کد مطلب : ۳۰۱۱۵
ميگفتند هر روز براي امام حسين(ع) گريه کنيد!
بررسي ابعاد شخصيتي آيتالله العظمي محمدتقي بهجت از منظر شاگردان و همراهان اين عارف و فقيه عاليمقام ميتواند نقش مهمي در شناساندن ويژگيهاي کمتر گفته شده اين عالم فقيد داشته باشد. در گفت وگويي که با حجتالاسلام آقا سيد محمد ميريزدي، استاد اخلاق و از شاگردان ايشان داشتيم تلاش کرديم با نگاهي متفاوت و جديد به زندگي و مسلک آيت الله بهجت بپردازيم.
شروع آشنايي شما با آيتالله بهجت چه زماني بود؟ و چطور شد که رابطهها جديتر شد؟
۴۰ سال قبل، تقريبا سال ۵۱ يا ۵۲ بود که ما به نماز ايشان رفتيم. نماز ايشان خيلي ما را گرفت. خيلي حال خوبي داشت. مخصوصا شبهاي جمعه که در نماز عشا سوره جمعه را ميخواندند. ايشان در رکعت دوم نماز عشا سوره «سبح اسم ربک الاعلي» را ميخواندند.
ساليان دراز در منزلشان در آن کوچه بنبست مراسم روضهاي داشتند. چند سالي بود که آن را به مسجد فاطميه منتقل کرده بودند. بعد از مراسم تقريبا ساعت ۱۱ و ۱۰ دقيقه تمام افراد ميرفتند و ما پنج شش نفر بوديم که دور ايشان مينشستيم. آقاي بهجت آن زمان حال خوبي داشت، هم از نظر جسمي و هم از نظر روحي. خيلي قبراقتر بودند و حالشان خيلي خوب بود. در را ميبستند و بعد مينشستند و نصايحي ميفرمودند. يکي از چيزهايي که گفتند و من بارها روي منبرهايم بيان کردم اين بود: «از خانه که بيرون ميآييد، در و ديوار به شما حکمت ميآموزند. حکمتها را بگيريد. کودک به شما حکمت ميآموزد، مرغان به شما حکمت ميآموزند... شماها حکمت را بگيريد».
اهتمام آقاي بهجت به نماز و حال و هواي خاص مسجدشان بسيار معروف است. خاطرهاي در اين زمينه به ذهنتان ميرسد که بيان کنيد؟
يکي از دوستان روزي به آقاي بهجت گفتم: «آقاي بهجت، ما همديگر را ميشناسيم و با هم آشنا هستيم، اگر بخواهيد دست ما را بگيريد و ما از شما استفاده بکنيم، راه ارتقا چيست؟» ايشان فرموده بود: «فعلا راه استفاده شما اين است که به نماز ما بياييد». اين حرف چه معنا دارد؟ بايد در آن کنجکاوي کرد.
نماز ايشان از مسائلي است که «يدرک و لا يوصف» است. مثلا در حديث داريم که «کُل شَيْءٍ مِنَ الدنْيَا سَمَاعُهُ أَعْظَمُ مِنْ عِيَانِهِ وَ کُل شَيْءٍ مِنَ الْآخِرَه عِيَانُهُ أَعْظَمُ مِنْ سَمَاعِه/ شنيدن هر چيزى از دنيا بزرگتر است از ديدنش، و ديدن هر چيزى از آخرت عظيمتر است از شنيدنش» اين حديث يعني دنيا و آنچه متعلق به آن است ـ هر چه که شما حساب بکنيد ـ شنيدنش خيلي قشنگتر است تا ديدنش. اما آخرت چه؟ آخرت عيانش زيباتر از شنيدنش است.
يکي از شيوخ عرب در نامهاي نوشته بود: «آقاي شيخ محمدتقي بهجت، من شنيدم شما از دنيا کناره گرفتهاي و منزوي شدهاي، اما اگر شما در محيطي که ما هستيم بيايي دست از اين روشت برميداري و ميآيي مثل ما از اطعمه دنيا استفاده ميکني». از طرف آقا نامه نوشته شده بود: «شيخ فلاني، تو هم در اين حالاتي که ما هستيم نيامدهاي و طعمي که ما چشيدهايم نچشيدهاي. اگر تو هم بيايي دست از دنيايت برميداري و تمام دنيا و مافيها را رها ميکني و همراه ما ميشوي».
آيتالله بهجت بعد از وفاتشان هم به دوستدارانشان عنايت داشتند؟
يکي از مهندسهاي والامقام چند روز پيش به من گفت شنيدم شما نماز و پاي منبر ايشان ميرفتي. گفتم کم و بيش. گفت من چندين سال است قم هستم. مدام ميگفتم امشب ميروم نماز ايشان، فردا شب ميروم، پسفردا ميروم ديدنش که نشد تا آقاي بهجت فوت کرد. پس از فوت ايشان يک هفته حالتي به من دست داد که جنون بود. گفتم چرا؟ گفت تاسف و تاثر از اينکه چرا نرفتم ايشان را ببينم و از محضرشان استفاده کنم. ميگفت يک هفته دست از کار برداشتم تا اينکه عيالم به من گفت مرد چرا اينطوري شدي؟ داري ديوانه ميشوي. بعد از يک هفته خواب ايشان را ديدم. به خواب من آمد و مقداري تسکينم داد. وقتي بيدار شدم قدري دلم آرام گرفت.
آيتالله بهجت بهطور ويژه به زيارت عاشورا و زيارت امام حسين (عليهالسلام) توصيه ميکردند ارادت ايشان به امام حسين (عليهالسلام) چگونه بود؟
من قبل از محرم ميرفتم منزل ايشان و ميگفتم ميخواهم بروم منبر و تبليغ، ارشادي بفرماييد.
ايشان يکبار حرفي زد که من به خيليها آن را گفتم. فرمودند: «سعي کن هر شب و هر روز يک مرتبه براي امام حسين (عليهالسلام) گريه کني». اين حرف را که زدند خيلي منقلب شدند.
لطفا از کرامتهاي آيتالله بهجت هم برايمان بگوييد.
بعضي از رفقاي من حالاتي از ايشان نقل ميکنند که شنيدهايم يا خودمان ديدهايم. بهنظر من آقاي بهجت کرامت داشت. کرامتهايش را خيليها براي من گفتهاند. من ميگويم که اينها مهم نيست، ايشان بالاتر از اينها را داشتند چراکه از ۱۴ سالگي رفت کربلا و تا ۹۶ سالگي که قريب ۸۰ سال ميشود، براي کسي کار کرد که رحمان است، رحيم است، ودود است، وهاب است. اگر کسي قريب ۸۰ سال براي چنين مولايي کار کند، اگر اين مولا به او چيزي ندهد، براي ما جاي سوال است که چرا؟! اگر کشف و کراماتي به ايشان نميداد، حالي نميداد، مقامي نميداد و حالات عرفاني نميداد، آن وقت براي ما سوال بود.
انتهای پیام/
مرجع : هفته نامه پنجره