کد مطلب : ۳۱۶۰۰
یادداشت
دغدغه گفتمان سازي
اهميت گفتمان سازي از آن جهت است که اگر ميخواهيم يک خواستهاي تحقّق پيدا کند، قدم اوّل اين است که اين خواسته را بهصورت يک گفتمان پذيرفته شده در بياوريم. به واقع اگر تفکري به صورت گفتمان در آمد، اجراي آن ديگر کار دشواري نيست. گفتمان يعني يك مفهوم و يك معرفت در برههاي از زمان در يك جامعه همهگير بشود. از اين منظر گفتمان يک جامعه مثل هواست، همه تنفسش ميکنند؛ چه بدانند، چه ندانند؛ چه بخواهند، چه نخواهند.
رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي نکات مهمي را به عنوان اولويتها و فوريتهاي دولت يازدهم برشمردند که هر يک از آنها بايد توسط مجموعه مربوط پيگيري و دنبال شود. اما در اين ميان برخي رهنمودها حالتي پايه و فراگير دارد که بنظر ميسد هم هيئت دولت و هم ديگر فعالين اثرگذار جامعه نيز بايد بدان توجه ويژه نمايند.
يکي از نکات قابل تاملي که معظم له بدان تاکيد داشتند، توجه به ضرورت گفتمان سازي و اهميت آن است. معظم له در طول سالهاي اخير بارها بر ضروت اين امر تاکيد داشته و آن را لازمه موفقيت بسيار از اولويتها و برنامههاي کشور دانسته اند. معظمله در آخرين ديدارشان با هيئت دولت فرمودند: «نکتهي چهارم، گفتمانسازي است؛ ببينيد در صحبتهاي آقاي دکتر ستّاري، بر مسئلهي علم و اقتصاد دانشبنيان و شرکتهاي دانشبنيان و مانند اينها تکيه شد و تأکيد شد - بعضي دوستانِ ديگر هم اشاره کردند - اين ناشي از يک گفتمان ده دوازده ساله است. يعني وقتي که بحث شکستن خطوط مقدّم علمي و نهضت نرمافزاري و توليد علم مطرح ميشود، دنبال ميشود، گفته ميشود در دانشگاهها و تبديل به گفتمان ميشود، نتيجه اين ميشود که بنده گاهي اوقات که اينجا مينشينم و مثلاً مجموعهي دانشگاهي - چه دانشجو، چه استاد - ميآيند، ميبينم همان حرفهايي را که ما مثلاً گفتيم، اينها دارند همان حرفها را به عنوان مطالبه بيان ميکنند؛ اين ميشود گفتمان، اين گفتمان است، اين خوب است؛ وقتي اينجور شد، آنوقت اين پيشرفتهاي علمي پيش ميآيد. ما امروز در مسائل فضايي، در مسائل هستهاي، در نانو، در فنّاوري زيستي و ديگر موارد گوناگون، پيشرفتهاي زيادي داريم، پيشرفتهاي مهمّي داريم؛ اين پيشرفتها ناشي از همين گفتمانسازي است. وقتي گفتمانسازي شد، آنوقت همه به اين فکر خواهند افتاد، يعني در همه يک انگيزهاي به وجود ميآيد؛ کأنّه يک جادّهي وسيع و يک بزرگراهي به وجود ميآيد که همه ميل ميکنند از اين بزرگراه حرکت کنند؛ بنابراين گفتمانسازي خيلي مهم است. البتّه با تکرار کلمهي «اقتصاد مقاومتي» گفتمانسازي نميشود، نبايد کاري کرد که اين کلمه حرف را همينطور اين قدر تکرار کنيم که از دهن بيفتد؛ نه، بلکه با تبيين و با توضيح و مانند اينها بيان بشود.»[۱]
تاکيد ايشان در باب ضرورت گفتمان سازي را ميتوان در ذيل مباحثي چون اقتصاد مقاومتي، جنبش نرم افزاري، نقشه جامع علمي کشور، الگوي اسلامي - ايراني پيشرفت، دهه پيشرفت و عدالت، ايستادگي و مقاومت و ... نيز مشاهده نمود. ايشان پيش از اين با تاکيد بر اينکه «گفتمانسازي در خصوص اقتصاد مقاومتي و تبديل آن به يك گفتمان عمومي، بسياري از مشكلات را بر طرف و كارها را تسهيل خواهد كرد.»[۲] در بند ۲۱ ابلاغ سياستهاي کلي «اقتصاد مقاومتي» نيز بر «تبيين ابعاد اقتصاد مقاومتي و گفتمان سازي آن بويژه در محيطهاي علمي، آموزشي و رسانهاي و تبديل آن به گفتمان فراگير و رايج ملي.»[۳] تاکيد ورزيدند. معظمله لازمهي تحقق الگوي اسلامي - ايراني پيشرفت و رسوخ آن در ميان نخبگان را گفتمانسازي آن در جامعه دانسته و بر اين تاکيد دارند که بايد از طريق گفتمانسازي و بهرهگيري از ديدگاههاي نخبگان و صاحبنظران، و با صبر و حوصله، الگويي فاخر، مستحكم و ارزشمند تدوين شود. [۴]
اهميت گفتمان سازي در نگاه ايشان از آن جهت است که اگر ميخواهيم يک خواستهاي تحقّق پيدا کند، قدم اوّل اين است که اين خواسته را بهصورت يک گفتمان پذيرفته شده در بياوريم.[۵] به واقع اگر تفکري به صورت گفتمان در آمد، اجراي آن ديگر کار دشواري نيست.[۶] در نگاه ايشان گفتمان يعني يك مفهوم و يك معرفت در برههاي از زمان در يك جامعه همهگير بشود.[۷] در حقيقت گفتمان يعني باور عمومي؛ يعني آنچيزي كه به صورت يك سخنِ مورد قبول عموم تلقي بشود، مردم به آن توجه داشته باشند.[۸] از اين منظر گفتمان يک جامعه مثل هواست، همه تنفسش ميکنند؛ چه بدانند، چه ندانند؛ چه بخواهند، چه نخواهند.[۹]
در اين نگاه گفتمان با گفتن حاصل ميشود؛ با تبيينِ لازم - تبيين منطقي، تبيين عالمانه و دور از زيادهرويهاي گوناگون - حاصل ميشود؛ با زبان صحيح، با زبان علمي و منطقي و با زبان خوش، بايستي اين مطالب را منتقل كرد.[۱۰] به همين خاطر است که معظمله در جمع طلاب و روحانيون چنين يادآوري ميکند که: «تبليغ بايد جريان ساز باشد، تبليغ بايد گفتمان ساز باشد، تبليغ بايد فضا ايجاد کند؛ گفتمان ايجاد کند. گفتمان يعني يک مفهوم و يک معرفت همهگير بشود در برههاي از زمان در يک جامعه. آنوقت، اين ميشود گفتمان جامعه. اين، با کارهاي جدا جداي برنامهريزي نشده، حاصل نخواهد شد؛ اين کار احتياج دارد به برنامهريزي و کارِ فعال و مثل دميدن پيوستهي در وسيلهي فشاري است که ميتواند آب يا مايهي حيات يا هوا را به نقاط مختلفي که مورد نظر است، برساند. بايد دائم با اين دم دميد، تا اين اشتعال هميشه باقي بماند. اين کار هيچ نبايد متوقف بشود و به برنامهريزي احتياج دارد.» [۱۱]
حکيم فرزانه انقلاب اسلامي گفتمانسازي را وظايف دستگاههاي فرهنگي و در ميان نيروهاي اجتماعي، وظيفه فرهيختگان کشور اعم از روحانيون و دانشگاهيان و جوانان و دانشجويان ميداند و تصريح دارند که در اين امر نقش رسانهها و بالخصوص نقش روحانيون و نقش بزرگان و اساتيد دانشگاهي حتماً نقش بارز و مهمي است.[۱۲] معظمله در کلامي ميفرمايد: «دانشجو گفتمانساز است. شما وقتي که يک آرماني را دنبال ميکنيد، ميگوييد، تکرار ميکنيد و بجد پاي آن ميايستيد، اين يک گفتمان در جامعه ايجاد ميکند، اين موجب تصميمسازي ميشود؛ زيدِ تصميمگير در فلان مرکز تصميمگيري مديريت کشوري، وقتي که يک چيزي بهعنوان يک گفتمان درآمد، مجبور ميشود دنبال بکند.»[۱۳] رهبري انقلاب از رسانهملي نيز ميخواهد که بهوسيلهي برنامههاي خوب و برنامهسازيهاي خوب، گفتمانهاي مورد نياز جامعه را تامين و تضمين كند.[۱۴]
با اين احوال بايد براي فراگيري مفاهيم ارزشي و مترقي و تبديل آنان به مطالبات عمومي و گفتماني فراگير تلاش کردد و آن را فريضهاي براي اصحاب رسانه و همه آنهايي که تريبوني در اختيار داشته و توانايي قلم و بيان دارند، دانست.
وحید شفیعی
--------------------------------------------------