کد مطلب : ۲۵۰۹۹
عموم مومنین و مومنات شب نیمه شعبان دعای فرج را قرائت کنند
این مرجع تقلید خطاب به مومنین گفته است: سزاوار است عموم مومنین و مومنات ساعت ۲۳ شب نیمه شعبان به نام پدر بزرگوار آن حضرت، امام حسن عسکری(ع) با قرائت دعای «اللهم كن لوليك الحجة بن الحسن صلواتك عليه وعلى آبائه؛ في هذه الساعة وفي كل ساعة ولياً وحافظاً وقائداً وناصراً ودليلاً وعينا ؛ حتى تسكنه أرضك طوعاً وتمتعه فيها طويلا برحمتك يا أرحم الراحمين» فرج محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین را از خداوند درخواست نمایند.
این مرجع تقلید در ادامه آورده است: بهتر است قبل از آن با تلاوت سوره مبارکه «یس» و اهدای آن به حضرت ولی عصر(عج) و خواندن زیارت آل یس به آن حضرت متوسّل گردند.
سروده این مرجع تقلید شیعیان به شرح ذیل است:
تویی پشت و پناه اهل عالم تویی تاج سر اولاد آدم
تویی چشم و چراغ آفرینش به تو خرم بهار دین و دانش
تو معصوم از هوا و از خطایی امین الله در ارض و سمایی
تویی گنجینه اسرار توحید تویی بالاتر از تعریف و تمجید
تو سر مستتر کبریایی تو فیض مستمر بر من و مایی
منیرالحق و مجلی الظلمتی تو لسان الصدق و علم و حکمتی تو
تو خیر من تقمّص و ارتدایی ضیاء و نور ابصار الورایی
چو نورالله لایطفی تو هستی شدی خورشید عالمتاب هستی
تو که عالم به علم لایبیدی به حق حق که تو حق جدیدی
به این منصب خدایت کرد منصوب شدی عدل مجسم علم مصبوب
فروغ روی تو بدرالتمام است ظهور نور تو شمس الظلام است
تو هستی سیف شاهرنورزاهر شد علم و قدرت حق در تو ظاهر
تو هستی قائم آل محمد قیام ات رمز ظل الله ممتد
رخ او شمع جمع آل یاسین تجلی خدا در تور سینین
امید اولین و آخرین است نوید انبیاء و مرسلین است
بود مذکور در تورات و انجیل مزامیر از ظهورش کرده تجلیل
در آیات کتاب الله منزل بیان مجملی از آن مفصل
کند برپا قیامت را قیامش خدا می داند و جاه و مقامش
تمام انبیاء مشتاق رویش جمیع اولیاء در جستجویش
چو قلبش عرش رب العالمین است در عالم امر او نقش آفرین است
رسول الله در شکل و شمایل وجودش فضل کل، کل الفضائل
به او شد منتهی کل کمالات مقامش جامع الشّمل مقامات
مدار دهر آن عالی جناب است که امر و نهی او فصل الخطاب است
چو فرق عرش و کرسی مسند اوست یدالله است و ملک اندر ید اوست
کند او متصل عرض و سماء را به حق واصل کند او اولیاء را
کسی که باشد عندالله عابد خدا را بر خلایق هست شاهد
بود اشراق نورالرب ظهورش زمین و آسمان روشن بنورش
خودش نور خدا در غیب مستور ظهورش مظهر نورعلی نور
وجودش جود خالق بر خلائق ضمیرش مخزن اسرار خالق
خلافت از خدا شایسته اوست که در غیب و شهود او آیت هوست
شد اسم و کنیه خاتم در او جمع کمال عالم و آدم در او جمع
ضیاء الله مشرق طلعت اوست کلام الله ناطق مدحت اوست
که او ماء معین علم و دین است ظهورش مظهر دین مبین است
نصیبش شد مواریث رسالت به او شد ختم آیات امامت
نشان ذات بی مثل و مثال است جلالش آیتی از ذوالجلال است
جمالش مظهر اسماء حسنی است کمالش مجمع امثال اولیاست
مرکب طینتش از علم و از عقل سرشت او را خدا از صدق و از عدل
بود خیرالورا در خلق و خویش شود عرش خدا روشن ز رویش
شب معراج در دیدار خورشید به سان کوکب دری درخشید
چو قائم شد مقام آن سرافراز در آن انوار شد آن نور ممتاز
سرور احمد آن محمود معبود بود در رؤیت مهدی موعود
رخش شد دلربای قلب عالم به او وابسته آدم تا به خاتم
چو در حال قیام است و قعود است چو مشغول رکود است و سجود است
سلام الله در او در همه حال ز حیرت منفعل شد عقل فعال
چو دید آن انقطاع از ماسوی را خودش را داده بگرفته خدا را
نزول روح بر او در شب قدر ملک پابوس او تا مطلع الفجر
بود صاحب زمان و واحد دهر کند امضای او انفاذ هر امر
ولی امر در تشریع و تکوین مدار آفتاب و ماه و پروین
وجودش رابط ناسوت و لاهوت خرد در قدرتش مات است و مبهوت
دهد روح الامین بر درگهش پاس شرفیاب حضورش خضر و الیاس
ز مغرب آفتابی سر برآرد که بر هفت آسمان نورش بتابد
به شوق دیدن آن مهر تابان بیاید ز آسمان فرزند انسان
کند در بند مکر و کید شیطان زمین گردد محیط امن و ایمان
ملائک بسته صف در خدمت او خلائق سر به زیر از حشمت او
بود عیسی علمدار سپاهش ز عقل و وهم برتر جایگاهش
زمین و آسمان در اختیارش بود روح خدا در انتظارش
که پر سازد زمین از عدل و ایمان بگیرد داد دین از کفر و طغیان
جدا شد چون سر سلطان عالم پریشان شد نظام عرش اعظم
از آن رگها چو ثارالله جوشید زمین و آسمان و عرش لرزید
چون دست انتقام او عیان شد از آن طوفان جهانی در امان شد
وجودش لطف و جود و فضل و احسان عصاری علم و حلم و عدل و ایمان
کسی که شد ولی ثارالله بود سلطان خلق الحکم لله
تمام فخر آدم علم اسماست ولی او حامل علم مسمی است
چون هست او نور هو در آیه نور بود کنه وجودش سرّ مستور
چون ایمان به ایمان به غیب است نشان بی نشان بی شک و ریب است
تعالی الله از این شأن و از این جاه که شد ربانی آیات الله
ز حد بگذشته قدر شیعیانش شدند اخوان خاتم پیروانش
خرد قاصر ز درک آن امام است که مامومش چنین عالی مقام است
بود بر عالم و آدم مقدم امام حضرت عیسی بن مریم
چو موسی دید آن شأن و مقامات گذشت از آن ید بیضاء و آیات
تمنی کرد چون آن مرتبت را جواب رد شنید این مسألت را
که این خلعت فقط بر قامت اوست غرض از خلق آدم دولت اوست
قیامش منتهی الآمال خاتم مقامش غایت الغایات عالم
ظهورش ترجمان انی اعلم وجودش راز و رمز اسم اعظم
به او بر پا زمین و آسمان است جهان جسم است و او جان جهان است
چو نامش زینت عرش برین است کجا در دسترس آن نازنین است
امین وحی رب العالمین است امان آسمان ها و زمین است
الهی که شب هجران سر آید امید عالم امکان بیاید
ببارد بر جهان باران رحمت در آید آفتاب از ابر غیبت
ز هجر روی او جان بر لب آمد سر آمد عمر و آن جانان نیامد
خداوندا به سالار شهیدان به آه زینب و اشک یتیمان
تو بگشا آن ید مشکل گشایش نمایان کن از رخ ایزد نمایش
در آر از ابر آن بدرالدجی را عیان کن طلعت شمس الضحی را
برآور حاجت ختم النبیین به پا کن دولت طه و یس
همه در انتظار روز موعود که کی آید دلیل راه معبود
درآرد اهل عالم را ز هجرت به یمن دولت قرآن و عترت
حکومت می کند با عدل مطلق شود مصداق جاءالحق محقَٔق
زمان می پرورد عقل مجرد که دست قدرت آن سرّ سرمد
کسی که شد ولی عصر والعصر ظهورش می شود تفسیر والفجر
چه فجری که بود مصداق ساعت همان ساعت که شد صبح قیامت
قیامت قامتی قائم به عدل است که حق را مظهر اندر عدل و فضل است
به دست او لوای حمد و تهلیل کلید قفل تنزیل است و تأویل
دلش مشکات نور حق تعالی است وجودش باب وجه رب اعلی است
لسان الله باشد در بیانش کلام الله جاری بر لسانش
به دست اوست رتق و فتق هر کار فلک گردد به دور او چو پرگار
ملقد شد به جحجاح مجاهد محول شد به او رفع شدائد
نه جولانگاه حسنش در زمین است که او طاووس فردوس برین است
ز قرب او بحق کس نیست آگاه من الله است و بالله و الی الله
خرد عاجز ز حل این معماست کسی که سرپرست دین و دنیاست
وجودش اسوه موسی و عیسی است ولیکن اسوه آن اسوه، زهراست
برآی ای آفتاب برج توحید در آر از ابر غیبت قرص خورشید
الا ای مطلع الشمس هدایت جهان تا کی گرفتار ضلالت
تمام انبیاء در انتظارند به عدل و داد تو امیدوارند
تویی آن کوکب دری در آفاق که نورالرب کند بر ارض، اشراق
تو هستی قائم بالحقّ من الحقّ تو هستی علم محض و عدل مطلق
تو هستی مهدی هادی الی الله ز سرّ مستسرّ غیب آگاه
به تو شد ختم، طومار امامت قیام تو کند برپا قیامت
بتابد آیه نور از جبینت در آید دست حق از آستینت
ظهورت مظهر اسماء حسنی جمالت جلوه امثال اولیا
کمال اهل عالم در تو شد جمع جهان پروانه و رخسار تو شمع
برون آیی اگر از پرده غیب شود ظاهر کتاب الله بلاریب
هر آنچه داشت آدم تا به خاتم نمایان گردد از آن اسم اعظم
تو موعود خدا اندر زبوری ضیاء مشرق الله نوری
مبارک بر تو باد این تاج اقبال خطاب سیدی! از صادق آل
کند موسی تمنای مقامت مسیحا، جان به کف اندر سپاهت
امین وحی باشد در رکابت بود اعلی ز هر عالی جنابت
شود پیر زمانه هر جوانی زمان شد پیر و امّا تو جوانی
به اسم حیّ، حیاتت متصل شد زمان اینجا رسید و منفعل شد
تو سلطان زمین و آسمانی ولی عصری و صاحب زمانی
ملائک بر تو نازل در شب قدر سلام حق به تو تا مطلع الفجر
قضا را چون به امضایت رسانند به فرمان تو گوش جان سپارند
تو هستی پیشوای اهل عالم امام حضرت عیسی بن مریم
چو دید از نور حق روشن روانت خلیل الله شد از شیعیانت
بخلق و خلق چون تو بهترینی بحق، طاووس فردوس برینی
خلافت از خدای حیّ قیّوم به نام نامی تو گشت مختوم
ز صدق و عدل جانت را سرشتند «و تمّت» را به نام تو نوشتند
این مرجع تقلید در ادامه آورده است: بهتر است قبل از آن با تلاوت سوره مبارکه «یس» و اهدای آن به حضرت ولی عصر(عج) و خواندن زیارت آل یس به آن حضرت متوسّل گردند.
سروده این مرجع تقلید شیعیان به شرح ذیل است:
تویی پشت و پناه اهل عالم تویی تاج سر اولاد آدم
تویی چشم و چراغ آفرینش به تو خرم بهار دین و دانش
تو معصوم از هوا و از خطایی امین الله در ارض و سمایی
تویی گنجینه اسرار توحید تویی بالاتر از تعریف و تمجید
تو سر مستتر کبریایی تو فیض مستمر بر من و مایی
منیرالحق و مجلی الظلمتی تو لسان الصدق و علم و حکمتی تو
تو خیر من تقمّص و ارتدایی ضیاء و نور ابصار الورایی
چو نورالله لایطفی تو هستی شدی خورشید عالمتاب هستی
تو که عالم به علم لایبیدی به حق حق که تو حق جدیدی
به این منصب خدایت کرد منصوب شدی عدل مجسم علم مصبوب
فروغ روی تو بدرالتمام است ظهور نور تو شمس الظلام است
تو هستی سیف شاهرنورزاهر شد علم و قدرت حق در تو ظاهر
تو هستی قائم آل محمد قیام ات رمز ظل الله ممتد
رخ او شمع جمع آل یاسین تجلی خدا در تور سینین
امید اولین و آخرین است نوید انبیاء و مرسلین است
بود مذکور در تورات و انجیل مزامیر از ظهورش کرده تجلیل
در آیات کتاب الله منزل بیان مجملی از آن مفصل
کند برپا قیامت را قیامش خدا می داند و جاه و مقامش
تمام انبیاء مشتاق رویش جمیع اولیاء در جستجویش
چو قلبش عرش رب العالمین است در عالم امر او نقش آفرین است
رسول الله در شکل و شمایل وجودش فضل کل، کل الفضائل
به او شد منتهی کل کمالات مقامش جامع الشّمل مقامات
مدار دهر آن عالی جناب است که امر و نهی او فصل الخطاب است
چو فرق عرش و کرسی مسند اوست یدالله است و ملک اندر ید اوست
کند او متصل عرض و سماء را به حق واصل کند او اولیاء را
کسی که باشد عندالله عابد خدا را بر خلایق هست شاهد
بود اشراق نورالرب ظهورش زمین و آسمان روشن بنورش
خودش نور خدا در غیب مستور ظهورش مظهر نورعلی نور
وجودش جود خالق بر خلائق ضمیرش مخزن اسرار خالق
خلافت از خدا شایسته اوست که در غیب و شهود او آیت هوست
شد اسم و کنیه خاتم در او جمع کمال عالم و آدم در او جمع
ضیاء الله مشرق طلعت اوست کلام الله ناطق مدحت اوست
که او ماء معین علم و دین است ظهورش مظهر دین مبین است
نصیبش شد مواریث رسالت به او شد ختم آیات امامت
نشان ذات بی مثل و مثال است جلالش آیتی از ذوالجلال است
جمالش مظهر اسماء حسنی است کمالش مجمع امثال اولیاست
مرکب طینتش از علم و از عقل سرشت او را خدا از صدق و از عدل
بود خیرالورا در خلق و خویش شود عرش خدا روشن ز رویش
شب معراج در دیدار خورشید به سان کوکب دری درخشید
چو قائم شد مقام آن سرافراز در آن انوار شد آن نور ممتاز
سرور احمد آن محمود معبود بود در رؤیت مهدی موعود
رخش شد دلربای قلب عالم به او وابسته آدم تا به خاتم
چو در حال قیام است و قعود است چو مشغول رکود است و سجود است
سلام الله در او در همه حال ز حیرت منفعل شد عقل فعال
چو دید آن انقطاع از ماسوی را خودش را داده بگرفته خدا را
نزول روح بر او در شب قدر ملک پابوس او تا مطلع الفجر
بود صاحب زمان و واحد دهر کند امضای او انفاذ هر امر
ولی امر در تشریع و تکوین مدار آفتاب و ماه و پروین
وجودش رابط ناسوت و لاهوت خرد در قدرتش مات است و مبهوت
دهد روح الامین بر درگهش پاس شرفیاب حضورش خضر و الیاس
ز مغرب آفتابی سر برآرد که بر هفت آسمان نورش بتابد
به شوق دیدن آن مهر تابان بیاید ز آسمان فرزند انسان
کند در بند مکر و کید شیطان زمین گردد محیط امن و ایمان
ملائک بسته صف در خدمت او خلائق سر به زیر از حشمت او
بود عیسی علمدار سپاهش ز عقل و وهم برتر جایگاهش
زمین و آسمان در اختیارش بود روح خدا در انتظارش
که پر سازد زمین از عدل و ایمان بگیرد داد دین از کفر و طغیان
جدا شد چون سر سلطان عالم پریشان شد نظام عرش اعظم
از آن رگها چو ثارالله جوشید زمین و آسمان و عرش لرزید
چون دست انتقام او عیان شد از آن طوفان جهانی در امان شد
وجودش لطف و جود و فضل و احسان عصاری علم و حلم و عدل و ایمان
کسی که شد ولی ثارالله بود سلطان خلق الحکم لله
تمام فخر آدم علم اسماست ولی او حامل علم مسمی است
چون هست او نور هو در آیه نور بود کنه وجودش سرّ مستور
چون ایمان به ایمان به غیب است نشان بی نشان بی شک و ریب است
تعالی الله از این شأن و از این جاه که شد ربانی آیات الله
ز حد بگذشته قدر شیعیانش شدند اخوان خاتم پیروانش
خرد قاصر ز درک آن امام است که مامومش چنین عالی مقام است
بود بر عالم و آدم مقدم امام حضرت عیسی بن مریم
چو موسی دید آن شأن و مقامات گذشت از آن ید بیضاء و آیات
تمنی کرد چون آن مرتبت را جواب رد شنید این مسألت را
که این خلعت فقط بر قامت اوست غرض از خلق آدم دولت اوست
قیامش منتهی الآمال خاتم مقامش غایت الغایات عالم
ظهورش ترجمان انی اعلم وجودش راز و رمز اسم اعظم
به او بر پا زمین و آسمان است جهان جسم است و او جان جهان است
چو نامش زینت عرش برین است کجا در دسترس آن نازنین است
امین وحی رب العالمین است امان آسمان ها و زمین است
الهی که شب هجران سر آید امید عالم امکان بیاید
ببارد بر جهان باران رحمت در آید آفتاب از ابر غیبت
ز هجر روی او جان بر لب آمد سر آمد عمر و آن جانان نیامد
خداوندا به سالار شهیدان به آه زینب و اشک یتیمان
تو بگشا آن ید مشکل گشایش نمایان کن از رخ ایزد نمایش
در آر از ابر آن بدرالدجی را عیان کن طلعت شمس الضحی را
برآور حاجت ختم النبیین به پا کن دولت طه و یس
همه در انتظار روز موعود که کی آید دلیل راه معبود
درآرد اهل عالم را ز هجرت به یمن دولت قرآن و عترت
حکومت می کند با عدل مطلق شود مصداق جاءالحق محقَٔق
زمان می پرورد عقل مجرد که دست قدرت آن سرّ سرمد
کسی که شد ولی عصر والعصر ظهورش می شود تفسیر والفجر
چه فجری که بود مصداق ساعت همان ساعت که شد صبح قیامت
قیامت قامتی قائم به عدل است که حق را مظهر اندر عدل و فضل است
به دست او لوای حمد و تهلیل کلید قفل تنزیل است و تأویل
دلش مشکات نور حق تعالی است وجودش باب وجه رب اعلی است
لسان الله باشد در بیانش کلام الله جاری بر لسانش
به دست اوست رتق و فتق هر کار فلک گردد به دور او چو پرگار
ملقد شد به جحجاح مجاهد محول شد به او رفع شدائد
نه جولانگاه حسنش در زمین است که او طاووس فردوس برین است
ز قرب او بحق کس نیست آگاه من الله است و بالله و الی الله
خرد عاجز ز حل این معماست کسی که سرپرست دین و دنیاست
وجودش اسوه موسی و عیسی است ولیکن اسوه آن اسوه، زهراست
برآی ای آفتاب برج توحید در آر از ابر غیبت قرص خورشید
الا ای مطلع الشمس هدایت جهان تا کی گرفتار ضلالت
تمام انبیاء در انتظارند به عدل و داد تو امیدوارند
تویی آن کوکب دری در آفاق که نورالرب کند بر ارض، اشراق
تو هستی قائم بالحقّ من الحقّ تو هستی علم محض و عدل مطلق
تو هستی مهدی هادی الی الله ز سرّ مستسرّ غیب آگاه
به تو شد ختم، طومار امامت قیام تو کند برپا قیامت
بتابد آیه نور از جبینت در آید دست حق از آستینت
ظهورت مظهر اسماء حسنی جمالت جلوه امثال اولیا
کمال اهل عالم در تو شد جمع جهان پروانه و رخسار تو شمع
برون آیی اگر از پرده غیب شود ظاهر کتاب الله بلاریب
هر آنچه داشت آدم تا به خاتم نمایان گردد از آن اسم اعظم
تو موعود خدا اندر زبوری ضیاء مشرق الله نوری
مبارک بر تو باد این تاج اقبال خطاب سیدی! از صادق آل
کند موسی تمنای مقامت مسیحا، جان به کف اندر سپاهت
امین وحی باشد در رکابت بود اعلی ز هر عالی جنابت
شود پیر زمانه هر جوانی زمان شد پیر و امّا تو جوانی
به اسم حیّ، حیاتت متصل شد زمان اینجا رسید و منفعل شد
تو سلطان زمین و آسمانی ولی عصری و صاحب زمانی
ملائک بر تو نازل در شب قدر سلام حق به تو تا مطلع الفجر
قضا را چون به امضایت رسانند به فرمان تو گوش جان سپارند
تو هستی پیشوای اهل عالم امام حضرت عیسی بن مریم
چو دید از نور حق روشن روانت خلیل الله شد از شیعیانت
بخلق و خلق چون تو بهترینی بحق، طاووس فردوس برینی
خلافت از خدای حیّ قیّوم به نام نامی تو گشت مختوم
ز صدق و عدل جانت را سرشتند «و تمّت» را به نام تو نوشتند
مرجع : شفقنا