کد مطلب : ۱۴۰۹۴
موسیقی رمضان، ققنوسی كه عقیم مانده
«ما نگاه خوب و درستی به ریشههای فرهنگی خود نداشته و به تجزیه و تحلیل آن نپرداختهایم. هنوز به تعریف واحد و جامعی از فرهنگ مردم دست پیدا نكردهایم. چراكه دستگاههای فرهنگی ما درگیر روزمرهگی شده و برنامه جامع و مانعی برای پاسداشت میراث معنوی از جمله آیینهای رمضان، تدوین نكردهاند.»
یادش بهخیر بچگی. شبهای ماه رمضان حال و هوای دیگری داشت. نور ستارهها با مناجات مرد همسایه و ذكر زیرلب مادر بزرگ و بوی نان تازه میآمیخت.
آن روزها هنوز صدای نقاره و سحرخوانی بهگوش میرسید. اما امروز، آوای خوش پیرمرد كه هر سحر و افطار بهگوش میرسید خاموش شده بدون آنكه كسی غمگین شود و نگران از دست رفتن بخشی از هویت و فرهنگ خود باشد.
هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی آیینی و نویسنده كتاب «موسیقی رمضان» میگوید: «منقبت، ذكر و صلواتخوانی در بیشتر نقاط ایران رواج داشته و امروز تنها بخش كوچكی از صلواتخوانی در بعضی مراسم باقی مانده است. مردم در این ماه دور هم جمع میشدند و به ختم قرآن میپرداختند و رسم براین بود كه هرچند آیه را یك نفر بخواند؛ نوبت به هر كه میرسد، تلاوت خود را با ذكر چند صلوات آغاز میكرد و پایان میداد. در مجالس وعظ ماه رمضان هم صلوات ختم میشد البته لحن هركدام از این صلواتخوانی ها متفاوت با دیگری بود.»
او درباره انواع صلواتها میگوید: «صلواتها كوتاه و بلند هستند. بعضی صلواتهای بلند را جزو ۱۹ ذكری بهشمار میآورند كه در ایران رواج داشته است. در كل، صلوات، درود فرستادن بر پیامبر و ائمه است.»
جاوید به سحرخوانی به عنوان بخشی از موسیقی رمضان اشاره و بیان میكند: این نوع موسیقی به صورت جمعی اجرا میشده و با سازهای كوبهای چون طبل و دهل همراه بوده است. در حقیقت، سحریخوانها نغمه بیدارباش سر میدادهاند.»
از سوی دیگر میتوان به پیشخوانیهای ماه رمضان اشاره كرد؛ به این معنی كه پیش از رویت هلال ماه به پیشواز این ماه میرفتند. نقارهزنی در وقت افطار و سحر هم از دیگر مراسم این ماه بوده است.»
نویسنده كتاب «موسیقی رمضان» براین باور است كه «این ماه، موجب دگرگونی در پارهای از شاخههای موسیقی شده است. برای نمونه ما موسیقی خبری داشتهایم. موسیقی كه با نقاره زنی همراه بوده و از روزگار كهن در ایران رواج داشته اما اینگونه از موسیقی در ماه رمضان، نرمش و آرامش روانی بیشتری مییابد و به جای استفاده از نقاره و كرنا از آواها بهره میبرد.»
جاوید به سنت قصهخوانی در ماه رمضان اشاره میكند و میگوید: «نقالی و قصهخوانی از سنتهای معمول در ایران بوده است اما در ماه رمضان، نوع قصهها تغییر میكند و بیش از آنكه جنبه ملی داشته باشد، رنگ و بوی مذهبی به خود میگیرد. مختارنامه، ابومسامنامه، امیرارسلان نامدار و... قصههایی بوده كه در این ماه خوانده میشده است:
«بار محبت از همه باری گرانتر است/ آن كس كشد كه از همه كس ناتوانتر است/ دیگر ز پهلوانی رستم سخن مگو/ زیرا كه عشق از همه كس پهلوانتر است»
این پژوهشگر موسیقی آیینی براین باور است كه «رسانهها، ارتباط ارگانیك مردم با فرهنگ و هنر خود را بههم ریخته و به فرهنگ، آسیب زدهاند. به همینخاطر از كسی كه ترانه میخواند میخواهند با همان لحن، مناجاتخوانی كند در حالیكه این دو متفاوت با یكدیگر است. در حال حاضر همانگونه كه مرثیهخوانی میكنند مولودی هم میخوانند فقط یكی با سینهزنی و دیگری با دست زدن همراه است اما در لحن و اجرا، تغییر چندانی حاصل نمیشود.»
وی در ادامه میگوید: «از سوی دیگر سیاست و فرهنگ به شدت درهم آمیختهاند. پس از سالها، مانع پخش مناجات شجریان از صدا و سیما میشوند بدون آنكه فكر كنند این صدا، در حافظه تاریخی مردم ما ثبت شده است. البته باید از متولیان فرهنگی پرسیده شود چرا در تمام این سالها، كس دیگری به خواندن مناجاتی جایگزین نپرداخته است.»
جاوید در ادامه، با گلایه از شرایط موجود میگوید: «روزگاری كسانی چون روح الله خالقی، علینقی وزیری و هوشنگ ابتهاج كه شعر و موسیقی را بهخوبی میشناختند از علاقهمندان بسیاری امتحان میگرفتند و تعداد بسیار اندكی را برمیگزیدند اما امروز آزمونی وجود ندارد، هركه دلش بخواهد و شرایط مالی مناسبی داشته باشد میخواند و سیدی منتشر میكند.»
جاوید در پاسخ به اینكه، مناسبات زندگی امروز تغییر كرده و این شرایط تازه بر آداب و رسوم از جمله آیینهای رمضان هم تاثیر میگذارد میگوید: «در هویت پنهان ما یك نگرانی نسبت به آنچه در حال كمرنگ شدن و از بین رفتن است وجود دارد. ما باید فرهنگ و پیشینه فرهنگی خود را بهخوبی بشناسیم و پاسدار آن باشیم اما متاسفانه نتوانستهایم آنگونه كه باید و شاید، نسل جدید را با ریشههاشان آشنا كنیم.»
این پژوهشگر موسیقی آیینی براین باور است كه ما نگاه خوب و درستی به ریشههای فرهنگی خود نداشته و به تجزیه و تحلیل آن نپرداختهایم. هنوز به تعریف واحد و جامعی از فرهنگ مردم دست پیدا نكردهایم. چراكه دستگاههای فرهنگی ما درگیر روزمرگی شده و برنامه جامع و مانعی برای پاسداشت میراث معنوی از جمله آیینهای رمضان، تدوین نكردهاند.»
وی فرهنگ را به ققنوس مانند میكند و براین باور است كه« ققنوسی كه میسوزد و از خاكسترش، جوجههای تازه سر برمیآورند، فرهنگی است كه نو میشود. ققنوسی كه در روزگار فعلی، عقیم مانده زیرا ما دستهامان را در برابر فرهنگ وارداتی بالا بردهایم بدون آنكه بدانیم فرهنگ غالب، فرهنگ خود ماست كه باید با شرایط امروز، هماهنگ شود.»
مرجع : خبرگزاری ميراث فرهنگی