تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۴۳
۰
کد مطلب : ۳۴۴۵۱
گفت‌وگو با دکتر سنگری

سید مهدی شجاعی نوعی مرثیه مدرن به فضای محافل مذهبی تزریق کرد

سید مهدی شجاعی نوعی مرثیه مدرن به فضای محافل مذهبی تزریق کرد
سید مهدی شجاعی متولد 1339 در تهران، فارغ‌التحصیل نمایشنامه‌نویسی و ادبیات دراماتیک، از سن 20 سالگی به‌طور رسمی قلم بدست گرفت و نخستین‌ آثارش را در سال‌های اولیه انقلاب نوشت. وی حدود هشت سال مسئولیت صفحه‌های فرهنگی و هنری روزنامه جمهوری اسلامی و سردبیری ماهنامه صحیفه را بر عهده داشت. سال‌های متمادی سردبیر مجله رشد جوان بود و همزمان انتشارات برگ را در سِمَت مدیر اداره می‌کرد. تاسیس انجمن قلم ایران، عضویت در هیات مدیره کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، عضویت در شورای سیاستگذاری حوزه هنری و داوری چند دوره از جشنواره‌های فیلم فجر، تئاتر فجر، جشنواره بین‌المللی فیلم کودک و نوجوان و جشنواره مطبوعات از دیگر فعالیت‌های هنری و فرهنگی این نویسنده بوده است.
وی در نزدیک به چهار دهه نویسندگی، آثار پرشماری را به نگارش درآورده که بسیاری از آن‌ها مورد توجه مخاطبان و منتقدان قرار گرفته‌اند که ازجمله این آثار می‌توان به «ضریح چشم‌های تو»، «کشتی پهلو گرفته»، «پدر عشق پسر»، «آفتاب در حجاب»، «سانتاماریا»، «غدیر کمی آنسوتر»، «طوفان دیگری در راه است»، «سقای آب و ادب»، «کمی دیرتر»، «از دیار حبیب» و «مردی از جنس نور» اشاره کرد. 

به بهانه چهل سالگی انقلاب و در قالب پرونده «معرفی نویسندگان شاخص چهار دهه انقلاب اسلامی»، درباره ویژگی‌های قلم و شخصیت نویسندگی سید مهدی شجاعی و معرفی برخی از آثار شاخص وی با محمدرضا سنگری؛ نویسنده و پژوهشگر حوزه دین و استاد دانشگاه تهران، هم‌سخن شدیم.

به اعتقاد بسیاری از اهالی قلم و صاحب‌نظران، سید مهدی شجاعی یکی از نویسندگان پرمخاطب انقلاب اسلامی به‌ویژه در زمینه ادبیات داستانی در حوزه دین به‌شمار می‌رود. آشنایی شما با این نویسنده از چه زمانی و چگونه شکل گرفت؟
انقلاب چند نسل از نویسندگان را تجربه کرده است؛ یک نسل شاعران و نویسندگانی که پیش از انقلاب هم اثر شاخص داشته‌اند و پس از انقلاب ذهن و استعداد و توان خود را در خدمت انقلاب قرار دادند که شخصیت‌هایی مثل مهرداد اوستا، حمید سبزواری، مشفق کاشانی، سپیده کاشانی و استاد جواد محبت از این نسل هستند. اما یک نسلی در خودِ انقلاب شکفتند و در هوای انقلاب بالیدند و رشد کردند و در حقیقت هویت ادبیات انقلاب اسلامی به این چهره‌ها است. مثلا قیصر امین‌پور، سلمان هراتی، سید حسن حسینی، عبدالملکیان و نصرالله مردانی افرادی بودند که پس از انقلاب مطرح شدند. آن زمان که ما در جبهه بودیم، آثار نویسندگان نسل انقلاب به‌دست ما می‌رسید و یا خود آن‌ها به جبهه می‌آمدند. نخستین‌بار از طریق مجله سروش با آثار سید مهدی شجاعی آشنا شدم. سروش مجله‌ای بود که بلافاصله بعد از انقلاب چاپ شد و با همان امکانات محدود و ابتدایی چاپ به‌صورت هفتگی منتشر می‌شد. آن زمان پرویز خرسند، سردبیر مجله سروش و منوچهر آتشی، مسئول صفحه شعر سروش بود. آنجا با چند شعر از سید مهدی شجاعی مواجه شدم. البته ایشان هم مثل رضا امیرخانی خیلی زود شعر را رها کرد و به حوزه داستان پیوست.
 بعد در روزنامه جمهوری اسلامی و مجلات، نثرهایی از وی دیدم و این مرا برمی‌انگیخت که به سبب نثر زنده، زیبا، پرتپش و متفاوت با آنچه تاکنون دیده بودم، این خط را بیشتر دنبال کنم و بیشتر از نثر سید مهدی شجاعی بخوانم و جست‌وجو کنم. مثل یک عطش‌زده‌ای که به نَمی آب رسیده، ولع دیدن و خواندن آثار بیشتری از این نویسنده را داشتم. این زمینه کم‌کم با آمدن من به تهران در سال 1368 تقویت شد و دهه 70 نخستین دیدارهایم را با سید مهدی شجاعی داشتم. البته در اوایل فقط وی را می‌دیدم و هیچ اُنس و آشنایی نداشتیم تا بعدها که برنامه «شب شعر عاشورا» در شیراز مطرح شد؛ در این شب شعر، سید مهدی شجاعی هنوز هم شرکت می‌کند. در کنار آن برنامه، برنامه دیگری در کرمان بود که در آن اعضای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان جمع می‌شدند و کارهایی را که در حوزه‌های مختلف صورت داده بودند، جمع‌آوری و نمایشگاهی دایر می‌کردند. آن زمان مهندس چینی‌فروشان، مدیرعامل کانون بود و سید مهدی شجاعی همراه وی در این برنامه شرکت می‌کرد. این زمینه‌ای را برای صحبت و همنشینی بیشتر فراهم کرد و من بیشتر با شخصیت سید مهدی شجاعی آشنایی پیدا کردم. آنچه در لحظه اول برای من جذاب بود و گره‌خوردگی مرا با شخصیت وی بیشتر می‌کرد، دلدادگی و شوریدگی ایشان نسبت به اهل‌بیت (ع) بود. هم از آن خاندان پاک با تکریم و تجلیل یاد می‌کرد و هم محور اصلی آثارش را اهل‌بیت (ع) قرار داده بود.

اولین اثر شاخص سید مهدی شجاعی چه بود؟
 
آن زمان اولین کتابی که از وی طرح شد و خیلی برای ما جالب بود، کتاب «کشتی پهلو گرفته» بود. تا سال 1375 چاپ سیزدهم این کتاب منتشر و تا آن زمان 255 هزار جلد از آن راهی بازار کتاب شده بود. با مقایسه شمارگان کتاب و جمعیت ایران در آن دوره و امروز، مشخص می‌شود که این کتاب با چه استقبالی از سوی مخاطبان روبه‌رو شده است. در مدارس و حتی در منبرها بخش‌هایی از کتاب از سوی خطبا و سخنرانان خوانده می‌شد. این کتاب بابی را باز کرد که موفق شد فضای رسانه بارز شیعه که منبر است را فتح کند. این مساله باعث شد کتاب‌‌های دیگر وی مانند «پدر عشق پسر» که برای حضرت علی‌اکبر (ع)، «از دیار حبیب» که برای یکی از اصحاب با وفای سیدالشهداء (ع) نوشته شده و یا «آفتاب در حجاب» برای حضرت زینب (ع) و بعد از آن کتاب «سقای آب و ادب» که برای حضرت ابوالفضل (ع) نوشته شده نیز در محافل خوانده شود. یعنی نوعی مرثیه مدرن به فضای محافل ما تزریق کرد و این یک اتفاق بزرگی است که باید به نام سید مهدی شجاعی نوشته شود.
 این موضوع از آن جهت برای من جالب بود که اگر قرار باشد من هم برای اهل‌بیت (ع) بنویسم،‌ باید با این ساختارها حرف بزنم. بعضی از آثار من در همان دوره ممکن است قرابت‌ها و شباهت‌هایی به آثار وی داشته باشد. گرچه ویژگی‌های نثر من و سید مهدی شجاعی متفاوت است، ولی نثر و قلم وی روی خیلی‌ها تاثیر گذاشت. در نتیجه باید سید مهدی شجاعی را یک جریان‌ساز در فضای نثر ادبی و داستانی جامعه خودمان بدانیم. این نویسنده بسیار متواضع بود و وقتی در کانون حضور پیدا می‌کرد، بچه‌ها با وی احساس نزدیکی و خودمانی داشتند. گاهی خانواده خود را هم به این جلسات می‌آورد و دخترش که در سانحه رانندگی درگذشت و داغی بر دل سید مهدی شجاعی گذاشت را نیز در برنامه‌های کرمان می‌دیدم. سید علی شجاعی نیز راه پدر را ادامه داده و تا مدت‌ها متاثر از لحن و نحوه بیان پدرش بوده و امروز کم‌کم به یک استقلال سبکی می‌رسد.

به‌نظر شما بارز‌ترین ویژگی‌های شخصیتی و قلم این نویسنده چیست که توانسته مخاطبان بسیاری را به آثارش جذب کند؟ 
تواضع، نوع روابط و درنگ‌ها و دقت‌هایی که سید مهدی شجاعی داشته و دارد از ویژگی‌های اوست، به‌ویژه اینکه هنرهای زیبا خوانده و با مساله سینما و تاتر کاملا آشنا بود و اگر کسی کتاب‌هایش را بخواند، بازتاب این تخصص را در کارهایش می‌بیند. به سبب اینکه با حوزه هنرهای نمایشی آشنایی داشته و برخی از آثار وی در قالب فیلم کوتاه در رسانه مطرح شد، مشخص می‌کند که شجاعی به ابعاد نمایشی هنگام طرح متن‌های خود توجه و دقت دارد. وقتی اثرش را می‌خوانیم، خیلی خوب برای ما فضای تجسمی می‌سازد و می‌توانیم احساس کنیم در آن فضا هستیم. مینیاتورکاری صحنه و بیان اجزای موضوع آن‌هم با واژگانی نرم و ساختارهای نحوی مناسب که به‌ویژه در آثار اولیه وی بهتر دیده می‌شود و با صمیمیتی که معمولا در بافتار و ساختار متن او دیده می‌شود، انس و الفت و گره‌خوردگی‌اش با جان و ذهن مخاطب را خیلی سریع برقرار می‌کند.
وقتی اثری را می‌خوانیم، اگر نتواند در چند لحظه اول ما را جذب و زمینه تمرکز ما را فراهم کند، آن‌را رها می‌کنیم. در کتاب، اگر آغاز متن جذابیت نداشته باشد، مخاطب با آن همراه نمی‌شود. سید مهدی شجاعی با بهره‌گیری از جریان سیال ذهن که در آثارش غلبه دارد، از همان اول سعی می‌کند به‌گونه‌ای مخاطب را میخکوب و در ادامه با فضاسازی‌ها و تصویرسازی‌ها و دامن زدن به فضای تخیلی مخاطب برای همزادپنداری با شخصیت‌ها، خواننده را همراه می‌کند. بهره‌گیری از شیوه‌های غافلگیری که به‌کارگیری آن در جریان سیال ذهن خیلی دشوار است،‌ در نوشته‌های وی دیده می‌شود. در کتاب «ضریح چشم‌های تو» این مورد به خوبی دیده می‌شود. این مجموعه داستان جزو کارهای ابتدایی سید مهدی شجاعی و به‌نظر متعلق به سال‌های ابتدایی دهه 70 و در سال‌های جنگ است؛ تصاویر و نوع متن نشان از آن دوران دارد. کاش نویسندگان ما حتی در مجموعه داستان‌های خود، تاریخ نگارش و آن‌را می‌نوشتند. سنت تاریخ‌نگاری برای خلق متن، پیشینه طولانی ندارد. مثلا در آثار گذشته هم این مورد را نداریم و باید از روی شواهد تاریخی و به سختی به تاریخ نگارش آن پی برد.
 من نثر آن دوره سید مهدی شجاعی را به نثر امروزش ترجیح می‌دهم. حیف است آن متن و نثر به یک تولید انباشت شده و بسامد بالا نرسد. البته مجموعه آثار وی نشان می‌دهد که به این سطح رسیده است. وقتی نخستین داستان مجموعه «ضریح چشم‌های تو» را می‌خوانیم، ماجرای پدری است که پسرش به شهادت رسیده و نتوانست بدن فرزندش را به عقب بیاورد. وی با دوربین از فاصله دور پسرش را می‌بیند و در یک موقعیتی که می‌تواند برود پیکر فرزند عزیزش را بیاورد با واگویه‌های فوق‌العاده زیبایی که در مسیر دارد تا به جوانش برسد، وقتی به پیکر می‌رسد می‌بیند که چند جوان دیگر هم هستند. می‌گوید: قاسم می‌دانم که خودت هم راضی نیستی که تو را ببرم و قاسم‌های دیگر بمانند. حاضر نمی‌شود فرزند عزیزش را ببرد. این قصه، با یک بافت و ساخت و نثر بسیار شیرین و احساسی پیش می‌رود و مخاطب را کاملا در خودش جاری می‌کند و در فضای قصه با شخصیت‌ها و وقایع حرکت می‌کنیم و پیش می‌رویم. این از ویژگی‌هایی است که حتی اگر نمی‌دانستیم که سید مهدی شجاعی هنرهای نمایشی خوانده و با ادبیات نمایشی اُنس دارد، وقتی با اثرش متوجه می‌شدیم این چهره کاملا با فضاهای بیرونی و تجسمی ارتباط و اُنس دارد و حتی در این زمینه اثرآفرین بوده و تعداد زیادی فیلمنامه هم نوشته است.

در آثار سید مهدی شجاعی، غلبه با کتاب‌های دینی است. آیا غیر از مجموعه «ضریح چشم‌های تو»، بازهم در حوزه دفاع مقدس اثری خلق کرده است؟
غیر از مجموعه «ضریح چشم‌های تو»، آثار دیگری مانند «کمی دیرتر» نیز گریزهایی به موضوع جبهه و دفاع مقدس می‌زند. موضوع این کتاب درباره امام زمان (عج) و میزان آمادگی ما برای ظهور آن حضرت است. تمرکز عمده این نویسنده بر شخصیت‌ها و موضوعات دینی است، ولی به موضوع جنگ و جبهه نیز توجه داشته است. وی کاری نیز با عنوان «مرد رویاها» درباره شهید چمران نوشته است.

یکی از آثار شاخص وی کتاب «کشتی پهلو گرفته» است که بارها تجدیدچاپ شده و از همان زمانی که نخستین‌بار به چاپ رسید، مورد استقبال مخاطبان و صاحبنظران قرار گرفت. 
این کتاب، درباره شخصیت و شمه‌ای از زندگانی حضرت فاطمه زهرا (س) است و سید مهدی شجاعی در ابتدای کتاب نوشته: «تقدیم به خاک پای مادر مظلومیت، حضرت فاطمه زهرا (س)». قصه کتاب با یک بیان بسیار خوب و فصل‌بندی‌های مناسب پیش می‌رود تا شهادت حضرت زهرا (س) که وی در فصل چهاردهم کتاب به این موضوع می‌پردازد. بیان و شیوه کار هم جریان سیال ذهن است که نویسنده خیلی خوب توانسته از آن استفاده کند. نکته مهم در اینجا، گره خوردن و پیوند تاریخ با داستان است. سید مهدی شجاعی در عین‌حال که سعی می‌کند لحظه به لحظه زندگی حضرت زهرا (س) را از ولادت تا شهادت مطرح کند، همه‌جا مستندات تاریخی را هم طرح کرده است. از کتاب‌هایی مثل «کشف الغمه فی معرفه الائمه»، «تاریخ طبری» و «بحارالانوار» استفاده کرده و حتی جاهایی به متون اهل سنت ازجمله «صحیح بخاری» و «مسند احمد بن حنبل» مراجعه کرده است و بنابراین آنچه در این کتاب می‌خوانیم، نوعی وفاداری به تاریخ را درون خود دارد. می‌دانیم که مسائل تاریخی ما به‌ویژه تاریخ شیعه، بسیار درآمیخته با تحریف‌ها، اسطوره‌ها، افزودن‌ها و کاستن‌ها است. اگر قرار باشد کسی این تاریخ را از درون این غبارهای درهم‌آمیخته و فضای مه‌آلود بیرون بکشد، چقدر باید دقت و مطالعه داشته باشد.
این اثر با یک جذابیت بیانی و قلمی مخاطب را چنان با خود همراه می‌کند که می‌توانیم تمام زندگی آن حضرت را از بدایت تا نهایت بخوانیم و در عین‌حال که مانند یک سوگ‌نامه، بُعد تراژیک زندگی حضرت زهرا (س) را روایت می‌کند، سرشار از آموزه‌هایی است که می‌توانیم با مرور زندگی آن بانو دریافت کنیم. نویسنده در جاهایی از کتاب نیز پیوندهایی با مسائل بعدی تاریخی مانند تربیت دخترانش برای آینده و موضوع عاشورا برقرار کرده است. این کتاب واقعا زنده بوده و یکی از آثاری است که می‌شود از آن بهره‌گیری و استفاده کرد و به جرات می‌توانم بگویم اگر 10 اثر خوب درباره حضرت زهرا (س) نوشته شده باشد، یکی همین «کشتی پهلو گرفته» سید مهدی شجاعی است.
 عنوان کتاب نیز کنایه به پهلوی شکسته آن حضرت دارد و در ابتدا هم برخی این کتاب را «کشتی پهلو شکسته» نام می‌بردند. درد پهلوی شکسته حضرت زهرا (س) با کشتی پیوند خورده و ما می‌دانیم که وقتی سخن از کشتی باشد، منظور طوفان و گرداب و موج و رسیدن به ساحل امن است. کشتی پهلو گرفته، با ایهام هم به پهلو گرفتن کشتی از دل طوفان‌ها در ساحل امن و هم به درد پهلوی شکسته حضرت زهرا (س) اشاره دارد. در حقیقت عنوان، تلفیقی از پیام و سوگ است. بیشتر کتاب‌های ما تقریبا در 200 سال اخیر، وجه غم و اندوه و ماتم و مرثیه داشته و عمدتا نام‌های غم‌انگیزی دارند. سید مهدی شجاعی در عین‌حال که با واژه «پهلو» به اندوه اشاره کرده، با کلمه «کشتی» وجه نجات‌بخشی را هم مطرح کرده که به‌ویژه این کلمه را برای امام حسین (ع) می‌شناسیم: «ان الحسین مصباح‌الهدی و سفینه النجاه».

کتاب «کمی دیرتر» یکی از آثار سال‌های اخیر سید مهدی شجاعی محسوب می‌شود که با موضوع، محتوا و ساختاری متفاوت،‌ به نگارش درآمده است. این کتاب را بیشتر برای مخاطبان معرفی کنید.
نویسنده در کتاب «کمی دیرتر» از یکی از شخصیت‌های تاریخی در زمان حضرت موسی (ع)، معروف به یوسف نجار الهام گرفته است. حضرت موسی (ع) در خطر بود و عصر هم عصر فرعون، چهره دیکتاتور و بی‌رحمی بوده که از قتل‌وعام کودکان تا مردان و زنان پروا ندارد. نویسنده با بهره‌گیری از آیه 20 سوره یاسین، داستان را نوشته است. مردی با شتاب از دوردست آمد و گفت: «ای امت از رسولان پیروی کنید.» مساله را با یک مقدمه مطرح می‌کند که گویای کتاب است. فصل‌بندی کتاب نیز براساس فصل‌های سال است. فصل‌ها از زمستان شروع می‌شود. جشن نیمه شعبان است و وقتی همه فریاد می‌زدند که «آقا بیا آقا بیا»، یک نفر به نام اسد از میان جمعیت با شور و حرارت زیادی فریاد می‌زند که «آقا نیا آقا نیا» که تعجب همه را برمی‌انگیزد. همه به سوی او برمی‌گردند، چون صدا متفاوت است. داستان پیش می‌رود و البته بعضی جاها نویسنده می‌توانست مطالب را کوتاه‌تر مطرح کند و پیش ببرد.
فصل‌ها با یک سیر وارونه از زمستان به بهار می‌رسد. از حُسن‌های کار این است که هم صدا، صدای متفاوتی است و هم سیر،‌ سیری متفاوت. صدای کسی برخلاف همه صداهای معمولی بلند می‌شود که در ادامه داستان معلوم می‌شود که او چه انسان بزرگی است. در پایان کتاب، مساله به شخصیت قفل‌سازی در کوفه که امام زمان (عج) بخاطر خلوص نیت و نیک‌رفتاری وی به دیدارش می‌رود، گره زده می‌شود. شجاعی در پایان کتابش این ماجرا را بسط‌یافته‌تر بیان می‌کند و می‌خواهد بگوید آنانی که منتظران حقیقی‌اند، همیشه در صحنه عمل صالحند. یعنی هرآنچه خوشایند مولایشان نیست از آن پرهیز می‌کنند و سعی دارند زیستی مومنانه و صالحانه داشته باشند. یکی از خصوصیات این کتاب که نخستین‌بار در سال 1390 راهی بازار نشر شده این است که شجاعی گاه‌گاهی خودش وارد فضای داستان می‌شود و نقش ایفا می‌کند و حتی گاهی از مسائل شخصی خودش هم حرف می‌زند. 
معمولا آثار وی خیلی مورد اقبال اجتماعی قرار می‌گیرد. ازجمله داستان «شیرین من بمان» در مجموعه «سانتاماریا» که بحث‌ها و نقد و نظرهای مثبت و منفی بسیاری را برانگیخت. این اثر، نقد اجتماعی سید مهدی شجاعی را نشان می‌داد. این داستان، ماجرای همسر یک شهید است که کسانی به او چشم می‌دوزند و حرف‌هایی اطرافش طرح می‌شود و مسائلی از جانب افراد مختلف ازجمله برادر همسرش برایش ایجاد می‌شود. سرانجام این زن تصمیم به خودکشی می‌گیرد که درست در آخرین لحظه‌ها شهید ظاهر می‌شود و می‌گوید: «شیرین من بمان». شجاعی برخی از مسائل اجتماعی را در این مجموعه داستان نقد کرده بود.

کتاب‌های زیادی درباره زندگی،‌ اخلاق و ویژگی‌های شخصیتی بزرگترین فرزند امام حسین (ع) نوشته شده که کتاب «پدر عشق پسر» نیز یکی از آن‌هاست. این کتاب چه تفاوت‌هایی با دیگر آثار درباره حضرت علی‌اکبر (ع) دارد.
اصحاب حضرت اباعبدالله (ع)، واقعا ظرفیت شگفتی برای طرح کردن و به‌ویژه پرداخت داستانی دارند. یکی از این شخصیت‌ها حضرت علی‌اکبر (ع) است؛ جوان برومندی که پس از حضرت ابوالفضل العباس (ع)، شخصیت دوم کربلاست. گرچه برخی به سبب اینکه فرزند بزرگ امام است، او را فراتر و برتر می‌بینند. حضرت علی‌اکبر (ع) اسبی به نام «عقاب» داشت که گفته‌اند از نسل اسب‌های پیامبر (ص) یا اسب پیامبر (ص) بوده است. سید مهدی شجاعی، ماجرای حضرت علی‌اکبر (ع) را از زبان «عقاب» بیان می‌کند؛ راوی کتاب،‌ این اسب است. «عقاب» ماجراها را جزء به جزء با «لیلا» مادر حضرت علی‌اکبر (ع) مطرح می‌کند. داستان این کتاب بسیار لطیف است، به‌ویژه اینکه عنصر میانی نام کتاب «عشق» است. کتاب، زبانی بسیار عاشقانه و زیبا و گیرا دارد. این اثر تا حدی زیادی موفق بوده و یکی از کتاب‌های خوب درباره حضرت علی‌اکبر (ع) است.

«سقای آب و ادب» یکی از شناخته‌شده‌ترین نوشته‌های سید مهدی شجاعی آن‌هم درباره وجود مبارک حضرت ابوالفضل‌العباس (ع) است. این کتاب از نگاه شما چگونه است؟
پیشتر از نگارش این کتاب، من کتاب «ماه در آب» را نوشته بودم و در طول یک سفر که همراه بودیم، در این زمینه با هم صحبت کردیم. این رمان، روایتی از زندگی حضرت عباس (ع) بوده که در 10 فصل با قلم، فرم و محتوایی متفاوت نوشته شده است. حتی نامگذاری فصل‌های کتاب نیز متفاوت و جذاب است: عباسِ علی، عباسِ ام‌البنین، عباسِ عباس، عباسِ سکینه، عباسِ مواسات، عباسِ زینب، عباسِ ادب، عباسِ حسین، عباسِ فرشتگان، عباسِ فاطمه. در هر فصل از این کتاب، رفت‌وبرگشت روایی متعدد و متنوعی صورت گرفته و در حرکتی سیال، جای راویان عوض می‌شود. وجه تمایز این کتاب بیشتر در فصل عباسِ فرشتگان مشخص می‌شود و در فصل‌های دیگر نویسنده دقیق و کامل براساس مستندات تاریخی، به روایت زندگی حضرت عباس (ع) پرداخته است. 
«سقای آب و ادب» اثر بسیار موفقی است، کتاب «آفتاب در حجاب» درباره حضرت زینب (ع) نیز از کارهای بسیار موفق وی به‌شمار می‌رود. خدمات سید مهدی شجاعی به ادبیات آئینی ما در بازشناسی اصحاب اباعبدلله (ع) و جریان عاشورا به جامعه امروز، جایگاه ویژه‌ای دارد که باید قدردان آن بود. همانطور که گفتم کارهای سید مهدی شجاعی، تلفیق تاریخ و داستان است و با آن بیان ویژگی‌هایی که دارد، قلم او را متمایز کرده است. سبک ویژه این نویسنده را در کتاب «غدیر کمی آنسوتر» هم می‌توان دید. با اینکه کتاب کم‌حجم و کوچکی است، به‌گونه‌ای یک دفاع‌نامه از امیرالمومنین علی (ع) است. هم ابعاد و جریان تاریخی غدیر را و هم اتفاقات دردناکی که خاستگاه آن‌ها غدیر می‌شود را مطرح کرده است. غدیری که نادیده گرفته می‌شود و سرانجام از دلِ آن کربلا بیرون می‌آید را به‌خوبی در این کتاب می‌توان مشاهده کرد. کلمه «کمی آنسوتر»، هم به وقایع پیش از غدیر و هم پس از این واقعه اشاره دارد. می‌خواهد بگوید غدیر، بازتاب همه مظلومیت و رنجی است که بعدها برای همه ائمه و اهل‌بیت پیامبر (ص) پیش می‌آید. خاستگاه همه انحراف‌هایی که در تاریخ اسلام ایجاد می‌شود، غدیر است.

تعداد زیادی ترجمه زیارت‌نامه‌ها و ادعیه نیز در کارنامه ادبی این نویسنده دیده می‌شود. این ترجمه‌ها چه کیفیتی دارند؟
ترجمه‌های سید مهدی شجاعی، ترجمه‌های بسیار موفقی است. وی مدت‌ها در پروژه بزرگ تاریخ امام حسین (ع)، نقش اساسی و نظارتی داشته که در بیش از 20 جلد از سوی انتشارات مدرسه به چاپ رسید؛ در نتیجه با متون عربی، اُنس و الفت داشت. ترجمه‌های ادعیه سید مهدی شجاعی، بسیار روان و دقیق بوده و حتی برخی از آن‌ها را در کتاب‌های درسی استفاده کردیم. به متن اصلی وفادار مانده، ولی هرجا احساس کرده که می‌تواند اندکی متن را باز کند تا دریافت بهتری صورت گیرد، این مهم را انجام داده است. این کتاب‌ها کوچک و کم‌حجم، ولی بسیار مفید و موثر هستند.

کتاب‌های کودک سید مهدی شجاعی را چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا می‌توان این کتاب‌ها را هم‌سطح دیگر آثار وی قرار داد؟
سید مهدی شجاعی به ضرورت زمان و نیازهای نسل کودک و نوجوان، سعی کرد کتاب‌هایی هم برای این گروه سنی تهیه کند. مدت‌ها در کنار سید مجتبی حسینی و محسن چینی‌فروشان، عضو هیات مدیره کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. بودن در این فضا، این زمینه را فراهم می‌آورد که وی کتاب‌هایی را در حوزه کودک بنویسد. در عین‌حال با برخی از ناشران مشهور هم ارتباط داشته و توفیقی هم داشت که در زمانی مطرح شد که این اندازه وفور نویسنده نداشتیم. در آن روزگار هم اشتها و اشتیاق فراهم بود و هم نام سید مهدی شجاعی بر زبان‌ها افتاده بود و همه می‌خواستند از قلم وی بهره‌مند شوند. ناشرانی مثل مدرسه و بعثت با وی در چاپ آثار همکاری کردند. در آن موقیعت، ضرورت و نیاز باعث می‌شد خیلی از ناشران به سمت این نویسندگان دست یاری دراز کنند تا برایشان بنویسند. البته شهرت کتاب‌های کودک سید مهدی شجاعی، هرگز به پای دیگر آثار وی نرسید. وی را می‌توان نویسنده‌ای برای نوجوانان و جوانان دانست، پیش از آنکه او را نویسنده کودک بدانیم.

سید مهدی شجاعی، مدیر انتشارات «نیستان» نیز هست. آیا کار نشر و نویسندگی در کنار هم، موجب اختلال در یکی از این دو حوزه نمی‌شود؟
اگر مدیریت انتشارات «نیستان» را سید علی، فرزند سید مهدی شجاعی برعهده نمی‌گرفت و بنا بود خودِ سید مهدی شجاعی همه کارهای آن‌را انجام دهد، قطعا از کارهای تالیفی و تحقیقی خود باز می‌ماند. وی گاهی ماه‌ها در یک گوشه دنج، تحقیق می‌کند و می‌نویسد. سید مهدی شجاعی، انسان واقعا مولد و آفریننده‌ای است که توانایی خلق آثار بسیار بیشتری را دارد. به گمان من، نشر «نیستان» با همه فراز و نشیب‌ها و زیر و بم‌ها، اتفاق خوبی در نشر ما است. ازجمله کسانی که این انتشارات به جامعه معرفی کرد، پسر خودِ سید مهدی شجاعی است که تاکنون چندین کار مذهبی خیلی خوب هم نوشته، ازجمله کتابی که برای امام رضا (ع) خلق کرده که کار قابل‌اعتنایی است و قطعا می‌تواند در آینده بیش از این مطرح باشد.  
 
مرجع : تسنیم
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما