کد مطلب : ۲۷۰۶۷
«روانشناسی دین» در سرای اهل قلم بررسی شد
مصطفی ملکیان، استاد فلسفه اخلاق در نشست بررسی «روانشناسی دین» با اشاره به این که قصد دارد بین بخش های روانشناسی دین، پیوندی ایجاد کند تا مخاطب به خوبی از مباحث مطرح شده در این زمینه آگاه باشد، روانشناسی دین را به ۵ شاخه تقسیم کرد و در این زمینه چنین توضیح داد: «زندگی «متدیانه»، نوع اول زندگی است که در آن سنجه سخن گفتن خدا با کسی است که می تواند تجربه دینی انسان باشد. زندگی نوع دوم، «عارفانه» نام دارد. در این نوع زندگی، تجربه شخص دیگری مد نظر نیست، بلکه خود فرد، مد نظر است. زندگی سوم، زندگی «فیلسوفانه» است که در آن افراد بر اساس معیار درونی زندگی می کنند. این معیار درونی با واقعیت های ظاهری منطبق نیست، زیرا زندگی بر اساس استدلال های خود انسان پیش می رود.»
ملکیان ادامه داد: «زندگی اخلاقی، نوع چهارم زندگی است که به عبارتی دارای شهود دکارتی است. زندگی پنجم هم «زیبایی شناسانه» است که در آن مبنای زندگی بر اساس لذت جویی است.»
بر اساس گفته های ملکیان این پنج نوع زندگی باعث به وجود آمدن روانشناسی دین، عرفان، فلسفه، اخلاق و روانشناسی هنری می شود. وی از روانشناسی دین، عرفان و اخلاق به عنوان سه رشته پر اقبال نام برد و ضمن اشاره به این که مباحث روانشناسی دین به ۵ مبحث تقسیم می شود، بیان کرد: «۳ شاخه «تجربه دینی»، «ایمان دینی» و «زندگی دین ورزانه» بر سایر شاخه های روانشناسی دین متقدم هستند.»
این استاد فلسفه اخلاق همچنین توضیح داد: «تجربه دینی، به سیر و سلوک بنیانگذاران دین مربوط می شود. «ایمان دینی» شاخه دوم از روانشناسی دین است که در آن دین شخص بنیانگذار وارد تاریخ شده و در دین نهادینه می شود». «شاخه سوم، «زندگی دین ورزانه» نام دارد. در این شاخه، زندگی پیروان با آن دین پیش می رود و دین در مقام بالفعل زندگی دیده می شود.»
محمد دهقانی مترجم آثار حوزه دین نیز در این نشست درباره معادل سازی و واژه سازی در دو کتاب ترجمه خود گفت: «در بسیاری از ترجمه واژه ها به ناچار از ترکیبات جدیدی مانند، «تبدل»، «همبستگیانه»، «تبدل گریز» و نظایر آن ها استفاده کردم و برای ترجمه مناسب متون، بسیاری از کتاب های روانشناسی را نیز مورد مطالعه قرار دادم.»
دهقانیان همچنین بیان کرد: «از روانشناسی دین آموختم که دین وابسته به عاطفه و احساسات است و نسبت چندانی با تفکر عقلانی ندارد. بزرگ ترین یاور دین و بزرگترین دشمن دین، تعصب است. علت تناقض در دین نیز به دلایل جهت گیری مذهبی است. افرادی که از دین به عنوان ابزار استفاده می کنند بیشتر اهل تعصب هستند، اما افرادی که دین برایشان امری درونی است، کمتر به تعصب در دین می پردازند.»
وی ضمن تاکید بر این که امری با عنوان «دین اصیل» وجود ندارد، گفت: «تنها این نوع از دین متعلق به کسی است که تجربه دینی ویژه خودش را داشته باشد. بنیادگرایان به دنبال سراب هستند چون تمایل دارند که دین به گوهر اصیل خود بازگردد. اگر فرض محال این اصالت دینی و دوره طلایی دین وجود داشته باشد، دیگر نمی توان به آن دوره بازگشت. اگر در پی دین ورزی درست هستیم باید آیه «لا اکراه فی الدین» را سرلوحه قرار دهیم زیرا دین از تعصب برکنار است.»
مصطفی ملکیان در ادامه نشست «روانشناسی دین» گفت: «در روانشناسی تجربه دینی، دو بحث مستقل از هم وجود دارد. به طور مسلم، سلسله عللی دست به دست هم می دهند تا پیامبران صاحب تجربه دینی شوند. بخشی از این علل، جامعه شناختی است که روانشناسی تنها به بررسی علل معطوف به این رشته می پردازد.»
ملکیان، «ژنتیک» را از جمله عوامل موثر در تجربه دینی دانست و دراین باره توضیح داد: «روانشناسان بحث «ژنتیک» را به صورت تخصصی و مکتبی بررسی و در بحث تخصصی به پدیده های روانی و ذهنی توجه می کنند. در تعریف «مکتبی» نیز به دنبال ریشه ها و منشاء فیریولوژیکی می گردند.»
وی از عوامل «محیطی» به عنوان دومین دسته بررسی وقوع تجربه دینی نام برد و گفت: «عوامل «محیطی» در سنین ۳ تا ۶ سالگی بیشترین تاثیر را در افراد دارد، که می تواند به تجربه دینی منجر شود. تجربه دینی پس از وقوع آثار نتایجی را در پی دارد که می توان به باورهای ایجاد شده پس از وقوع تجربه دینی اشاره کرد.»
ملکیان ادامه داد: «ایمان دینی، دومین بحث در روانشناسی دین است. یکی از علل مهم در «ایمان دینی» همرنگی با جماعت است، که راه ساده ای برای «ایمان دینی» است. «ضمیر ناهوشیار فردی»، «ضمیر ناهوشیار جمعی» و «چرخه زندگی» دیگر عوامل ایجاد «ایمان دینی» به شمار می رود.»
«زندگی دین ورزانه» سومین موضوعی بود که ملکیان آن را در روانشناسی دین مورد بررسی قرار داد و دراین باره بیان کرد: «با این که دین هویت بخش است، اما بشر با «طبیعت»، «انسان های دیگر» و «خودش» نیز درگیر است. زندگی دین ورزانه در باور و حس، خواسته ها، گفتار و کردار افراد تاثیر می گذارد. انسان متدین در تلاش است تا گفتار و کردار متدینانه داشته باشد.»
ملکیان ادامه داد: «زندگی اخلاقی، نوع چهارم زندگی است که به عبارتی دارای شهود دکارتی است. زندگی پنجم هم «زیبایی شناسانه» است که در آن مبنای زندگی بر اساس لذت جویی است.»
بر اساس گفته های ملکیان این پنج نوع زندگی باعث به وجود آمدن روانشناسی دین، عرفان، فلسفه، اخلاق و روانشناسی هنری می شود. وی از روانشناسی دین، عرفان و اخلاق به عنوان سه رشته پر اقبال نام برد و ضمن اشاره به این که مباحث روانشناسی دین به ۵ مبحث تقسیم می شود، بیان کرد: «۳ شاخه «تجربه دینی»، «ایمان دینی» و «زندگی دین ورزانه» بر سایر شاخه های روانشناسی دین متقدم هستند.»
این استاد فلسفه اخلاق همچنین توضیح داد: «تجربه دینی، به سیر و سلوک بنیانگذاران دین مربوط می شود. «ایمان دینی» شاخه دوم از روانشناسی دین است که در آن دین شخص بنیانگذار وارد تاریخ شده و در دین نهادینه می شود». «شاخه سوم، «زندگی دین ورزانه» نام دارد. در این شاخه، زندگی پیروان با آن دین پیش می رود و دین در مقام بالفعل زندگی دیده می شود.»
محمد دهقانی مترجم آثار حوزه دین نیز در این نشست درباره معادل سازی و واژه سازی در دو کتاب ترجمه خود گفت: «در بسیاری از ترجمه واژه ها به ناچار از ترکیبات جدیدی مانند، «تبدل»، «همبستگیانه»، «تبدل گریز» و نظایر آن ها استفاده کردم و برای ترجمه مناسب متون، بسیاری از کتاب های روانشناسی را نیز مورد مطالعه قرار دادم.»
دهقانیان همچنین بیان کرد: «از روانشناسی دین آموختم که دین وابسته به عاطفه و احساسات است و نسبت چندانی با تفکر عقلانی ندارد. بزرگ ترین یاور دین و بزرگترین دشمن دین، تعصب است. علت تناقض در دین نیز به دلایل جهت گیری مذهبی است. افرادی که از دین به عنوان ابزار استفاده می کنند بیشتر اهل تعصب هستند، اما افرادی که دین برایشان امری درونی است، کمتر به تعصب در دین می پردازند.»
وی ضمن تاکید بر این که امری با عنوان «دین اصیل» وجود ندارد، گفت: «تنها این نوع از دین متعلق به کسی است که تجربه دینی ویژه خودش را داشته باشد. بنیادگرایان به دنبال سراب هستند چون تمایل دارند که دین به گوهر اصیل خود بازگردد. اگر فرض محال این اصالت دینی و دوره طلایی دین وجود داشته باشد، دیگر نمی توان به آن دوره بازگشت. اگر در پی دین ورزی درست هستیم باید آیه «لا اکراه فی الدین» را سرلوحه قرار دهیم زیرا دین از تعصب برکنار است.»
مصطفی ملکیان در ادامه نشست «روانشناسی دین» گفت: «در روانشناسی تجربه دینی، دو بحث مستقل از هم وجود دارد. به طور مسلم، سلسله عللی دست به دست هم می دهند تا پیامبران صاحب تجربه دینی شوند. بخشی از این علل، جامعه شناختی است که روانشناسی تنها به بررسی علل معطوف به این رشته می پردازد.»
ملکیان، «ژنتیک» را از جمله عوامل موثر در تجربه دینی دانست و دراین باره توضیح داد: «روانشناسان بحث «ژنتیک» را به صورت تخصصی و مکتبی بررسی و در بحث تخصصی به پدیده های روانی و ذهنی توجه می کنند. در تعریف «مکتبی» نیز به دنبال ریشه ها و منشاء فیریولوژیکی می گردند.»
وی از عوامل «محیطی» به عنوان دومین دسته بررسی وقوع تجربه دینی نام برد و گفت: «عوامل «محیطی» در سنین ۳ تا ۶ سالگی بیشترین تاثیر را در افراد دارد، که می تواند به تجربه دینی منجر شود. تجربه دینی پس از وقوع آثار نتایجی را در پی دارد که می توان به باورهای ایجاد شده پس از وقوع تجربه دینی اشاره کرد.»
ملکیان ادامه داد: «ایمان دینی، دومین بحث در روانشناسی دین است. یکی از علل مهم در «ایمان دینی» همرنگی با جماعت است، که راه ساده ای برای «ایمان دینی» است. «ضمیر ناهوشیار فردی»، «ضمیر ناهوشیار جمعی» و «چرخه زندگی» دیگر عوامل ایجاد «ایمان دینی» به شمار می رود.»
«زندگی دین ورزانه» سومین موضوعی بود که ملکیان آن را در روانشناسی دین مورد بررسی قرار داد و دراین باره بیان کرد: «با این که دین هویت بخش است، اما بشر با «طبیعت»، «انسان های دیگر» و «خودش» نیز درگیر است. زندگی دین ورزانه در باور و حس، خواسته ها، گفتار و کردار افراد تاثیر می گذارد. انسان متدین در تلاش است تا گفتار و کردار متدینانه داشته باشد.»
مرجع : مهر