کد مطلب : ۳۲۹۲۰
مناجاتخوانی؛ از حجره تا مسجد و رادیو/ مرحوم ذبیحی و سبکی ماندگار
مناجاتهای رادیو نیز در یک سیستم زمانبندی و طبقهبندی شده قرار داشت و افراد خاص و مورد اطمینان حاکمان وقت مناجات میخواندند. مناجات در آن زمان، شکل سیاسی نداشت و این بهخوبی به دل مردم مینشست. کاری نداشتند که چه کسی میخواند. مهم این بود که با شعر خوب و صدای خوب ارتباط برقرار میکردند.
مرحوم استاد سیدعلی آقای میرهادی، مناجاتخوان و استاد حاج منصور ارضی
سالها قبل از انقلاب، سیدعلی میرهادی (استاد حاج منصور ارضی)، حاج حسن ارضی، حاج ولیالله کرمی و افراد دیگری در شبستانهای حرم حضرت عبدالعظیم (ع) مناجات میخواندند. در یکی از حجرههای صحن، سالها برنامه مناجاتخوانی مرحوم حاج محمد عطاردی برگزار میشد. در باغ طوطی، حاج حسن ارضی میخواند و در مجموع، شبهای جمعه از هر حجره، صدایی برمیخاست. بعضیها جمعیت داشت و مردم از چهار سوی تهران میآمدند و بعضی، جمعیت کم و انتخابشدهای داشت.
در آن سالها استفاده عمومی مردم از مناجات رادیو بود که مداحی به نام سیدجواد ذبیحی در آن، تمام ماه رمضان، میدانداری میکرد و البته مرحوم علی بهاری هم در اجرای مناجات، فعالیت داشت.
از همان قدیم، مردم بهخصوص جوانان، با علاقه زیاد فقط برای شنیدن مناجات به مجالس محدود شهر میآمدند، اما با پیروزی انقلاب، این برنامهها گستردهتر شد و اگر قبلا افراد در حجره یا منازل خود، دعا میخواندند، این برنامهها را توسعه دادند و جمع بیشتری را پذیرفتند.
قاسمبنالحسنیها از جنوب شهر معرفی شدند
عدهای از جوانان جنوب شهر تهران اما از سال 1345 برنامه قرائت دعای کمیل داشتند که در خیابان 17 شهریور جنوبی فعلی (شهباز جنوبی) برگزار میشد. مجلس دعاخوانی آنان با عنوان هیأت حضرت قاسم بن الحسن علیهالسلام در آن زمان، پرچم نداشت. بلکه در خانهای که هیأت در آنجا برگزار میشد را باز میگذاشتند و همه میدانستند که دعای کمیل در این خانه خوانده میشود. حتی کسانی بودند که از اصفهان و همدان در یک ساعت خاص، خودشان را به این هیأت میرساندند و میدانستند که برنامه مناجات شبانه در هیأت حضرت قاسم علیهالسلام برگزار میشود. این برنامه ثابت و بدون تعطیلی برگزار میشد و نوجوانان و جوانان این هیأت، همپای زمان بزرگ میشدند تا اینکه انقلاب اسلامی در سال 57 به پیروزی رسید.
حسین شمسایی، مداح، مناجاتخوان و پایهگذار حسینیه قاسمبنالحسن (ع) تهران
با پیروزی انقلاب و رهبری امام خمینی رحمهالله علیه که خودش اهل مناجات، شبزندهداری و دعا بود، مردم به اجرای مراسم قرائت دعای کمیل گسترده تشویق شدند. همان جوانان هیأت حضرت قاسم بن الحسن علیهالسلام با محوریت مداح و مناجاتخوانی به نام حسین شمسایی، خواندن دعای کمیل را اوایل انقلاب از دانشگاه تهران شروع کردند و بهجز او، حجتالاسلام رستگاری و چند نفر دیگر این دعا را شبهای جمعه میخواندند.
با شروع جنگ، دامنه مناجات به تمام سنگرها کشیده شد و هر گردان و لشکری، برنامههای مناجاتخوانی و توسل برگزار کرد. افرادی مانند صادق آهنگران مناجات را به داخل سنگرها بردند. راز و نیاز رزمندگان اسلام در شبهای عملیات باعث شد که مناجات، توسعه بیشتری پیدا کند.
این در حالی بود که اشعار مناجاتی قبل از انقلاب بیشتر از نظامی گنجوی، سعدی، مولانا و ... بود و بعد از انقلاب، شعرا به سمت مناجات رو آوردند و اشعار مناجاتی بسیاری گفتند. طوری که با حضور شعرای آیینی دست خوانندگان مناجات باز شد که میشود به نامهایی چون مرحوم بهجتی اردکانی، امام جمعه مرحوم اردکان متخلص به «شفق» اشاره کرد.
خانهتکانی در رادیو و ماجرای ربنای شجریان
اما رادیو، یکی از نقاطی بود که بیشترین مناجات و دعا را مورد استفاده قرار میداد و پس از انقلاب، باید یک خانهتکانی اساسی در آن بهوجود میآمد؛ چرا که شنیدن صدای مناجاتخوان مورد علاقه دربار پهلوی از رادیوی جمهوری اسلامی، دهنکجی به آرمانهای این انقلاب بود.
مرحوم حسین صبحدل، مؤذن نامدار و مناجاتخوان
خانهتکانی و تغییر و تحول در رادیو با حضور مرحوم حسین صبحدل و مرحوم عباس صالحی، مصطفی صدرزاده، محمدکاظم نیکنام و ... انجام شد. آنها مناجاتخوانان توانایی در حسینیه ارشاد و پایگاههای مذهبی ـ فرهنگی دیگر بودند. با شروع کار این افراد در رادیو، بخش قرآن، مناجات و دعا و شعر تأسیس شد و صبحدل تمام وقت خود را برای راهاندازی این بخش گذاشت؛ در حالی که حسین شمسایی و چند تن دیگر در کنار او به شکلگیری هسته مرکزی مناجات و دعا کمک میکردند.
صبحدل زحمات زیادی کشید و برنامههای مناجاتی در اولین رمضان بعد از انقلاب باید روی آنتن میرفت. برای انقلاب بد بود که دوباره ربنای سیدجواد ذبیحی از رادیو پخش شود. انقلاب افراد زیادی داشت و هسته مرکزی مناجاتخوانان رادیو، حدود 10 روز فرصت داشت که از خوانندههای بیشمار تست و امتحان بگیرد و صداها را آزمایش کند. در همین زمان بود که شجریان به کمک آنها آمد و امتحان صداها را او گرفت. منتها این آزمونها هیچ نتیجهای در برنداشت و در آستانه رمضان اولین سال بعد از پیروزی انقلاب، معلوم شد که هیچ صدایی قابلیت پخش از رادیو و تلویزیون ندارد.
از شجریان خواسته شد که «ربنا» را خودش بخواند، اما او گفت که آمادگی ندارد و بعید است اثر مناسبی از کار در بیاید. بارها ربنا را خواند و به موازات آن، افراد خوشخوانی آمدند و ربنا را اجرا کردند، اما آن چیزی که قابل پخش باشد، پیدا نشد. ناچار همان ربنای اول شجریان روی آنتن رادیو رفت و همین شد که تا چند سال قبل از شبکههای مختلف رادیو و تلویزیون پخش میشد.
مرحوم سیدجواد ذبیحی، مناجاتخوان رادیو در سالهای قبل از انقلاب
تا آن زمان، ذبیحی همهکاره برنامههای مناجاتخوانی بود و از «ب» بسمالله تا «ت» تمت سحرهای ماه مبارک رمضان را یک تنه اجرا میکرد، بنابراین کسی زیر بار نمیرفت که موذن دوران خفقان، مداح سلطنت و دعاگوی شاه ملعون بتواند جایی در رادیو داشته باشد. او کسی بود که در فواصل برنامه، تمام خاندان سلطنت را دعا میکرد و صدای اعتراض مردم را نمیشنید. طبیعی بود که گردانندگان رادیو، به ویژه مرحوم صبحدل با آن همه مجاهدت، ایثار، تلاش و خونهای ریخته شده نمیتوانستند به آرشیو صداها دل ببندند.
اگر قرار بود صدای ذبیحی همچنان پخش شود، معلوم میشد که انقلاب تا چه اندازه تهیدست و فقیر است که نمیتواند یک مناجات جدید پخش کند. بنابراین حتی اگر امکانش نبود که صدا و کار قویای به گوش مردم برسد، یک صدای ضعیف باید پخش میشد.
حسین شمسایی و مرحوم عباس صالحی، دعای سحر را اجرا میکردند که در سالهای بعد، سیدقاسم موسوی قهار هم به جمع آنان اضافه شد. به موازات رادیو، روند دعاخوانی در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دچار تحولاتی شد و برنامههای مناجاتی گسترده شد و چون فراوانیاش زیاد شد، اشکالاتی هم رخ نشان داد. چرا که هر چیز فراوانی قابل کنترل نیست.
آدمهای ضعیف با اشعار و مناجاتهای ضعیف پا به این حوزه گذاشتند. البته در خلال همین مسأله، دعای کمیل، موضوعیت پیدا کرد و امروز در هر مسجد و هیأتی این دعا خوانده میشود. حتی در کنار بقیع این سنت سالانه اجرا میشود که مایه آبرومندی شیعیان است. مقام معظم رهبری هم اشاره کردهاند که باید این دعا در کنار بقیع برگزار شود. این گستردگیها در طول جنگ و بعد از آن ادامه پیدا کرد و مناجاتخوانی با اقبال روبهرو شد.
تفاوتهای مداحی و مناجاتخوانی
در حوزه مداحی، افرادی مثل مرشدقاسم، مرشداسماعیل، حاج محمد علامه و حاج حسن محمدی، شاگردانی را بهصورت چهره به چهره و خصوصی تربیت کردهاند، اما حوزه دعا غیرپیوسته و تقریبا بیمرشد جلو آمده است که اگر کسانی مانند حاج ماشاءالله عابدی، حاج منصور ارضی، حاج رضا بکایی و حاج علی قربانی هم میاندار آن نبودند، معلوم نبود چه اتفاقی در این سالها بر سرش بیاید. البته به اعتقاد بسیاری از مداحان و مناجاتخوانان روزگار ما، این دو مقوله از هم جداییپذیر نیست. البته به کمک هم میآیند، ولی تخصص جداگانهای میخواهد. مناجاتخوان باید همه سعی و همت خودش را در این کار جمع کند و مداح باید سعی و تلاش خودش را در رشته خودش به کار بگیرد.
حاج ماشاالله عابدی، مناجاتخوان مسجدالشهدای تهران
در باب مداحی، قبل از انقلاب این کار به شکل منظم، دقیق و حساب شده قابل مشاهد بود و حتما یک مداح، استاد داشت و در مکتب او فنون مداحی را فرا میگرفت. استاد در حواشی متن، نکاتی را میگفت که مهمتر و موثرتر بود. مثلا حتما با وضو شعر بخوانید یا میخواهید ذکر مصیبت بخوانید، از اشعار پخته قدما انتخاب کنید. یا هر شعری شایسته مجلس امام حسین (ع) نیست. کلمات سخیف و دون شأن اهلبیت علیهمالسلام نباید در شعر باشد. ابتدا باید بسمالله بگویید، بعد رباعی برگرفته از احادیث باید خوانده شود که مدح اولیای خدا باشد. قطعه، غزل یا قصیده در مذمت دنیا و در رسیدن به تعالی و اخلاق نیکوی انسانی، دستگیری از فقرا و ... که پندآموز و حکمتآموز باشد، باید در ادامه خوانده شود که منبر، پیام داشته باشد. بعد از آن باید یک جمله حدیث و روایت بخوانید، بعد توسل به یکی از اهل بیت (ع) پیدا کنید.
این آموزش، ولو سینه به سینه و حتی رخ به رخ در بین دعاخوانان منتقل نمیشود و یک مناجاتخوان با تکیه بر آموزشهای غیرمستقیمی که در طول سالهای گذشته از دعاخوانانی چون مرحوم حقشناس و سیدعلی میرهادی یا زبدگان و زندگان عصر ما دریافت کرده است، به کار مناجاتخوانی اشتغال دارد. این آموزشهای غیرمستقیم، همانی است که از شرکت در جلسات دعاخوانی کسانی چون حاج احمد چینی، حاج حسین شمسایی، حاج منصور ارضی، حاج رضا بکایی و ... دریافت میشود.
امروز مناجاتخوانی رنگ و بوی دیگری پیدا کرده و فراگیرتر شده است و این فراگیری و فراوانی را میشود به عینه در سطح شهرهای بزرگ و کوچک کشور مشاهده کرد. گوشه گوشه شهر، آدمهای با نام و بینام، جمعی را که خلوتی میجویند تا به ذکر خدا و نام آلالله علیهم السلام دلهایشان را صیقل دهند، گرد هم میآورند و در ایام و لیالی مختلف به مناجات مینشینند.
مجالس آدمهای نشاندار البته، پررونقتر است. میشود خرده گرفت که چرا برخی از آنها، فضای مناجات را به سخنان سیاسی آلوده میکنند و حرفهایی میزنند که خریدار چندانی ندارد و فراتر از این، موقعیت مجلس ذکر خدا و اهل بیت علیهمالسلام را با سخنانی در میآمیزند که با حال و اوضاع آن مجلس بیگانه است. میشود خرده گرفت که چرا در مواردی ولو اندک خیمهای را که بهنام ائمه طاهرین سلامالله علیها افراشته شده، بهجایی برای بیان اغراض حقیر و بیمایه بدل میکنند، اما با این همه، باید از فراگیر شدن این محافل استقبال کرد؛ فراگیریای که فضای انقلاب اسلامی باعث و بانی آن بوده است.
صبحدل، مرد فراموشنشدنی دورانها
کسی نمیتواند نام استاد فقید حوزه قرآن، اذان، مناجات و دعا، حسین صبحدل را به فراموشی بسپارد. اگر حافظه فردی و شخصی هریک از ما بلندای قامت این مؤذن بزرگ، قاری بلندمرتبه و مناجاتخوان خوشصدا را از یاد ببرد، صدای او از فراز گلدستههای مساجد شهر و دیار ما، نام او را با این صدای خوش تا ابد زنده و مانا خواهد داشت.
علاوه بر صدا، همانطور که پیشتر گفته شد، تقلا و کوشش جاودانه او در خانهتکانی در رادیو و بازیابی ظرفیت مناجاتخوانی در رسانه ملی بر اهلش پوشیده نیست؛ چرا که استاد صبحدل در انجام کارها بسیار وسواس و دقت داشت و برایش مهم نبود که پشتیبانی میشود یا نه؛ بلکه ارائه کار به بهترین شکل برایش اهمیت داشت.
او انسانی والا و یار سالهای دور حسینیه ارشاد بود که از اولین روزهای پیروزی انقلاب به فعالیت فرهنگی ـ آموزشی و جذب و تشویق هنرمندان و برنامهسازان پرداخت. در بیش از دو دهه یکتنه کاری کرد کارستان که قابل مقایسه با حاصل یک مرکز، موسسه، سازمان و نهاد فرهنگی است. بنابراین اگر او را خادم معارف وحیانی و فرهنگ اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام و سالک هنرمند طریق فضایل علوی بدانیم، اغراق نکردهایم.
استاد صبحدل در مساجد قبا، هدایت و ارک، هم به خواندن دعا و مناجات و هم به تعلیم قرآن مشغول بوده است.
رمضان و سیدقاسم موسوی قهار
رمضان در سالهای اخیر، مجال کوتاه استفاده ما ایرانیان از فیض مناجاتخوانی است، اما آن سحرخوانیها که در سالهای نه چندان دور به گوش خلق میرسید، آیا قابل احیاء است؟ صدا و سیما هم این هنر را با اتکاء به توان فردی تک ستارگان مناجاتخوانی دنبال میکند که از تلاشهای معدود در پیکره عریض و طویل آن، میشود به خوانش دعای سحر با صدای سیدقاسم موسوی قهار اشاره کرد که همهساله از رسانه ملی پخش میشود.
سیدقاسم موسوی قهار، مناجاتخوان رادیو در سالهای پس از انقلاب
غالباً مناجاتهای موسوی قهار را در دستگاههای شور و ماهور میخواند و بهواسطه صدای پرحجم و گیرایش، مخاطب دارد. از دیگر مناجاتخوانهای آشنا به رموز موسیقی ایرانی در دوره معاصر میتوان از سلیم مؤذنزاده اردبیلی نام برد؛ هم او که همانند برادرش زندهیاد رحیم مؤذنزاده، صدایی بسیار گیرا دارد و علاوه بر اذان، گونههای متعددی از مناجاتخوانی به زبانهای فارسی، ترکی و عربی را میخواند. البته صدای او بر خلاف موسوی قهار، کمتر از رسانههای دیداری و شنیداری پخش میشود.
صدای پرزنگ موسوی قهار اما، همه جوره خود را به مخاطب تحمیل میکند و اگر کسی باشد که از این خواننده مذهبی انتظار تحریرهای ریز و طولانی هم داشته باشد، این درخواست را اجابت میکند. این دعاخوان قدیمی ـ که تقریباً تمام ادعیه معروف و زیارات آشنای کتاب ارجمند «مفاتیحالجنان» را خوانده است ـ پا به سن گذاشته و دوری چند ده کیلومتری او از تهران و زندگی در منطقهای در حوالی پایتخت، شاید او را از مجالس اصلی و پرطرفدار این شهر دور کند.
حاج منصور ارضی و مسجد ارک
حاج منصور ارضی، صدای موسوی قهار را ندارد، اما او در زمره کسانی است که اولین بار دعا را به سنگرهای نبرد علیه دشمن بعثی بردهاند. بنابراین ریشه دعاخوانی او به حدود سه دهه قبل برمیگردد که رزمندگان اسلام نیاز به تقویت روحیه در رزم داشتند.
حاج منصور ارضی که هزاران نفر مناجات او را در شبهای ماه مبارک رمضان در مسجد ارگ تهران میشنوند
حاج منصور که خود از خانواده ذاکران ائمه طاهرین سلامالله علیها برخاسته است، هزاران نفر از مردم تهران در تمام شبهای ماه مبارک رمضان، پای دعا، راز و نیاز و مناجات و نیایش او در مسجد ارک مینشینند. این مسجد، حتی در نخستین دهه از ماه صیام، شرمسار جمعیتی بوده است که از شرق و غرب و شمال و جنوب تهران و حتی از شهرستانهای نزدیک پایتخت به مرکز شهر سرازیر شدهاند.
کسانی که پای ثابت دعا و مناجات حاج منصور ارضی بودهاند، مجلس او را با هیچ جای دیگر عوض نمیکنند؛ گویی صدای سوزناک و دلانگیز حاجی، طعمی دارد که در هیچ حنجرهای جستوجو نمیشود!
حاج منصور، برنامههای گوناگون دیگری هم دارد که یکی دیگر از آنها به صورت هفتگی، سهشنبهها در حسینیه صنف لباسفروشان تهران برگزار میشود. حاجی در آن برنامه البته به مداحی میپردازد، اما مسجد ارک، مخصوص مناجاتها و نیایشهای اوست.
مرحوم استاد سیدعلی آقای میرهادی، مناجاتخوان و استاد حاج منصور ارضی
سالها قبل از انقلاب، سیدعلی میرهادی (استاد حاج منصور ارضی)، حاج حسن ارضی، حاج ولیالله کرمی و افراد دیگری در شبستانهای حرم حضرت عبدالعظیم (ع) مناجات میخواندند. در یکی از حجرههای صحن، سالها برنامه مناجاتخوانی مرحوم حاج محمد عطاردی برگزار میشد. در باغ طوطی، حاج حسن ارضی میخواند و در مجموع، شبهای جمعه از هر حجره، صدایی برمیخاست. بعضیها جمعیت داشت و مردم از چهار سوی تهران میآمدند و بعضی، جمعیت کم و انتخابشدهای داشت.
در آن سالها استفاده عمومی مردم از مناجات رادیو بود که مداحی به نام سیدجواد ذبیحی در آن، تمام ماه رمضان، میدانداری میکرد و البته مرحوم علی بهاری هم در اجرای مناجات، فعالیت داشت.
از همان قدیم، مردم بهخصوص جوانان، با علاقه زیاد فقط برای شنیدن مناجات به مجالس محدود شهر میآمدند، اما با پیروزی انقلاب، این برنامهها گستردهتر شد و اگر قبلا افراد در حجره یا منازل خود، دعا میخواندند، این برنامهها را توسعه دادند و جمع بیشتری را پذیرفتند.
قاسمبنالحسنیها از جنوب شهر معرفی شدند
عدهای از جوانان جنوب شهر تهران اما از سال 1345 برنامه قرائت دعای کمیل داشتند که در خیابان 17 شهریور جنوبی فعلی (شهباز جنوبی) برگزار میشد. مجلس دعاخوانی آنان با عنوان هیأت حضرت قاسم بن الحسن علیهالسلام در آن زمان، پرچم نداشت. بلکه در خانهای که هیأت در آنجا برگزار میشد را باز میگذاشتند و همه میدانستند که دعای کمیل در این خانه خوانده میشود. حتی کسانی بودند که از اصفهان و همدان در یک ساعت خاص، خودشان را به این هیأت میرساندند و میدانستند که برنامه مناجات شبانه در هیأت حضرت قاسم علیهالسلام برگزار میشود. این برنامه ثابت و بدون تعطیلی برگزار میشد و نوجوانان و جوانان این هیأت، همپای زمان بزرگ میشدند تا اینکه انقلاب اسلامی در سال 57 به پیروزی رسید.
حسین شمسایی، مداح، مناجاتخوان و پایهگذار حسینیه قاسمبنالحسن (ع) تهران
با پیروزی انقلاب و رهبری امام خمینی رحمهالله علیه که خودش اهل مناجات، شبزندهداری و دعا بود، مردم به اجرای مراسم قرائت دعای کمیل گسترده تشویق شدند. همان جوانان هیأت حضرت قاسم بن الحسن علیهالسلام با محوریت مداح و مناجاتخوانی به نام حسین شمسایی، خواندن دعای کمیل را اوایل انقلاب از دانشگاه تهران شروع کردند و بهجز او، حجتالاسلام رستگاری و چند نفر دیگر این دعا را شبهای جمعه میخواندند.
با شروع جنگ، دامنه مناجات به تمام سنگرها کشیده شد و هر گردان و لشکری، برنامههای مناجاتخوانی و توسل برگزار کرد. افرادی مانند صادق آهنگران مناجات را به داخل سنگرها بردند. راز و نیاز رزمندگان اسلام در شبهای عملیات باعث شد که مناجات، توسعه بیشتری پیدا کند.
این در حالی بود که اشعار مناجاتی قبل از انقلاب بیشتر از نظامی گنجوی، سعدی، مولانا و ... بود و بعد از انقلاب، شعرا به سمت مناجات رو آوردند و اشعار مناجاتی بسیاری گفتند. طوری که با حضور شعرای آیینی دست خوانندگان مناجات باز شد که میشود به نامهایی چون مرحوم بهجتی اردکانی، امام جمعه مرحوم اردکان متخلص به «شفق» اشاره کرد.
خانهتکانی در رادیو و ماجرای ربنای شجریان
اما رادیو، یکی از نقاطی بود که بیشترین مناجات و دعا را مورد استفاده قرار میداد و پس از انقلاب، باید یک خانهتکانی اساسی در آن بهوجود میآمد؛ چرا که شنیدن صدای مناجاتخوان مورد علاقه دربار پهلوی از رادیوی جمهوری اسلامی، دهنکجی به آرمانهای این انقلاب بود.
مرحوم حسین صبحدل، مؤذن نامدار و مناجاتخوان
خانهتکانی و تغییر و تحول در رادیو با حضور مرحوم حسین صبحدل و مرحوم عباس صالحی، مصطفی صدرزاده، محمدکاظم نیکنام و ... انجام شد. آنها مناجاتخوانان توانایی در حسینیه ارشاد و پایگاههای مذهبی ـ فرهنگی دیگر بودند. با شروع کار این افراد در رادیو، بخش قرآن، مناجات و دعا و شعر تأسیس شد و صبحدل تمام وقت خود را برای راهاندازی این بخش گذاشت؛ در حالی که حسین شمسایی و چند تن دیگر در کنار او به شکلگیری هسته مرکزی مناجات و دعا کمک میکردند.
صبحدل زحمات زیادی کشید و برنامههای مناجاتی در اولین رمضان بعد از انقلاب باید روی آنتن میرفت. برای انقلاب بد بود که دوباره ربنای سیدجواد ذبیحی از رادیو پخش شود. انقلاب افراد زیادی داشت و هسته مرکزی مناجاتخوانان رادیو، حدود 10 روز فرصت داشت که از خوانندههای بیشمار تست و امتحان بگیرد و صداها را آزمایش کند. در همین زمان بود که شجریان به کمک آنها آمد و امتحان صداها را او گرفت. منتها این آزمونها هیچ نتیجهای در برنداشت و در آستانه رمضان اولین سال بعد از پیروزی انقلاب، معلوم شد که هیچ صدایی قابلیت پخش از رادیو و تلویزیون ندارد.
از شجریان خواسته شد که «ربنا» را خودش بخواند، اما او گفت که آمادگی ندارد و بعید است اثر مناسبی از کار در بیاید. بارها ربنا را خواند و به موازات آن، افراد خوشخوانی آمدند و ربنا را اجرا کردند، اما آن چیزی که قابل پخش باشد، پیدا نشد. ناچار همان ربنای اول شجریان روی آنتن رادیو رفت و همین شد که تا چند سال قبل از شبکههای مختلف رادیو و تلویزیون پخش میشد.
مرحوم سیدجواد ذبیحی، مناجاتخوان رادیو در سالهای قبل از انقلاب
تا آن زمان، ذبیحی همهکاره برنامههای مناجاتخوانی بود و از «ب» بسمالله تا «ت» تمت سحرهای ماه مبارک رمضان را یک تنه اجرا میکرد، بنابراین کسی زیر بار نمیرفت که موذن دوران خفقان، مداح سلطنت و دعاگوی شاه ملعون بتواند جایی در رادیو داشته باشد. او کسی بود که در فواصل برنامه، تمام خاندان سلطنت را دعا میکرد و صدای اعتراض مردم را نمیشنید. طبیعی بود که گردانندگان رادیو، به ویژه مرحوم صبحدل با آن همه مجاهدت، ایثار، تلاش و خونهای ریخته شده نمیتوانستند به آرشیو صداها دل ببندند.
اگر قرار بود صدای ذبیحی همچنان پخش شود، معلوم میشد که انقلاب تا چه اندازه تهیدست و فقیر است که نمیتواند یک مناجات جدید پخش کند. بنابراین حتی اگر امکانش نبود که صدا و کار قویای به گوش مردم برسد، یک صدای ضعیف باید پخش میشد.
حسین شمسایی و مرحوم عباس صالحی، دعای سحر را اجرا میکردند که در سالهای بعد، سیدقاسم موسوی قهار هم به جمع آنان اضافه شد. به موازات رادیو، روند دعاخوانی در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دچار تحولاتی شد و برنامههای مناجاتی گسترده شد و چون فراوانیاش زیاد شد، اشکالاتی هم رخ نشان داد. چرا که هر چیز فراوانی قابل کنترل نیست.
آدمهای ضعیف با اشعار و مناجاتهای ضعیف پا به این حوزه گذاشتند. البته در خلال همین مسأله، دعای کمیل، موضوعیت پیدا کرد و امروز در هر مسجد و هیأتی این دعا خوانده میشود. حتی در کنار بقیع این سنت سالانه اجرا میشود که مایه آبرومندی شیعیان است. مقام معظم رهبری هم اشاره کردهاند که باید این دعا در کنار بقیع برگزار شود. این گستردگیها در طول جنگ و بعد از آن ادامه پیدا کرد و مناجاتخوانی با اقبال روبهرو شد.
تفاوتهای مداحی و مناجاتخوانی
در حوزه مداحی، افرادی مثل مرشدقاسم، مرشداسماعیل، حاج محمد علامه و حاج حسن محمدی، شاگردانی را بهصورت چهره به چهره و خصوصی تربیت کردهاند، اما حوزه دعا غیرپیوسته و تقریبا بیمرشد جلو آمده است که اگر کسانی مانند حاج ماشاءالله عابدی، حاج منصور ارضی، حاج رضا بکایی و حاج علی قربانی هم میاندار آن نبودند، معلوم نبود چه اتفاقی در این سالها بر سرش بیاید. البته به اعتقاد بسیاری از مداحان و مناجاتخوانان روزگار ما، این دو مقوله از هم جداییپذیر نیست. البته به کمک هم میآیند، ولی تخصص جداگانهای میخواهد. مناجاتخوان باید همه سعی و همت خودش را در این کار جمع کند و مداح باید سعی و تلاش خودش را در رشته خودش به کار بگیرد.
حاج ماشاالله عابدی، مناجاتخوان مسجدالشهدای تهران
در باب مداحی، قبل از انقلاب این کار به شکل منظم، دقیق و حساب شده قابل مشاهد بود و حتما یک مداح، استاد داشت و در مکتب او فنون مداحی را فرا میگرفت. استاد در حواشی متن، نکاتی را میگفت که مهمتر و موثرتر بود. مثلا حتما با وضو شعر بخوانید یا میخواهید ذکر مصیبت بخوانید، از اشعار پخته قدما انتخاب کنید. یا هر شعری شایسته مجلس امام حسین (ع) نیست. کلمات سخیف و دون شأن اهلبیت علیهمالسلام نباید در شعر باشد. ابتدا باید بسمالله بگویید، بعد رباعی برگرفته از احادیث باید خوانده شود که مدح اولیای خدا باشد. قطعه، غزل یا قصیده در مذمت دنیا و در رسیدن به تعالی و اخلاق نیکوی انسانی، دستگیری از فقرا و ... که پندآموز و حکمتآموز باشد، باید در ادامه خوانده شود که منبر، پیام داشته باشد. بعد از آن باید یک جمله حدیث و روایت بخوانید، بعد توسل به یکی از اهل بیت (ع) پیدا کنید.
این آموزش، ولو سینه به سینه و حتی رخ به رخ در بین دعاخوانان منتقل نمیشود و یک مناجاتخوان با تکیه بر آموزشهای غیرمستقیمی که در طول سالهای گذشته از دعاخوانانی چون مرحوم حقشناس و سیدعلی میرهادی یا زبدگان و زندگان عصر ما دریافت کرده است، به کار مناجاتخوانی اشتغال دارد. این آموزشهای غیرمستقیم، همانی است که از شرکت در جلسات دعاخوانی کسانی چون حاج احمد چینی، حاج حسین شمسایی، حاج منصور ارضی، حاج رضا بکایی و ... دریافت میشود.
امروز مناجاتخوانی رنگ و بوی دیگری پیدا کرده و فراگیرتر شده است و این فراگیری و فراوانی را میشود به عینه در سطح شهرهای بزرگ و کوچک کشور مشاهده کرد. گوشه گوشه شهر، آدمهای با نام و بینام، جمعی را که خلوتی میجویند تا به ذکر خدا و نام آلالله علیهم السلام دلهایشان را صیقل دهند، گرد هم میآورند و در ایام و لیالی مختلف به مناجات مینشینند.
مجالس آدمهای نشاندار البته، پررونقتر است. میشود خرده گرفت که چرا برخی از آنها، فضای مناجات را به سخنان سیاسی آلوده میکنند و حرفهایی میزنند که خریدار چندانی ندارد و فراتر از این، موقعیت مجلس ذکر خدا و اهل بیت علیهمالسلام را با سخنانی در میآمیزند که با حال و اوضاع آن مجلس بیگانه است. میشود خرده گرفت که چرا در مواردی ولو اندک خیمهای را که بهنام ائمه طاهرین سلامالله علیها افراشته شده، بهجایی برای بیان اغراض حقیر و بیمایه بدل میکنند، اما با این همه، باید از فراگیر شدن این محافل استقبال کرد؛ فراگیریای که فضای انقلاب اسلامی باعث و بانی آن بوده است.
صبحدل، مرد فراموشنشدنی دورانها
کسی نمیتواند نام استاد فقید حوزه قرآن، اذان، مناجات و دعا، حسین صبحدل را به فراموشی بسپارد. اگر حافظه فردی و شخصی هریک از ما بلندای قامت این مؤذن بزرگ، قاری بلندمرتبه و مناجاتخوان خوشصدا را از یاد ببرد، صدای او از فراز گلدستههای مساجد شهر و دیار ما، نام او را با این صدای خوش تا ابد زنده و مانا خواهد داشت.
علاوه بر صدا، همانطور که پیشتر گفته شد، تقلا و کوشش جاودانه او در خانهتکانی در رادیو و بازیابی ظرفیت مناجاتخوانی در رسانه ملی بر اهلش پوشیده نیست؛ چرا که استاد صبحدل در انجام کارها بسیار وسواس و دقت داشت و برایش مهم نبود که پشتیبانی میشود یا نه؛ بلکه ارائه کار به بهترین شکل برایش اهمیت داشت.
او انسانی والا و یار سالهای دور حسینیه ارشاد بود که از اولین روزهای پیروزی انقلاب به فعالیت فرهنگی ـ آموزشی و جذب و تشویق هنرمندان و برنامهسازان پرداخت. در بیش از دو دهه یکتنه کاری کرد کارستان که قابل مقایسه با حاصل یک مرکز، موسسه، سازمان و نهاد فرهنگی است. بنابراین اگر او را خادم معارف وحیانی و فرهنگ اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام و سالک هنرمند طریق فضایل علوی بدانیم، اغراق نکردهایم.
استاد صبحدل در مساجد قبا، هدایت و ارک، هم به خواندن دعا و مناجات و هم به تعلیم قرآن مشغول بوده است.
رمضان و سیدقاسم موسوی قهار
رمضان در سالهای اخیر، مجال کوتاه استفاده ما ایرانیان از فیض مناجاتخوانی است، اما آن سحرخوانیها که در سالهای نه چندان دور به گوش خلق میرسید، آیا قابل احیاء است؟ صدا و سیما هم این هنر را با اتکاء به توان فردی تک ستارگان مناجاتخوانی دنبال میکند که از تلاشهای معدود در پیکره عریض و طویل آن، میشود به خوانش دعای سحر با صدای سیدقاسم موسوی قهار اشاره کرد که همهساله از رسانه ملی پخش میشود.
سیدقاسم موسوی قهار، مناجاتخوان رادیو در سالهای پس از انقلاب
غالباً مناجاتهای موسوی قهار را در دستگاههای شور و ماهور میخواند و بهواسطه صدای پرحجم و گیرایش، مخاطب دارد. از دیگر مناجاتخوانهای آشنا به رموز موسیقی ایرانی در دوره معاصر میتوان از سلیم مؤذنزاده اردبیلی نام برد؛ هم او که همانند برادرش زندهیاد رحیم مؤذنزاده، صدایی بسیار گیرا دارد و علاوه بر اذان، گونههای متعددی از مناجاتخوانی به زبانهای فارسی، ترکی و عربی را میخواند. البته صدای او بر خلاف موسوی قهار، کمتر از رسانههای دیداری و شنیداری پخش میشود.
صدای پرزنگ موسوی قهار اما، همه جوره خود را به مخاطب تحمیل میکند و اگر کسی باشد که از این خواننده مذهبی انتظار تحریرهای ریز و طولانی هم داشته باشد، این درخواست را اجابت میکند. این دعاخوان قدیمی ـ که تقریباً تمام ادعیه معروف و زیارات آشنای کتاب ارجمند «مفاتیحالجنان» را خوانده است ـ پا به سن گذاشته و دوری چند ده کیلومتری او از تهران و زندگی در منطقهای در حوالی پایتخت، شاید او را از مجالس اصلی و پرطرفدار این شهر دور کند.
حاج منصور ارضی و مسجد ارک
حاج منصور ارضی، صدای موسوی قهار را ندارد، اما او در زمره کسانی است که اولین بار دعا را به سنگرهای نبرد علیه دشمن بعثی بردهاند. بنابراین ریشه دعاخوانی او به حدود سه دهه قبل برمیگردد که رزمندگان اسلام نیاز به تقویت روحیه در رزم داشتند.
حاج منصور ارضی که هزاران نفر مناجات او را در شبهای ماه مبارک رمضان در مسجد ارگ تهران میشنوند
حاج منصور که خود از خانواده ذاکران ائمه طاهرین سلامالله علیها برخاسته است، هزاران نفر از مردم تهران در تمام شبهای ماه مبارک رمضان، پای دعا، راز و نیاز و مناجات و نیایش او در مسجد ارک مینشینند. این مسجد، حتی در نخستین دهه از ماه صیام، شرمسار جمعیتی بوده است که از شرق و غرب و شمال و جنوب تهران و حتی از شهرستانهای نزدیک پایتخت به مرکز شهر سرازیر شدهاند.
کسانی که پای ثابت دعا و مناجات حاج منصور ارضی بودهاند، مجلس او را با هیچ جای دیگر عوض نمیکنند؛ گویی صدای سوزناک و دلانگیز حاجی، طعمی دارد که در هیچ حنجرهای جستوجو نمیشود!
حاج منصور، برنامههای گوناگون دیگری هم دارد که یکی دیگر از آنها به صورت هفتگی، سهشنبهها در حسینیه صنف لباسفروشان تهران برگزار میشود. حاجی در آن برنامه البته به مداحی میپردازد، اما مسجد ارک، مخصوص مناجاتها و نیایشهای اوست.
مرجع : فارس