کد مطلب : ۳۳۹۰۲
معرفی کتاب 13/ «رستاخیز خون و خرد»
زندگینامه و راهنامه امام حسین (ع)
مشخصات کتاب
رستاخیز خون و خرد؛ زندگینامه و راهنامه امام حسین (ع)
رضا بابایی
انتشارات دلیل ما
قم، چاپ اول، 1395
زندگانی و سرنوشت خونین امام حسین (ع)، در تاریخ اسلام و بلکه در تاریخ جهان، جایگاه و اهمیتی ویژه دارد. امام حسین (ع) هنگامی به دنیا آمد که اسلام و مسلمانان نخستین سالهای هجرت خود را میگذراندند و هنوز به آیین جدید، چندان خو نکرده بودند. ارتحال نبی (ص) و ماجرای سقیفه، مسلمانان را به دو گروه تقسیم کرد و جامعه دینی، دو شقه شد، اما هر دو گروه، حفظ مصالح اسلام و نظام نوبنیاد را بیش و کم مراعات میکردند و بدین رو کار به درگیری و منازعات خونین نکشید. قتل عثمان و آغاز جنگهای داخلی، نخستین رویارویی خونین را میان دو گروه از مسلمانان رقم زد. در هر یک از جنگهای جمل و صفین و نهروان، هزاران نفر کشته شدند و اگر امام حسین (ع) آن صلح خردمندانه را امضا نمیکرد و آتش جنگ را فرو نمینشاند، شاید تا پیش از سال 60 هجری، حجاز و یمن و عراق، جزو سرزمینهای روم می شد و اکنون جز در کتابهای تاریخی و موزهها، دیدار با اسلام ممکن نبود.
صلح امام حسن (ع) خطری بزرگ را از جهان اسلام در آن روزگاران، دفع کرد و زمینه را برای گسترش پیامهای اخلاقی و فرهنگی در میان طبقات مختلف اجتماعی هموار ساخت. اما معاویه که پس از شهادت امام حسن (ع)، خود را مطلقالعنان می دید، پیمانی را که با ایشان بسته بود و کوفیان شاهد آن بودند، زیر پا گذاشت و برای خلافت، جامهای از جنس سلطنت و رنگ بنیامیه دوخت. در نزد او، خلافت و حکومت بر اعراب، حق و برازنده آل ابی سفیان بود و بس، و کسی نباید چشم به آن داشته باشد. بدین رو در سالهای پایانی عمر، گرفتن بیعت برای پسرش یزید را در دستور کار خود قرار داد و در این راه از هیچ کوششی دریغ نکرد. معاویه همچنان پدرش ابوسفیان بر این باور بود که حکومت و سروری بر اعراب، نباید از خاندان بنیامیه بیرون برود، حتی اگر لازمه آن، تظاهر به مسلمانی و دلسوزی برای اسلام باشد.
سرانجام معاویه درگذشت و یزید بر جای پدر نشست. او غیر از آنکه نشانی از مسلمانی در رفتار و گفتارش نبود، تدبیر و سیاستمداری پدر را نیز نداشت. یزید جوانیاش را در دشتهای شکار و بر سر سفرههای رنگارنگ گذرانده بود و میپنداشت که خلافت نیز صیدی سرگردان است که به تیری میتوان آن را به چنگ آورد و سپس به آشپزخانه هوسهای خود برد و به دندان کشید. خامی و بیپروایی یزید، او را واداشت که هیچگونه مخالفی را تاب نیاورد و بیعتنکردن را مساوی با کوشش برای براندازی بشمارد. دنباله داستان را همه میدانیم و نوشتار حاضر نیز اندکی بدان خواهد پرداخت.
نوشتاری که در پیش روی خواننده گرامی است، بیش از تحلیل و ارزیابی حوادث، قصد گزارشگری دارد، اما گاهی نیز بدون گفت و گوی تحلیلی نمیتوان از کنار حادثهای گذشت. بدین رو، آنچه در پی میآید، آمیزهای است از تاریخنویسی ساده و روان، به اضافه درنگهایی کوتاه در بررسی رویدادهای عصر سید الشهدا (ع).
کتاب حاضر مشتمل بر 9 فصل با عناوین پیش از امامت، امامت در برابر خلافت، هجرت به مکه، به سوی کربلا، عاشورا، پس از عاشورا، عاشوراشناسی، چهل سخن از امام حسین (ع) و سخنان دیگر درباره ایشان، و زنان عاشورایی است.
رستاخیز خون و خرد؛ زندگینامه و راهنامه امام حسین (ع)
رضا بابایی
انتشارات دلیل ما
قم، چاپ اول، 1395
زندگانی و سرنوشت خونین امام حسین (ع)، در تاریخ اسلام و بلکه در تاریخ جهان، جایگاه و اهمیتی ویژه دارد. امام حسین (ع) هنگامی به دنیا آمد که اسلام و مسلمانان نخستین سالهای هجرت خود را میگذراندند و هنوز به آیین جدید، چندان خو نکرده بودند. ارتحال نبی (ص) و ماجرای سقیفه، مسلمانان را به دو گروه تقسیم کرد و جامعه دینی، دو شقه شد، اما هر دو گروه، حفظ مصالح اسلام و نظام نوبنیاد را بیش و کم مراعات میکردند و بدین رو کار به درگیری و منازعات خونین نکشید. قتل عثمان و آغاز جنگهای داخلی، نخستین رویارویی خونین را میان دو گروه از مسلمانان رقم زد. در هر یک از جنگهای جمل و صفین و نهروان، هزاران نفر کشته شدند و اگر امام حسین (ع) آن صلح خردمندانه را امضا نمیکرد و آتش جنگ را فرو نمینشاند، شاید تا پیش از سال 60 هجری، حجاز و یمن و عراق، جزو سرزمینهای روم می شد و اکنون جز در کتابهای تاریخی و موزهها، دیدار با اسلام ممکن نبود.
صلح امام حسن (ع) خطری بزرگ را از جهان اسلام در آن روزگاران، دفع کرد و زمینه را برای گسترش پیامهای اخلاقی و فرهنگی در میان طبقات مختلف اجتماعی هموار ساخت. اما معاویه که پس از شهادت امام حسن (ع)، خود را مطلقالعنان می دید، پیمانی را که با ایشان بسته بود و کوفیان شاهد آن بودند، زیر پا گذاشت و برای خلافت، جامهای از جنس سلطنت و رنگ بنیامیه دوخت. در نزد او، خلافت و حکومت بر اعراب، حق و برازنده آل ابی سفیان بود و بس، و کسی نباید چشم به آن داشته باشد. بدین رو در سالهای پایانی عمر، گرفتن بیعت برای پسرش یزید را در دستور کار خود قرار داد و در این راه از هیچ کوششی دریغ نکرد. معاویه همچنان پدرش ابوسفیان بر این باور بود که حکومت و سروری بر اعراب، نباید از خاندان بنیامیه بیرون برود، حتی اگر لازمه آن، تظاهر به مسلمانی و دلسوزی برای اسلام باشد.
سرانجام معاویه درگذشت و یزید بر جای پدر نشست. او غیر از آنکه نشانی از مسلمانی در رفتار و گفتارش نبود، تدبیر و سیاستمداری پدر را نیز نداشت. یزید جوانیاش را در دشتهای شکار و بر سر سفرههای رنگارنگ گذرانده بود و میپنداشت که خلافت نیز صیدی سرگردان است که به تیری میتوان آن را به چنگ آورد و سپس به آشپزخانه هوسهای خود برد و به دندان کشید. خامی و بیپروایی یزید، او را واداشت که هیچگونه مخالفی را تاب نیاورد و بیعتنکردن را مساوی با کوشش برای براندازی بشمارد. دنباله داستان را همه میدانیم و نوشتار حاضر نیز اندکی بدان خواهد پرداخت.
نوشتاری که در پیش روی خواننده گرامی است، بیش از تحلیل و ارزیابی حوادث، قصد گزارشگری دارد، اما گاهی نیز بدون گفت و گوی تحلیلی نمیتوان از کنار حادثهای گذشت. بدین رو، آنچه در پی میآید، آمیزهای است از تاریخنویسی ساده و روان، به اضافه درنگهایی کوتاه در بررسی رویدادهای عصر سید الشهدا (ع).
کتاب حاضر مشتمل بر 9 فصل با عناوین پیش از امامت، امامت در برابر خلافت، هجرت به مکه، به سوی کربلا، عاشورا، پس از عاشورا، عاشوراشناسی، چهل سخن از امام حسین (ع) و سخنان دیگر درباره ایشان، و زنان عاشورایی است.