تاریخ انتشار
چهارشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۳۸
۰
کد مطلب : ۲۹۷۸۷

راه گذر و عبور از غرب، بازگشت به مکتب اهل بیت(ع) است

راه گذر و عبور از غرب، بازگشت به مکتب اهل بیت(ع) است
بهمن ماه سال گذشته همایش علمی ـ پژوهشی سبک زندگی اهل بیت(ع) با همکاری مجمع جهانی اهل بیت(ع) و پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در سالن همایش های دفتر تبلیغات اسلامی برگزار شد و در آئین اختتامیه از منشورات این همایش رونمایی شد.

پیش از برگزاری همایش علمی ـ پژوهشی سبک زندگی اهل بیت(ع)، نشست ها و گفتگوهایی با صاحب نظران و اندیشمندان انجام شد و مجموع این نشست ها و گفتگوها در غالب ۵ ویژه نامه چاپ شد. خبرگزاری ابنا هر هفته، متن یکی از گفتگوها یا نشست های این ویژه نامه را منتشر خواهد کرد.

گفتگوی ذیر با «حجت الاسلام و المسلمین دکتر نجف لک زایی» رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و معاون سابق امور فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت(ع) است:

ـ به نظر شما مراجعه به عملکرد اهل‌بیت (ع) و استخراج سبک زندگی آنان می‌تواند برای زندگی امروز ما با توجه به اقتضائات زمان و نیازهای انسان امروز مفید باشد؟

برای پاسخ به این سؤال لازم است به عنوان مبنای بحث در سبک زندگی به نکته‌ای اشاره کنم. هر مکتب و آیینی در سه حوزه مداخله می‌کند تا بتواند زندگی را طبق میل خود سازماندهی کند. حوزه اول، حوزه فکر و اندیشه و باور و ارزش‌هاست که به آن حوزه باطنی می‌کنیم. حوزه دوم، حوزه رفتارهاست و حوزه سوم، محمل‌های مادی نام دارد. به عنوان مثال هنگامی که کسی می‌خواهد اسلام را بپذیرد، باید شهادتین بگوید. با این کار تمامی احکام اسلام بر او جاری می‌شود. این همان حوزه اول است، یعنی فرد با گفتن شهادتین که یک رفتار است ممکن است به یک سری باورها مثل توحید و معاد و نبوت معتقد شود. اما ممکن است این باورها و افکار و اندیشه‌ها به ساحت عمل و رفتار سرایت کند یا خیر. ما زمانی می‌فهمیم که این فرد واقعاً اسلام آورده است که رفتارهای او نیز دینی و اسلامی شود. مثلاً نماز بخواند، روزه بگیرد، به حج برود و ... .

سطح بالاتر از این، هنگامی است که من وارد شهری می‌شوم و می‌خواهم بفهمم مردم این شهر مسلمان هستند یا خیر؟ محمل‌های مادی در اینجا به ما کمک می‌کنند.

محمل مادی، عنصر یا عناصری است که وجود مستقل دارند ولی نمایانگر یک رفتار یا اعتقاد است. مثلاً اگر ببینیم در این شهر مساجدی وجود دارد، پی می‌بریم که در این شهر مسلمان وجود دارد.

بنابراین، آن فرد با شهادتین باطن خود را تغییر داد؛ با نماز خواندن رفتار خود را بروز داد و اگر مسجدی بسازد تا نماز خود را در آنجا بخواند، محمل مادی با علامت دینی تولید کرد که در هر کجای دنیا این را به عنوان علامت مسلمانی می‌شناسند. حجاب خانم‌ها را نیز یک محمل مادی می‌دانیم.

حال اگر اسلام را یک دین کامل می‌دانیم، باید بپذیریم که این دین هم در عرصه باطنی یک مجموعه منسجمی از نظام باورها را ارائه می‌دهد و هم در مجموعه رفتار، نظام منسجمی از نظام رفتاری را ارائه می‌دهد و هم در حوزه محمل‌های مادی، محمل‌های مادی متناسب با منظومه‌های باطنی و رفتاری را ارائه می‌دهد. اگر ما یک نگاه سیستمی و نظام‌مند به اسلام داشته باشیم، نمی‌تواند هیچ بخشی از اینها را بیرون از دایره سیستمی خود بگذارد.

ـ برای استخراج و ارائه این منظومه باید چکار کنیم؟

تهاجم‌هایی که در دنیا از یک مکتب به مکاتب دیگر صورت می‌گیرد به دو صورت است: گاهی تهاجم از بنیاد شروع می‌شود و در ساحت باورها شکل می‌گیرد. تغییر در باورها نیز منجر به تغییر در رفتار و محمل‌های مادی او می‌شود. مثلاً هنگامی که فرد آموزه‌های اسلامی را کنار گذاشت، نماز خواندن و حجاب او نیز دچار اختلال می‌شود و سرانجام مسجد ساختن او نیز دچار اختلال می‌‌شود.

گاهی نیز حمله به لایه‌های ظاهری است؛ یعنی نمادسازی و محمل‌های مادی متناسب با آن مکتب را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. مثلاً سبک معماری، سبک زندگی خانوادگی یا سبک تغذیه او را مورد تهاجم قرار می‌دهد.

در یک سیستم جامع دینی باید به هر دو بخش توجه کرد؛ یعنی اگر می‌خواهیم به سمت تمدن‌سازی دینی برویم که تکمیل این سه لایه است، باید در سطح فردسازی، جامعه‌سازی و خانواده سازی، اقتصادی و فرهنگی و سایر سطوح و نهادهای اساسی کار کنیم. در این صورت می‌توانیم بگوییم ما بسته اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ... خود را داریم و به هر اندازه که دچار اختلال شویم، پیشروی و پیشگامی مکاتب دیگر قطعی است.

امروز بسته کاملی در این حوزه‌ها از سوی مکاتب رقیب در حال ارائه است و لذا می‌تواند در فضای جامعه اسلامی در کل دنیا تأثیر گذارد و اگر مسلمان‌ها به فکر نیفتند و بسته خود را ارائه ندهند به مشکل برخورد می‌کنند.

به عنوان مثال در نظام شهرسازی قدیم ما مرسوم بوده که مسجد جامع یا عتبه مقدسه به عنوان مرکز و قلب شهر می‌شده است، اما ممکن است در سیستم‌های وارداتی شهرکی بسازیم که اصلاً مسجد ندارد و بعداً به فکر ساختن مسجد برای آن بیفتیم.

همچنین در سیستم قبلی خودمان، همه کارها حول مسجد می‌چرخید. یعنی مسجد مکتب و مدرسه بود، محل تجمع بود و به صورت شبانه روزی باز بود، ولی در اثر تهاجم محمل‌های مادی بیگانه به فرهنگ و سبک زندگی ما ممکن است به سمت فرهنگ‌سراها برویم که هیچ معنای دینی ندارند یا حداقل به لحاظ قداست، خنثی هستند. مثلاً هنگامی که در فرهنگ‌سرا برنامه اجرا می‌کنید و به وقت نماز برخورد می‌کنید، چکار می‌کنید؟ ولی اگر در کنار مسجد، مراکز فرهنگی و هنری نیز می‌ساختید، هنگام نماز به مسجد مراجعه می‌کردند و بلاتکلیف نمی‌ماندند.

بنابراین، ما می‌توانیم سبک زندگی اسلامی را از زندگی و سیره معصومین استخراج کنیم؛ زیرا اگر دینی ادعای جهان‌شمولی و فرازمانی و فرامکانی بودن دارد باید بتواند در عرصه باورها و رفتارها و سبک زندگی، اصول و ضوابطی را به ما بدهد تا زندگی خود را در سه سطح باورهای ذهنی و رفتارهای ظاهری و محمل‌های مادی تنظیم کنیم. البته سبک زندگی استخراج شده از قرآن و زندگی اهل بیت، درصدد بیان ریز مسائل نیست، بلکه به دنبال ارائه چارچوب‌های کلی به ماست و عقل و تجربه نیز معتبر خواهد بود. همین آموزه‌ها به ما می‌گوید که کجا می‌توانیم به عقل رجوع کنیم و کجا باید به تجربه رجوع کنیم.

ـ مثال‌هایی در این مورد مطرح بفرمایید.

مثلاً مسجد در صدر اسلام بوده و الان نیز هست. بنابراین، مهم این است که اصل مسجد را حفظ کنیم ولی اینکه مساحت مسجد چقدر باشد یا مصالحی که در مسجد استفاده می‌شود از چه نوعی باشد بستگی به شرایط امروز و تجارب بشری دارد. در مورد حجاب نیز، دین حدود پوشش زن مسلمان را به ما می‌گوید ولی اینکه جنس یا رنگ این پارچه چگونه باشد را به ما نمی‌گوید. البته گاهی اوقات ملاک‌هایی را به ما می‌دهد. مثل اینکه از شعائر دشمنان خود استفاده نکنید.

مثال دیگر، نظام‌های آموزشی قدیم است که معمولاً بر روی وقف استوار بود و جنبه مدنی داشته است و جنبه دولتی نداشته است. علاوه بر این، جنبه بین‌المللی داشته است و هر کس از هر نقطه دنیا تمایل داشته، می‌توانسته وارد این مدرسه‌ها بشود و در آنجا تحصیل کند و حتی مبلغی نیز به عنوان شهریه ثابت به او پرداخت می‌شده که الان به آن بورسیه می‌گویند. همچنین در تمدن اسلامی، کتابخانه‌های شبانه‌روزی فراوانی در کنار مدارس علمیه داشتیم و دانشمندان بزرگی در این سیستم تربیت می‌شدند. الان ما از این سیستم دور شدیم و حتی سیستم‌های وارداتی را نیز درست اجرا نکردیم.

در سیستم بهداشت، دارالشفا داشتیم که کاملاً مبتنی بر سیستم مدنی و موقوفات بود. حکیم نیز شفا را کاملاًاز جانب خدا می‌دانست و لذا بیمارستان دارالشفا نام داشت و درمان بیمار منوط به پرداخت پول نبود، هرچند که خود مردم پولی پرداخت می‌کردند. بنابراین حکیم هم انسان الهی بود و هم طبیب و برای انجام تکلیف دینی، بیمار را به اذن الهی درمان می‌کرد. ولی ما با تقلیدی که از غرب انجام دادیم، پزشکی را به عرصه رقابت‌های مالی گسترده تبدیل کرده‌ایم.

در عرصه معماری نیز، خانه‌ها بیرونی و اندرونی داشته است. یا اینکه بخشی از خانه را به گونه‌ای سازمان دهی می‌کردند که رعایت محرم و نامحرم انجام شود. ولی با ورود سبک زندگی غربی، مباحث مربوط به محرم و نامحرم در ساختمان‌سازی رعایت نمی‌شود و لذا صاحب خانه و مهمان در رنج هستند.

در خانواده و تشکیل خانواده نیز هنگامی که دختر و پسر ازدواج می‌کردند، تعاون برقرار بود و اعضای دور و نزدیک این فامیل پولی را جمع می‌کردند و به آنها می‌دادند تا زندگی خود را شروع کنند. به لحاظ مسکن نیز اتاقی در کنار اتاق پدر و مادر ساخته می‌شد. ولی الان کاری کرده‌ایم که هر روز سن ازدواج بالاتر می رود.

در سیستم دولت سازی اسلامی، دولت سبک بوده و هنگامی که چیزی وارد بیت‌المال می‌شد تلاش می‌شد تا همان روز به دست مردم برسد. ولی الان دولت به حدی سنگین است که به وظایف اصلی خود نمی‌رسد. مثلاً خود دولت سیستم حمل و نقل عمومی را به عهده دارد. ولی در سیستم اسلامی گفته می‌شد که خود مردم حافظ حکومت هستند. امروزه نیز امام و رهبری تأکید داشته‌اند که کارها را به دست مردم بسپارید.

بنابراین، شجره طیبه اسلامی که نمونه عالی آن در زندگی معصومین متجلی شده، میوه‌هایی را به ثمر می‌رساند که از آن شجره خبیثه به دست نمی‌آید. ما باید این شجره طیبه را به صورت یک بسته کامل ببینیم و اگر می‌خواهیم زندگی ما روز به روز دینی‌تر شود و مورد رضایت حق تعالی قرار گیرد باید از آن ملاک‌ها بیشتر تبعیت کنیم. لازمه این کار نیز این است که ما به آموزه‌های از منظر خانواده سازی، جامعه سازی، تشکل سازی، سیستم سازی و دولت سازی هم توجه کنیم و این عدم تعادلی که وجود دارد و بیشتر مباحث اخلاقی و دینی ما با نگاه‌های فردی ارائه شده است را جبران کنیم؛ چون گاهی سؤال ما این است که شاخص‌های یک فرد مسلمان چیست و گاهی نیز می‌پرسیم شاخص‌های جامعه اسلامی در عرصه اقتصادی وفرهنگیچیست؟ مثلاً اگر در یک جامعه اسلامی بی‌سواد وجود داشته باشد، مطلوب هست یا خیر؟ زیرا شاخص جامعه اسلامی تزکیه و تعلیم است. بنابراین، نه تنها نباید بی‌سواد وجود نداشته باشد، بلکه باید در بالاترین سطوح علمی قرار داشته باشند.

در هر یک از حوزه‌ها باید کار کرد و شاخص‌های مطلوب آن را استخراج کرد. مثلاً در مورد سیستم قضایی، نظام بهداشتی، دولت اسلامی و ... کار کرد و تأثیرات اینها را بر زندگی افراد بررسی کرد. زیرا هر دو طرف بر یکدیگر اثر می‌گذارند؛ یعنی نظام قانون‌گذاری ما بر سبک زندگی اثر می‌گذارد و سبک زندگی ما نیز بر نظام قانون‌گذاری ما اثر خواهد گذاشت. دلیل ورود ما به بحث سبک زندگی نیز این است که می‌خواهیم این بحث را در وهله اول به مسلمانان و پیروان اهل بیت و در وهله دوم به غیر مسلمانان ارائه کنیم و بگوییم ویژگی سبک زندگی رهبران ما این است.

ـ آیا ترتبی بین سه حوزه باور، رفتار و محمل‌های مادی وجود دارد یا خیر؟

در قرآن کریم تعبیر «الذین آمنوا و عملوا الصالحات» مطرح شده است؛ یعنی ایمان همراه با عمل صالح است. همچنین افرادی خدمت نبی اکرم رسیدند و گفتند ما ایمان آورده‌ایم. ولی آیه‌ای نازل شد و فرمود بگویید ما اسلام آورده‌ایم؛ چون هنوز ایمان در قلب ما وارد نشده است. در واقع از نظر اسلام، فرد با شهادتین وارد جرگه مسلمانان می‌شود ولی اگر بخواهد رفتار و عملش اسلامی باشد که به تعبیر قرآن عمل صالح انجام دهد باید ایمان آورد؛ ایمان به خدا، معاد، پیامبران الهی، آیات الهی، ملائکه الهی. بنابراین، همه این مسائل غیبی هستند و ما را به عالم دیگری متصل می‌کنند.

ممکن است کسی ایمان آورد ولی عمل صالح انجام ندهد. خداوند می‌فرماید: «الَّذينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ». یعنی که کسانی که ایمان می‌آورند و آن را به ظلم آلوده نمی‌کنند، بقای ابدی آنها تضمین شده است و در امنیت به سر می‌برند.

بنابراین به لحاظ مراتب، فرد باید ابتدا اسلام بیاورد و سپس ایمان بیاورد و با توجه به گستره ایمانش عمل صالح انجام می‌دهد و به تبع آن، فلاح و رستگاری او بیشتر است. امام صادق (ع) نیز در حدیث جنود عقل و جهل، برای یک مؤمن کامل که به مراحل عالی ایمان رسیده، هفتاد و پنج شاخص ذکر می‌کند که از هفتاد و پنج ویژگی که در مقابل اینهاست، دور می‌باشد. این هفتاد و پنج ویژگی یک منظومه کامل برای ارائه سبک زندگی اسلامی است. مثلاً حضرت می‌فرماید علم از جنود عقل و بی‌سوادی از جنود جهل است. غنا و بی‌نیازی از جنود عقل و فقر و نیازمندی از جنود جهل است و ... . وقتی این ویژگی‌ها را می‌بینیم متوجه می‌شویم که همه اینها فرازمانی است؛ یعنی نمی‌توان گفت علم قبلاً از جنود عقل بوده و الان بی‌سوادی ارزش است. در مسائلی که مربوط به زمان و مکان است نیز فقه ما وارد می‌شود و حکم لازم را استخراج می‌کند.

ـ شیوه استخراج سبک زندگی اهل بیت چگونه است؟

برای این کار باید به صورت بین رشته‌ای اقدام کرد؛ یعنی با توجه به اینکه سبک زندگی عرصه‌های مختلفی مانند عرصه‌های فردی، نظام خانواده، بهداشت، نظام اقتصادی، سیاست و حکومت را در بر می‌گیرد، حتماً ما نیازمند این هستیم که متخصصان در رشته‌های مختلف به مطالعه این بحث بپردازند و به صورت میان رشته‌ای و بین رشته‌ای روی آن کار کنند. البته برای استخراج سبک زندگی اهل بیت باید حتماً به منابع و متون اسلامی تخصص و تسلط داشته باشیم یا اینکه به آثار کسانی رجوع کنیم که آنها در اسلام تخصص داشته‌اند. لذا می‌گوییم شهید مطهری سیره پیامبر اکرم یا ائمه را اینگونه گزارش کرده و ما از آن گزارش مباحثی را استخراج کنیم. یا اینکه اگر کسی توانایی تشخیص حدیث ضعیف از صحیح را ندارد، باید به متخصص حدیث رجوع کند.

مثلاً اگر کسی هم اسلام شناس است و هم اقتصاد دان، به صورت تخصصی می‌تواند بگوید سبک زندگی اقتصادی اهل بیت چگونه است. یا کسی که در فقه و حقوق تخصص دارد، می‌تواند سبک زندگی حقوقی اهل بیت را ارائه دهد.

ـ شیوه کاربردی کردن این مباحث در جامعه به چه صورت است؟

گاهی مباحث ارائه شده، فردی است که در این صورت افراد اختیار دارند که آن را به کار گیرند. گاهی نیز مباحث به سازمان‌ها و نهادهای فرهنگ ساز مربوط است و گاهی نیز به شوراهایی مربوط می‌شود که در عرصه سبک زندگی تصمیم‌گیری می‌کنند؛ گاهی نیز به نهادهای قانون‌گذار مربوط می‌شود. لذا باید در هر بخش از ابزارهای مختلف و متناسب با آن استفاده کرد.

دغدغه ما در حال حاضر این است که کار علمی را انجام دهیم و آن را در اختیار مراکز علمی قرار دهیم تا حداقل از لحاظ معرفتی مباحث سبک زندگی اهل بیت در دسترس باشد تا بعداً بتواند به صورت عملیاتی در بیاید.
مرجع : ابنا
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما