کد مطلب : ۱۴۱۹۶
رمضان در فرهنگ مردم
پژوهشی از دکتر سید احمد وکیلیان - پژوهشگر فرهنگ مردم
نظافت اماکن عمومی
در ماه رمضان، نظافت به خانهها محدود نمیشود و مساجد، تکیهها، حسینیهها، حجرهها، دکانها و اماکن عمومی نیز پاکیزه میشوند. در نظافت مساجد و تکایا مردم، بهخصوص جوانان، شرکت میکنند و این کار را ثواب میدانند. کف مساجد و تکایا را که اغلب زیلوفرش است، با به¬امانت گرفتن قالی و قالیچه از خانههای اطراف فرش میکنند، دیوارها را با پارچههای سبز و سیاه که به آیات قرآن و روایات و اشعار مذهبی مزین است، میپوشانند و سقف مساجد را با آینه و شمعدان و چلچراغ و شاخههای سرو و کاج و شمشاد آذین میبندند. اگر ماه رمضان مصادف با زمستان باشد، در مساجد و تکایا بخاری یا منقل آتش میگذارند و اگر تابستان باشد، پنکه نصب میکنند. ناگفته نماند در بسیاری از آبادیها از جمله در قمصر کاشان زنها نیز در نظافت مساجد و تکایا شرکت میکنند. در قمصر، زنها دستهجمعی به آب و جاروی مسجد، شستن ظرفها و آماده ساختن وسایل پذیرایی برای ماه رمضان میپردازند. در شهرک طالقان هم ده ـ دوازده روز به ماه رمضان مانده، متولی یا خادم مسجد آبادی به بام مسجد میرود و جار میزند برای گِلکاری مسجد بیایید. روز بعد، از هر خانه ده یک زن یا دختر جوان برای گِلکاری به مسجد میرود. زنها با کمک هم تمام دیوارهای شبستان را سفید و در و پنجرهها را تمیز میکنند. هر خانوادهای هم به میل خود ناهاری تهیه میبیند و برای زنهای گِلکار به مسجد میبرد.
تهیه مایحتاج ماه مبارک رمضان
پلو غذای اصلی مردم در ماه مبارک رمضان و خرید و مصرف آن در این ماه از هر چیز دیگر بیشتر است. در میان حبوبات هم مصرف عدس بیشتر است، زیرا علاوه بر اینکه عدس از نظر غذایی کامل است مردم عقیده دارند عدس رقت قلب میآورد و حب علی (ع) را زیاد میکند. با عدس غذاهای متنوعی درست میکنند که در بخش خوراکیهای ماه رمضان نمونههایی از این غذاها خواهد آمد. یزدیها میگویند: «در ماه رمضان، هر کس باید هفت من عدس بخورد.» نان جو هم در گذشته نان مصرفی اغلب مردم بود و تنها معدودی از خانوادههای مرفه از نان گندم استفاده میکردند. امروزه مصرف نان جو کمتر شده و بیشتر برای ماه رمضان در شهرها و روستاها از جمله در یزد و آبادیهای آن مثل دهشیر نان جو میپزند، زیرا عقیده دارند نان جو خوراک حضرت علی (ع) و ائمه اطهار (ع) بوده است و آنان روزه را با نان جو خشک افطار میکردند.
در شیراز، یکی ـ دو ماه قبل از ماه رمضان، زنان خانهدار به فکر تهیه خواربار، ترشی، ادویه، عرقیات و چاشنیهای گوناگون میافتند و دو نوع ادویه درست میکنند. ادویه پلو و ادویه ترشی.
در اسماهور واقع در الیگودرز لرستان در ماه رمضان گاوی میکشند و گوشت آن را «پاپا» میکنند. روز اول ماه رمضان، اهالی روستای اسماهور در میدانگاه آبادی جمع میشوند و چهار نفر از ریشسفیدان آبادی گاوی میخرند. بعد، سر گاو را میبرند و گوشت آن را به چهار قسمت مساوی تقسیم میکنند. به هر قسمت از این گوشت یک «پا» میگویند. به این ترتیب، به هر یک از آن چهار نفر یک پا از گوشت گاو میرسد. آنگاه هر کدام از این افراد چهار ـ پنج شریک میگیرد و یک پا گوشت خود را بین چهار ـ پنج سهم تقسیم میکند. سهم هر کدام یک چهارم یا یک پنجم میشود. این افراد هم هر کدام با چند نفر دیگر شریک میشوند و گوشتشان را با آنان تقسیم میکند. با این روش، به همه خانوادههای اسماهور گوشت میرسد و هر کس به اندازه سهمی که برده است پول میدهد.
مراسم آشتی کنان قبل از ماه رمضان
یکی از رسوم پسندیده در ماه مبارک رمضان آشتی و ایجاد الفت بین افرادی است که به سببی از یکدیگر کدورتی به دل دارند. این رسم پسندیده قبل از فرا رسیدن ماه رمضان از واجبات است و عقیده بر آن است که اگر کسی روزه بگیرد در حالی که از بستگان یا برادر دینی خود کدورتی به دل داشته باشد روزهاش مال شیطان است و مقبول درگاه خداوند نیست. این رسم در همه شهرها و روستاها کم و بیش وجود دارد و تشریفات آن بسیار ساده است. اگر دو نفر از یکدیگر ناراحتی داشته باشند، یا خودشان بدون مقدمه دست در گردن هم میاندازند و صورت یکدیگر را میبوسند یا یک ریشسفید و بزرگتر پادرمیانی میکند و آنها را آشتی میدهد؛ به این ترتیب که در خانهاش با آتش کردن سماور چای دم میکند، آن دو را بدون اطلاع از یکدیگر دعوت میکند و مراسم آشتیکنان راه میاندازد و پس از نصیحت، آنها را با یکدیگر آشتی میدهد.
اعزام مبلغان مذهبی به شهرها و آبادیها
از جمله مقدمات ماه مبارک رمضان یکی هم اعزام مبلغان و مروجان مذهبی از طرف مراجع تقلید به شهرها و آبادیهاست تا اصول عقاید و احکام شرعی را برای مردم در ماه رمضان بازگو کنند. مردم هر آبادی اگر شخص خاصی را بشناسند، از او دعوت میکنند برای هدایت مردم در ماه رمضان به آبادی آنها بیاید. در غیر این صورت نامهای به مجتهد و اعلم بلد مینویسند و از او تقاضا میکنند یک روحانی برای آنها بفرستد. مجتهد هم چند روز قبل از ماه رمضان، عدهای طلبه و روحانی را متناسب با هر شهر و آبادی برای هدایت مردم همراه با دستخطی میفرستد. طلبه مذکور به خانه یکی از بزرگان و ریشسفیدان محل وارد میشود. روز اول، مردم دستهدسته به دیدن او میروند و خوشامد میگویند. هر روز هم برای افطار و سحری یکی از اهالی با دعوت طلبه به خانهاش از او پذیرایی میکند. هزینه زندگی و رفت و آمد این طلبه یا روحانی در ماه رمضان یا از موقوفات مساجد تأمین میشود یا چند تن از نیکوکاران هزینه او را تقبل میکنند. در روستاها معمولاً کشاورزان به تناسب تواناییشان مقداری از محصولشان را که بیشتر جو و گندم است، بابت مخارج ماه رمضان به آن روحانی میپردازند.
رؤیت هلال در شب اول ماه رمضان
در قمصر کاشان برای دیدن هلال ماه رمضان مردم به بام خانههایشان میروند و با خود یک کلامالله مجید، یک آینه و یک سینی که روی آن یک ظرف آب که کمی سبزیخوردن در آن است، میبرند. روی فرش رو به قبله مینشینند و آینه را به سمت آسمان میگیرند و آنقدر آن را جابهجا میکنند تا ماه را در آینه ببینند. به محض مشاهده ماه، یک شخص با سواد با صدای بلند سوره یاسین را قرائت میکند و دیگران در دل همراه با او سوره یاسین میخوانند. بعد، یک حمد و سه قلهوالله میخوانند و چند صلوات میفرستند. سرانجام هر یک از افراد جرعهای از ظرف محتوی آب و سبزی مینوشند و عقیده دارند خوردن آب و سبزی به آنها نیروی قناعت میدهد و موفق میشوند بدون ناراحتی، ماه مبارک رمضان را روزه بگیرند. بعد از این اعمال، یک نفر طبل میزند تا اگر کسی ماه را ندیده باشد مطلع شود. در ضمن، در قمصر، گشودن چشم را بعد از دیدن هلال در صورت سادات شگون میدانند و سعی میکنند وقتی هلال ماه رمضان را دیدند، به صورت سید یا سیدهای نگاه کنند. سادات هم وقتی ماه را میبینند، به سینه خود نگاه میکنند و صلوات میفرستند.
اهالی روستای خوانیک علیای بیرجند هم عقیده دارند هلال ماه مبارک رمضان را باید با یکی از این پنج چیز نو کنند: کف دست راست، آینه، روی دختر باکره، آب روان و سبزه. معتقدند اگر تا سه شب موفق به دیدن ماه نشوند، باید سه مرتبه روی زمین به طرف مغرب بغلتند تا آن ماه بر آنها خوش و میمون سپری شود، وگرنه غم و اندوه به سراغشان خواهدآمد.
جار کشیدن
در بسیاری از روستاهای شهرستان اراک از جمله در روستای استوه برای بیدار شدن در سحر سوادداران سحرخوانی و مناجات میکنند یا طبالی را اجیر میکنند تا با نواختن طبل مردم را بیدار کند. روش دیگر جار کشیدن «پاکار» آبادی است؛ به این ترتیب که یکی ـ دو ساعت به سحر مانده، پاکار سه مرتبه با صدای بلند جار میکشد: «آهای، بلند باشید برای سحر» و مردم را بیدار میکند. در روستاهای الموت قزوین هم، از جمله در روستای فیشان، رسم جار کشیدن پاکار و یا دشتبان متداول است.
در بندر انزلی هم هر شب ماه رمضان چند نفر در کوچههای شهر راه میافتند و با صدای بلند این جملات را تکرار میکنند: «سحرخوران دویری زید، دویری زید سحر بوخورید» و به این طریق مردم را از خواب بیدار میکنند.
شأن قرائت سورههای مخصوصی از قرآن شریف در ماه مبارک رمضان
یزدیها عقیده دارند سعادت خواندن سوره شریفه توحید در ماه مبارک رمضان نصیب هر کسی بشود، برای او افتخار است. آن شخص باید سه مرتبه سوره توحید را بخواند و در روایات آمده است هر کسی سه مرتبه سوره توحید را بخواند، ثواب خواندن یک بار ختم قرآن را میبرد. همچنین،عقیده دارند خواننده سوره توحید در همان سال به زیارت حج یا زیارت مرقد یکی از چهارده معصوم (ع) مشرف میشود و یا هر حاجتی داشته باشد برآورده میشود.
زنهای یزد عقیده دارند در مجلس ختم قرآن زنانه سوره توحید را اگر دختران دم بخت بخوانند، در آن سال عروس میشوند و اگر زن حامله این سوره را بخواند، صاحب پسر میشود.
سوره یوسف روز دوازدهم ماه مبارک رمضان قرائت میشود. خواندن این سوره نیز ثواب بسیار دارد و زنان عقیده دارند خواندن سوره یوسف باعث زیاد شدن محبت میشود.
در شیراز رسم است روزی که سوره یوسف خوانده میشود زنان همراه خود نبات یا سیب و یا خوراکی دیگری به مجلس ختم قرآن میبرند و وقتی سوره یوسف را قرائت کردند، به آن خوراکی میدمند و عقیده دارند هر کسی از آن بخورد محبتش به طرف مقابل زیاد میشود.
در بجنورد ملا و مربی قرآن از زنی که خواندن سوره یوسف نصیبش میشود انعام میگیرد. این انعام شامل مبلغی پول، پارچه یا شیرینی است.
در فردوس نیز عقیده دارند هر کس در ختم قرآن سوره الرحمن را بخواند خود و خانوادهاش به هر آرزویی که دارند میرسند و ناخوش نمیشوند. روز بیست و هفتم وقتی نوبت خواندن سوره الرحمن میرسد، یکی از حاضران در جلسه قرآن با صدای بلند میگوید: «مه حاضرم دو کیلو نبات شاخه وادم.» دیگری صدا میزند: «مه حاضرم چهار کیلو نبات شاخه وادم.» به این ترتیب، آن کس که از همه بیشتر پیشنهاد بدهد فیض خواندن سوره الرحمن نصیبش میشود.
شبهای احیا
شب نوزدهم شب قدر و ضربت خوردن حضرت امیرالمؤمنان علی (ع) است. بدین مناسبت، در شهر کازرون فارس، مجالس قرائت قرآن را با پارچههای مشکی سیاهپوش میکنند و بعد از پایان شب بیست وسوم، پارچهها را برمیدارند. در این شب، ابنملجم مرادی لعین را لعن میکنند و قاریها بعد از قرائت و تلاوت جزء نوزدهم قرآن مجید و دعاهای وارده، مراسم الغوث و اعمال شب قدر را بجا میآورند. به همین دلیل، این شب را علاوه بر «شُو قدر» و «شُو ضربت خوردن»، «شُو الغوث» هم میگویند. اهالی کازرون در این شب برای اموات خود خرما و پشمک و زلیبی و کلوچه و شربت خیرات میکند.
اهالی طرزجان یزد هم معتقدند مقدرات و سرنوشت هر کس در شب بیست و سوم از طرف خداوند رقم میخورد و آنان که سال آخر عمرشان را میگذرانند بر طومار گناهانشان خط کشیده میشود. بنا به همین اعتقاد، بعضیها شب بیستوسوم پس از مراسم احیا، دست راست خود را جلو صورت میگیرند و اگر سایه پنج انگشت خود را بر دیوار دیدند، معتقدند تا رمضان سال بعد زنده خواهند ماند و اگر سایه یکی از انگشتان را ندیدند، میگویند تا سال دیگر میمیریم.
ریسمان گره زدن
در مراسم شبهای احیا، شخصی که صدایی بلند و رسا دارد یا پیش¬نماز مسجد دعای جوشنکبیر میخواند و پس از هر بند دعا مردها با صدای بلند میگویند: «الغوث، الغوث خلصنا من النار یا رب یا رب». زنها هم در حالی که در دلشان دعا را زمزمه میکنند، هنگام خواندن «الغوث...» به نخ یا ریسمانی که از قبل تهیهدیدهاند گره یا به قول یزدیها «کرنج» میزنند و به آن میدمند. دعای جوشنکبیر صد بند دارد و به این ترتیب، صد گره به ریسمان زده میشود. بعضیها هم مقداری نبات یا نقل و یا قند در دست دارند و پس از خواندن الغوث به قند و نبات میدمند. نخ گره خورده یا قند و نبات را برای تبرک و شفا نگه میدارند. بعضی از زنها عقیده دارند ریسمانی را که در شبهای احیا گره میزنند اگر به گردن دختر دم بخت بیندازند، بختش باز میشود و اگر به گردن شخص دیگری ببندند، از خطر در امان میماند.
زنان شیرازی نخ الغوث را نگه میدارند تا هنگام مرگ لای کفنشان بگذارند، زیرا معتقدند این نخ سبب میشود از فشار قبر کاسته شود.
در کازرون مراسم احیا در مساجد و یا در خانه اشخاص نذردار برپا میشود. در این مراسم، علاوه بر نخی که به آن الغوث میخوانند، به خوراکیهایی مثل آب، شیرینی، کلوچه، انار، برنج، ادویه و حبوبات هم دعا میخوانند و برای برکت سفره و دیگ غذا نگه میدارند.
آداب و مراسم شب و روز بیست و هفتم
در صغاد آباده عقیده بر آن است که شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان عروسی حضرت فاطمه (س) بوده است و این شب را با آداب خاصی جشن میگیرند و شادی میکنند. در این شب همه خانوادهها زرده پلو میپزند. برای پختن زردهپلو، برنج را در دیگ میریزند، آبکش میکنند و روی اجاق دم میکنند وقتی برنج دم کشید، آن را در سینی میکشند و مقداری شکر در روغن گوسفند میریزند و روی آتش میگذارند. خوب که روغن جوشید، قدری زعفران در آن میریزند و بعد با کفگیر روی چلو میدهند و اول افطار میخورند.
در کاشان هم شب بیست و هفتم، زنان تازه عروس را برای سفیدبختی به مسجد میبرند. برای این کار چند عاقله¬زن از خانواده عروس و داماد با هم قرار میگذارند، غروب روز بیست و ششم به خانه عروس میروند و او را به مسجد محل میبرند. سعی میکنند عروس را در صف اول جماعت جای دهند. پس از خواندن نماز مغرب و عشا، مقداری شیرینی مثل کلوچه کاشان، خرما یا نقل که از قبل تهیه دیدهاند، بین نمازگزاران تقسیم میکنند. بعضیها هم شربت میدهند. نمازگزاران از خدا میخواهند تا حاجت آنان برآورده شود. پس از اتمام نماز و هدیه شیرینی، عروس را به خانه بازمیگردانند و عقیده دارند با این کار بین آن زن و همسرش هرگز جدایی نمیافتد و آن دو همیشه در صلح و صفا و شادمانی زندگی خواهند کرد.
مرجع : خبرآنلاین