کد مطلب : ۲۴۲۶۱
دیدار با پیرغلام اهل بیت، حاج حجت کسری
این لب فقط به ذکر «علی» باز می شود + تصاویر
دعبل: مدیران و کارکنان بنیاد دعبل خزاعی با حضور در منزل حاج حجت کسری با این پیرغلام اهل بیت دیدار کردند.
در این دیدار که به منظور عیادت و سرکشی از پیرغلامان انجام شد، میثم غضنفری مدیر عامل بنیاد دعبل خزاعی روند درمان این مداح اهل بیت را از همسر و فرزندش جویا شد.
حاج حجت کسری نزدیک به ۱۱ سال است که به دلیل سکته قدرت تکلم و تحرک خود را از دست داده و در منزل تحت مداوا قرار دارد و نکته جالب اینکه زبان او تنها به ذکر« یا علی» باز می شود و غیر از این ذکر نورانی هیچ کلام دیگری را نمی تواند ادا کند.
سید امیر حسین جوزی: یاد گرفتیم مداحی برایمان شغل نباشد
آشنایی ام با حاج حجت الله کسری به سال ۷۵ بر می گردد؛یک سال پس از شروع من به مداحی کردن.آن زمان ۱۵ ساله بودم .پدر بزرگم از مداحان بزرگ شمیران بود و من به واسطه ایشان به مداحی علاقه مند شدم و نزد حاج آقا برای آموزش مداحی رفتم.حاج کسری از دوستان پدربزرگم بودند و به واسطه ایشان به من خیلی محبت می کردند بطوری که در سن ۱۵ سالگی به من اعتماد کردند و برای مداحی بلندگو به دستم دادند.
حاج کسری تاکید بسیاری بر مقتل خوانی و نوع شعری که انتخاب می کردیم و همچنین حفظ شعر داشتند.ایشان فقط صرف خواندن مدنظرشان نبود و چگونه هیئت داری و شعر خوانی و همه این هارا به ما آموزش می دادند.می گفتند وقتی می خواهی منبر بروی و مجلس را اداره کنی اول باید رباعی بخوانی بعد یک غزل مرثیه و سپس روضه.در روضه هم باید چند بیت شعر بخوانی زیرا خیلی مهم است..حاج آقا تاکید بسیاری به ما برای حفظ شعر می کردند.یکی از الطاف خدا به ایشان هم حافظه قوی شان بود.می گفتند وقتی شعر در ذهن ثبت شده باشد ،مداح راحت ترجلسه را اداره می کند و حواس او پرت نمی شود.. همیشه به ما می گفتند مداحی برایتان شغل نباشد .بی ریا در خانه اهل بیت(علیهم الاسلام) نوکری کنید.
در این دیدار که به منظور عیادت و سرکشی از پیرغلامان انجام شد، میثم غضنفری مدیر عامل بنیاد دعبل خزاعی روند درمان این مداح اهل بیت را از همسر و فرزندش جویا شد.
حاج حجت کسری نزدیک به ۱۱ سال است که به دلیل سکته قدرت تکلم و تحرک خود را از دست داده و در منزل تحت مداوا قرار دارد و نکته جالب اینکه زبان او تنها به ذکر« یا علی» باز می شود و غیر از این ذکر نورانی هیچ کلام دیگری را نمی تواند ادا کند.
سید امیر حسین جوزی: یاد گرفتیم مداحی برایمان شغل نباشد
آشنایی ام با حاج حجت الله کسری به سال ۷۵ بر می گردد؛یک سال پس از شروع من به مداحی کردن.آن زمان ۱۵ ساله بودم .پدر بزرگم از مداحان بزرگ شمیران بود و من به واسطه ایشان به مداحی علاقه مند شدم و نزد حاج آقا برای آموزش مداحی رفتم.حاج کسری از دوستان پدربزرگم بودند و به واسطه ایشان به من خیلی محبت می کردند بطوری که در سن ۱۵ سالگی به من اعتماد کردند و برای مداحی بلندگو به دستم دادند.
حاج کسری تاکید بسیاری بر مقتل خوانی و نوع شعری که انتخاب می کردیم و همچنین حفظ شعر داشتند.ایشان فقط صرف خواندن مدنظرشان نبود و چگونه هیئت داری و شعر خوانی و همه این هارا به ما آموزش می دادند.می گفتند وقتی می خواهی منبر بروی و مجلس را اداره کنی اول باید رباعی بخوانی بعد یک غزل مرثیه و سپس روضه.در روضه هم باید چند بیت شعر بخوانی زیرا خیلی مهم است..حاج آقا تاکید بسیاری به ما برای حفظ شعر می کردند.یکی از الطاف خدا به ایشان هم حافظه قوی شان بود.می گفتند وقتی شعر در ذهن ثبت شده باشد ،مداح راحت ترجلسه را اداره می کند و حواس او پرت نمی شود.. همیشه به ما می گفتند مداحی برایتان شغل نباشد .بی ریا در خانه اهل بیت(علیهم الاسلام) نوکری کنید.
یکی از جذابیت های منبر ایشان نوع مداحی هایشان بود.او سبک های جدید رابه شکل سنتی تلفیق می کردند بطوریکه پیر و جوان از آن لذت می بردند. او خیلی تاکید داشتند که شور سینه زنی و مداحی نباید وهم و دوراز شان اهل بیت(علیهم الاسلام) باشد. همه این دلایل سبب شده بود هیئت عشاق الحسین(ع) جمعه شب ها با حضور ایشان بسیار شلوغ بشود و از تمام محله های تهران پای منبر حاجی بنشینند. نفس حق و اخلاص باطنی ایشان همه این جمعیت را می کشاند..
پس از بیماری حاج کسری و خانه نشین شدنشان من جای ایشان مراسم شب تاسوعایشان را اداره می کنم. بااینکه می دانم هیچگاه مثل ایشان نخواهم بوداما بااین حال کاری بسیار سخت است.چون با وجود حاجی توقعات بسیار بالا رفته است.حاجی همیشه در جیبش پراز تنقلات بود و به بچه ها می داد و با آنها بازی می کرد.جوان ها با هرظاهری بخاطر جذابیت اخلاقی حاجی عاشقش بودند.اگر بخواهم تمام توصیه هایی را که تمام این سال ها به مداحان داشتند در دوکلمه خلاصه کنم می شود اخلاص مداحان.
محمد حسین پویانفر: آنچه می ماند اخلاص است
سال ۱۳۷۷ به مراسم سمنو پزان در یکی از محله های شمیران رفته بودم. همان جا بود که حاج آقا حجت کسری کسی که از کودکی به همراه پدرم به مجالس ایشان می رفتم را دیدم. با دیدن ایشان خاطره بادام هایی که به بچه ها می داد برایم زنده شد. حاج آقا که می دانست من قران را به صوت می خوانم به من گفتند که چرا مداحی نمی کنی؟ گفتم که حاج آقا من اهل مداحی نیستم، گفت خدا پدرت را بیامرزد که آن موقع به من می گفت که این باید مداح شود. فردای آن روز به منزل حاج آقا رفتم و افتخار شاگردی در محضر ایشان نصیبم شد. یادم هست که روز شهادت آقا امام رضا (ع) در تجریش دسته های سینه زن راه می افتاد. آن سال حاج آقا من را از انتهای دسته صدا کردند و گفتند باید در امامزاده صالح(ع) بخوانی. ایشان بعد از آنکه من خواندم یک طاق شال به من دادند که هنوز آن را دارم.
چند وقت بعد ایشان به من نصیحتی کردند که هنوز آن را به یاد دارم. گفتند: محمد حسین! آنقدر مداحان خوب و جمعیت دار خوانده اند و الان زیر خاکند، اما چیزی که می ماند اخلاص است.
عکس قدیمی از حاج حجت کسری
محمد حسین پویانفر: آنچه می ماند اخلاص است
سال ۱۳۷۷ به مراسم سمنو پزان در یکی از محله های شمیران رفته بودم. همان جا بود که حاج آقا حجت کسری کسی که از کودکی به همراه پدرم به مجالس ایشان می رفتم را دیدم. با دیدن ایشان خاطره بادام هایی که به بچه ها می داد برایم زنده شد. حاج آقا که می دانست من قران را به صوت می خوانم به من گفتند که چرا مداحی نمی کنی؟ گفتم که حاج آقا من اهل مداحی نیستم، گفت خدا پدرت را بیامرزد که آن موقع به من می گفت که این باید مداح شود. فردای آن روز به منزل حاج آقا رفتم و افتخار شاگردی در محضر ایشان نصیبم شد. یادم هست که روز شهادت آقا امام رضا (ع) در تجریش دسته های سینه زن راه می افتاد. آن سال حاج آقا من را از انتهای دسته صدا کردند و گفتند باید در امامزاده صالح(ع) بخوانی. ایشان بعد از آنکه من خواندم یک طاق شال به من دادند که هنوز آن را دارم.
چند وقت بعد ایشان به من نصیحتی کردند که هنوز آن را به یاد دارم. گفتند: محمد حسین! آنقدر مداحان خوب و جمعیت دار خوانده اند و الان زیر خاکند، اما چیزی که می ماند اخلاص است.