کد مطلب : ۱۵۱۴۳
به بهانه رونمایی از آخرین اثر استاد فرشچیان در ایام محرم
عاشورا در قاب انتزاع و رؤیا
معصومه دیودار
محمود فرشچیان با الهام از حضرت عباس(ع) ۲۱ آذرماه رونمایی میشود.
این اثر در شب هفدهم آبان مصادف با سالروز فرخنده ازدواج حضرت علی مرتضی(ع) و فاطمه زهرا(س) به پایان رسید و در دهه اول ماه محرم الحرام در موزه فرشچیان رونمایی خواهد شد.
این اثر شمایلی از حضرت ابالفضل العباس(ع) را در حالی نشان میدهد که روی اسب افتاده و پرچم شکستهای، چهره و دستهای مبارک حضرت را پوشانده به طوری که دیده نمیشوند.
در این اثر اسب حضرت در حالی تصویر شده که از هیاهوی جنگ ترسیده و تمام توان و قوای خود را با دست چپ بر زمین وارد کرده تا سوارش بر زمین نیفتد. در عین حال پرچمی که در تابلو دیده میشود به نوعی طراحی شده که بخش زیادی از صحنه را پوشش میدهد.
فرشچیان در خصوص این اثر میگوید: این تابلو در ابعاد ۱۰۰در۷۰ روی مقوا به تصویر کشیده شده و فضای حزنانگیز آن، به نحوی یادآور تابلوی عصر عاشوراست و صحنه بازگشت حضرتعباس (ع) را در زمانی که بدون مشک آب باز میگردد، روایت میکند. البته در این تابلو میخواستم دستهای حضرت را نشان ندهم.
معصومه مبینی، مسئول موزه فرشچیان در کاخ سعدآباد در خصوص این اثر میگوید: در این اثر یک شخصیت طراحی شده که همان حضرت ابوالفضل العباس(ع) است که چهره ایشان نمایان نیست، ولی شاخ و برگها و عناصر بصری که در حاشیه این تابلو کار شده گویای غمی است که حضرت داشته است.
وی معتقد است این اثر پس از تابلوی عصر عاشورا، دومین شاهکار استاد فرشچیان است: چراکه در این اثر نیز شاهد غمی هستیم که در رنگها، ترکیببندی، طراحی نهفته است بدون آنکه چهره حضرت ابوالفضل العباس(ع) نشان داده شود و حال و هوای تابلوی عصر عاشورا در بیننده تداعی میشود.
مهمترین عنصر این تابلو به ظن مبینی، پرچم اسلام و حق است که با وجود زخمی بودن تمام بدن حضرت ابوالفضلالعباس (ع) توسط ایشان پایدار نگهداشته شده است.
وی در خصوص رنگهای به کار برده شده در این اثر میگوید: تمام رنگهای این تابلو دقیقاً همان تم رنگهایی است که در تابلوی عصر عاشورا کار شده است. رنگ سبز و سیاه نسبت به سایر رنگها غالب هستند.
«پرچمدار حق» مربوط به استان قدس رضوی است که به طور امانی، پس از رونمایی به مدت یکسال در موزه فرشچیان در معرض دید عموم قرار میگیرد و پس از آن به موزه آستان قدس رضوی برده میشود.
این اثر نیز مانند تمام آثار استاد فرشچیان که پس از دهه ۵۰ خلق شده، با تکنیک اکرلیک اجرا شده است.
تخیل و هنر
فرشچیان در طراحی و شناخت و به کارگیری رنگها فوقالعاده قدرتمند و قوی عمل میکند و شاید بتوان از این امر به عنوان یکی از شاخصههای اصلی آثار او یاد کرد، چراکه مخاطب در اولین نگاه خود به آثار استاد فرشچیان مجذوب رنگها میشود. این قدرت قلم و صلابت و استواری خطوط قلم گیری است که از او هنرمندی پرآوازه و مشهور ساخته است. نقاشیهای استاد فرشچیان دارای تخیلی بسیار قوی است و طرحهای آن پرحرکت و سرشار از زیبایی است.
استاد با خطوط روان وترکیب بندیهای ظریف و مدور، راز و رمزها و اشارات درونی نهفته را در آثار خود به وجود آورده است. مبینی در خصوص رنگهای تابناک و مواج آثار فرشچیان میگوید: این رنگها ظاهری افسانهای به آثار استاد میبخشند.
از نظر محتوا و مضمون، آثار استاد عمدتاً با الهام از ادبیات عرفانی و باورهای مذهبی ساخته و پرداخته شدهاند و امروز استاد فرشچیان از پس نزدیک به ۵۰ سال کسب هنر و مهارت در کار نقاشی و خلق نقشهای دلنشین و چشم نواز، هنرمندی است صاحب سبک در نقاشی ایرانی (مینیاتور). استاد فرشچیان در نقاشی ایران صاحب مکتب خاص است و اکنون منتقدان و هنرشناسان بزرگ جهان هنر، آثار او را بررسی و تحسین کردهاند و تابلوهای او در موزههای معتبر دنیا و در خانه مجموعهداران مشهور جای گرفته است.
فرشچیان تاکنون بیش از ۱۲ اثر به موزه آستان قدس رضوی داده است که بیشتر آنها دارای مضامین مذهبی هستند. از آن جمله میتوان به آثار نفیس و ماندگار یتیم نوازی حضرت علی (ع)، حضرت علی اصغر(ع)، نیایش، یا رب، اولین پـیام، پنجمین روز آفرینش، توسل، هدیه عشق، ضامن آهو ۲، کوثر، رمی جمرات اشاره کرد. مهمترین این آثار تابلوی عصر عاشوراست که آشنای هر ایرانی در هر کوی و برزن است.
غم بدون چهره
در دهه محرم شهر سیاه پوش میشود و در کنار آن شاهد حضور خط و خوشنویسی در قالب کتیبه نویسی هستیم که رنگ و بوی خاصی به عزای حسینی میدهند.
در کنار این کتیبهها که بیشترین کاربرد را در این ایام دارند، در هیئتها و خیابانهای شهر شاهد پوسترها و نگارههایی هستیم که واقعه عاشورا و کربلای حسینی را تصویر میکنند. در این میان معروفترین این آثار تابلو عصر عاشورا، اثر استاد محمود فرشچیان است.
استاد فرشچیان در خصوص این تابلو گفته است: سه سال پیش از انقلاب روز عاشورا مادرم مرا نصیحت کرد و گفت: به روضه گوش کن تا چند کلمه حرف حساب بشنوی و من به ایشان گفتم: من اول در اتاقم کاری دارم بعد خواهم رفت. حال عجیبی به من دست داد. وارد اتاق شدم، قلم را برداشتم و تابلوی عصر عاشورا را شروع کردم. قلم را که برداشتم تابلویی شد که الآن هست بدون هیچ تغییری.
در این میان داوود میرباقری نیز از این اثر بهره جسته و در صحنه عزاداری بانوان حرم حسینی در سریال «مختارنامه» هنگام بازگشت اسب بدون سوار امام، شاهد شبیه سازی این صحنه با تابلوی عصر عاشورا هستیم تا این سریال با استفاده از هنرهای اصیل ایرانی روایت زیباتری از حماسه کربلا را به نمایش بگذارد.
مبینی در خصوص تابلو عصر عاشورا میگوید: این تابلو یکی از شاهکارهای استاد است. در اکثر تکیهها و مراسم عزاداری، شاهد حضور و استفاده از این اثر هستیم کما آنکه گاه پیش میآید که عام مردم نام خالق این اثر را نمیدانند ولی به دلیل ارتباط حسی که این اثر با مخاطب برقرار میکند از آن استفاده میشود.
در این اثر چهرهها در میان دستها پوشیده شده ولی تمام غم عاشورا در خطوط، ترکیب بندی و رنگهایی که در خلق آن به کار برده شده نمایش داده شده است. مبینی میگوید: در بیشتر مواقع هنرمندان برای نشان دادن غم افراد از خطوط چهره افرادی که تصویر میکنند بهره میجویند این درحالی است که استاد فرشچیان این مهم را بدون نشان دادن چهره شخصیتهای اثر خود تصویر کرده است.
تقدس و پاکی اثر
یکی دیگر از آثار استاد فرشچیان که با موضوعیت عاشورا خلق شده تابلوی حضرت علی اصغر(ع) است.
استاد فرشچیان پس از اصلاح تابلو حضرت علی اصغر(ع) در حرم مطهر رضوی اظهار کرده بود: در کارهایی که انجام میدهم، سعی میکنم برای بهبود آنها اصلاحاتی انجام دهم که درباره تابلو حضرت علی اصغر(ع) احساس کردم که اگر مقداری به پوشش حضرت اضافه شود، طبیعیتر میشود. در فضایی که باید با حداقل رنگ و فرم حداکثر مطلب را نشان دهی، کار بسیار مشکل است و تابلوی یتیمنوازی حضرت علی(ع) و تابلو حضرت علی اصغر(ع) از این نمونه هستند.
مسئول موزه فرشچیان درخصوص ارتباطی که مخاطبان با آثار ارائه شده برقرار میکنند میگوید: به اعتقاد ایشان، استاد فرشچیان انسان بودن را در آثار خود به مخاطب میآموزد و دنیای ماورائی را تصویر میکند. به طور کلی میتوان گفت آثار استاد فرشچیان تصویر کلی از نماد وجودی انسان و ارتباط او را با دنیای دیگر را به مخاطب مینمایاند و در این نمایش بسیار چیره دست و موفق عمل میکند.
۱۲ هنرمند و محتشم کاشانی
در کنار آثاری که توسط استاد فرشچیان درخصوص واقعه کربلا نقش زده شده است، دیگر هنرمندان معاصر نیز با دیدگاههای خود به واقعه عاشورا نگریسته و آن را تصویر کردهاند؛ چراکه مذهب و اعتقادات دینی سبب بروز نیت و افکاری در قلب و روح هنرمند میشود که با استفاده از هنر میتواند به بیان چیزی والاتر از خود انسان دست یابد.
در این میان الهام میتواند مستقیماً بر هنرمند تأثیر بگذارد و شکل هنر روایتی را به خود بگیرد. ملاکها، معیارها و نمادهای متفاوتی برای تصویر کردن و نشان دادن واقعه عاشورا در آثار هنرهای تجسمی بروز میکند که از آن جمله میتوان به حضور رنگهای سبز، سرخ، سیاه و نمادهایی چون علم، اسب، دست حضرت عباس(ع) و... اشاره کرد.
تاکنون آثار بسیاری با موضوعیت عاشورا و امام حسین(ع) خلق شدهاند که در این میان میتوان به پروژه نقاشی ترکیب بند محتشم کاشانی که چندسال پیش توسط ۱۲ هنرمند معاصر اجرا شد، اشاره کرد.
مؤسسه فرهنگی هنری صبا وابسته به فرهنگستان هنر، نزدیک به چهار سال پیش در آستانه برگزاری تاسوعا و عاشورا، روایت ۱۲ بند محتشم کاشانی را به زبان رنگ و نقش را در نگارخانه لرزاده به نمایش گذاشت. در این نمایشگاه که بخشی از آن شامل ۱۲ تابلو از ۱۲ نقاش معاصر ایران بود، هر یک از این هنرمندان یکی از ۱۲ بند محتشم کاشانی را تصویر و تجسم کردند.
مهدی حسینی یکی از ۱۲ نقاشی است که پروژه نقاشیترکیب بند محتشم کاشانی را در دست داشت و گودال قتلگاه را نقاشی کرد و روایت نمادینی از این واقعه را به نمایش گذاشت.
تابلو بند پنجمترکیببند محتشم کاشانی در ابعاد ۱۰۰ در ۱۵۰ و با تکنیک اکرلیک روی بوم کار شد و در کنار ۱۱ تابلو دیگر از هنرمندانی همچون کاظم چلیپا، ایرج اسکندری، مصطفی گودرزی، حبیب الله صادقی، مرتضی اسدی و غلامعلی طاهری به نمایش در آمد.
بند پنجم اینترکیب بند بدین قرار است:
پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش
از انبیا به حضرت روح الامین رسید
کرد این خیال وهم غلط که ارکان غبار
تا دامن جلال جهان آفرین رسید
وی در خصوص گودال قتلگاهی که طراحی کرده میگوید: در ظاهر امر اینگونه است که شخصی از بین میرود ولی در پس زمینه آن شاهد تصاویری از درختان سبز هستیم که نمادی از پاکی و پایداری خونی است که ریخته شده و در قالب درخت نمود پیدا کرده است.
در این آثار، ترکیب بندیها و طراحیهایی اجرا شده که بسیار فردی و شخصی و قالب کار متفاوت از آنچیزی است که تاکنون به نمایش در آمده است حسینی در خصوص این تفاوت میگوید: این تفاوت در قالب کار، فضا سازیها و فرمهای اجرایی است؛ چراکه در برخی از آثار، هنرمندان به انتزاع نزدیک شدهاند و برخی به صورت نمادین کار کردهاند و برخی روایت گونه کار کردهاند که هریک شکلی متفاوت از دیگری را در تصویر به خود میگیرد.
تأثیر حسی شعر در تصویر
این کشته فتاده بههامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخلتر کز آتش جان سوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
غلامعلی طاهری یکی دیگر از نقاشان این پروژه است که بند ۹ترکیببند محتشم کاشانی را که در بالا آمده، با تکنیک اکرلیک روی بوم ۱۸۰ در ۱۳۰ کار کرده است.
در این بند به شهادت امام حسین (ع) در روز عاشورا و رها شدن پیکر پاک ایشان در بیابان و رد شدن دشمنان از روی پیکر ایشان و زیر سم اسبها ماندن پیکر ایشان اشاره شده است. طاهری بااشاره به مضمون این بند میگوید:سعی کردم تأثیر حسی شعر را در خودم بیشتر مد نظر قرار دهم. با خواندن شعر برخی نمادهای تصویری به ذهنم آمد. به جز این مفاهیم، جنبه دیگری که همان شیون کردن و نوحه سرایی کسانی که این واقعه را میشنوند را مد نظر قرار دادم، ازاین رو در این تابلو سه فضا در قالب سه تصویر که به صورت سه نگاه به این مضمون است در کار طراحی کردم.
این سه قاب در یک تابلو تصویر شده است که مکمل یکدیگر هستند. در یک صحنه در بالای کار پیکر خون آلود امام حسین(ع)، بی سر تصویر شده که تیراشقیا روی پیکر نشسته است. در قسمت مرکزی تابلو یک عزادار در حال زنجیر زدن و نوحه کردن این واقعه تصویر شده است و در پلان پایین هم نمایی نزدیک از پاها و سم اسبهایی که درحال حرکت هستند تصویر شده که این بخش حماسی و پر تحرک است. فیگورهای اجراشده در کار رئال هستند ولی نوع اجرای کار نمادین است و از نظر تقسیم سطوح فضای نقاشی به نوعی بیانگرترکیب بندی کارهای اخیر طاهری است. به گفته وی این تقسیم بندیها براساس نگاهی که نقاشی ایرانی به موضوعات دارد – منظور نقاشی ایرانی تغزلی نیست- انجام شده است.
طاهری در خصوص رنگهایی که در خلق این اثر به کار برده شده است می گوید: در کل فضای اثر رنگهای محدودی دارد که شامل خاکستری و سیاه و قرمز می شود و بیشتر به جنبه عاشورایی در کاربرد رنگها توجه شده است. روی زمین با رنگ طلایی و لکههایی از طلا به نشانه و نمادی از خون امام حسین (ع) که در کربلا ریخته شده و اسبها از روی آن رد می شوند، گذاشته ام.
بندی که فراموش شد!
ایرج اسکندری بااشاره به این مطلب که این پروژه چند سال پیش اجرا شده، در خصوص بندی که آن را اجرا کرده حضور ذهن ندارد، اما با یادآوری خبرنگار «جوان» در خصوص عناصری که در تابلو تصویر شده است، پس از گذشت اندک زمانی اثر خود را به یاد میآورد.
در این اثر علم فلزی در وسط تابلو نصب شده و در دوطرف آن دو مرغ روی سنگ طراحی شدهاند. در پایین کارترکیبی از میخ دیده می شود و در مجموع کاری است که ازترکیب مواد خلق شده است.
اسکندری میگوید: اینترکیب مواد روی زمینه پتینه و خاکستری رنگ انجام شد و سعی کردم با بهره گیری از عناصری مانند علم حس عاشورا و فضای آن را به مخاطب منتقل کنم. این اثر روایتی از علمی است که در عزاداریهای عاشورا حمل میشود اما به شکلی جدید ارائه و اجرا شده است. شاید بتوان این نوع نگاه و پرداخت به آن را ادامه سبک سقاخانهای عنوان کرد.
تلاش هنرمندان معاصری که پروژه نقاشیترکیب بند محتشم کاشانی را کار کردند برآن بود تا با نگاهی نو و بهرهگیری از تجربیاتی که تاکنون اجرا نشده بود آثار خود را خلق کنند. تمام این آثار در راستای ارتباط حسی که هنرمند با واقعه عاشورا برقرار کرده خلق شدهاند و بیشتر رویکرد حماسی دارند.
فرهنگ: تابلو «پرچمدار حق» اثر این اثر در شب هفدهم آبان مصادف با سالروز فرخنده ازدواج حضرت علی مرتضی(ع) و فاطمه زهرا(س) به پایان رسید و در دهه اول ماه محرم الحرام در موزه فرشچیان رونمایی خواهد شد.
این اثر شمایلی از حضرت ابالفضل العباس(ع) را در حالی نشان میدهد که روی اسب افتاده و پرچم شکستهای، چهره و دستهای مبارک حضرت را پوشانده به طوری که دیده نمیشوند.
در این اثر اسب حضرت در حالی تصویر شده که از هیاهوی جنگ ترسیده و تمام توان و قوای خود را با دست چپ بر زمین وارد کرده تا سوارش بر زمین نیفتد. در عین حال پرچمی که در تابلو دیده میشود به نوعی طراحی شده که بخش زیادی از صحنه را پوشش میدهد.
فرشچیان در خصوص این اثر میگوید: این تابلو در ابعاد ۱۰۰در۷۰ روی مقوا به تصویر کشیده شده و فضای حزنانگیز آن، به نحوی یادآور تابلوی عصر عاشوراست و صحنه بازگشت حضرتعباس (ع) را در زمانی که بدون مشک آب باز میگردد، روایت میکند. البته در این تابلو میخواستم دستهای حضرت را نشان ندهم.
معصومه مبینی، مسئول موزه فرشچیان در کاخ سعدآباد در خصوص این اثر میگوید: در این اثر یک شخصیت طراحی شده که همان حضرت ابوالفضل العباس(ع) است که چهره ایشان نمایان نیست، ولی شاخ و برگها و عناصر بصری که در حاشیه این تابلو کار شده گویای غمی است که حضرت داشته است.
وی معتقد است این اثر پس از تابلوی عصر عاشورا، دومین شاهکار استاد فرشچیان است: چراکه در این اثر نیز شاهد غمی هستیم که در رنگها، ترکیببندی، طراحی نهفته است بدون آنکه چهره حضرت ابوالفضل العباس(ع) نشان داده شود و حال و هوای تابلوی عصر عاشورا در بیننده تداعی میشود.
مهمترین عنصر این تابلو به ظن مبینی، پرچم اسلام و حق است که با وجود زخمی بودن تمام بدن حضرت ابوالفضلالعباس (ع) توسط ایشان پایدار نگهداشته شده است.
وی در خصوص رنگهای به کار برده شده در این اثر میگوید: تمام رنگهای این تابلو دقیقاً همان تم رنگهایی است که در تابلوی عصر عاشورا کار شده است. رنگ سبز و سیاه نسبت به سایر رنگها غالب هستند.
«پرچمدار حق» مربوط به استان قدس رضوی است که به طور امانی، پس از رونمایی به مدت یکسال در موزه فرشچیان در معرض دید عموم قرار میگیرد و پس از آن به موزه آستان قدس رضوی برده میشود.
این اثر نیز مانند تمام آثار استاد فرشچیان که پس از دهه ۵۰ خلق شده، با تکنیک اکرلیک اجرا شده است.
تخیل و هنر
فرشچیان در طراحی و شناخت و به کارگیری رنگها فوقالعاده قدرتمند و قوی عمل میکند و شاید بتوان از این امر به عنوان یکی از شاخصههای اصلی آثار او یاد کرد، چراکه مخاطب در اولین نگاه خود به آثار استاد فرشچیان مجذوب رنگها میشود. این قدرت قلم و صلابت و استواری خطوط قلم گیری است که از او هنرمندی پرآوازه و مشهور ساخته است. نقاشیهای استاد فرشچیان دارای تخیلی بسیار قوی است و طرحهای آن پرحرکت و سرشار از زیبایی است.
استاد با خطوط روان وترکیب بندیهای ظریف و مدور، راز و رمزها و اشارات درونی نهفته را در آثار خود به وجود آورده است. مبینی در خصوص رنگهای تابناک و مواج آثار فرشچیان میگوید: این رنگها ظاهری افسانهای به آثار استاد میبخشند.
از نظر محتوا و مضمون، آثار استاد عمدتاً با الهام از ادبیات عرفانی و باورهای مذهبی ساخته و پرداخته شدهاند و امروز استاد فرشچیان از پس نزدیک به ۵۰ سال کسب هنر و مهارت در کار نقاشی و خلق نقشهای دلنشین و چشم نواز، هنرمندی است صاحب سبک در نقاشی ایرانی (مینیاتور). استاد فرشچیان در نقاشی ایران صاحب مکتب خاص است و اکنون منتقدان و هنرشناسان بزرگ جهان هنر، آثار او را بررسی و تحسین کردهاند و تابلوهای او در موزههای معتبر دنیا و در خانه مجموعهداران مشهور جای گرفته است.
فرشچیان تاکنون بیش از ۱۲ اثر به موزه آستان قدس رضوی داده است که بیشتر آنها دارای مضامین مذهبی هستند. از آن جمله میتوان به آثار نفیس و ماندگار یتیم نوازی حضرت علی (ع)، حضرت علی اصغر(ع)، نیایش، یا رب، اولین پـیام، پنجمین روز آفرینش، توسل، هدیه عشق، ضامن آهو ۲، کوثر، رمی جمرات اشاره کرد. مهمترین این آثار تابلوی عصر عاشوراست که آشنای هر ایرانی در هر کوی و برزن است.
غم بدون چهره
در دهه محرم شهر سیاه پوش میشود و در کنار آن شاهد حضور خط و خوشنویسی در قالب کتیبه نویسی هستیم که رنگ و بوی خاصی به عزای حسینی میدهند.
در کنار این کتیبهها که بیشترین کاربرد را در این ایام دارند، در هیئتها و خیابانهای شهر شاهد پوسترها و نگارههایی هستیم که واقعه عاشورا و کربلای حسینی را تصویر میکنند. در این میان معروفترین این آثار تابلو عصر عاشورا، اثر استاد محمود فرشچیان است.
استاد فرشچیان در خصوص این تابلو گفته است: سه سال پیش از انقلاب روز عاشورا مادرم مرا نصیحت کرد و گفت: به روضه گوش کن تا چند کلمه حرف حساب بشنوی و من به ایشان گفتم: من اول در اتاقم کاری دارم بعد خواهم رفت. حال عجیبی به من دست داد. وارد اتاق شدم، قلم را برداشتم و تابلوی عصر عاشورا را شروع کردم. قلم را که برداشتم تابلویی شد که الآن هست بدون هیچ تغییری.
در این میان داوود میرباقری نیز از این اثر بهره جسته و در صحنه عزاداری بانوان حرم حسینی در سریال «مختارنامه» هنگام بازگشت اسب بدون سوار امام، شاهد شبیه سازی این صحنه با تابلوی عصر عاشورا هستیم تا این سریال با استفاده از هنرهای اصیل ایرانی روایت زیباتری از حماسه کربلا را به نمایش بگذارد.
مبینی در خصوص تابلو عصر عاشورا میگوید: این تابلو یکی از شاهکارهای استاد است. در اکثر تکیهها و مراسم عزاداری، شاهد حضور و استفاده از این اثر هستیم کما آنکه گاه پیش میآید که عام مردم نام خالق این اثر را نمیدانند ولی به دلیل ارتباط حسی که این اثر با مخاطب برقرار میکند از آن استفاده میشود.
در این اثر چهرهها در میان دستها پوشیده شده ولی تمام غم عاشورا در خطوط، ترکیب بندی و رنگهایی که در خلق آن به کار برده شده نمایش داده شده است. مبینی میگوید: در بیشتر مواقع هنرمندان برای نشان دادن غم افراد از خطوط چهره افرادی که تصویر میکنند بهره میجویند این درحالی است که استاد فرشچیان این مهم را بدون نشان دادن چهره شخصیتهای اثر خود تصویر کرده است.
تقدس و پاکی اثر
یکی دیگر از آثار استاد فرشچیان که با موضوعیت عاشورا خلق شده تابلوی حضرت علی اصغر(ع) است.
استاد فرشچیان پس از اصلاح تابلو حضرت علی اصغر(ع) در حرم مطهر رضوی اظهار کرده بود: در کارهایی که انجام میدهم، سعی میکنم برای بهبود آنها اصلاحاتی انجام دهم که درباره تابلو حضرت علی اصغر(ع) احساس کردم که اگر مقداری به پوشش حضرت اضافه شود، طبیعیتر میشود. در فضایی که باید با حداقل رنگ و فرم حداکثر مطلب را نشان دهی، کار بسیار مشکل است و تابلوی یتیمنوازی حضرت علی(ع) و تابلو حضرت علی اصغر(ع) از این نمونه هستند.
مسئول موزه فرشچیان درخصوص ارتباطی که مخاطبان با آثار ارائه شده برقرار میکنند میگوید: به اعتقاد ایشان، استاد فرشچیان انسان بودن را در آثار خود به مخاطب میآموزد و دنیای ماورائی را تصویر میکند. به طور کلی میتوان گفت آثار استاد فرشچیان تصویر کلی از نماد وجودی انسان و ارتباط او را با دنیای دیگر را به مخاطب مینمایاند و در این نمایش بسیار چیره دست و موفق عمل میکند.
۱۲ هنرمند و محتشم کاشانی
در کنار آثاری که توسط استاد فرشچیان درخصوص واقعه کربلا نقش زده شده است، دیگر هنرمندان معاصر نیز با دیدگاههای خود به واقعه عاشورا نگریسته و آن را تصویر کردهاند؛ چراکه مذهب و اعتقادات دینی سبب بروز نیت و افکاری در قلب و روح هنرمند میشود که با استفاده از هنر میتواند به بیان چیزی والاتر از خود انسان دست یابد.
در این میان الهام میتواند مستقیماً بر هنرمند تأثیر بگذارد و شکل هنر روایتی را به خود بگیرد. ملاکها، معیارها و نمادهای متفاوتی برای تصویر کردن و نشان دادن واقعه عاشورا در آثار هنرهای تجسمی بروز میکند که از آن جمله میتوان به حضور رنگهای سبز، سرخ، سیاه و نمادهایی چون علم، اسب، دست حضرت عباس(ع) و... اشاره کرد.
تاکنون آثار بسیاری با موضوعیت عاشورا و امام حسین(ع) خلق شدهاند که در این میان میتوان به پروژه نقاشی ترکیب بند محتشم کاشانی که چندسال پیش توسط ۱۲ هنرمند معاصر اجرا شد، اشاره کرد.
مؤسسه فرهنگی هنری صبا وابسته به فرهنگستان هنر، نزدیک به چهار سال پیش در آستانه برگزاری تاسوعا و عاشورا، روایت ۱۲ بند محتشم کاشانی را به زبان رنگ و نقش را در نگارخانه لرزاده به نمایش گذاشت. در این نمایشگاه که بخشی از آن شامل ۱۲ تابلو از ۱۲ نقاش معاصر ایران بود، هر یک از این هنرمندان یکی از ۱۲ بند محتشم کاشانی را تصویر و تجسم کردند.
مهدی حسینی یکی از ۱۲ نقاشی است که پروژه نقاشیترکیب بند محتشم کاشانی را در دست داشت و گودال قتلگاه را نقاشی کرد و روایت نمادینی از این واقعه را به نمایش گذاشت.
تابلو بند پنجمترکیببند محتشم کاشانی در ابعاد ۱۰۰ در ۱۵۰ و با تکنیک اکرلیک روی بوم کار شد و در کنار ۱۱ تابلو دیگر از هنرمندانی همچون کاظم چلیپا، ایرج اسکندری، مصطفی گودرزی، حبیب الله صادقی، مرتضی اسدی و غلامعلی طاهری به نمایش در آمد.
بند پنجم اینترکیب بند بدین قرار است:
پر شد فلک ز غلغله چون نوبت خروش
از انبیا به حضرت روح الامین رسید
کرد این خیال وهم غلط که ارکان غبار
تا دامن جلال جهان آفرین رسید
وی در خصوص گودال قتلگاهی که طراحی کرده میگوید: در ظاهر امر اینگونه است که شخصی از بین میرود ولی در پس زمینه آن شاهد تصاویری از درختان سبز هستیم که نمادی از پاکی و پایداری خونی است که ریخته شده و در قالب درخت نمود پیدا کرده است.
در این آثار، ترکیب بندیها و طراحیهایی اجرا شده که بسیار فردی و شخصی و قالب کار متفاوت از آنچیزی است که تاکنون به نمایش در آمده است حسینی در خصوص این تفاوت میگوید: این تفاوت در قالب کار، فضا سازیها و فرمهای اجرایی است؛ چراکه در برخی از آثار، هنرمندان به انتزاع نزدیک شدهاند و برخی به صورت نمادین کار کردهاند و برخی روایت گونه کار کردهاند که هریک شکلی متفاوت از دیگری را در تصویر به خود میگیرد.
تأثیر حسی شعر در تصویر
این کشته فتاده بههامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخلتر کز آتش جان سوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
غلامعلی طاهری یکی دیگر از نقاشان این پروژه است که بند ۹ترکیببند محتشم کاشانی را که در بالا آمده، با تکنیک اکرلیک روی بوم ۱۸۰ در ۱۳۰ کار کرده است.
در این بند به شهادت امام حسین (ع) در روز عاشورا و رها شدن پیکر پاک ایشان در بیابان و رد شدن دشمنان از روی پیکر ایشان و زیر سم اسبها ماندن پیکر ایشان اشاره شده است. طاهری بااشاره به مضمون این بند میگوید:سعی کردم تأثیر حسی شعر را در خودم بیشتر مد نظر قرار دهم. با خواندن شعر برخی نمادهای تصویری به ذهنم آمد. به جز این مفاهیم، جنبه دیگری که همان شیون کردن و نوحه سرایی کسانی که این واقعه را میشنوند را مد نظر قرار دادم، ازاین رو در این تابلو سه فضا در قالب سه تصویر که به صورت سه نگاه به این مضمون است در کار طراحی کردم.
این سه قاب در یک تابلو تصویر شده است که مکمل یکدیگر هستند. در یک صحنه در بالای کار پیکر خون آلود امام حسین(ع)، بی سر تصویر شده که تیراشقیا روی پیکر نشسته است. در قسمت مرکزی تابلو یک عزادار در حال زنجیر زدن و نوحه کردن این واقعه تصویر شده است و در پلان پایین هم نمایی نزدیک از پاها و سم اسبهایی که درحال حرکت هستند تصویر شده که این بخش حماسی و پر تحرک است. فیگورهای اجراشده در کار رئال هستند ولی نوع اجرای کار نمادین است و از نظر تقسیم سطوح فضای نقاشی به نوعی بیانگرترکیب بندی کارهای اخیر طاهری است. به گفته وی این تقسیم بندیها براساس نگاهی که نقاشی ایرانی به موضوعات دارد – منظور نقاشی ایرانی تغزلی نیست- انجام شده است.
طاهری در خصوص رنگهایی که در خلق این اثر به کار برده شده است می گوید: در کل فضای اثر رنگهای محدودی دارد که شامل خاکستری و سیاه و قرمز می شود و بیشتر به جنبه عاشورایی در کاربرد رنگها توجه شده است. روی زمین با رنگ طلایی و لکههایی از طلا به نشانه و نمادی از خون امام حسین (ع) که در کربلا ریخته شده و اسبها از روی آن رد می شوند، گذاشته ام.
بندی که فراموش شد!
ایرج اسکندری بااشاره به این مطلب که این پروژه چند سال پیش اجرا شده، در خصوص بندی که آن را اجرا کرده حضور ذهن ندارد، اما با یادآوری خبرنگار «جوان» در خصوص عناصری که در تابلو تصویر شده است، پس از گذشت اندک زمانی اثر خود را به یاد میآورد.
در این اثر علم فلزی در وسط تابلو نصب شده و در دوطرف آن دو مرغ روی سنگ طراحی شدهاند. در پایین کارترکیبی از میخ دیده می شود و در مجموع کاری است که ازترکیب مواد خلق شده است.
اسکندری میگوید: اینترکیب مواد روی زمینه پتینه و خاکستری رنگ انجام شد و سعی کردم با بهره گیری از عناصری مانند علم حس عاشورا و فضای آن را به مخاطب منتقل کنم. این اثر روایتی از علمی است که در عزاداریهای عاشورا حمل میشود اما به شکلی جدید ارائه و اجرا شده است. شاید بتوان این نوع نگاه و پرداخت به آن را ادامه سبک سقاخانهای عنوان کرد.
تلاش هنرمندان معاصری که پروژه نقاشیترکیب بند محتشم کاشانی را کار کردند برآن بود تا با نگاهی نو و بهرهگیری از تجربیاتی که تاکنون اجرا نشده بود آثار خود را خلق کنند. تمام این آثار در راستای ارتباط حسی که هنرمند با واقعه عاشورا برقرار کرده خلق شدهاند و بیشتر رویکرد حماسی دارند.
مرجع : جوان