تاریخ انتشار
شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۴۴
۰
کد مطلب : ۳۲۵۲۷

آیت الله علوی بروجردی: درباره حضرت زینب تحقیق کنید/ همه قضایای کربلا به ما نرسیده است

آیت الله علوی بروجردی: درباره حضرت زینب تحقیق کنید/ همه قضایای کربلا به ما نرسیده است
 آیت الله محمدجواد علوی بروجردی استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در درس خارج فقه خود اظهار داشت: زینب کبری خیلی شأن دارد؛ مرحوم ممقانی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه در رجالش تعبیر به «و ما ادرئک ما زینب» می‌کند و مرحوم آیت الله خوئی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه در معجم الرجال تعبیر به «شریکه الحسین» دارد. این بزرگواران می‌دانند که چه هست و این تعبیرات را می‌کنند؛ واقعا زینب کبری مقام خیلی بالایی دارد، واقعا «زینِ  اب» و زینتِ پدر است که همین یکی از وجوه نام مقدس ایشان است؛ هنگام تولد ایشان رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در سفر بودند و بعد که برگشتند مستقیم آمدند به خانه حضرت صدیقه و او را در آغوش گرفتند.

نقش زینب کبری سلام‌الله‌علیها
نقشی که زینب کبری سلام الله علیها دارد، مهم است؛ وقتی سخن می‌گوید گویا امیرالمؤمنین علیه‌السلام به سخن آمده است. آدم وقتی می‌خواهد منبر برود یا صحبت کند باید یک جهاتی داشته باشد؛ حداقل نباید گرسنه باشد؛ نباید مشکل اساسی داشته باشد؛ وقتی یک مشکل خانوادگی دارد در سخن گفتن تاثیر می‌گذارد؛ نباید مصیبت داشته باشد؛ اما زینب کبری یک کسی است که در اوج مصیبت است؛ آنها را ساعت‌ها در کنار ورودی کوفه نگه می‌دارند تا مردم مهیا بشوند؛ آن هم چجوری؟! نقل‌ها مختلف است؛ روی شتر بودند یا اینکه پیاده بودند و به گردن سید الساجدین و بازوی زینب کبری ریسمان بسته بودند و اطفال را وسط بسته بودند. در این شرایط که دشمن تمام رذالت خودش را به خرج می‌دهد، وقتی زینب کبری با مردم کوفه در بازار دارد صحبت می‌کند، همه اینها گفتند و نوشتند و در تاریخ نقل شد که کأنّه علی‌بن‌ابی‌طالب سر از قبر بیرون آورده و دارد خطبه می‌خواند؛ یک زن که واقعا فرزند علی‌بن‌ابی‌طالب و صدیقه کبری است؛ فاطمه زهرا همان دختر هجده ساله‌ای که در مسجد مقابل مهاجر و انصار و آن جمعیت عظیم حکومت را به استیضاح کشید؛ و این خطبه را زینب کبری که آن موقع بیش از چهار یا پنج سال نباید سن داشته باشد نقل کرده است؛ بلاغات النساء این خطبه را جزء شاهکارهای خُطَب نساء نقل می‌کند و سند عمده‌ی آن همین زینب کبری است و ابن عباسی که آقایان اهل سنّت او را حبر امت می‌دانند، می‌گوید: «حَدَّثَتنا عَقیلَتُنا زینب بنت علی‌بن‌ابی‌طالب» یعنی از زینب کبری، این دختر پنج ساله به عقیلتنا و بزرگ ما تعبیر می‌کند. این زینب کبری فرزند خلف فاطمه زهرا  و امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیهما است و لذا وقتی در مجلس ابن زیاد واقع می‌شود، آنطور سخن می‌گوید. در مقابل ظالمی که دارد او را تحقیر می‌کند و روی همان اساسی که از ابتدا بعد از پیغمبر اکرم اینها همه جبر را تقویت می‌کردند او هم می‌گوید: «الحمدلله الذی خَذَلَکُم و قَتَلکُم» این که برادرت در کربلا کشته شد کار خدا بود، کار ما نبود، خدا می‌خواست، خدا اراده کرده بود کشته بشود و به این صورت شروع کرد به زخم زبان زدن؛ زینب کبری هم در حالی که همه وجودش ناراحتی وداغ است در مقابل ابن زیاد ظالم سخن می‌گوید و گویا آتش از دهان او بیرون می‌آید و بنیاد ظلم را می‌سوزاند؛ اینها شوخی نیست؛ در جواب ابن زیاد می‌گوید: «ما رَایتُ الّا جمیلا» این خیلی هنر است؛ یا وقتی مقابل یزید بن معاویه واقع می‌شود آنجور صحبت می‌کند؛ ما داغ می‌بینیم و عزیزی از دست می‌دهیم اصلا زندگی‌مان به باد می‌رود؛ بعضی‌ها اصلا دوام نمی‌آورند و عمری نمی‌کنند و می‌میرند؛ ما ضعیف هستیم اما زینب کبری دو تا فرزند خودش در کربلا کشته شده اند؛ برادری مثل حسین‌بن‌علی که آن همه به او وابسته بوده است و برادری مثل اباالفضل العباس و برادران دیگر همه کشته شدند؛ مثل علی اکبری که آن همه مورد علاقه بوده کشته شده است؛‌ همه این داغ‌ها را دیده اما می‌گوید: «ما رَایتُ الّا جمیلا».

معنای «ما رَایتُ الّا جمیلا»
قبلا هم عرض کردم این جمله یک معنای عرفانی دارد یعنی هر چه آن خسرو کند نیکو بود؛ زیبا است و از خدای تعالی جز خیر صادر نمی‌شود؛ اما یک معنای دیگری هم دارد که زینب کبری می‌بیند؛ همین عاشورا و همین کربلا بنیاد شما را به باد می‌دهد و به زیباترین شکل ممکن برنامه کربلا اجرا شد؛ حتی آن کسانی که سنگدل‌ترین افراد شما بودند هم پی بردند به این که شما چه وجودهای خبیثی هستید؛ این را می‌خواهد بگوید؛ به این زیبایی و پاکیزگی صحنه‌ها چیده شده بود؛ این مطلب برای من خیلی جالب است ولو از ابن عباس نقل می‌شود؛ به ابن عباس و محمد حنفیه  اشکال می‌کنند که چرا به کربلا نرفتند؟! ممکن است بگوییم پیرمرد یا مریض بودند؛ اما مگر حبیب‌بن‌مظاهر و مسلم‌بن عوسجه نبود که خودشان را به کربلا رساندند؛ ولی ابن عباس خودش می‌گوید در محضر امیرالمومنین صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه بودم و لیست  شهداء کربلا و کسانی که در رکاب سید الشهداء شهید می‌شوند در دست علی‌بن‌ابی‌طالب بود و به من عرضه کرد و اسم من در بین آنها نبود؛ لذا اینها چیده شده‌اند؛ حالا اینکه آن وهب نصرانی پذیرفته بشود اما دیگران پذیرفته نشوند این هم خودش حکایتی است؛ قشنگ چیده شده است؛ صحنه هایی به وجود آمده است؛ حتی مثل شهادت حضرت علی اصغر باید پیش بیاید که خود آن سپاه ستمگر به گریه در بیاید؛ این جمله «ما رَایتُ الّا جمیلا»را زینب کبری دارد می‌گوید؛ ببینید چه دید وسیعی دارد؛ کأنّه با این جمله گفت: ابن زیاد خیال نکن تمام شد و رفت؛ فردا این قبور آباد می‌شود؛ مردم  عاشقانه دور اینها طواف خواهند کرد؛ زینب کبری امروز را می‌دید؛ همان طور که فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در خطبه‌هایش امروز را می‌دید؛ تاریخ اسلام را دید؛ ظالمانی که بر سر کار می‌آیند؛ تعبیراتی که در آن خطبه به مهاجر و انصار می‌فرماید: «و اَبشِروا بَسَیفٍ صارم استبداد من الظالمین» حرف‌هایی می‌زند فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها که تا به امروز تاریخ را می‌بیند و زینب تاریخ را می‌بیند و مثل امام سجاد به او می‌فرماید: «عالمه بغیر معلّمه»؛ یعنی تو به کر وصل بودی؛ تو در کنار علی‌بن‌ابی‌طالب بودی و دانش از او به تو اشراب شده است؛ تو دختر فاطمه زهرا بودی؛ زینب کبری خیلی شأن و مقام دارد؛ نمونه و اسوه است.

عرضه زینب کبری سلام‌‌الله‌علیها به دنیا
ما در دنیا می‌توانیم مثل زینب کبری‌ها را عرضه کنیم؛ آن خانم مسیحی که درباره زینب کبری کتاب نوشت بنت الشافی بود که به فارسی هم به نام «زهی در نیام» ترجمه شد؛ ما طلبه‌ها هم عرضه نکنیم وکوتاهی کنیم؛ آن مسیحی زینب کبری را به دنیا معرفی می‌کند؛ غیر مسلمان فاطمه زهرا را معرفی می‌کند؛ جرج جرداق علی‌بن‌ابی‌طالب را معرفی می‌کند؛ جرج جرداق مسیحی کاری به اعتقادات و دین هم ندارد و لذا وقتی از او می‌پرسند تو مسیحی موّرخ با علی چه سنخیتی داشتی؟ گفت: بله من موّرخم در تاریخ کار کرده بودم و شخصیت‌های تاریخی را سنجیده بودم اما دیدم این علی‌بن‌ابی‌طالب خیلی مظلوم است و نسبت به او خیلی ظلم شده است خواستم کاری برای این مظلوم تاریخ کنم؛ لذا کتاب صوت العداله الانسانیه را می‌نویسد و اتفاقا اولین نسخه‌اش را هم به مرحوم آیت الله بروجردی تقدیم می‌کند که در کتابخانه است و می‌گوید دیدم این کتاب را امروز به چه کسی بدهم فقط شما را در نظر گرفتم که این کتاب را به او تقدیم کنم؛ یک موّرخ مسیحی این صدا را بلند می‌کند؛ زینب کبری قابل عرضه است؛ چقدر خوب است که ما زندگی ایشان را آنجور که بوده است عرضه کنیم؛ البته در حد فهم‌مان؛ ما بیش از حدّ فهم‌مان که نمی توانیم عرضه بکنیم؛ اما بیشتر از این مقدار به جامعه اسلامی عرضه کنیم؛ امروز دنیای اسلام به مثل فاطمه زهرا و زینب کبری‌ها خیلی نیاز دارد.

اثرگذاری زینب کبری سلام‌الله‌علیها در شام
شما فاصله عاشورا تا وقتی که زینب کبری بر می‌گردد را در نظر بگیرید تا در این مدت کوتاه تأثیر حرکت زینب کبری را ببینید؛ چه بازگشت اربعین اوّل باشد یا اربعین دوم؛ البته طبق نظر برخی آقایان هیچ استبعادی ندارد که ورود در اربعین اوّل باشد که چهل روز می‌شود؛ اربعین دوم هم که برخی می‌گویند منظور سال بعد نیست بلکه مراد هشتاد روز است؛ به هر حال در این مدت چهل روز یا هشتاد روز بنیان حکومت بنی امیه زده شد؛ سال‌ها بعد هم بودند اما حکومت پلیسی و امنیتی بود؛ مشروعیت و اعتقاد حتی در بین مردم شام تمام شد؛ نمونه‌اش این است که بعد از هزاروچهارصد سال قبر حضرت رقیه در کنار آن خرابه‌ی قصر معاویه باقی مانده است؛ این حرم و بارگاه هم خواست خداست؛ خدا رحمت کند آنهایی که در این کار زحمت کشیدند و زمین‌های اطراف حرم حضرت رقیه را خریدند؛ من قبر گذشته را دیده بودم؛ اتاقک خیلی کوچکی بود؛ بالای آن نوشته بود: «هذا رقیه بنت علی‌بن‌ابی‌طالب» که یک عدّه‌ای هم می‌خواهند تشکیک کنند رقیه دختر امام حسین نیست به آن سنگ اشاره می‌کنند؛ اما اینها توجه ندارند در شام هر کسی بعد از علی‌بن‌ابی‌طالب از نسل علی بود به او می‌گفتند ابن علی یا بنت علی، علی در شام عَلَم شد؛ و این زینب است که علی را عَلَم کرد؛ آنجا اتاق کوچکی بود اما همان وقت که من رفته بودم در آن اتاق کوچک چندین قفسه پر از اسباب بازی گذاشته بودند که من پرسیدم این چیست؟! گفتند اهالی شام نذر می‌کنند و هنگامی که نذرشان برآورده می‌شود این اسباب بازی را می خرند و اینجا می‌گذارند و انباری داریم که چند برابر اینجا اسباب بازی دارد و ما نمی‌دانیم این اسباب بازی را چه کار کنیم؛ حضرت رقیه برای خود مردم شام کنار قصر معاویه موضوعیت پیدا کرد؛ این جبر تاریخ و اقتضاء تاریخ است که این قصر خضراء به همین شکل و شمایل باید بماند؛ حتی حکومت‌ها سعی کردند در سوریه برای معاویه بزرگداشت و سمینار بگیرند اما استقبال نشد؛ قبر معاویه هم الان وجود دارد و محفوظ است؛ ما رفتیم دیدیم که چه وضعی دارد؛ اما آن طرف قبر این دختر سه ساله؛ این دختر سید الشهداء؛ نواده فاطمه زهرا و امیر المومنین صلوات‌الله‌وسلامه‌علیهم چه جلالی دارد؛ نه تنها نزد شیعیان بلکه نزد خود اهل سنت و شام‌نشین‌هایی که روزی معتقد بودند علی‌بن‌ابی‌طالب در مسجد در حال نماز کشته نشده است؛ علی که نماز نمی‌خوانده است؛ علی که مسجد نمی‌رفته است؛ اما الان به دختر و به اصطلاح نوه‌ی آن علی تبرّک پیدا می‌کنند و آن قصر خضراء هم باید به جبر تاریخ یا ضرروت تاریخ همین جوری باقی بماند؛ چرا؟! چون آثار باستانی است و نمی‌شود دیگر آن را بسازند؛ همان دیوارهای مخروبه‌ای که هزار و چند صد سال از آن گذشته باید به همین نحو خراب بماند؛ اگر یک گوشه‌اش لطمه بخورد باید تعمیر کنند؛ این خرابی همین جوری باید الی الابد در کنار این حرم باشد؛ این حرکت زینب کبری است؛ آن شامی که در زمان علی‌بن‌ابی‌طالب آن جور حساسیت داشتند را به این جا رساند؛ زینب کبری زنی است که اجتماع را زنده می‌کند و اگر او نبود انقلاب و حرکت کربلا در همان حد خودش باقی مانده بود؛ بنی امیه با تبلیغات خفه می‌کردند؛ چقدر تبلیغات کردند که اصلا مسأله این نبود؛ در بین راه یک عدّه‌ای با حسین‌بن‌علی مواجه شدند و درگیری پیش آمد و حسین‌بن‌علی کشته شد و وقتی هم یزید فهمید بر سرش زد، چقدر از این قضایا ساختند و پرداختند؟! حتی خود یزید گفت خدا پسر زیاد را لعنت کند، من نمی‌خواستم امام حسین را بکشم؛ اما زینب کبری کربلا را از داخل همه این قضایا ساخت و بیرون آورد؛ الان در همین سرزمینی که حسین می‌کشند اربعین برگزار می‌شود؛ به قول آن مرد گفت: آن نسیمی که از روی بدن مطهر سید الشهدا‌ء و کشته سید الشهداء گذر کرد به هرکجا که بخورد رنگ آبادانی را به خودش نخواهد دید؛ این سرزمین در اربعین  پذیرا و بستر برای بزرگترین اجتماع انسانی می‌شود؛ حجّ سه یا چهار میلیون جمع می‌شوند اما اربعین بزرگترین اجتماع انسانی است؛ این قدرتی است که خدا داده است اما یکی از بزرگترین و موثرترین اسباب ایجادش زینب کبری سلام‌الله‌علیها بود؛ نقش بسیار برجسته‌ای دارد.

درباره حضرت زینب سلام‌الله‌علیها تحقیق و تتبّع کنید
بعد از این قضایا کمتر خبری از زینب کبری می‌گیریم؛ من از آقایان طلبه می‌خواهم تتبّع و تحقیق کنید که چه بر سر زینب کبری آمده است؛ مسلّم است که ساکت ننشسته است؛ اگر به شام آمده و همین جایی که قبر مطهرش هست، طبعا برگشت به شام مقدماتی دارد؛ آیا احضار شده است؟! یا تبعید شده است؟! در بعضی از کلمات هست که تبعید شده است؛ آیا نشانی از روش ایشان در وقت تبعید در شام وجود دارد؟! آیا به مصر رفته است با آن جریان استقبال حاکم اموی مصر از ایشان و جمعیت مردم مصر که ازدحام کردند و بعد ایشان در مصر از دنیا رفتند این چه‌جور است؟!‌ هیچ اشکال ندارد به نام ایشان قبر و صحن و سرا هم در شام و هم در قاهره باشد، بحث ما این نیست که پیکر مطهر  ایشان در کجاست؛ هر کجا نام مقدس زینب کبری دارد برای ما حرم است؛ همین که نام زینب بر روی آن هست کافی است تا حرم باشد؛ و لذا ما در عین حال که تاکید بیشتر روی مزار مبارک ایشان در شام داریم چون قبر عبدالله‌بن‌جعفر در همان قبرستان دمشق است احتمالش قوی‌تر است، اما در عین حال مصر را هم نفی نمی‌کنیم؛ زینبیه مصر هویت شیعه در مصر است؛ این مزار مقدّس نزد همان‌هایی که سنّی هستند چقدر اعتبار دارد؛ من رفتم  و دیدم چقدر اعتبار دارد؛ این مردم چه می‌کنند؛ با این مزار عشق بازی می‌کنند؛ این هویت شیعه است؛ آنجا هم حرم زینب و حرم اهل بیت است؛ این که بنشینیم اینجا و مدام دل مردم را خالی کنیم که زینب کبری اینجا نیست و آنجاست؛ هر کجا که باشد هویت شیعه و حرم اهل بیت است؛ مثل فاطمه زهرا که اصلا قبر ندارد.

قضیه‌ای از پدر مرحوم آیت الله مرعشی نجفی
خدا مرحوم آیت الله آقا نجفی مرعشی را رحمت کند؛ از مراجع تقلید بودند؛ ایشان یک وقتی به من می‌فرمودند: پدرم خیلی تحقیق و تتبع می‌کرد و دلش می‌خواست که محل دفن حضرت صدیقه طاهره را پیدا کند؛ خیلی زحمت کشید؛ سه مکان هم بیشتر در معرض است؛ یکی خانه خود ایشان و یکی بین محراب و منبر و یکی هم بقیع که روایت هم دارد حضرت امیر صورت قبر در آنجا درست کردند؛ ایشان نزدیک شده بود که محل دفن خانم در خانه خودشان است؛ همین جایی که الان این نرده‌ها را درست کردند و ضریح‌مانند بزرگی درست شده است که می‌گویند خانه حضرت زهرا در هما‌ن‌جاست؛ همین کسانی که از این پیرمردها قبلا رفتند برای ما می‌گفتند که آنجا اصلا اثار سنگ وجود دارد به عنوان قبر حضرت فاطمه زهرا و من دیدم بعضی از بزرگان که اینها وقتی مسجد النبی مشرّف می‌شدند بر خلاف همه که می‌خواهند بروند آن جلو بین محراب و منبر نماز بخوانند، اینها کنار می‌ایستادند به حساب تقدم بر معصوم که نماز خواندن اشکال دارد احتیاط می‌کردند؛ این را هم من دیدم اما در عین حال آقای مرعشی می‌گفتند پدر من خیلی زحمت کشید و به این نتیجه رسید که قبر باید در داخل خانه باشد؛ شب وجود مقدس حضرت صدیقه کبری سلام‌الله‌علیها را خواب دید که فرمودند حالا چه اصراری داری که این را معلوم کنی؟! من خودم خواستم معلوم نباشد. لذا این مجهول بودن قبر یک اساس و چراغی است که باید نشان بدهد در آن روزگار بر فاطمه زهرا چه گذشته است؛ و فاطمه زهرا چه چیزی را می‌خواسته تبیین کند؛ این همان وصیتی است که کردند مثل دفن شبانه؛ اگر قبر را بتوانیم پیدا کنیم آیا دفن شبانه را می توانیم در تاریخ عقب برویم و عوضش کنیم و دفن روزانه بکنیم؟! این که دست ما نیست؛ بنا بر این قبر زینب کبری هم همین است؛ یا راجع به حضرت رقیه تشکیک کردند.

همه قضایای کربلا به ما نرسیده است
من یک بار عرض کردم خیلی از قضایای کربلا بیشتر از اینها بوده که ما می‌شنویم؛ حتی من یک شاهدی هم که دائم نقل می‌کنم و شما هم روی آن تکیه کنید مثل محمد بن اشعث است؛ من این قصه را بارها گفتم؛ محمد بن اشعث قاتل مسلم‌بن‌عقیل است؛ در رأس کسانی است که در کوفه ریختند و مسلم را با آن وضعیت کشتند؛ محمد بن اشعث در کربلا از فرماندهان لشکر عمر سعد و کشندگان سید الشهداء و از فرماندهان سطح بالاست؛ آنچه از عصر عاشورا شنیدید که خیمه آتش زدند؛ به اطفال حمله کردند و بچه‌ها فراری شدند و اگر زیور الات بر بدنشان بوده کشیدند و گوشواره از گوش کشیدند حتی گوش پاره شده است؛ اینها را می‌دانیم؛ اینها نوشته شده است؛ اما اینها برای این قصه‌ای که من می‌خواهم نقل کنم کافی نیست؛ محمد بن اشعث فرمانده بلند پایه لشکر پسر زیاد و پسر سعد است؛ عصر عاشورا وقتی به خیمه‌ها حمله می‌کنند یک مقدار که می‌گذرد، این محمد بن اشعث با آن سابقه می‌آید و گریبان پسرسعد را می‌گیرد‌ و داد می زند یا بگو این لشکر از این خیمه‌ها عقب نشینی کند و برگردد یا من همین‌جا تو را می‌کشم؛ آیا محمد بن اشعث چه دید و چه اتفاقی افتاد که این آدم به لرزه در آمده است؟! کسی که  قاتل مسلم بن عقیل است؛ این آدمی نبود که رقّت پیدا کند؛ چه چیزی دید که این رقّت را پیدا کرد؟! فقط که گوشواره از گوش کشیدن نبود؛‌ اینها را توجه داشته باشید؛ من این را دائم گفتم؛ دمِ محرم هم که می‌شود یک عده شروع به شبهه کردن می‌کنند؛ از عزاداری و نفی یک مصیبت و نفی یک فردی؛ این حاصلش چیست؟! آن آثاری که به ما ثابت کند رقیه دختر امام حسین است وجود دارد؛ آن شاعر در محضر امام صادق صلوات‌الله‌وسلامه‌علیه روضه سید الشهداء را می‌خواند و از دخترانش اسم می‌برد؛ از سکینه اسم می‌برد؛ از رقیه اسم می‌برد و شعرش ثبت شده  و به عنوان اشعار ماندگار است؛ این که من الان اینجا بگویم یک سنگی قبلا بوده که روی آن نوشته بوده «هذا رقیه بنت علی‌بن‌ابی‌طالب»؛ اینها یک مقداری بی‌سلیقگی است؛ این اساس، اساس محکمی است؛ به جای این که در تخریب آن سعی کنیم در نشر و عرضه‌اش به دنیا تلاش کنیم؛ دنیا یک عاشورا داشته است؛ عاشورا درسی است که الی الابد می‌تواند آموزندگی داشته باشد؛ عاشورا پشتوانه‌ی بقای شیعه بوده است آن هم به یاری زینب کبری سلام‌الله‌علیها. بزرگان ما و کسانی که پرچم شیعه را بر دوش می‌کشند نگاه کنند به آن رسالتی که فاطمه زهرا ابتدا داشت و بعد زینب کبری به دوش کشیده است؛ از این ارزش‌ها و عرضه‌ها پاسداری کنیم؛ ما لااقل خودمان را رهرو این راه قرار بدهیم؛ لازم نیست ما اصلاح کنیم؛ گاهی این اصلاح کردن‌ها خراب می‌کند؛ اینجا می‌نشینیم و این عزاداری را خراب می‌کنیم؛ به آن علم و پرچم اشکال می‌کنیم؛ یک ان قلت آنجا می‌زنیم؛ یک ان قلت اینجا می‌زنیم؛ شما اگر می‌خواهید این جوری ان قلت بزنید تمام قضایای تاریخی که دردنیا واقع شده است همین جوری است اما وقتی وارد آن می‌شوید هیچ وقت دید نقدی ندارید؛ یک مشکل هم از ناحیه ما رجالی‌هاست؛ ما رجالی‌ها خبر ثقه درست کردیم و آنجور در ر جال می‌گوییم آیا این که نقل کرده ثقه است یا نه؟! اما نقل تاریخ با نقل روایت و با نقل حکم تفاوت دارد؛ ما همه را ریختیم روی هم و قاطی کردیم در حالی که دستگاه‌ها و وعاءها مختلف است؛ نمی‌خواهم به بعضی از بزرگان رجالی اشکال کنم که چه  آثاری بر حرف‌هایشان مترتب می‌شود؛ اما اینها هم دخیل است؛ یک عده از ما بی‌تجربه‌ها هم وارد می‌شویم و خراب می‌کنیم؛ همه آنچه که واقع شده است را نمی دانیم ولی باید این که دستمان هست را به عالَم عرضه کنیم؛ زینب کبری از آن کسانی است که باید عرضه‌اش کنیم و خیلی ارج  و مقام دارد؛ در توسلاتتان از حضرت زینب کبری غافل نشوید؛ زینب کبری نزد خدا و رسول اکرم و امیرالمؤمنین قیمت دارد.
زینب کبری؛ زینت پدر
همین اسم و وجه تسمیه اگر درست باشد؛ «زینِ اب»، دختر بنده می‌تواند زینت بر من باشد؛ افراد عادی می‌توانند اینجور باشند؛ اما کسی زینت بر پدری مثل علی‌بن‌ابی‌طالب باشد که خودش اصلا زینت خلقت است؛ علی‌بن‌ابی‌طالب برگزیده‌ی خلقت است؛ جامع همه فضایل است؛ و لذا این که ما در روایات می‌بینیم که رسول اکرم فرمودند: «یا علی انت میزان الاعمال» فردای قیامت آن ترازویی که می‌گذارند اعمال را بسنجند تو هستی؛ چرا؟! چون هر فضیلتی در عالم وجود قابل تصویر باشد در وجود علی‌بن‌ابی‌طالب هست؛ همه چیز را با علی می‌سنجند؛ «علی مع الحق و الحق مع العلی یدور معه اینما دار»؛ این که حق با علی یدور نکته است نه اینکه علی با حق یدور بلکه حق با علی یدور؛ این تعبیرات عجیب و غریب است و تنها هم ما نقل نمی‌کنیم؛ آقایان اهل سنت هم نقل می‌کنند؛ و این دختر واقعا زینت برای چنین پدری است؛ نام زینب را ترویج کنید؛ روی دخترانتان نام زینب بگذارید؛ این نام نامی است که مورد علاقه صدیقه کبری و امیرالمومنین سلام‌الله‌علیهماست؛ راه و روش زینب را ترویج کنید؛ امروز بهانه‌ای دست داد ما می‌خواستیم فقط تبریک بگوییم اما همانگونه که وجود این بانو جاذبه دارد نامشان هم جاذبه دارد و ما را بازداشت از این که به مطلب دیگری بپردازیم؛ ولی این مطالب هم کمتر از درس نیست بلکه بسیار بیشتر است و بلکه درس را می‌خوانیم برای این که به همین راه برسیم و این مسیر را ادامه بدهیم؛ این ولادت با سعادت بر همه آزادگان عالم و بر وجود مقدس حضرت حجه بن الحسن و بر همه عاشقان و دلباختگان این خاندان و بر همه آن کسانی که به زینب کبری اینگونه ارادت خاص دارند ان شاء ‌الله مبارک باشد و خداوند عیدی ما را در روزی که روز ولادت حبیبه و محبوبه خداوند است، فرج و گشایشی در امر شیعه قرار بدهد ان شاء الله.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما