تاریخ انتشار
دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۱۶
۰
کد مطلب : ۲۱۶۹۶

نادعلی کربلایی و سی سال خدمت به اهل بیت(ع)

نادعلی کربلایی و سی سال خدمت به اهل بیت(ع)
«حاج نادعلی کربلایی» مداح معروف غرب تهران و پدر سه شهید به نام‌های محسن، مجید و حسین کربلایی است. وی در سال ۱۳۰۱ شمسی در قلعه‌ جی تهران چشم به جهان گشود. دو سال نشده بود که پدرش را از دست داد و ۶ سال بعد از مرگ پدر، مادرش نیز ازدواج کرد، اما نادعلی بعد از ازدواج مادر به خانه پدری بازگشت و در کنار مادربزرگش به زندگی ادامه داد.

نادعلی کربلایی به علت فقر از سن ۸ سالگی مجبور به کار شد؛ تنها دو سال نخست ابتدایی را در مدرسه روزانه درس خواند و بقیه تحصیلاتش را تا ششم ابتدایی در مدرسه شبانه ادامه داد. مادر بزرگ که از ۸ سالگی سرپرستی نادعلی را برعهده گرفت، قرآن را از حفظ بود و با سر سوزن ذوقی که داشت، شعر هم می‌گفت و این چنین بود که کربلایی از کودکی به شعر و شاعری علاقه‌مند شد و گاهی با مادربزرگ مشاعره هم می‌کرد.
نادعلی کربلایی از کودکی برای گذران زندگی‌اش کارهای زیادی را تجربه کرد، از کشاورزی و گاوداری گرفته تا چند سالی خرازی، اما این مشاغل راضی‌اش نکرد؛ علاقه‌اش به اهل‌ بیت(ع) بالاخره او را در جرگه مداحان قرار داد و تا آخر عمر جز مداحی کار دیگری انجام نداد. کربلایی در آغاز راه، بسیار سعی کرد نوحه‌‌هایش را خود بسراید، اما توفیقی نیافت تا اینکه حادثه‌ای زمینه اجابت این خواسته را فراهم کرد.

طبع شعرش در حرم خورشید خراسان گشوده شد

بر اثر حادثه رانندگی پای چپ نادعلی کربلایی مصدوم و بعد از مدتی سیاه شد؛ دکتر توصیه کرد که پای کربلایی باید قطع شود در غیر این صورت عفونت به تمام بدن سرایت می‌کند. کربلایی مجاب می‌شود که دکتر پایش را قطع کند، اما دلش هوای ضریح طلای خورشید هشتم را کرده بود؛ از دکتر خواست تا ۲ روزی به او اجازه دهد به پابوس امام رضا(ع) برود تا پای کسی که سعی کرد عمری پا در راه ائمه(ع) گذاشته است، نلنگد. دکتر اجازه داد تا کربلایی راهی بارگاه امام هشتم شود.
نادعلی با دلی آکنده از امید به بارگاه امام هشتم وارد شد و دستان توسلش را به پنجره‌های ضریحش حلقه کرد. سر به دیوار حرم گذاشت، گریست و گریست تا خسته شد، لحظه‌ای پلک‌ها را روی هم گذاشت تا قدری آرام بگیرد. در همین حال بود که نوری از عالم غیب به صورتش تابید و نور بیشتری در دلش. صحنه‌ای که دیده‌ بود به وجدش آورد، بی‌درنگ برخاست و عصا را انداخت؛ زیر لب زمزمه‌ می‌کرد و حیران از حالی که داشت در میان موج زائران امام، نخستین گام را برداشت و گام دوم و سوم و چهارم را که زائرین می‌فهمند کربلایی شفا یافته است.
کربلایی که می‌دانست به در خانه اجابت آمده و با کریمان، کارها دشوار نیست، با خود نیت دیگری می‌کند که اگر در طبعش‌ گشایشی ایجاد شود، تمام سعی و تلاش خود را به کاربندد تا شعر در منقبت و مدح ائمه(ع) بسراید و هنوز از دلش نگذشته بود که همان جا طبعش گویا می‌شود و می‌سراید: «سلمان صفت، تو میکده دل خراب کن/ تا دل شود زموهبت مصطفی درست»

۱۴ جلد کتاب شعر حاصل ۳۰ سال خدمت به اهل بیت(ع)

کربلایی از آن پس به سرودن شعر پرداخت و حاصل ۳۰ سال شاعری ایشان، ۱۴ جلد کتاب است که از جمله آنها می‌توان مجموعه ۳ جلدی «ارمغان کربلا»، «شکوفه‌های غم» در دو جلد و «صحیفه ایثار» را نام برد.
کربلایی همسر متدین و باسوادی داشت و از ویژگی‌های ممتاز همسرش این بود که همیشه همراه او بود و خوب شعر را می‌شناخت، اما خود نادعلی کربلایی نیز به خوش‌قولی شهرت داشت و هرگاه به کسی قول می‌داد، به طور حتم به وعده‌اش عمل می‌کرد؛ شرکت در هیئت‌ها و نوحه‌خوانی برای اهل‌ بیت(ع) برنامه ثابت زندگی حاج نادعلی بود و روزها هم به امور عادی زندگی می‌پرداخت. وی به مردم حرمت بسیار می‌گذاشت و به اندازه‌ توان مالی‌اش به مستمندان کمک می‌کرد. علاقه و احترام نادعلی کربلایی به ائمه دین(ع)، از وی فردی پرهیزکار ساخت و این تقوا خیلی از پامنبری‌ها را مرید وی ساخت. حاج نادعلی کربلایی بر اثر سکته مغزی به مدت سه سال در بستر بیماری افتاد و در ۶ اسفند ۱۳۸۲ دار فانی را وداع گفت.
کربلایی معتقد بود: مداح اهل بیت(ع) باید خود بهترین و نخستین عمل‌کننده به آن چیزی باشد که می‌گوید و همیشه با وضو به مجالس وارد شود. حاج نادعلی کربلایی برای هر مناسبتی، شعر مناسب پیدا می‌کرد و بسیار کتاب می‌خواند و تأکید داشت که برای مستمعانش مطالب تازه بخواند؛ پای منبر‌های نادعلی کربلایی شاگردان زیادی تربیت شده‌اند که امروز نام و یاد استاد زینت منبرهایشان است.

آنکه را دوست داشتی، ‌دیدی

حاج اکبر بازوبند، یکی از مداحان و شاگردان نادعلی کربلایی می‌گوید: خاطره‌ای که هرگز از یاد نمی‌برم، آخرین لحظات حیات نادعلی کربلایی است. در آخرین ساعات که دیگر نفس‌های کربلایی به شمارش افتاده بود و چشمانش دیگر بسته شده بود، کنارش رفتم و شروع به خواندن زیارت عاشورا کردم و از خانواده خواستم که یک مهر به من بدهند؛ مهری آوردند که تربت امام حسین (ع) بود و آن را بر پیشانی کربلایی گذاشتم. وقتی به «شفاعة الحسین یوم‌ الورود» رسیدم دیدم کربلایی نیم‌خیز شد و سه بار به حالت سلام دادن حرکت کرد. دوباره چشم‌هایش را بست. در آن لحظه در دل گفتم کربلایی آنکه را دوست داشتی، ‌دیدی؛ هنوز از منزلشان خیلی دور نشده بودم که تماس گرفتند و گفتند: کربلایی فوت کرده است.

وی می‌افزاید: روزی مقام معظم رهبری در دوران ریاست جمهوری‌شان به منزل نادعلی کربلایی رفتند، ایشان در آن موقع در منزل نبودند و همسرشان در منزل بودند. مقام معظم رهبری از ایشان پرسیدند اگر مشکلی و کاری هست که ما می‌توانیم انجام دهیم، بگویید؟ همسر نادعلی کربلایی در پاسخ گفتند: «من دو شهید تقدیم اسلام کرده‌ام و یکی از فرزندانم جانباز است؛ من به عنوان یک زن حاضرم در راه دفاع از اسلام و کشورم کشته شوم و از شما می‌خواهم تا آخر ایستادگی کنید و تسلیم دشمن نشوید».

مهر تو را به عالم امکان نمی‌دهم

حاج محمد بازوبند، برادر حاج اکبر، از مداحان پیشکسوت و از پامنبری‌ها و شاگردان مرحوم نادعلی کربلایی می‌گوید: حاج آقا کربلایی در هیئت‌های انصارالعباس(ع) و حسینه کبودرآهنگ در محله ۳۰ متری جی مداحی می‌کرد و شاگردان زیادی را هم در زمینه مداحی تربیت کرده است که حاج محمد احمدی،‌ حاج آقا مصطفی خرسندی و حاج شعبان حسینی از جمله آنها هستند و حاج شعبان هم‌اکنون مدرسه مداحی مرحوم کربلایی را اداره می‌کند.
حاجی کتاب‌های شعر و مداحی زیادی نوشته است و به شعرهایش خیلی علاقه‌ داشت، چون آنها را هدیه امام حسین(ع) می‌دانست. از میان شعرهایی که گفته بود، بارها می‌شنیدم که شعرهایی را زمزمه می‌کند، اما اینها را بیشتر از او شنیده بودم: «مهر تو را به عالم امکان نمی‌دهم/ این گنج پربهاست من ارزان نمی‌دهم/ نام تو را به نزد اجانب نمی‌برم/ چون اسم اعظم است به دیوان نمی‌دهم» یا «هر روز زنم بوسه به خاک قدمت/چون تربت تو مهر نماز است حسین جان».

از جمله آثار وی می‌توان به: ارمغان کربلا ۱، ارمغان کربلا ۲، ارمغان کربلا ۳، شکوفه های غم ۱، شکوفه های غم ۲، ارمغان شهید، شهید گمنام، دیوان طالع، دیوان راهیان نور، دیوان کاروان عشق، دیوان گلزار کربلایی، مقتل سالار شهیدان، فاطمه زهرا(س)، صحیفه ایثار، نوحه سرایان اشاره کرد.

اشعار زیر از سروده‌های مرحوم نادعلی کربلایی است:

نام تو یا حسین بود بر زبان من// مهر تو یا حسین به قلب است و جان من
گر بند بند من بشکافند، بنگرند// نام تو نقش بسته به استخوان من
در وقت مرگ چون ملک‌الموت می‌رسد// بالله که یا حسین بود بر زبان من

«از کتاب ارمغان شهید/جلد ۲»
دریافت

دریافت






مرجع : ایکنا
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما