کد مطلب : ۳۴۵۸۹
براي حفاظت از ميراث عاشورا
روزنامه جمهوری اسلامی: بار ديگر پرچمهاي سياه، خبر از آمدن محرم دادند و از امروز مجالس و محافل عزاداري حسيني برپا شده و خلق عالم به شورش افتادهاند. دهه عاشورا كه ميآيد، اين سؤال هم هر ساله همراه آن به سراغ عاشقان نهضت حسيني ميآيد كه آيا ما ظرفيت استفاده از ظرفيتهاي عاشورا را داريم؟
يك جواب اينست كه داريم، زيرا اگر نداشتيم اسلام اهل بيت تا امروز زنده و پويا نميماند. اين، ترجمه ساده آن سخن حكيمانه است كه "الاسلام، محمدي الحدوث و حسيني البقاء". علاوه بر اين، اگر ما ظرفيت استفاده از ظرفيتهاي عاشورا را نداشتيم، انقلاب اسلامي ما پيروز نميشد، انقلابي كه با تكيه بر واقعيت انكارناپذير "خون بر شمشير پيروز است" تحقق يافت و قدرت و نفوذ شگفت انگيز نهضت حسيني در روح و جان مردم ايران را نشان داد.
جواب ديگر اينست كه اينها فقط قطرهاي از درياي ظرفيتهاي عاشوراست. عاشورا نبايد در اين رويدادهاي محدود خلاصه شود. اگر نهضت عاشورا به درستي شناخته شود و راهي كه امام حسين و يارانش با نهضت خونين كربلا پيش پاي ما گشودند ادامه يابد، اسلام جهاني ميشود، انقلاب اسلامي به الگوئي براي ملتهاي تشنه آزادي در سرتاسر جهان تبديل خواهد شد و فرهنگ عاشورا فرهنگ حاكم بر جهان خواهد بود. اين نيز ترجمه روان "كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا"ست.
اعتراف كنيم كه از ظرفيتهاي عاشورا استفاده لازم را نكرده ايم، زيرا ظرفيتي متناسب با عاشورا نداريم. ما وقتي به بركت عاشورا به قدرت و حاكميت رسيديم، از عاشورا به پوسته چسبيديم و مغز آن را رها كرديم. شايد محافل عزاداري از نظر كمي رشد كرده باشد ولي از نظر كيفي دچار افت شديد شده است. در ساحت خطبا، ديگر از امثال فلسفي و تربتي خبري نيست، در عرصه مداحي گرفتار خرافات شدهايم و در صحنه محافل عزاداري به جاي آنكه هند و پاكستان را از خرافات نجات دهيم، خودمان به آن آلوده شده ايم. غرق شدن در سياست و وارد ساختن بازيهاي سياسي در عزاداريها، ما را از بهرهبرداري واقعي سياسي از محافل عزاي مذهبي دور ساخته است. اسلام، همانگونه كه امام خميني ميفرمود، نماز و روزه و حج و جهاد و جشنها و عزاداريهايش يكسره سياست است اما سياست بازي نيست. وقتي جاي سياست را با سياست بازي عوض كني، از مغز به پوسته ميرسي و خود را تهي دست مييابي. اين تهي دستي اگر ادامه پيدا كند، ديگر چيزي براي خودمان باقي نميماند چه رسد به اينكه چيزي براي عرضه به ديگر ملتها داشته باشيم. پس بايد چارهاي انديشيد.
راه چاره را بايد در بازگشت به عزاداريهاي سنتي جستجو كرد. با ورود سبكهاي جديد مداحي به محافل عزاداري و حتي پائين آمدن سطح منبرها، هر روز از عزاداري سنتي فاصله بيشتري ميگيريم. اين، خطر بزرگي است كه ميراث عاشورا را تهديد ميكند.
عزاداري سنتي، منبرهاي پر از آيات قرآن و حديث ميخواهد و مداحيهائي كه از اشعار شعراي بزرگي همچون محتشم كاشاني بهره داشته باشد و در متن مواعظي كه از علما و خطباي نامدار دردست است حركت كند. امروز، اين قبيل عزاداري هم هر چند پيدا ميشود ولي در غربت و انزوا قرار دارد. متأسفانه مداحيهائي به سبك ترانههاي غربي و منبرهاي خالي از آيه و روايت و موعظه اخلاقي، درحال تسخير كردن محافل مذهبي هستند. كم عمق شدن نگاهها به دين و رواج روزافزون بيتفاوتي به ويژه در نسل جوان، از همين كاركرد غيرسنتي عزاداري عاشورا ناشي شده است. اينكه امام خميني همواره بر ضرورت حفظ عزاداري سنتي تأكيد ميكردند به همين دليل بود. در دوران حيات امام خميني هنوز عزاداريهاي سبك جديد رواج چنداني نداشت، اما آن پير روشن ضمير چنين آينده خطرناكي را پيشبيني ميكرد و از همان زمان هشدارهاي لازم را داده بود.
براي آنكه به توصيه امام خميني عمل شود به يك نهضت قدرتمند حفاظت از عزاداريهاي سنتي نيازمنديم. اين نهضت ميتواند توسط يك تشكل مذهبي مركب از افراد صاحب نظر در امر تبليغ، اسلام شناس و آشنا با نيازهاي روز جامعه به انجام اين وظيفه مهم همت گمارد. بازگشت به شيوههاي ساده گذشته در عزاداريها، مقابله با خرافات، پالايش محافل مذهبي از انحرافات، جلوگيري از سودجوئيها، مبارزه با شيوههاي موهن در عزاداريها و مداحيها، پربار كردن منابر و مراثي، ترويج مقتل خواني، بهرهبرداري صحيح از حضور جوانان در محافل و مجالس عزاداري و مشاركت دادن آنها در برپائي عزاداريهاي سنتي، از جمله اقداماتي هستند كه اين نهضت بايد انجام دهد.
هر چند امور فرهنگي و تبليغي، كه عزاداريها نيز از اين جنس هستند، بايد بدون توسل به اهرمهاي قدرت به پيش بروند، ولي از آنجا كه سردمداران تحريفها و خرافات اكنون به قدرتي در جامعه ما تبديل شده اند، مبارزه با آنها و وادار كردنشان به عقب نشيني قطعاً نيازمند حمايت شدن از ناحيه مراكز رسمي كشور است. اين حمايت ميتواند از طريق وضع قوانين و مقررات شروع شود و نهادها و سازمانهاي فرهنگي به ويژه آن دسته از دستگاهها كه وظايفي براي نظارت بر محافل و مجالس مذهبي برعهده دارند نيز با جدي گرفتن امر نظارت، به تدريج عزاداري را از آلودگيها پالايش كنند.
جلوگيري از پراكندگيهاي غيرلازم محافل عزاداري از قبيل چادرهاي مكرري كه در خيابانها و كوچهها ديده ميشوند و تجميع آنها در مساجد محل نيز ميتواند يكي از اقدامات مؤثر در جهت ممانعت از هرز رفتن امكانات و نيروها و پديد آمدن انحرافات، خرافات و آلودگيها در محافل و مجالس عزاداري باشد. پديده پراكندگي غيرلازم چادرهاي عزاداري متأسفانه در سالهاي اخير درحال رشد است و يكي از عوامل سطحي شدن و دور شدن عزاداريها از مسير صحيح همين پديده است. خودداري مراكز حمايتي از دادن امكانات به اين چادرها و هدايت مشفقانه آنها به ادغام شدن در مراكز اصلي محلهها از يكطرف موجب رونق مساجد ميشود و از طرف ديگر به حذف يكي از عوامل انحراف در عزاداريها منجر ميگردد.
در رأس تمام اين اقدامات، آنچه ميتواند در پالايش عزاداريها از انحرافات بيش از همه مؤثر باشد، تذكرات جدي، مكرر و پيگيرانه بزرگان و رهبران مذهبي است. اين تذكرات، در سالهاي گذشته توسط رهبر انقلاب و مراجع تقليد تا حدودي داده شده ولي به نظر ميرسد نياز جامعه بسيار بيش از آنست كه تاكنون صورت گرفته است.
يك جواب اينست كه داريم، زيرا اگر نداشتيم اسلام اهل بيت تا امروز زنده و پويا نميماند. اين، ترجمه ساده آن سخن حكيمانه است كه "الاسلام، محمدي الحدوث و حسيني البقاء". علاوه بر اين، اگر ما ظرفيت استفاده از ظرفيتهاي عاشورا را نداشتيم، انقلاب اسلامي ما پيروز نميشد، انقلابي كه با تكيه بر واقعيت انكارناپذير "خون بر شمشير پيروز است" تحقق يافت و قدرت و نفوذ شگفت انگيز نهضت حسيني در روح و جان مردم ايران را نشان داد.
جواب ديگر اينست كه اينها فقط قطرهاي از درياي ظرفيتهاي عاشوراست. عاشورا نبايد در اين رويدادهاي محدود خلاصه شود. اگر نهضت عاشورا به درستي شناخته شود و راهي كه امام حسين و يارانش با نهضت خونين كربلا پيش پاي ما گشودند ادامه يابد، اسلام جهاني ميشود، انقلاب اسلامي به الگوئي براي ملتهاي تشنه آزادي در سرتاسر جهان تبديل خواهد شد و فرهنگ عاشورا فرهنگ حاكم بر جهان خواهد بود. اين نيز ترجمه روان "كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا"ست.
اعتراف كنيم كه از ظرفيتهاي عاشورا استفاده لازم را نكرده ايم، زيرا ظرفيتي متناسب با عاشورا نداريم. ما وقتي به بركت عاشورا به قدرت و حاكميت رسيديم، از عاشورا به پوسته چسبيديم و مغز آن را رها كرديم. شايد محافل عزاداري از نظر كمي رشد كرده باشد ولي از نظر كيفي دچار افت شديد شده است. در ساحت خطبا، ديگر از امثال فلسفي و تربتي خبري نيست، در عرصه مداحي گرفتار خرافات شدهايم و در صحنه محافل عزاداري به جاي آنكه هند و پاكستان را از خرافات نجات دهيم، خودمان به آن آلوده شده ايم. غرق شدن در سياست و وارد ساختن بازيهاي سياسي در عزاداريها، ما را از بهرهبرداري واقعي سياسي از محافل عزاي مذهبي دور ساخته است. اسلام، همانگونه كه امام خميني ميفرمود، نماز و روزه و حج و جهاد و جشنها و عزاداريهايش يكسره سياست است اما سياست بازي نيست. وقتي جاي سياست را با سياست بازي عوض كني، از مغز به پوسته ميرسي و خود را تهي دست مييابي. اين تهي دستي اگر ادامه پيدا كند، ديگر چيزي براي خودمان باقي نميماند چه رسد به اينكه چيزي براي عرضه به ديگر ملتها داشته باشيم. پس بايد چارهاي انديشيد.
راه چاره را بايد در بازگشت به عزاداريهاي سنتي جستجو كرد. با ورود سبكهاي جديد مداحي به محافل عزاداري و حتي پائين آمدن سطح منبرها، هر روز از عزاداري سنتي فاصله بيشتري ميگيريم. اين، خطر بزرگي است كه ميراث عاشورا را تهديد ميكند.
عزاداري سنتي، منبرهاي پر از آيات قرآن و حديث ميخواهد و مداحيهائي كه از اشعار شعراي بزرگي همچون محتشم كاشاني بهره داشته باشد و در متن مواعظي كه از علما و خطباي نامدار دردست است حركت كند. امروز، اين قبيل عزاداري هم هر چند پيدا ميشود ولي در غربت و انزوا قرار دارد. متأسفانه مداحيهائي به سبك ترانههاي غربي و منبرهاي خالي از آيه و روايت و موعظه اخلاقي، درحال تسخير كردن محافل مذهبي هستند. كم عمق شدن نگاهها به دين و رواج روزافزون بيتفاوتي به ويژه در نسل جوان، از همين كاركرد غيرسنتي عزاداري عاشورا ناشي شده است. اينكه امام خميني همواره بر ضرورت حفظ عزاداري سنتي تأكيد ميكردند به همين دليل بود. در دوران حيات امام خميني هنوز عزاداريهاي سبك جديد رواج چنداني نداشت، اما آن پير روشن ضمير چنين آينده خطرناكي را پيشبيني ميكرد و از همان زمان هشدارهاي لازم را داده بود.
براي آنكه به توصيه امام خميني عمل شود به يك نهضت قدرتمند حفاظت از عزاداريهاي سنتي نيازمنديم. اين نهضت ميتواند توسط يك تشكل مذهبي مركب از افراد صاحب نظر در امر تبليغ، اسلام شناس و آشنا با نيازهاي روز جامعه به انجام اين وظيفه مهم همت گمارد. بازگشت به شيوههاي ساده گذشته در عزاداريها، مقابله با خرافات، پالايش محافل مذهبي از انحرافات، جلوگيري از سودجوئيها، مبارزه با شيوههاي موهن در عزاداريها و مداحيها، پربار كردن منابر و مراثي، ترويج مقتل خواني، بهرهبرداري صحيح از حضور جوانان در محافل و مجالس عزاداري و مشاركت دادن آنها در برپائي عزاداريهاي سنتي، از جمله اقداماتي هستند كه اين نهضت بايد انجام دهد.
هر چند امور فرهنگي و تبليغي، كه عزاداريها نيز از اين جنس هستند، بايد بدون توسل به اهرمهاي قدرت به پيش بروند، ولي از آنجا كه سردمداران تحريفها و خرافات اكنون به قدرتي در جامعه ما تبديل شده اند، مبارزه با آنها و وادار كردنشان به عقب نشيني قطعاً نيازمند حمايت شدن از ناحيه مراكز رسمي كشور است. اين حمايت ميتواند از طريق وضع قوانين و مقررات شروع شود و نهادها و سازمانهاي فرهنگي به ويژه آن دسته از دستگاهها كه وظايفي براي نظارت بر محافل و مجالس مذهبي برعهده دارند نيز با جدي گرفتن امر نظارت، به تدريج عزاداري را از آلودگيها پالايش كنند.
جلوگيري از پراكندگيهاي غيرلازم محافل عزاداري از قبيل چادرهاي مكرري كه در خيابانها و كوچهها ديده ميشوند و تجميع آنها در مساجد محل نيز ميتواند يكي از اقدامات مؤثر در جهت ممانعت از هرز رفتن امكانات و نيروها و پديد آمدن انحرافات، خرافات و آلودگيها در محافل و مجالس عزاداري باشد. پديده پراكندگي غيرلازم چادرهاي عزاداري متأسفانه در سالهاي اخير درحال رشد است و يكي از عوامل سطحي شدن و دور شدن عزاداريها از مسير صحيح همين پديده است. خودداري مراكز حمايتي از دادن امكانات به اين چادرها و هدايت مشفقانه آنها به ادغام شدن در مراكز اصلي محلهها از يكطرف موجب رونق مساجد ميشود و از طرف ديگر به حذف يكي از عوامل انحراف در عزاداريها منجر ميگردد.
در رأس تمام اين اقدامات، آنچه ميتواند در پالايش عزاداريها از انحرافات بيش از همه مؤثر باشد، تذكرات جدي، مكرر و پيگيرانه بزرگان و رهبران مذهبي است. اين تذكرات، در سالهاي گذشته توسط رهبر انقلاب و مراجع تقليد تا حدودي داده شده ولي به نظر ميرسد نياز جامعه بسيار بيش از آنست كه تاكنون صورت گرفته است.