کد مطلب : ۳۳۷۷۷
گامهای شیخ عباس قمی در تحریف شناسی تاریخ عاشورا
شیخ عباس قمی معروف به محدث قمی از محدثان شیعی پرکار قرن چهاردهم هجری است که در سال ۱۲۹۴ ق. در شهر قم متولد شد. وی دوران کودکی و نوجوانی را در زادگاهش شهر قم گذراند (تاریخ قم، ناصرالشریعه، ص ۲۷۴) و دروس مقدماتی را نزد استادانی بزرگ فرا گرفت و در سال ۱۳۱۶ ق. به دنبال فراگیری دانش عازم نجف اشرف گردید. (علمای معاصرین، ص ۱۸۱، تاریخ قم، ص ۲۷۴)
شیخ عباس قمی از همان ابتدای ورود به نجف اشرف شیفته عالم آگاه، محدث و محقق بزرگ، حاج میرزا حسین نوری (متوفای ۱۳۲۰ ق.) گشت و در درس او شرکت جست. (علمای معاصرین، ص ۱۸۱). طولی نکشید که به کمک حافظه قوی و تلاش پیگیر به مقام و منزلت والایی در نزد استاد خود دست یافت. تا آنجا که در همان ایام استنساج کتاب با ارزش استادش، مستدرک الوسائل را در اختیار گرفت و به خوبی از عهده این کار بزرگ برآمد.
شیخ عباس قمی، در سال ۱۳۲۲ ق. به قم بازگشت و مشغول تألیف و تدریس و وعظ و ارشاد مردم شد و تا سال ۱۳۲۹ ق. در این شهر مذهبی اقامت داشت. در این ایام عازم بیت الله الحرام شد و پس از مراجعت از زیارت خانه خدا همچنان در قم سکونت داشت. در سال ۱۳۳۲ ق. بنا به عللی و مخصوصا به موجب تنگدستی به مشهد مقدس مهاجرت کرد و در آنجا سکونت گزید (نقباء البشر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۳، ص ۹۹۹). در سال ۱۳۴۰ ه. ق (۱۳۰۰ ه. ش) یعنی یک سال پس از تصرف تهران توسط رضا خان پهلوی، مرحوم شیخ عباس قمی به دعوت آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی – که به خواهش علمای عصر خویش برای تجدید مرکزیت حوزه علمیه قم، در این شهر ماندگار شده بود – برای تدریس به حوزه علمیه کهن قم فراخوانده شد.
محدث قمی بقیه عمر خود را صرف نگارش آثار متعددی در علوم مختلف، تاریخ، رجال، تراجم، علوم قرآن، اخلاق، عقاید و علم حدیث و ... کرد و سرانجام پس از عمری تلاش و خدمت به جامعه اسلامی و تحمل سختیها و مرارات زمان، در شب سهشنبه بیست و دوم ذیحجه سال ۱۳۵۹ ق. بدرود حیات گفت. همان گونه که اشاره شد، از محدث قمی در شاخههای مختلف علوم انسانی آثاری بر جای مانده است که در میان حجم انبوه این آثار، برخی از آنها نقش بسیار مهم در تحریفزدایی بخصوص تحریفزدایی از انحرافات مرتبط با تاریخ عاشورا دارد که در ادامه مورد بحث و بررسی قرار میدهیم.
شیخ عباس قمی و تحریف زدایی از تاریخ عاشورا:
نگاهی به تاریخ باشکوه اسلام نشان میدهد که وقایع بسیاری در تاریخ اسلام رخ داده است که در بسیاری از مواقع از سوی افرادی خواسته و یا ناخواسته مورد تحریف قرار گرفته است. در این میان عدهای نیز در جهت تمیز دادن سره از ناسره تلاشهای بسیاری را از خود نشان دادهاند. در این میان، شیخ عباس قمی سهم عمدهای در پاکسازی تحریفات تاریخ عاشورا دارد. البته نمیتوان و نباید هم منکر تلاشهای کسان قبل از او شد؛ چرا که وی در این مسیر اولین نفر نبوده بلکه شایسته است از استاد وی محدث نوری صاحب اثر «لولو و مرجان در شرط پله اول و دم منبر روضه خان» نیز به نیکویی یاد کرد. کسی که در شکلگیری استعداد و نبوغ محدث قمی نقش ممتازی دارد.
شیخ عباس قمی در راستای رسیدن به این هدف، راه طولانی در پیش داشت. راهی که از «نفس المهموم تا منتهی الامال» در پیش بود. بازشناسایی سیر و سلوک وی در این مسیر نشان میدهد که چگونه وی توانسته حجم انبوهی از انحرافات و تحریفهای وارده را شناسایی و با نگاه ریزبین مورد نقد و جرح و تعدیل قرار دهد.
نگاهی کلی به آثار وی نشان میدهد که آثار او در سه حوزه: «عاشوراپژوهی دعاپژوهی و زیارت نامه شناسی» است که چهار اثر مهم؛ «نفس المهموم، نفثه المصدور، مفاتیح الجنان و منتهی الامال» بر اساس موضوع مورد بحث، بررسی میگردد تا نقش شیخ عباس قمی در این آثار در تحریف زدایی تاریخ عاشورا مشخص گردد.
گام اول؛ نفس المهموم:
اگر چه این اثر نسبت به آثار دیگران مستحکم است ولی در مقایسه با گامهای بعدی خود شیخ عباس، اتقان کمتری دارد. دلیلش هم این است که در نفس المهموم از برخی کتابهای کم اعتبار نیز روایت کرده است. این علت اگر چه در گام دوم یعنی «نفثه المصدور» نیز دیده میشود اما به اختصار است؛ اما در دو گام بعدی یعنی آثار « مفاتیح الجنان و منتهی الامال» این برداشتها کامل از بین میرود و در عوض کلمه به کلمه به کتاب استادش محدث نوری به دقت عنایت داشته تا آنجا که سعی کرده است حتی خبری را که استادش در صحت آن تردید کرده، نقل نکند.
در دو کتاب اخیر حتی به استنادهای استاد خود اطمینان نکرده بلکه هر جا احساس کرده روایتها با عقل و استدلال و شواهد نمیخواند، دست به تحریف زدایی زده و یا به مردود بودن و دور از حقیقت بودن اخباری که نقل میکنند تصریح کرده است.
گام دوم؛ نفثه المصدور:
شیخ که آن را در تکمیل نفس المهموم نوشته، خاتمهای دارد که در آن از اهل منبر و روضهخوانان میخواهد که بیست چیز را رعایت کنند تا بتوانند از کسانی باشند که شعائر الهی را بزرگ میدارند و برای هدایت مردم توفیق مییابند. در مجال حاضر به مواردی از آن توصیهها اشاره میشود؛
۱. گناهان را در چشم مردم کوچک نسازند.
۲. هنگام روضهخوانی و تلاوت قران، مرتکب تفسیر به رأی نشوند.
۳. به بهانه ستایش امامان از مقام پیامبران نکاهند و حریم پیامآوران خدا را نگاه دارند.
۴. روضههای ذلت آمیز و حقارتبار نخوانند (نفثه المصدور به ضمیمه نفس المهموم، ص ۶۸۱-۶۹۲ که از ۲۰ توصیه چند مورد را ذکر کردیم)
گام سوم؛ مفاتیح الجنان:
در کتاب مفاتیح الجنان نیز تحقیقهای جسته و گریختهای دیده میشود. جالب توجه آنکه بدانیم پیشتر کتابی با عنوان «مفتاح الجنان» در باب دعا و زیارت منتشر شده بود که آکنده از اخبار و دعاهای نامعتبر و غیر مستند بود و با این همه میان مردم بسیار معروف و مشهور شده بود تا اینکه محدث نوری در کتاب لولو و مرجان، آن کتاب و مؤلفش را با صدای بلند رسوا ساخت.
شیخ عباس قمی کتاب مفاتیح الجنان را تألیف کرد تا آن کتاب مفتاح الجنان را که استادش از تحریفات و اخبار دروغ و غیر مستند و غیر واقعی آن نالیده بود از سکه بیندازد و کار مستندی را جایگزین آن سازد. حال بگذریم از اینکه مفاتیح نیز از گزند تحریفگران در امان نمانده و از همان زمان زنده بودن مؤلف تاکنون، هر کس از راه رسیده به اول و آخر آن تا توانسته افزوده و حتی در متن آن دست برده است. امری که شیخ عباسی قمی نیز به صراحت بدان اشاره کرده است.
تحریفگران برای این امر، شگردی به کار بردهاند که کسی را یارای نقد و انتقاد نباشد به این ترتیب که در اول و آخر مفاتیح، چندین سوره شریف از قرآن مجید را نیز آوردهاند تا پیشاپیش زهر چشمی از معترضان و منتقدان گرفته باشند. محدث قمی در این اثر نیز در چندین جا به برخی از تحریفات عاشورا پرداخته است:
۱. احادیثی که در فضیلت عاشوراست همه جعلی است و به دروغ به حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم نسبت دادهاند (مفاتیح الجنان، ۱۳۸۳، ص ۵۳۳، ذیل اعمال عاشورا).
۲. روز اربعین به قول شیخ مفید و شیخ طوسی، روز بازگشت خانواده امام حسین علیهالسلام از شام به مدینه است (ص ۵۴۰، ذیل اعمال ماه صفر).
۳. فقرات افزوده شده بر زیارت وارث (همان، ص ۷۷۱).
۴. جعل دعایی مرسوم به دعای حبی (همان، ص ۷۷۳).
شیخ عباس قمی بعد از جرح و تعدیل و استفاده از نقلهای استادش به تفصیل از ادعیه و زیارات ساختگی و نیز دخل و تصرف دیگران در کتابهایش سخن گفته و به شدت مینالد:
«کار به جایی رسیده که دعاها موافق سلیقهها تلفیق شده و زیارتها و مفجعهها و صلواتها اختراع گشته و مجموعههای بسیار از دعاهای ساختگی و قلابی چاپ شده و بچه مفتاحها متولد گشته و کم کم سرایت کرده به سایر کتب رسیده و شایع و رواج یافته است» (همان، ص ۷۷۴) این تحریفات به تفصیل در ترجمه انصاریان از این اثر بیان شده است.
گام چهارم؛ منتهی الامال:
در این اثر که شاهکار قمی است، حجم انبوهی از تحریفات تاریخ عاشورا مورد بررسی قرار گرفته است که به چند مورد اشاره میکنیم؛
۱. پس از نقل ماجرای پسران مسلمبنعقیل هم در نفس المهموم (۱۶۲) و هم در منتهی الامال مینویسد: شهادت این دو طفل با این کیفیت و تفصیل نزد من مستبعد است (منتهی الامال، ص ۲۳۳).
۲. در مورد نافع به هلالبننافع مینویسد: مکشوف باد که در بعض کتب، به جای این بزرگوار، هلالبننافع، ذکر شده و مظنونم آن است که نافع از اول اسم، سقط شده و سببش تکرار نافع بوده است (ص ۲۶۵).
۳. آیا والده آن جناب (علی اکبر) در کربلا بوده یا نبوده، ظاهر آن است که نبوده و در کتب معتبره نیافتم در این باب چیزی (ص ۲۷۲)
۴. قصه دامادی جناب قاسم صحت ندارد... (ص ۲۷۵).
۵. ذکر محامل و هودج در غیر خبر مسلم جصاص نیست و این خبر را گر چه علامه مجلسی نقل فرموده و لکن مأخذ نقل آن منتخب طریحی و کتاب نور العین است که حال هر دو کتاب بر اهل فن حدیث، مخفی نیست؛ و نسبت شکستن سر به جناب زینب سلام الله علیها و اشعار معروف (یا هلا لا لما استتم کمالا) نیز بعید است از آن مخدره که عقیله هاشمیین و عالمه غیر معلمه و رضیعه ثدی نبوت و صاحب مقام رضا و تسلیم است (ص ۲۹۶).
شیخ عباس قمی از همان ابتدای ورود به نجف اشرف شیفته عالم آگاه، محدث و محقق بزرگ، حاج میرزا حسین نوری (متوفای ۱۳۲۰ ق.) گشت و در درس او شرکت جست. (علمای معاصرین، ص ۱۸۱). طولی نکشید که به کمک حافظه قوی و تلاش پیگیر به مقام و منزلت والایی در نزد استاد خود دست یافت. تا آنجا که در همان ایام استنساج کتاب با ارزش استادش، مستدرک الوسائل را در اختیار گرفت و به خوبی از عهده این کار بزرگ برآمد.
شیخ عباس قمی، در سال ۱۳۲۲ ق. به قم بازگشت و مشغول تألیف و تدریس و وعظ و ارشاد مردم شد و تا سال ۱۳۲۹ ق. در این شهر مذهبی اقامت داشت. در این ایام عازم بیت الله الحرام شد و پس از مراجعت از زیارت خانه خدا همچنان در قم سکونت داشت. در سال ۱۳۳۲ ق. بنا به عللی و مخصوصا به موجب تنگدستی به مشهد مقدس مهاجرت کرد و در آنجا سکونت گزید (نقباء البشر، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۳، ص ۹۹۹). در سال ۱۳۴۰ ه. ق (۱۳۰۰ ه. ش) یعنی یک سال پس از تصرف تهران توسط رضا خان پهلوی، مرحوم شیخ عباس قمی به دعوت آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی – که به خواهش علمای عصر خویش برای تجدید مرکزیت حوزه علمیه قم، در این شهر ماندگار شده بود – برای تدریس به حوزه علمیه کهن قم فراخوانده شد.
محدث قمی بقیه عمر خود را صرف نگارش آثار متعددی در علوم مختلف، تاریخ، رجال، تراجم، علوم قرآن، اخلاق، عقاید و علم حدیث و ... کرد و سرانجام پس از عمری تلاش و خدمت به جامعه اسلامی و تحمل سختیها و مرارات زمان، در شب سهشنبه بیست و دوم ذیحجه سال ۱۳۵۹ ق. بدرود حیات گفت. همان گونه که اشاره شد، از محدث قمی در شاخههای مختلف علوم انسانی آثاری بر جای مانده است که در میان حجم انبوه این آثار، برخی از آنها نقش بسیار مهم در تحریفزدایی بخصوص تحریفزدایی از انحرافات مرتبط با تاریخ عاشورا دارد که در ادامه مورد بحث و بررسی قرار میدهیم.
شیخ عباس قمی و تحریف زدایی از تاریخ عاشورا:
نگاهی به تاریخ باشکوه اسلام نشان میدهد که وقایع بسیاری در تاریخ اسلام رخ داده است که در بسیاری از مواقع از سوی افرادی خواسته و یا ناخواسته مورد تحریف قرار گرفته است. در این میان عدهای نیز در جهت تمیز دادن سره از ناسره تلاشهای بسیاری را از خود نشان دادهاند. در این میان، شیخ عباس قمی سهم عمدهای در پاکسازی تحریفات تاریخ عاشورا دارد. البته نمیتوان و نباید هم منکر تلاشهای کسان قبل از او شد؛ چرا که وی در این مسیر اولین نفر نبوده بلکه شایسته است از استاد وی محدث نوری صاحب اثر «لولو و مرجان در شرط پله اول و دم منبر روضه خان» نیز به نیکویی یاد کرد. کسی که در شکلگیری استعداد و نبوغ محدث قمی نقش ممتازی دارد.
شیخ عباس قمی در راستای رسیدن به این هدف، راه طولانی در پیش داشت. راهی که از «نفس المهموم تا منتهی الامال» در پیش بود. بازشناسایی سیر و سلوک وی در این مسیر نشان میدهد که چگونه وی توانسته حجم انبوهی از انحرافات و تحریفهای وارده را شناسایی و با نگاه ریزبین مورد نقد و جرح و تعدیل قرار دهد.
نگاهی کلی به آثار وی نشان میدهد که آثار او در سه حوزه: «عاشوراپژوهی دعاپژوهی و زیارت نامه شناسی» است که چهار اثر مهم؛ «نفس المهموم، نفثه المصدور، مفاتیح الجنان و منتهی الامال» بر اساس موضوع مورد بحث، بررسی میگردد تا نقش شیخ عباس قمی در این آثار در تحریف زدایی تاریخ عاشورا مشخص گردد.
گام اول؛ نفس المهموم:
اگر چه این اثر نسبت به آثار دیگران مستحکم است ولی در مقایسه با گامهای بعدی خود شیخ عباس، اتقان کمتری دارد. دلیلش هم این است که در نفس المهموم از برخی کتابهای کم اعتبار نیز روایت کرده است. این علت اگر چه در گام دوم یعنی «نفثه المصدور» نیز دیده میشود اما به اختصار است؛ اما در دو گام بعدی یعنی آثار « مفاتیح الجنان و منتهی الامال» این برداشتها کامل از بین میرود و در عوض کلمه به کلمه به کتاب استادش محدث نوری به دقت عنایت داشته تا آنجا که سعی کرده است حتی خبری را که استادش در صحت آن تردید کرده، نقل نکند.
در دو کتاب اخیر حتی به استنادهای استاد خود اطمینان نکرده بلکه هر جا احساس کرده روایتها با عقل و استدلال و شواهد نمیخواند، دست به تحریف زدایی زده و یا به مردود بودن و دور از حقیقت بودن اخباری که نقل میکنند تصریح کرده است.
گام دوم؛ نفثه المصدور:
شیخ که آن را در تکمیل نفس المهموم نوشته، خاتمهای دارد که در آن از اهل منبر و روضهخوانان میخواهد که بیست چیز را رعایت کنند تا بتوانند از کسانی باشند که شعائر الهی را بزرگ میدارند و برای هدایت مردم توفیق مییابند. در مجال حاضر به مواردی از آن توصیهها اشاره میشود؛
۱. گناهان را در چشم مردم کوچک نسازند.
۲. هنگام روضهخوانی و تلاوت قران، مرتکب تفسیر به رأی نشوند.
۳. به بهانه ستایش امامان از مقام پیامبران نکاهند و حریم پیامآوران خدا را نگاه دارند.
۴. روضههای ذلت آمیز و حقارتبار نخوانند (نفثه المصدور به ضمیمه نفس المهموم، ص ۶۸۱-۶۹۲ که از ۲۰ توصیه چند مورد را ذکر کردیم)
گام سوم؛ مفاتیح الجنان:
در کتاب مفاتیح الجنان نیز تحقیقهای جسته و گریختهای دیده میشود. جالب توجه آنکه بدانیم پیشتر کتابی با عنوان «مفتاح الجنان» در باب دعا و زیارت منتشر شده بود که آکنده از اخبار و دعاهای نامعتبر و غیر مستند بود و با این همه میان مردم بسیار معروف و مشهور شده بود تا اینکه محدث نوری در کتاب لولو و مرجان، آن کتاب و مؤلفش را با صدای بلند رسوا ساخت.
شیخ عباس قمی کتاب مفاتیح الجنان را تألیف کرد تا آن کتاب مفتاح الجنان را که استادش از تحریفات و اخبار دروغ و غیر مستند و غیر واقعی آن نالیده بود از سکه بیندازد و کار مستندی را جایگزین آن سازد. حال بگذریم از اینکه مفاتیح نیز از گزند تحریفگران در امان نمانده و از همان زمان زنده بودن مؤلف تاکنون، هر کس از راه رسیده به اول و آخر آن تا توانسته افزوده و حتی در متن آن دست برده است. امری که شیخ عباسی قمی نیز به صراحت بدان اشاره کرده است.
تحریفگران برای این امر، شگردی به کار بردهاند که کسی را یارای نقد و انتقاد نباشد به این ترتیب که در اول و آخر مفاتیح، چندین سوره شریف از قرآن مجید را نیز آوردهاند تا پیشاپیش زهر چشمی از معترضان و منتقدان گرفته باشند. محدث قمی در این اثر نیز در چندین جا به برخی از تحریفات عاشورا پرداخته است:
۱. احادیثی که در فضیلت عاشوراست همه جعلی است و به دروغ به حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم نسبت دادهاند (مفاتیح الجنان، ۱۳۸۳، ص ۵۳۳، ذیل اعمال عاشورا).
۲. روز اربعین به قول شیخ مفید و شیخ طوسی، روز بازگشت خانواده امام حسین علیهالسلام از شام به مدینه است (ص ۵۴۰، ذیل اعمال ماه صفر).
۳. فقرات افزوده شده بر زیارت وارث (همان، ص ۷۷۱).
۴. جعل دعایی مرسوم به دعای حبی (همان، ص ۷۷۳).
شیخ عباس قمی بعد از جرح و تعدیل و استفاده از نقلهای استادش به تفصیل از ادعیه و زیارات ساختگی و نیز دخل و تصرف دیگران در کتابهایش سخن گفته و به شدت مینالد:
«کار به جایی رسیده که دعاها موافق سلیقهها تلفیق شده و زیارتها و مفجعهها و صلواتها اختراع گشته و مجموعههای بسیار از دعاهای ساختگی و قلابی چاپ شده و بچه مفتاحها متولد گشته و کم کم سرایت کرده به سایر کتب رسیده و شایع و رواج یافته است» (همان، ص ۷۷۴) این تحریفات به تفصیل در ترجمه انصاریان از این اثر بیان شده است.
گام چهارم؛ منتهی الامال:
در این اثر که شاهکار قمی است، حجم انبوهی از تحریفات تاریخ عاشورا مورد بررسی قرار گرفته است که به چند مورد اشاره میکنیم؛
۱. پس از نقل ماجرای پسران مسلمبنعقیل هم در نفس المهموم (۱۶۲) و هم در منتهی الامال مینویسد: شهادت این دو طفل با این کیفیت و تفصیل نزد من مستبعد است (منتهی الامال، ص ۲۳۳).
۲. در مورد نافع به هلالبننافع مینویسد: مکشوف باد که در بعض کتب، به جای این بزرگوار، هلالبننافع، ذکر شده و مظنونم آن است که نافع از اول اسم، سقط شده و سببش تکرار نافع بوده است (ص ۲۶۵).
۳. آیا والده آن جناب (علی اکبر) در کربلا بوده یا نبوده، ظاهر آن است که نبوده و در کتب معتبره نیافتم در این باب چیزی (ص ۲۷۲)
۴. قصه دامادی جناب قاسم صحت ندارد... (ص ۲۷۵).
۵. ذکر محامل و هودج در غیر خبر مسلم جصاص نیست و این خبر را گر چه علامه مجلسی نقل فرموده و لکن مأخذ نقل آن منتخب طریحی و کتاب نور العین است که حال هر دو کتاب بر اهل فن حدیث، مخفی نیست؛ و نسبت شکستن سر به جناب زینب سلام الله علیها و اشعار معروف (یا هلا لا لما استتم کمالا) نیز بعید است از آن مخدره که عقیله هاشمیین و عالمه غیر معلمه و رضیعه ثدی نبوت و صاحب مقام رضا و تسلیم است (ص ۲۹۶).
مرجع : کرب و بلا