کد مطلب : ۱۵۶۴۲
زنان در مختارنامه
از ناریه تا جاریه
مختارنامه را از دو حیث میتوان بازخوانی کرد: یکی از لحاظ نمایشی و موقعیت دراماتیک و دوم از حیث تاریخی و رئالیستی.
در رویکرد اول، این توانایی و قدرت بازیگران زنی است که هر یک شخصیت یکی از زنان مؤثر در قیام مختار را به تصویر میکشند و در رویکرد دوم موقعیت تاریخی و هویت واقعی این زنان در دل خود واقعه است.
اساساً یکی از عناصر برجسته و مؤلفههای نمایشی آثار میرباقری در سریالهای تاریخی - مذهبی که تاکنون ساخته، حضور و نقش مهم زنان در پیشبرد درام است؛ حتی در فیلم آدم برفی نیز میتوان نشانههای این رویکرد را بهوضوح تشخیص داد.
زنان در کارهای میرباقری حضور تأثیرگذاری دارند؛ چه در وجوه منفی آن مثل قطام در سریال امام علی(ع) چه درسویه مثبت آن مثل عمره در سریال مختارنامه.
اتفاقا یکی از نقدهای جدی که در سریال امامعلی(ع) بهویژه از سوی مورخان و محققان تاریخ مطرح بود، پررنگ بودن نقش قطام در روایت قصه و شهادت حضرت علی(ع) بود.
این نقد صرفاً به این معنی نبود که قطام شخصیت منفی و فتنهگری داشت که کارش وسوسهکردن مردان بود، بلکه به این مسئله انتقاد شد که تأثیرگذاری قطام در شکلگیری تاریخ صدر اسلام به قدری نبود که در آن سریال به تصویر کشیده شده بود.
البته میرباقری در سریال بعدی خود یعنی «معصومیت از دست رفته» تلاش کرد تا تصویر عادلانهتری از زنان ترسیم کرده و آنها را به دو قطب منفی و مثبت تقسیم کند. مثلا ماریا ( فریبا کوثری) نماد یک زن مؤمن و باایمان بود که قهرمان داستان، شوذب خزانهدار (امین تاریخ) را به رستگاری هدایت میکرد و در مقابل زنی به نام حمیرا (سارا خوئینیها) را داشتیم که او را به گمراهی و ظلمت، وسوسه میکرد.
در واقع نگاه میرباقری به زنان در این سریال، یک نگاه دوقطبی و خاکستری بود که دوطیف خیر و شر را در کنار هم روایت میکرد.
همین دوگانگی در سریال مختارنامه نیز تعمیم یافته و در اینجا نیز با دو قطب خیر و شر و نگاه سیاه و سفیدی از زنان مواجه هستیم و البته در بین این دو قطب متضاد نیز زنانی را میبینیم که در میانه این دو قطب قرار دارند که نه شیطانصفت هستند نه فرشتهسیرت؛ مثل ناریه (نسرین مقانلو) زن اول مختار که با وی بر سر جنگاوری و به زبان امروزی سیاست ورزی مخالف است، زبان تلخ و تندی دارد؛ اما موقعیت مذموم قطام در سریال امام علی(ع) را ندارد.
اگر بخواهیم در میان زنان مختارنامه کسی را با قطام مقایسه کنیم، باید به جاریه خواهر مختار اشاره کنیم که با برادرش در همه چیز متفاوت است. او همسر عمرسعد، دشمن مختار میشود و با برادرش برسر دین و دنیا، جنگ و ستیز دارد.
البته در قسمتهای اخیر مختارنامه با زنی مثل خاشع(بهنوش طباطبایی)، همسر منذر بن زبیر، مواجه میشویم که بیشباهت به قطام نیست. او نیز مثل قطام کابینش را برای ازدواج با برادر شوهرش جعفر، خون مختار قرار داده و کینهورز و انتقامجو است.
ضمن این که خود ویشکا آسایش که نقش قطام را بازی میکرد، در نقشی کوتاه در مختارنامه، نقش جعده همسر امام حسن(ع) را بازی میکند که همفکر و مرام معاویه و یزیدیان است و در شهادت امام حسن(ع) نقش مؤثری دارد.
با این حال، همه زنانی که در مختارنامه میبینیم، شخصیت منفی و کینهجویی ندارند. مهمترین آنها عمره(فریباکوثری)، همسر دوم مختار است که رابطه عاطفی و عاشقانه نزدیکی با مختار داشته و با آن که پدرش، فرماندار کوفه و از شیوخ انصاری، در افکار سیاسی با دامادش در یک حزب و جناح نیست، همواره از مختار حمایت و پشتیبانی کرده و در پیروزیهای مختار نقش بسیار مؤثری ایفا میکند.
جالب این که یکی از قطعات موسیقی مختارنامه به قطعه عمره مشهور است که هر وقت او در صحنه حضور دارد و با مختار در مراوده و گفتوگو است شنیده میشود؛ قطعهای که وجوه عاشقانه و دراماتیک آن بیش از قطعات دیگر موسیقی این سریال است و این نشان میدهد که در این سریال حضور زنان حتی در ساخت و تنظیم ملودی کار نیز تأثیر داشته است.
حضور زنان در سریال مختارنامه متناسب با موقعیت تاریخی آنان به دو شکل عمده ثابت و متغیر تقسیم میشود؛ بدین معنی که برخی از آنان مثل عمره یا جاریه و ناریه تا انتهای این مجموعه و به تناوب زمانی و درامی در پیشبرد قصه تأثیر گذاشته و حضور دارند و برخی دیگر نیز در برخی از قسمتهای آن دیده میشوند.
البته باید در تحلیل موقعیت این زنان به مقتضیات دراماتیک و واقعیتهای تاریخی قصه، رجوع کرد؛ بدین معنی که ممکن است برخی از آنها به لحاظ دراماتیک، حضور کوتاهی در سریال داشته باشند؛ اما از حیث تاریخی، تأثیر عمیق و مؤثری بر قهرمان داستان داشتهاند؛ مثل مادر مختار( ژاله علو) که حضور کمی در جلوی دوربین دارد؛ اما در تربیت و هدایت مختار تأثیر عمیقی داشته است.
در سکانس کوتاهی که به ملاقات مختار با مادرش در طائف اختصاص داشت نشانههای این تأثیرپذیری بهروشنی قابل درک بود.
از جمله نقشهای کوتاهی که به زنان در مختارنامه پرداخته، میتوان به حنانه(گوهر خیراندیش) اشاره کرد که دایه عمر سعد بود و در معرفی این شخصیت به مخاطب نقش مهمی داشت.
همچنین همسر کیان(الهام حمیدی) که یک زن ایرانی بود و حجب و حیا و وقار زن ایرانی را در مقابل زخم زبان و نیش و کنایههای جاریه، خواهر مختار به او دیده بودیم.
همچنین حضور کوتاه همسر زبیر(مریم بابونی) که قصه کربلا و حوادث عاشورا از زبان او برای مختار و البته مخاطبان روایت میشود. قطعاً در ادامه داستان مختار باز هم با چهره زنانی مواجه خواهیم شد که در پیشبرد قصه، نقشی داشتهاند.
واقعیت این است که میرباقری در مختارنامه سعی کرده است تا تصویر و روایتی عادلانه از حضور و سهم زنان را در قیام مختار و قصه مختارنامه روایت کند و بیش از آن که سویه دراماتیک آن را برای جذابیت و گرمکردن موتور درام به کار ببرد، به واقعیتهای تاریخی در ارتباط با شخصیتهای مؤنث قصه، وفادار بماند.
البته یکی از دشواریهای ژانر تاریخی، نه فقط درباره بازنمایی نقش زنان که حتی در تصویری که از کاراکترهای مردانه و حتی خود قصه وجود دارد، موقعیت دوگانه کارگردان بین وجوه دراماتیک داستان و سویه تاریخی و واقعگرایانه قصه است.
مثلاً در ارتباط با همین موضوع آیا باید در ترسیم شخصیتهای زن تاریخی صرفاً به منابع و مآخذ تاریخی اتکا کرد تا عناصر دراماتیک این شخصیتها را برجسته کرد تا جذابیتهای نمایشی قصه بیشتر شود؟
با این حال بهنظر میرسد که میرباقری از تجربیات قبلی خود استفاده کرده و با حرکت در میانه این دو نگرش، تلاش کرده تا تصویری معقول و منطقی از زنان را در این سریال، روایت کند.
به عبارت دیگر قصه بهگونهای روایت میشود که جنسیت، نه رخدادهای تاریخی را رقم بزند و نه ابزاری برای گرم نگه داشتن درام و جذابیتهای آن باشد.
جالب این که در سریال مختارنامه حضور زنان فقط در ساحت نمایش و روایت درام خلاصه نشده و صدا و نغمه لالایی یک زن در موسیقی تیتراژی آن نیز به عنصری برجسته بدل میشود.
مختارنامه خود یک سند تاریخی دیگر از نقش و سهم زنان در شکلگیری و ساختن تاریخ را رو میکند.
فرهنگ: تصویر زن در سریال در رویکرد اول، این توانایی و قدرت بازیگران زنی است که هر یک شخصیت یکی از زنان مؤثر در قیام مختار را به تصویر میکشند و در رویکرد دوم موقعیت تاریخی و هویت واقعی این زنان در دل خود واقعه است.
اساساً یکی از عناصر برجسته و مؤلفههای نمایشی آثار میرباقری در سریالهای تاریخی - مذهبی که تاکنون ساخته، حضور و نقش مهم زنان در پیشبرد درام است؛ حتی در فیلم آدم برفی نیز میتوان نشانههای این رویکرد را بهوضوح تشخیص داد.
زنان در کارهای میرباقری حضور تأثیرگذاری دارند؛ چه در وجوه منفی آن مثل قطام در سریال امام علی(ع) چه درسویه مثبت آن مثل عمره در سریال مختارنامه.
اتفاقا یکی از نقدهای جدی که در سریال امامعلی(ع) بهویژه از سوی مورخان و محققان تاریخ مطرح بود، پررنگ بودن نقش قطام در روایت قصه و شهادت حضرت علی(ع) بود.
این نقد صرفاً به این معنی نبود که قطام شخصیت منفی و فتنهگری داشت که کارش وسوسهکردن مردان بود، بلکه به این مسئله انتقاد شد که تأثیرگذاری قطام در شکلگیری تاریخ صدر اسلام به قدری نبود که در آن سریال به تصویر کشیده شده بود.
البته میرباقری در سریال بعدی خود یعنی «معصومیت از دست رفته» تلاش کرد تا تصویر عادلانهتری از زنان ترسیم کرده و آنها را به دو قطب منفی و مثبت تقسیم کند. مثلا ماریا ( فریبا کوثری) نماد یک زن مؤمن و باایمان بود که قهرمان داستان، شوذب خزانهدار (امین تاریخ) را به رستگاری هدایت میکرد و در مقابل زنی به نام حمیرا (سارا خوئینیها) را داشتیم که او را به گمراهی و ظلمت، وسوسه میکرد.
در واقع نگاه میرباقری به زنان در این سریال، یک نگاه دوقطبی و خاکستری بود که دوطیف خیر و شر را در کنار هم روایت میکرد.
همین دوگانگی در سریال مختارنامه نیز تعمیم یافته و در اینجا نیز با دو قطب خیر و شر و نگاه سیاه و سفیدی از زنان مواجه هستیم و البته در بین این دو قطب متضاد نیز زنانی را میبینیم که در میانه این دو قطب قرار دارند که نه شیطانصفت هستند نه فرشتهسیرت؛ مثل ناریه (نسرین مقانلو) زن اول مختار که با وی بر سر جنگاوری و به زبان امروزی سیاست ورزی مخالف است، زبان تلخ و تندی دارد؛ اما موقعیت مذموم قطام در سریال امام علی(ع) را ندارد.
اگر بخواهیم در میان زنان مختارنامه کسی را با قطام مقایسه کنیم، باید به جاریه خواهر مختار اشاره کنیم که با برادرش در همه چیز متفاوت است. او همسر عمرسعد، دشمن مختار میشود و با برادرش برسر دین و دنیا، جنگ و ستیز دارد.
البته در قسمتهای اخیر مختارنامه با زنی مثل خاشع(بهنوش طباطبایی)، همسر منذر بن زبیر، مواجه میشویم که بیشباهت به قطام نیست. او نیز مثل قطام کابینش را برای ازدواج با برادر شوهرش جعفر، خون مختار قرار داده و کینهورز و انتقامجو است.
ضمن این که خود ویشکا آسایش که نقش قطام را بازی میکرد، در نقشی کوتاه در مختارنامه، نقش جعده همسر امام حسن(ع) را بازی میکند که همفکر و مرام معاویه و یزیدیان است و در شهادت امام حسن(ع) نقش مؤثری دارد.
با این حال، همه زنانی که در مختارنامه میبینیم، شخصیت منفی و کینهجویی ندارند. مهمترین آنها عمره(فریباکوثری)، همسر دوم مختار است که رابطه عاطفی و عاشقانه نزدیکی با مختار داشته و با آن که پدرش، فرماندار کوفه و از شیوخ انصاری، در افکار سیاسی با دامادش در یک حزب و جناح نیست، همواره از مختار حمایت و پشتیبانی کرده و در پیروزیهای مختار نقش بسیار مؤثری ایفا میکند.
جالب این که یکی از قطعات موسیقی مختارنامه به قطعه عمره مشهور است که هر وقت او در صحنه حضور دارد و با مختار در مراوده و گفتوگو است شنیده میشود؛ قطعهای که وجوه عاشقانه و دراماتیک آن بیش از قطعات دیگر موسیقی این سریال است و این نشان میدهد که در این سریال حضور زنان حتی در ساخت و تنظیم ملودی کار نیز تأثیر داشته است.
حضور زنان در سریال مختارنامه متناسب با موقعیت تاریخی آنان به دو شکل عمده ثابت و متغیر تقسیم میشود؛ بدین معنی که برخی از آنان مثل عمره یا جاریه و ناریه تا انتهای این مجموعه و به تناوب زمانی و درامی در پیشبرد قصه تأثیر گذاشته و حضور دارند و برخی دیگر نیز در برخی از قسمتهای آن دیده میشوند.
البته باید در تحلیل موقعیت این زنان به مقتضیات دراماتیک و واقعیتهای تاریخی قصه، رجوع کرد؛ بدین معنی که ممکن است برخی از آنها به لحاظ دراماتیک، حضور کوتاهی در سریال داشته باشند؛ اما از حیث تاریخی، تأثیر عمیق و مؤثری بر قهرمان داستان داشتهاند؛ مثل مادر مختار( ژاله علو) که حضور کمی در جلوی دوربین دارد؛ اما در تربیت و هدایت مختار تأثیر عمیقی داشته است.
در سکانس کوتاهی که به ملاقات مختار با مادرش در طائف اختصاص داشت نشانههای این تأثیرپذیری بهروشنی قابل درک بود.
از جمله نقشهای کوتاهی که به زنان در مختارنامه پرداخته، میتوان به حنانه(گوهر خیراندیش) اشاره کرد که دایه عمر سعد بود و در معرفی این شخصیت به مخاطب نقش مهمی داشت.
همچنین همسر کیان(الهام حمیدی) که یک زن ایرانی بود و حجب و حیا و وقار زن ایرانی را در مقابل زخم زبان و نیش و کنایههای جاریه، خواهر مختار به او دیده بودیم.
همچنین حضور کوتاه همسر زبیر(مریم بابونی) که قصه کربلا و حوادث عاشورا از زبان او برای مختار و البته مخاطبان روایت میشود. قطعاً در ادامه داستان مختار باز هم با چهره زنانی مواجه خواهیم شد که در پیشبرد قصه، نقشی داشتهاند.
واقعیت این است که میرباقری در مختارنامه سعی کرده است تا تصویر و روایتی عادلانه از حضور و سهم زنان را در قیام مختار و قصه مختارنامه روایت کند و بیش از آن که سویه دراماتیک آن را برای جذابیت و گرمکردن موتور درام به کار ببرد، به واقعیتهای تاریخی در ارتباط با شخصیتهای مؤنث قصه، وفادار بماند.
البته یکی از دشواریهای ژانر تاریخی، نه فقط درباره بازنمایی نقش زنان که حتی در تصویری که از کاراکترهای مردانه و حتی خود قصه وجود دارد، موقعیت دوگانه کارگردان بین وجوه دراماتیک داستان و سویه تاریخی و واقعگرایانه قصه است.
مثلاً در ارتباط با همین موضوع آیا باید در ترسیم شخصیتهای زن تاریخی صرفاً به منابع و مآخذ تاریخی اتکا کرد تا عناصر دراماتیک این شخصیتها را برجسته کرد تا جذابیتهای نمایشی قصه بیشتر شود؟
با این حال بهنظر میرسد که میرباقری از تجربیات قبلی خود استفاده کرده و با حرکت در میانه این دو نگرش، تلاش کرده تا تصویری معقول و منطقی از زنان را در این سریال، روایت کند.
به عبارت دیگر قصه بهگونهای روایت میشود که جنسیت، نه رخدادهای تاریخی را رقم بزند و نه ابزاری برای گرم نگه داشتن درام و جذابیتهای آن باشد.
جالب این که در سریال مختارنامه حضور زنان فقط در ساحت نمایش و روایت درام خلاصه نشده و صدا و نغمه لالایی یک زن در موسیقی تیتراژی آن نیز به عنصری برجسته بدل میشود.
مختارنامه خود یک سند تاریخی دیگر از نقش و سهم زنان در شکلگیری و ساختن تاریخ را رو میکند.
مرجع : رسانه ایران