمله فعالیت های سینمایی وی است.
از نمایشهای وی میتوان به «پرومته در بند»، «اودیپ شهریار»، «مكبث»، «آنتیگون»، «افسانه اندوهی دلخراش» اشاره کرد.
ملكپور گفتگوها مقالاتی نیز داشته که در مجلات متعددی به چاپ رسیده و از آن جمله میتوان به «نمایش طبیعت گرای چخوف» در مجله اطلاع رسانی و کتابداری، «نقد کتاب (ادبیات نمایشی در ایران)»در مجله فرهنگ و هنر، «تئاتر / نفرین ماندگار در اساطیر (نقد حضوری نمایش «افسانه اندوهی دلخراش از تقدیری شوم» در مجله فرهنگ و هنر ، «اپرت نویسی در ایران» در مجله فرهنگ و هنر اشاره کرد.
وی همچنین کتابهای «سیر تحول مضامین در شبیهخوانی»، « تاریخ نمایش در جهان» و «درام اسلامی» را نگاشته و کتاب «روضه الشهدا» تالیف ملاحسین واعظ كاشفی را نیز تصحیح کرده است.
جمشید ملکپور در مورد منابع دینی و ادبی شبیهخوانی مینویسد:«آنچه سبب ایجاد یک منبع تعزیه برای نوحهخوانی و سپس شبیهخوانی گردید، اشعار حماسی دینی بود که سروده میشد و داستان اهل بیت و شهادت امام حسین(ع) و یارانش را بازگو میکردند که با روی کارآمدن دولت صفویه در قرن دهم هجری و رسمیت یافتن تشیع و همینطور نزدیکی حکومت و دیانت، جریان سرودن این اشعار مذهبی و به نظم داستانی درآوردن واقعه کربلا گسترش عظیمی مییابد. به طوری که مرثیه سرایی و مدح ائمه دین در شعر معمول گردید و خود بدل به یک جریان ادبی شد. دستههای سینهزن و زنجیرزن در کوچه و برزن به راه میافتند و در مورد واقعه کربلا اشعار را به نظم و آهنگ میخوانند. نطفه نمایش شبیهخوانی در همین آیینهای عزاداری یا تعزیه از همین اشعار و داستانها بسته میشود. زیرا تنظیم داستانی اشعاری که درباره واقعه کربلا سروده میشد زمینه دراماتیک را از لحاظ ادبی برای نمایش شبیهخوانی در قرن دهم هجری فراهم میسازد. تعزیه نامهها شعرگونه با اشعاری ساده، کموزن و سپس محاورهای و مرثیه سرا منطبق بر وقایع کربلا بودهاند.»