کد مطلب : ۳۴۳۰۷
یک کارشناس فرهنگی:
شیوه برخورد امام حسن عسکری(ع) با دروغگویی که فقیر نبود
برنامه «گفت و گوی فرهنگی» رادیو گفت و گو ویژه ولادت امام حسن عسکری (ع) با موضوع جایگاه و ویژگی های اخلاقی- تربیتی شاگردان و با حضور حجت الاسلام و المسلمین رضا فولادی کارشناس مسائل فرهنگی و پژوهشگر و حجت الاسلام و المسلمین زین العابدین اعتمادی کارشناس مسائل فرهنگی و استاد دانشگاه به روی آنتن رفت.
حجت الاسلام فولادی گفت: امام حسن عسکری (ع) به عنوان یازدهمین پیشوا و امام شیعیان در زمان سه تن از خلفای عباسی به ویژه معتمد عباسی زندگی کردند. ایشان در سال ۲۳۲ هجری قمری چشم به جهان گشودند و مدت امامت حضرت سه سال بود و در سن ۲۸ سالگی هم به شهادت رسیدند.
کارشناس مسائل فرهنگی افزود: با توجه به اینکه فشارها و محدودیت های زیادی بر امام جواد(ع) ،امام هادی(ع) و امام حسن عسکری (ع) بوده، سن هر سه امام خیلی کم بود. امام جواد (ع) در سن ۲۵ سالگی، امام هادی (ع) ۴۱ سالگی و امام حسن عسکری (ع) در ۲۸ سالگی به شهادت رسیدند.
این پژوهشگر متذکر شد: البته محدودیت ها بر امام حسن عسکری (ع) خیلی بیشتر بود. به این دلیل که شیعه در آن زمان جمعیت زیادی داشت و در اکثر شهرها ساماندهی شده بود. ضمن اینکه فرزند ایشان طبق احادیث وارده، همان موعود و منجی آخرالزمان بوده و به خاطر این دو مسئله فشارها بر امام حسن عسکری(ع) نسبت به دو امام قبل از ایشان، شدت بیشتری یافت.
حجت الاسلام فولادی بیان داشت: از زمان امام هادی (ع) مباحثی مانند وکیل، نماینده، ارتباط از طریق نامه نگاری ها و نشانه دادن ها آغاز شد و در زمان امام حسن عسکری (ع) به اوج خود رسید. ایشان فعالیت های علمی و سیاسی خود و همچنین زمینه سازی غیبت صغری و غیبت کبری امام زمان (عج) را از طریق انتخاب نماینده ها و وکلا در شهرهای مختلف انجام می دادند.
این کارشناس مسائل فرهنگی ادامه داد: یکی از دلایل، برخوردهای محدود و پنهانی امام حسن عسکری (ع)، فشارهایی بود که در این دوران بر ایشان وارد می شد و دلیل دیگر این بود که مردم به برقراری ارتباط با نماینده های امام غایب عادت کنند.
حجت الاسلام فولادی با اشاره به یک معجزه و داستانی از زندگی امام حسن عسکری (ع) گفت: امام حسن عسکری (ع) به ویژه در سال های آخر خود، زندانی و به عبارتی در حصر خانگی بودند. یک سال، شهر سامرّا در زمان معتمد عباسی دچار قحطی و خشکسالی شد و مردم سه روز پی در پی نماز باران می خوانند اما هیچ خبری از باران نمی شد. تا اینکه یک اسقف مسیحی به نام جاثلیق با تعدادی از راهبان برای استغاثه باران رفت. یکی از این راهبان هر وقت دعای باران می کرد باران می بارید. این مطلب بر خلیفه عباسی ناگوار آمد و امام حسن عسکری (ع) را که در زندان بودند احضار کرد. امام از خلیفه تقاضا کردند که دستور دهید راهبان و مردم برای استغاثه باران بیایند. حضرت به یک تکه استخوان انسانی که در دست راهب بوده اشاره کردند که این را بردارید. سپس حضرت فرمودند این تکه استخوان های پیامبران گذشته است که طبق حدیثی از جدم رسول خدا (ص) «اگر تکه استخوان پیامبری ظاهر شود حتما باران خواهد بارید.»با گرفتن تکه استخوان از دست راهب، باران قطع شد و بدین ترتیب امام با این کار خود به همگان ثابت کرد که بارش باران ربطی به دعای این راهب مسیحی ندارد.
در ادامه برنامه حجت الاسلام و المسلمین اعتمادی گفت: امام حسن عسکری (ع) به دلیل محبوس شدن در زندان و قرار گرفتن در محاصره لشکریان بنی عباس به شدت در محدودیت قرار داشتند و به طور مستقیم تحت نظر بودند.
وی در ادامه این مطلب افزود: ارتباط حضرت با شیعیان به دلیل به خطر نیفتادن جان شیعیان و زمینه سازی غیبت صغری و کبری امام زمان (عج) بسیار محدود بود، به گونه ای که با خواص و غیر خواص هم از پشت پرده مرتبط می شدند و در حقیقت با این کار مردم را برای غیبت امام زمان (عج) آماده می کردند.
این استاد دانشگاه گفت: در چنین شرایطی، شیعیان به نشانه هایی از امام نیاز داشتند و حضرت هم برای ارائه آثار امامت خود، بدون اینکه مراجعین سوال کنند، پاسخ را به آنها می دادند و حتی از نیت افراد هم خبر می دادند.
کارشناس مسائل فرهنگی خاطرنشان کرد: امام حسن عسکری (ع) یک بار نامه ای توبیخی به یکی از یاران خود به اسم اسحاق بن اسماعیل نیشابوری می فرستند که این شخص با امام هادی (ع) هم در ارتباط بوده است. حضرت در این نامه می نویسند ما از کارهایی از شما خبر دار شدیم که به این کار راضی نیستیم و خوب است که بیشتر دقت کنید. این نشان دهنده معجزات علمی و آگاه بودن ایشان از احوال شیعیان و نمایندگان خود بود.
حجت الاسلام اعتمادی با اشاره به ویژگی های اخلاقی امام حسن عسکری(ع) یادآور شد: روایات متعددی از اعمال و رفتار امام حسن عسکری (ع) وجود دارد؛ از جمله اینکه درخواست هر شخصی را که به ایشان مراجعه می کرد پاسخ می دادند و کمک می کردند. حضرت به شکل های عادی و معجزه وار نیازهای شیعیان و حتی غیرشیعیان و اهل سنت را برطرف می کردند. یک بار شخصی در مسیر حضرت قرار گرفت و اظهار نیازمندی کرد. امام به او گفتند که تو دروغ می گویی و از این کارت دست بردار. حضرت با اینکه می دانستند این شخص فقیر نیست و دروغ می گوید اما ۱۰۰ سکه به او دادند و این یکی از نمونه های بزرگواری حضرت و کمک ایشان به مردم است.
حجت الاسلام فولادی گفت: امام حسن عسکری (ع) به عنوان یازدهمین پیشوا و امام شیعیان در زمان سه تن از خلفای عباسی به ویژه معتمد عباسی زندگی کردند. ایشان در سال ۲۳۲ هجری قمری چشم به جهان گشودند و مدت امامت حضرت سه سال بود و در سن ۲۸ سالگی هم به شهادت رسیدند.
کارشناس مسائل فرهنگی افزود: با توجه به اینکه فشارها و محدودیت های زیادی بر امام جواد(ع) ،امام هادی(ع) و امام حسن عسکری (ع) بوده، سن هر سه امام خیلی کم بود. امام جواد (ع) در سن ۲۵ سالگی، امام هادی (ع) ۴۱ سالگی و امام حسن عسکری (ع) در ۲۸ سالگی به شهادت رسیدند.
این پژوهشگر متذکر شد: البته محدودیت ها بر امام حسن عسکری (ع) خیلی بیشتر بود. به این دلیل که شیعه در آن زمان جمعیت زیادی داشت و در اکثر شهرها ساماندهی شده بود. ضمن اینکه فرزند ایشان طبق احادیث وارده، همان موعود و منجی آخرالزمان بوده و به خاطر این دو مسئله فشارها بر امام حسن عسکری(ع) نسبت به دو امام قبل از ایشان، شدت بیشتری یافت.
حجت الاسلام فولادی بیان داشت: از زمان امام هادی (ع) مباحثی مانند وکیل، نماینده، ارتباط از طریق نامه نگاری ها و نشانه دادن ها آغاز شد و در زمان امام حسن عسکری (ع) به اوج خود رسید. ایشان فعالیت های علمی و سیاسی خود و همچنین زمینه سازی غیبت صغری و غیبت کبری امام زمان (عج) را از طریق انتخاب نماینده ها و وکلا در شهرهای مختلف انجام می دادند.
این کارشناس مسائل فرهنگی ادامه داد: یکی از دلایل، برخوردهای محدود و پنهانی امام حسن عسکری (ع)، فشارهایی بود که در این دوران بر ایشان وارد می شد و دلیل دیگر این بود که مردم به برقراری ارتباط با نماینده های امام غایب عادت کنند.
حجت الاسلام فولادی با اشاره به یک معجزه و داستانی از زندگی امام حسن عسکری (ع) گفت: امام حسن عسکری (ع) به ویژه در سال های آخر خود، زندانی و به عبارتی در حصر خانگی بودند. یک سال، شهر سامرّا در زمان معتمد عباسی دچار قحطی و خشکسالی شد و مردم سه روز پی در پی نماز باران می خوانند اما هیچ خبری از باران نمی شد. تا اینکه یک اسقف مسیحی به نام جاثلیق با تعدادی از راهبان برای استغاثه باران رفت. یکی از این راهبان هر وقت دعای باران می کرد باران می بارید. این مطلب بر خلیفه عباسی ناگوار آمد و امام حسن عسکری (ع) را که در زندان بودند احضار کرد. امام از خلیفه تقاضا کردند که دستور دهید راهبان و مردم برای استغاثه باران بیایند. حضرت به یک تکه استخوان انسانی که در دست راهب بوده اشاره کردند که این را بردارید. سپس حضرت فرمودند این تکه استخوان های پیامبران گذشته است که طبق حدیثی از جدم رسول خدا (ص) «اگر تکه استخوان پیامبری ظاهر شود حتما باران خواهد بارید.»با گرفتن تکه استخوان از دست راهب، باران قطع شد و بدین ترتیب امام با این کار خود به همگان ثابت کرد که بارش باران ربطی به دعای این راهب مسیحی ندارد.
در ادامه برنامه حجت الاسلام و المسلمین اعتمادی گفت: امام حسن عسکری (ع) به دلیل محبوس شدن در زندان و قرار گرفتن در محاصره لشکریان بنی عباس به شدت در محدودیت قرار داشتند و به طور مستقیم تحت نظر بودند.
وی در ادامه این مطلب افزود: ارتباط حضرت با شیعیان به دلیل به خطر نیفتادن جان شیعیان و زمینه سازی غیبت صغری و کبری امام زمان (عج) بسیار محدود بود، به گونه ای که با خواص و غیر خواص هم از پشت پرده مرتبط می شدند و در حقیقت با این کار مردم را برای غیبت امام زمان (عج) آماده می کردند.
این استاد دانشگاه گفت: در چنین شرایطی، شیعیان به نشانه هایی از امام نیاز داشتند و حضرت هم برای ارائه آثار امامت خود، بدون اینکه مراجعین سوال کنند، پاسخ را به آنها می دادند و حتی از نیت افراد هم خبر می دادند.
کارشناس مسائل فرهنگی خاطرنشان کرد: امام حسن عسکری (ع) یک بار نامه ای توبیخی به یکی از یاران خود به اسم اسحاق بن اسماعیل نیشابوری می فرستند که این شخص با امام هادی (ع) هم در ارتباط بوده است. حضرت در این نامه می نویسند ما از کارهایی از شما خبر دار شدیم که به این کار راضی نیستیم و خوب است که بیشتر دقت کنید. این نشان دهنده معجزات علمی و آگاه بودن ایشان از احوال شیعیان و نمایندگان خود بود.
حجت الاسلام اعتمادی با اشاره به ویژگی های اخلاقی امام حسن عسکری(ع) یادآور شد: روایات متعددی از اعمال و رفتار امام حسن عسکری (ع) وجود دارد؛ از جمله اینکه درخواست هر شخصی را که به ایشان مراجعه می کرد پاسخ می دادند و کمک می کردند. حضرت به شکل های عادی و معجزه وار نیازهای شیعیان و حتی غیرشیعیان و اهل سنت را برطرف می کردند. یک بار شخصی در مسیر حضرت قرار گرفت و اظهار نیازمندی کرد. امام به او گفتند که تو دروغ می گویی و از این کارت دست بردار. حضرت با اینکه می دانستند این شخص فقیر نیست و دروغ می گوید اما ۱۰۰ سکه به او دادند و این یکی از نمونه های بزرگواری حضرت و کمک ایشان به مردم است.
مرجع : مهر