کد مطلب : ۲۳۷۱۵
سومین شب از مراسم عزاداری حضرت زهرا(س) در هیئت فاطمیون شهر ساوه برگزار شد
سومین شب از مراسم عزاداری حضرت زهرا(س) در هیئت فاطمیون شهر ساوه با سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین قرنی و مداحی حاج سید مجید بنی فاطمه برگزار شد.
نکاتی از سخنان حجت الاسلام قرنی را بخوانید؛
_ در موضوع زیارت حرف اساسی و ریشه اندیشه منکرین زیارت تحت تأثیر افکار ابن تیمیه یک تفسیر مادی از انسان است. که همه وجود انسان را همین بدن و تن می دانند و با مردن بدن و از بین رفتن تن هیچ گونه وجودی برای انسان قائل نیستند. وهابی ها با توجه به اسناد به شرع زیارت قبور را یک عمل حرام و مرتکبین آن را کافر و حکم قتل آنها را صادر می کنند.
_ الهیون و ارباب ذوق همه بر این باور هستند که انسان روحانیت الحدوث و روحانیت البقا می باشد. معنای روحانیت الحدوث و روحانیت البقا بودن نفس این است که انسان و جوهر ذات آدمی مادی و جسم و جسمانی نبوده و نیست و نخواهد بود.
_ بین تن و من فرق است. که من در اصطلاح فلسفی به نفس تعبیر شده است. یک واژه ای را هر روز بارها تکرار می کنیم و آن واژه من است. این من کیست. حقیقت جوهر من در نهایت پیچیدگی و مشکل است. این من در اصطلاح عرفانی همان نفس است که ریشه قرآنی دارد.نفس و آن چیزی را که این وجود نفس را تحقق بخشیده است.
_ مبنای الهی تن فرع است و من اصل است. در مبنای مادی، تن اصل است و چون تن را اصل را می دانند همه وجود انسان با از بین رفتن تن از بین می رود. در مبنای وهابی میگویند که مُرد و از بین رفت و در مبنای الهی می گویند که این تن حجاب است و دست و پا گیر است وقدرت مانور را از انسان می گیرد.
_ هنر یک عارف این است که اصطلاحاً خلع تن و بدن می کند.
_مردن از منظر حکمت الهی این است که وزنه ای که پای نفس را زمین گیر کرده است کنده می شود و حجاب کنار می رود. این سیر است و طی الارض است. این توان نفس نفیس انسانی است.
_ اسارت تن از قوت و توان انسان می کاهد و تلطیف نفس توانمندی انسان را بالا می برد. زمانی که انسان می میرد توان هایی که بالقوه بود به فعلیت رسید. هوشیاری و آگاهی به دست می آورد.
_ با مردن ضریب هوشیاری و سعه وجودی و گستره نظر ما به حد بالایی می رسد. این زنده تر شدن است. این اندیشه و تفکر که در باور ادیان می باشد که با مردن، تن می میرد و انسان نمی میرد و مرگ ندارد و ابدی است. ما باید برای ابدیت به فکر باشیم.
_ مثل دنیا به آخرت مانند مثل شکم مادر به دنیا است. انسان در شکم مادر در چه تنگنایی است و با تولد و با سیر انفسی ضریب هوشیاری چقدر قوی تر می شود. وقتی انسان می میرد ضریب هوشیاری بسیار بالا می رود و در این صورت زیارت معنا پیدا می کند.
نکاتی از سخنان حجت الاسلام قرنی را بخوانید؛
_ در موضوع زیارت حرف اساسی و ریشه اندیشه منکرین زیارت تحت تأثیر افکار ابن تیمیه یک تفسیر مادی از انسان است. که همه وجود انسان را همین بدن و تن می دانند و با مردن بدن و از بین رفتن تن هیچ گونه وجودی برای انسان قائل نیستند. وهابی ها با توجه به اسناد به شرع زیارت قبور را یک عمل حرام و مرتکبین آن را کافر و حکم قتل آنها را صادر می کنند.
_ الهیون و ارباب ذوق همه بر این باور هستند که انسان روحانیت الحدوث و روحانیت البقا می باشد. معنای روحانیت الحدوث و روحانیت البقا بودن نفس این است که انسان و جوهر ذات آدمی مادی و جسم و جسمانی نبوده و نیست و نخواهد بود.
_ بین تن و من فرق است. که من در اصطلاح فلسفی به نفس تعبیر شده است. یک واژه ای را هر روز بارها تکرار می کنیم و آن واژه من است. این من کیست. حقیقت جوهر من در نهایت پیچیدگی و مشکل است. این من در اصطلاح عرفانی همان نفس است که ریشه قرآنی دارد.نفس و آن چیزی را که این وجود نفس را تحقق بخشیده است.
_ مبنای الهی تن فرع است و من اصل است. در مبنای مادی، تن اصل است و چون تن را اصل را می دانند همه وجود انسان با از بین رفتن تن از بین می رود. در مبنای وهابی میگویند که مُرد و از بین رفت و در مبنای الهی می گویند که این تن حجاب است و دست و پا گیر است وقدرت مانور را از انسان می گیرد.
_ هنر یک عارف این است که اصطلاحاً خلع تن و بدن می کند.
_مردن از منظر حکمت الهی این است که وزنه ای که پای نفس را زمین گیر کرده است کنده می شود و حجاب کنار می رود. این سیر است و طی الارض است. این توان نفس نفیس انسانی است.
_ اسارت تن از قوت و توان انسان می کاهد و تلطیف نفس توانمندی انسان را بالا می برد. زمانی که انسان می میرد توان هایی که بالقوه بود به فعلیت رسید. هوشیاری و آگاهی به دست می آورد.
_ با مردن ضریب هوشیاری و سعه وجودی و گستره نظر ما به حد بالایی می رسد. این زنده تر شدن است. این اندیشه و تفکر که در باور ادیان می باشد که با مردن، تن می میرد و انسان نمی میرد و مرگ ندارد و ابدی است. ما باید برای ابدیت به فکر باشیم.
_ مثل دنیا به آخرت مانند مثل شکم مادر به دنیا است. انسان در شکم مادر در چه تنگنایی است و با تولد و با سیر انفسی ضریب هوشیاری چقدر قوی تر می شود. وقتی انسان می میرد ضریب هوشیاری بسیار بالا می رود و در این صورت زیارت معنا پیدا می کند.
مرجع : عقیق