تاریخ انتشار
سه شنبه ۶ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۰۰
۰
کد مطلب : ۲۵۹۷۹
سنگری در نقد «تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهدا(ع)» عنوان کرد:

غفلت از تبیین منظومه جغرافیایی، تاریخی و فکری عصر وقوع واقعه کربلا

غفلت از تبیین منظومه جغرافیایی، تاریخی و فکری عصر وقوع واقعه کربلا
پنجمین صبح کتاب خیمه، صبح سه‌شنبه، ۶ مردادماه با حضور محمدرضا سنگری و محمد اسفندیاری به بررسی کتاب «تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهدا(ع)» اختصاص یافت که در بنیاد دعبل خزاعی برگزار شد.

فیلم نقد کتاب تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهدا(ع) را اینجا ببینید
محمدرضا سنگری، پژوهشگر و منتقد در این نشست درباره کتاب «تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهدا(ع)» گفت: طی یکی دو دهه اخیر آثار ارزشمندی در بازشناسی نهضت حضرت اباعبدالله(ع) به چاپ رسیده که برخی حاصل پژوهش‌های جمعی است که دو عنوان از این آثار «دانشنامه امام حسین(ع)» نوشته حجت‌الاسلام محمد محمدی ری‌شهری است و دیگری «تاریخ قیام امام حسین(ع)»است که از سوی نشر مدرسه به چاپ رسیده ، همچنین کتاب «تاریخ قیام امام حسین(ع)» نیز در دو مجلد چاپ شده است.

وی افزود: معمولاً مقتل‌نگاری با مقتل‌نگری همراه است و با زاویه خاصی نوشته می‌شود و عمده آنها سوگنامه‌نویسی بوده و عنوان آنها نیز بوی سوگ و عزا می‌دهد که مخاطبان این نوع آثار نیز عمدتاً مداحان هستند و رویکرد دیگر در این گونه آثار رویکرد تحریف‌شناسی و تحریف‌زدایی است که کتاب شهید مطهری از این دست بوده و یا کتاب محمد صحتی سردرودی نیز از چنین رویکردی برخوردار است.

سنگری ادامه داد: کتابی که قرار است آن را بررسی و نقد کنیم، «تاریخ جامع و مقتل سیدالشهدا(ع)» است که اثری با ۱۹۲۸ صفحه بوده و شروع آن از سال ۱۳۸۰ آغاز شده است و جلد اول در ابتدا منتشر شده و پس از فاصله اندکی جلد دوم روانه بازار نشر شده است.

وی در ادامه گفت: ۱۱ مؤلف در نگارش این کتاب نقش‌آفرین بودند و دو همکار علمی و یک ناظر نیز بوده که نظارت بر کتاب را مهدی پیشوایی برعهده داشته است و این کتاب از سوی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به چاپ رسیده و از جمله ویژگی‌هایی که در این کتاب در مقدمه به چشم می‌خورد می‌توان به گزارش جامع و کامل و مستند آن اشاره کرد که مقتل اثباتی بوده و بدون اینکه به طور مستقیم به مقتل‌ها پرداخته شود، آنها را تحلیل کرده‌اند و سعی شده مخاطب را بلاتکلیف نگذارند و آن گونه که مشخص شده مخاطبان آن سخنوران و مبلغان هستند، اما مخاطبان عام نیز می‌توانند از آن استفاده کنند.

وی در ادامه اظهار کرد: یکی از موارد دیگر که به عنوان ویژگی این کتاب از سوی ناظر مطرح شده، رعایت معیارهای علمی تاریخ‌نگاری است که تکیه‌گاه آن منابع و مآخذ قرن ۵ و ۷ بوده و از جدیدترین کتاب‌ها نیز در آن استفاده شده است، همچنین انتخاب نویسندگان از میان افراد صاحب‌نظر بوده.

سنگری در بخش دیگری از این نشست با بیان اینکه محاسن کتاب فراوان است، گفت: یکی از اشتباهات در این کتاب آن است که تعریف مقتل اشتباه بوده و فقط در آن به مقتل امام حسین(ع) پرداخته و به مقاتل دیگر نپرداخته است و ابعاد و ویژگی یک مقتل را مشخص نکرده است و همین لغزش ابتدایی سبب شده که مباحث مبتنی بر مقاتل دیگر نباشد.

نبود نظام و چیدمان مشخص مباحث

وی فقدان تعادل و توازن در کتاب را یکی از نقاط ضعف آن خواند و بیان کرد: برخی مباحثی که لازم بود به طور تفصیلی به آن پرداخته شود، کوتاه بوده و مباحث غیرمرتبط مانند سیر تاریخی عزاداری بسیار طولانی است و ای کاش در آغاز هر یک از بخش‌ها نام نویسنده آن بخش نیز مطرح می‌شد که فقط عنوان یکی از بخش‌ها به نام جواد محدثی درج شده است.

سنگری اشکال مهم دیگر را چیدمان و نظام مباحث دانست و گفت: این موضوع اهمیت بالایی دارد، زمانی که چندین نویسنده در یک اثر دخیل هستند، کار سخت‌تر می‌شود و باید وحدت موضوعی در آن وجود داشته باشد، در حالی که تکرار و تداخل در آن کم نیست و بسیاری از موضوعات در این کتاب گفته نشده است. تحقیقاتی که غیرمسلمان‌ها نظیر آنتون بارا درباره امام حسین(ع) منتشر کرده در این کتاب جای نگرفته است و یا به هنرهای عاشورایی پرداخته نشده است؛ چرا که با درج عنوان جامع باید به این موارد و مباحث نیز توجه می‌شد؛ از این رو به نظر می‌رسد هر چه به انتهای کتاب نزدیکتر می‌شویم، نوعی بی‌دقتی در آن را شاهد هستیم.

وی تصریح کرد: یکی از مباحث ناگفته در این کتاب منظومه جغرافیایی، تاریخی و فکری عصر وقوع کربلاست که مورد غفلت واقع شده و ما چند نقطه شاخص و برجسته در جهان اسلام داریم که لازم بود تحلیل شود که یکی از این موارد مدینه است؛ چرا که آغاز حرکت از این شهر بوده، اما وضعیت آن در زمان قیام امام حسین(ع) تحلیل نشده است و یا وضعیت مکه، کوفه، بصره و ... نیز مورد تحلیل و بررسی قرار نگرفته است.

اسفندیاری: لزوم چاپ ویرایش‌های جدیدتری از «تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهدا(ع)»

در ادامه این نشست محمد اسفندیاری، منتقد و پژوهشگر بیان کرد: این کتاب یکی از آثار مهم در دهه اخیر است و نثر روان داشته و خوشخوان است اما باید درباره عنوان کتاب گفت که این عبارت دقیق نیست و باید «تاریخ قیام و مقتل جامع سیدالشهدا(ع)» نامگذاری می‌شد و از سوی دیگر واژه تاریخ اضافه است و قیام و مقتل امام حسین(ع) باید درج می‌شد نه لقب ایشان.

وی افزود: این کتاب فقط در مورد قیام امام حسین(ع) نیست، بلکه از حیات ایشان آغاز شده و واژه جامع ابهام و ایهام دارد؛ چرا که منظور از جامع می‌تواند همه ابعاد بوده و یا به معنای مقتل صحیح است که در این کتاب مشخص نیست که به کدام منظور درج شده. از سوی دیگر مسامحات فراوان در این کتاب دیده می‌شود و موارد متعدد بی‌دقتی نیز در آن وجود دارد که شاید به دلیل ابعاد گسترده مباحث، نویسندگان نتوانسته‌اند دقت لازم را داشته باشند.

اسفندیاری با اشاره به هندسه کتاب مورد بررسی گفت: برخی بحث‌ها در این کتاب باید مقدم و برخی مؤخر معرفی و تبیین می‌شدند و یا درج برخی مباحث در آن زاید بوده و جایی در این کتاب ندارند، به عنوان مثال سیری در مقتل‌نویسی و تاریخ‌نگاری عاشورا، عنوان فصل نخست است که لازم نبود این فصل در کتاب باشد؛ چرا که مربوط به بحث کتابشناسی است و اگر می‌خواستند این مبحث را بیاورند باید نقد و بررسی آثار را مطرح می‌کردند که در این کتاب به چه منابعی استناد شده و یا از چه منابعی استفاده نشده است که این موضوع در کتاب‌های غربی دیده می‌شود و یا عزاداری رضاخان برای مردم‌فریبی عنوانی است که طرح آن در این کتاب چندان مورد نیاز نبوده.

این پژوهشگر ادامه داد: در جلد نخست از فصل چهارم این کتاب فضیلت گریستن مطرح شده، یعنی کتاب با بحث گریه آغاز شده است؛ در حالی که باید درباره حیات و زندگی امام حسین(ع) بود و در جلد دوم نیز موضوعی که چندان به بحث کتاب ربط ندارد، نقش و پیامدهای عاشورا در دفاع مقدس، انقلاب اسلامی، حزب‌الله لبنان و ... است و این نشان می‌دهد که هنر مدیریت معلومات در این اثر وجود ندارد؛ چرا که یکی از دلایل اقبال از «المیزان» این بود که نویسنده آن هنر ننوشتن را بلد بود، یعنی هنر مدیریت بر معلومات خود را می‌دانست که به نظر می‌رسد این یکی از درس‌هایی است که علامه از فخر رازی گرفته است و در این کتاب نیز باید این گونه می‌بود.

مسامحه در بیان برخی مباحث کتاب

وی تصریح کرد: در این کتاب بیان شده که از کتاب فضیل‌بن زبیر رسان استفاده شده است در حالی که این فرد نویسنده نبوده و هیچ کتابی ننوشته است و فقط روایتی طولانی دارد که در کتابی آمده و نویسنده‌ای آن را به صورت مستقل در کتابی به چاپ رسانده.

اسفندیاری گفت: با توجه به اینکه اختلافی درباره اهداف و استراتژی درجه اول امام حسین(ع) مطرح نیست، بلکه آنچه بر سر آن اختلاف و نزاع وجود دارد، اهداف و تاکتیک‌های درجه دوم امام(ع) است که به اهداف متعددی در این کتاب نظیر اهداف دنیاگرایانه، قیام برای میل به شهادت، تشکیل حکومت مسیحانه، تکلیف ویژه و ... اشاره شده است، اما نظر این کتاب اهداف درجه یک نظیر احیای مظاهر و نشانه‌ها، فراهم کردن بستری برای عمل به احکام، امر به معروف و نهی از منکر و ... عنوان شده است که باید گفت؛ اختلاف و نزاع بر سر این موارد نبوده و صحبت بر سر این است که امام حسین(ع) می‌خواست احیای دین با چه وسیله‌ای را انجام دهد که این موارد مورد اختلاف بوده و در این کتاب به آنها پرداخته نشده است.

وی تصریح کرد: با وجود اینکه نویسندگان این کتاب قائل به اینکه امام حسین(ع) دهم محرم به شهادت می‌رسد، هستند، اما این عبارت را آورده‌اند که امام گفته است؛ «این اهل عراق مرا فریفتند و گول زدند» که در این کتاب جایی ندارد و این روایات را نباید درج می‌کردند.

این منتقد یادآور شد: فلسفه قیام امام حسین(ع) در این کتاب موفق نبوده است و برخی موضوعات را اثبات کرده‌اند که دیگران آن را نفی نمی‌کنند؛ از این رو نیاز است که ویرایش‌های دیگری از کتاب «تاریخ جامع و مقتل سیدالشهدا(ع)» به نگارش درآید.
مرجع : ایکنا
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما