کد مطلب : ۳۵۱۰۷
همه واقعيتِ دینداری را نميتوان از طريق روشهاي تجربي به دست آورد
به گزارش آرمان هیأت، دهقانیان در ابتدای این وبینار با اشاره به انجام مصاحبههایی با موضوع دینداری در ایران با متخصصان و محققین درچند سال پیش (پرونده دینداری در ایران، عصر اندیشه شماره 15) و برخی مطالعات دیگری که در این زمینه صورت داده، به بررسی امکان یا امتناع سنجش دینداری بر اساس چالشهای نظری و روششناختی آن پرداخت و به پیچیدگی مفهوم یا سازه دینداری بر اساس مبانی تئوریک، تعاریف مفهومی، توجه به زمینه و بافت، تقلیلگرایی در فرایند عملیاتی کردن؛ چالشهای مقیاس سازی و سنجش اشاره کرد و گفت: تعریف نمونه، جامعه آماری، نحوه نمونهگیری، نحوه اجرا، نحوه سنجش نگرش، ارزش، رفتار، حساسیتهای سیاسی، سازمانی، فرهنگی، زمانی و سایر موارد همگی ممکن است اعتبار پاسخ را تحت شعاع قرار دهد.
ضعف مدلهای سنجش دینداری و عدم تناسب با محتوی و فرم دیندرای در کشور
وی ضمن اشاره به ضعف روششناختی در شناخت واقعیت دینداری افراد توسط ابزاری تحقیقی همچون پیمایش های اجتماعی، به این نکته نیز اذعان داشته که بر این اساس نیز نباید سنجشناپذيري دینداری رانتیجه گرفت. ضعف مدلهای سنجش دینداری و عدم تناسب با محتوی و فرم دیندرای در کشور با توجه به اختلافات مبنایی که ادیان حتی توحیدی دارند از جمله چالش های پیش روی این موضوع در تحقیقاتی است که در کشور صورت پذیرفته است. به عنوان مثال استفاده از مدل معروفِ گلاک و استارک که با نظر به آموزههاي مسيحي و تجربه غربيِ دینداری ساخته شده است، درحالیکه به اظهار برخی از جامعه شناسان این مدل فاقد برخي از ابعاد دینداری اسلامی است. مانند بُعد اخلاق یا بُعد شریعت و فقه که نمیشود آنها را در سنجش دینداری مسلماني نادیده گرفت.
نمیتوان طبق برخی اسناد ظاهری به تحلیل علمی درباره دینداری مردم رسید
استاد دانشگاه با بیان اینکه برخی مدعیاند دینداری مردم در طول چند دهه اخیر کاهش پیدا کرده است و به قول آنان به سمت سکولارتر شدن حرکت کردهایم. در مقابل، عدهای دیگر ادعایشان این است که دینداری مردم در طول چند دهه اخیر کاهش پیدا نکرده یا افزایش پیدا کرده است؛ تصریح کرد: بر اساس این دو ادعا باید دانست که به اصلاح کارِ علمي معتبر، با کارِ نظري و همچنين با کارِ تحليليِ همراه با شواهد مؤيِّد مدعا فرق دارد و نمیتوان طبق برخی اسناد ظاهری به یک تحلیل علمی رسید. صاحبنظران معتقدند که شواهد تأییدی گزينشي در گزارشهای تحليلي نميتوانند حُکم دادههاي آماري را داشته باشد؛ چنانچه رقيب شما هم ممکن است شواهدی تجربی ديگري همترازِ شما براي تحليلاش داشته باشد و ارائه دهد.
فکتهايِ گزينشي نميتوانند حُکم دادههاي آماري را داشته باشد
متخصصین روش تحقیق تأکید دارند برای قضاوت درست باید دادههاي آماري که با صحت و دقتِ در جمعآوري شدهاند، مبنا قرار گیرند که عمدتاً با شواهد تجربی مؤيِّدي از اين قبيل، بسيار متفاوت است؛ چون آنها گزينشي نيستند؛ بلکه از مجرا و در قالب یک چارچوب معتبر روشي بهدستآمدهاند و از حیث روايي و اعتبار لازم نيز برخوردارند.
هر چند که آنچه که از این تحقیقات پیمایشی به دست میآید نیز با توجه به نکاتی که عرض شد، نمیتواند به طور کامل با واقیعت دینداری مردم برابر فرض شود؛ در گام بعد اگر به فرض به تعریف درستی از دیندار پیدا کنیم، مسئله اصلی که در سنجش دینداری داریم، دعوایی است که در مقام کمی و کیفی سنجش دینداری وجود دارد.
وی با بیان اینکه موافقان و مخالفان دینداری در جمهوری اسلامی ایران، برخی شاخصهایی را برای دینداری مردم بر اساس تلویح و غیر آشکار در نظر گرفتهاند؛ در غیر این صورت، معلوم نیست که بر چه اساسی حکم به افزایش یا کاهش دینداری مردم دادهاند، یادآور شد: چیستی این شاخصها بسیار مهم است و سنجش دینداری نیز چیزی جز تعیین همین شاخصها نیست.
درهرحال، هرگونه مدعا در خصوص دینداری مردم قاعدتاً اشاره به واقعيتي تجربي دارد كه ميبايست با روشهای تحقیق تجربی یا مشاهده سيستماتيك شاخصهای اصلی دینداری در میان مردم ميزان اعتبار آن ادعا مشخص شود.
چالشهای نظری در توصیف و تبیین دینداری در ایران
یکی دیگر از چالشهای جدی در سنش، فهم و تبیین وضعیت دیندارای در جامعه ایران، ضعف غنای نظری در این حوزه است. نظریات جامعهشناختی که در این زمینه مورد استفاده قرار میگیرد علاوه بر قلت تنوع و جامعیت، بعضاً به عوارض و استلزامات خود نیز پایبند نیستند، و در تبیین غالباً مورد استناد قرار نمیگیرند و ما شاهد تبیین تقریبا سوگیرانه از وضعیت شرح داده شده در وضعیت دیندرای هستیم، در صورتی که ردپای نظری مشخصی در آنها دیده شود.
در مقایسه تطبیقی قبل و بعد از انقلاب از حیث زمانی یا از حیث انضمامی پرداخت و گفت: برخی مدعی هستند انقلاب دینی که در چند دهه گذشته برای خروج قدرت از دست طرفداران عرفی گرایی (Secularism) و به دنبال آن استقرار نظام سیاسیِ اسلامی باهدف قدسی سازی تمامی عرصههای زندگی انسان رخ داده که این هدف در سطح کلان با بازسازی نهادها و ساختارهای رسمی حاکمیتی بر اساس چارچوبی از قوانین و مقررات، رویههای اداری و الگوهای عمل در سطح کلان با انطباق بر قرائتی خاص از گفتمانِ رسمیِ دینی پی گرفته شد.
همچنین در سطح فردی تلاش شده است تا با کمک روحانیان و ترویج محتوای آموزش دینی در نظام آموزشوپرورش رسمی، افراد به شکلی که لازم است معتقد و مقید به باورها و اعمال دینی و احکام مربوط به آن تربیت شوند. اما نتیجهای که حاصل شده است به اصطلاح دولتی شدن دین بوده که خود از عوامل کاهنده گرایش به دیندرای در جامعه است. موضوعی که دال بر مشی تصدی گرایانه دولت در امور دینی و مذهبی دارد.
مدیر اندیشکده مطالعات اجتماعی و سبک زندگی مرکز مطالعات راهبردی ژرفا، در اینباره، ضمن عدم رد چنین تأثیری، تعمیم و اطلاق و برخوردی به اصطلاح صفر و یکی را در این موضوع، خلاف مشی علمی و تعهد روش تجربی دانست. وجود تنوع و تکثر در این موارد که بعضاً نسبت به جریانهای حاکم سیاسی و دولتی بیطرف و یا حتی مخالف بوده از جمله موارد نقض این فرضیات دانست.
وی به موضوع جهتگیریهای نظری روحانیت بر لزوم ورود به مباحث و موضوعات جامعه اشاره کرد و گفت: خیر قدسی و خیر عرفی و تحمیل نظریه به واقعیت اجتماعی بدون ارجاع به مشاهدات سیستماتیک موجه و معتبر، موضوع مغالطه فرضیه بهجای شواهد سیستماتیک تجربی است. اگر دعوی بر لزوم پذیرش تکثر و مبنا قرار ندادن دین در سیاست است و نتیجه خصوصی شدن دینداری است، با توجه به این اذعان که در کلام این افراد به افول دینداری ترجمه شده است، دیگر نگران چه چیزی هستیم؟ هر چند که میتوان این فرضیه (شرطی خلاف واقع) را نیز مطرح نمود که در صورت نبود حاکمیت سیاسی دین، با توجه به فضای نظام جهانی و مسائلی همچون جهانی شدن، عرفیشدن، و... چه بسا وضعیت دینداری بدون حمایت نظام سیاسی روند دیگری را در پیش میگرفت، موضوعی که متأسفانه سهواً یا عمداً کمتر مورد توجه منتقدین قرار گرفته است.
دهقانیان در ادامه چالشهای توصیف و تبیین در مقایسه تطبیقی قبل و بعد از انقلاب از حیث زمانی یا از حیث انضمامی به فرضیه تأثیر حکومت دینی در کاهش دینداری پرداخته و اظهارداشت: مبتنی استدلال متخصصین، این مدعا از حیث تحلیلی بهشرطی درست است که نحوه جامعهپذیری دینی حکومت با ارزشها و هنجارهای اکثریت مردم در تغایر و تعارض باش د و طبیعتاً موجب دینگریزی مردم نسبت به نوع محتوا و شکل جامعهپذیری مورد اجرای حاکمیت باشد. (مثلا در باب مناسک، یا باورهای اصیل مذهبی و عدم استقبال و مشارکت آنها نسبت به برنامهها و مراسمات دینی و مذهبی که ارائه میگردد. بر این اساس به اظهار متخصصین «اگر ساختار اساسی جامعهپذیری نظام سیاسی و سازمانهای وابسته به آن که همگی، کارگزار جامعهپذیری ثانویه هستند با ساختار اساسی جامعهپذیری اولیه (توسط دیگران مهم) اکثریت مردم هماهنگی نسبی داشته یا حداقل متعارض نباشد، چنان مشکلی به وجود نمیآید و حتی احتمالاً فرهنگ درونی شده اکثریت مردم را تقویت میکند».
هیچ نسبت بین افول دینداری و افزایش عرفیشدن وجود ندارد
مدیر اندیشکده مطالعات اجتماعی و سبک زندگی مرکز مطالعات راهبردی ژرفا گفت: اکثر قریب بهاتفاق عواملی که برای کاهش دینداری مردم در تئوریهای سکولاریزاسیون به عنوان مهمترین نظریات در باب دینداری جوامع بهکار گرفته شده است؛ ربط وثیقی با نوع نظام سیاسی و عاملیت حکومتها ندارد؛ بلکه، همه آنها از نوع عوامل اجتماعیِ ساختاری یا نتایج ناخواسته کنشهای جمعی انبوهی از افراد همچون صنعتیشدن، جامعویشدن، رشد شهرنشینی و عقلانی شدن فزاینده با رشد فوقالعاده تحصیلکردگان دانشگاهی هستند.
به اظهار برخی دیگر از محققین این حوزه: چهبسا خیلی از افراد دین را بهعنوان امر اجتماعی و امری که بتواند در سیاست باشد هم نفی نمیکنند؛ ولی در مصداق مشکل دارند. اینکه آدمها به لحاظ اجتماعی بهنجار بوده، و حالا این امر تضعیف شده است را نباید بهپای این گذاشت که ایمان تضعیف شده است. چون برخی از درجاتِ پایبندی به هنجارهای جامعه در گذشته نه بهخاطر ایمانِ بالاتر مردم در آن زمان که به دلیل کنترلِ اجتماعی قویتر در آن دوره بوده است.
هیچ نسبت بین افول دینداری و افزایش عرفیشدن وجود ندارد لذا نمیتوان هرگونه افول در دینداری را بلافاصله بهحساب پیشروی فرايند عرفیشدنِ جامعه ايران میگذارند؛ در حالی که لزوماً اینطور نیست و هیچ نسبت یک به یکی بین افول دینداری و افزایش عرفیشدن وجود ندارد.
حکومت اسلامی برای تمهيد شرايط و تسهیل دینداری برپا شده است
دهقانیان یکی دیگر از مضمونهای مستخرج از مصاحبه با متخصصین عرصه دینداری جامعه ایران را کیفیتر شدن دینداری در جامعه دانست، به طوریکه «در ایران امروزه برای دینداران را حفظ ظواهر شرعی ديگر قانعکننده نداست و ادامه داد: جوهر و بُنِ دین است که اصالت و غائيت پيدا کرده است. اگر مناسکگرايي و کارناوالیشدن را به معناي اين بگيريد که چرا دين به تجمع و به بيرون اهتمام داشته؛ اين يک ارزش داوری مسيحي درباره آموزههاي اسلامي است و نميتواند قابلقبول باشد؛ حکومت اسلامی برای تمهيد شرايط و تسهیل دینداری برپا شده است، همچنین در باب انتقاداتی که در موضوع فربه گی مناسکی در جامعه است باید متوجه باشیم که اینها شواهد صرفاً مناسکگرایی نیست و منافاتی هم با عقلانیت ندارد. حکومت اسلامی برای دیندار کردنِ مردم به وجود نیامده؛ بلکه برای تمهيد شرايط و تسهیل دینداری برپا شده است».
این سلسلهنشستها با موضوع «سیاستگذاری و برنامهریزی فرهنگی در موضوع هیأت و آیینهای مذهبی» توسط اندیشکده هیأت و آیین های مذهبی برگزار میشود.
ضعف مدلهای سنجش دینداری و عدم تناسب با محتوی و فرم دیندرای در کشور
وی ضمن اشاره به ضعف روششناختی در شناخت واقعیت دینداری افراد توسط ابزاری تحقیقی همچون پیمایش های اجتماعی، به این نکته نیز اذعان داشته که بر این اساس نیز نباید سنجشناپذيري دینداری رانتیجه گرفت. ضعف مدلهای سنجش دینداری و عدم تناسب با محتوی و فرم دیندرای در کشور با توجه به اختلافات مبنایی که ادیان حتی توحیدی دارند از جمله چالش های پیش روی این موضوع در تحقیقاتی است که در کشور صورت پذیرفته است. به عنوان مثال استفاده از مدل معروفِ گلاک و استارک که با نظر به آموزههاي مسيحي و تجربه غربيِ دینداری ساخته شده است، درحالیکه به اظهار برخی از جامعه شناسان این مدل فاقد برخي از ابعاد دینداری اسلامی است. مانند بُعد اخلاق یا بُعد شریعت و فقه که نمیشود آنها را در سنجش دینداری مسلماني نادیده گرفت.
نمیتوان طبق برخی اسناد ظاهری به تحلیل علمی درباره دینداری مردم رسید
استاد دانشگاه با بیان اینکه برخی مدعیاند دینداری مردم در طول چند دهه اخیر کاهش پیدا کرده است و به قول آنان به سمت سکولارتر شدن حرکت کردهایم. در مقابل، عدهای دیگر ادعایشان این است که دینداری مردم در طول چند دهه اخیر کاهش پیدا نکرده یا افزایش پیدا کرده است؛ تصریح کرد: بر اساس این دو ادعا باید دانست که به اصلاح کارِ علمي معتبر، با کارِ نظري و همچنين با کارِ تحليليِ همراه با شواهد مؤيِّد مدعا فرق دارد و نمیتوان طبق برخی اسناد ظاهری به یک تحلیل علمی رسید. صاحبنظران معتقدند که شواهد تأییدی گزينشي در گزارشهای تحليلي نميتوانند حُکم دادههاي آماري را داشته باشد؛ چنانچه رقيب شما هم ممکن است شواهدی تجربی ديگري همترازِ شما براي تحليلاش داشته باشد و ارائه دهد.
فکتهايِ گزينشي نميتوانند حُکم دادههاي آماري را داشته باشد
متخصصین روش تحقیق تأکید دارند برای قضاوت درست باید دادههاي آماري که با صحت و دقتِ در جمعآوري شدهاند، مبنا قرار گیرند که عمدتاً با شواهد تجربی مؤيِّدي از اين قبيل، بسيار متفاوت است؛ چون آنها گزينشي نيستند؛ بلکه از مجرا و در قالب یک چارچوب معتبر روشي بهدستآمدهاند و از حیث روايي و اعتبار لازم نيز برخوردارند.
هر چند که آنچه که از این تحقیقات پیمایشی به دست میآید نیز با توجه به نکاتی که عرض شد، نمیتواند به طور کامل با واقیعت دینداری مردم برابر فرض شود؛ در گام بعد اگر به فرض به تعریف درستی از دیندار پیدا کنیم، مسئله اصلی که در سنجش دینداری داریم، دعوایی است که در مقام کمی و کیفی سنجش دینداری وجود دارد.
وی با بیان اینکه موافقان و مخالفان دینداری در جمهوری اسلامی ایران، برخی شاخصهایی را برای دینداری مردم بر اساس تلویح و غیر آشکار در نظر گرفتهاند؛ در غیر این صورت، معلوم نیست که بر چه اساسی حکم به افزایش یا کاهش دینداری مردم دادهاند، یادآور شد: چیستی این شاخصها بسیار مهم است و سنجش دینداری نیز چیزی جز تعیین همین شاخصها نیست.
درهرحال، هرگونه مدعا در خصوص دینداری مردم قاعدتاً اشاره به واقعيتي تجربي دارد كه ميبايست با روشهای تحقیق تجربی یا مشاهده سيستماتيك شاخصهای اصلی دینداری در میان مردم ميزان اعتبار آن ادعا مشخص شود.
چالشهای نظری در توصیف و تبیین دینداری در ایران
یکی دیگر از چالشهای جدی در سنش، فهم و تبیین وضعیت دیندارای در جامعه ایران، ضعف غنای نظری در این حوزه است. نظریات جامعهشناختی که در این زمینه مورد استفاده قرار میگیرد علاوه بر قلت تنوع و جامعیت، بعضاً به عوارض و استلزامات خود نیز پایبند نیستند، و در تبیین غالباً مورد استناد قرار نمیگیرند و ما شاهد تبیین تقریبا سوگیرانه از وضعیت شرح داده شده در وضعیت دیندرای هستیم، در صورتی که ردپای نظری مشخصی در آنها دیده شود.
در مقایسه تطبیقی قبل و بعد از انقلاب از حیث زمانی یا از حیث انضمامی پرداخت و گفت: برخی مدعی هستند انقلاب دینی که در چند دهه گذشته برای خروج قدرت از دست طرفداران عرفی گرایی (Secularism) و به دنبال آن استقرار نظام سیاسیِ اسلامی باهدف قدسی سازی تمامی عرصههای زندگی انسان رخ داده که این هدف در سطح کلان با بازسازی نهادها و ساختارهای رسمی حاکمیتی بر اساس چارچوبی از قوانین و مقررات، رویههای اداری و الگوهای عمل در سطح کلان با انطباق بر قرائتی خاص از گفتمانِ رسمیِ دینی پی گرفته شد.
همچنین در سطح فردی تلاش شده است تا با کمک روحانیان و ترویج محتوای آموزش دینی در نظام آموزشوپرورش رسمی، افراد به شکلی که لازم است معتقد و مقید به باورها و اعمال دینی و احکام مربوط به آن تربیت شوند. اما نتیجهای که حاصل شده است به اصطلاح دولتی شدن دین بوده که خود از عوامل کاهنده گرایش به دیندرای در جامعه است. موضوعی که دال بر مشی تصدی گرایانه دولت در امور دینی و مذهبی دارد.
مدیر اندیشکده مطالعات اجتماعی و سبک زندگی مرکز مطالعات راهبردی ژرفا، در اینباره، ضمن عدم رد چنین تأثیری، تعمیم و اطلاق و برخوردی به اصطلاح صفر و یکی را در این موضوع، خلاف مشی علمی و تعهد روش تجربی دانست. وجود تنوع و تکثر در این موارد که بعضاً نسبت به جریانهای حاکم سیاسی و دولتی بیطرف و یا حتی مخالف بوده از جمله موارد نقض این فرضیات دانست.
وی به موضوع جهتگیریهای نظری روحانیت بر لزوم ورود به مباحث و موضوعات جامعه اشاره کرد و گفت: خیر قدسی و خیر عرفی و تحمیل نظریه به واقعیت اجتماعی بدون ارجاع به مشاهدات سیستماتیک موجه و معتبر، موضوع مغالطه فرضیه بهجای شواهد سیستماتیک تجربی است. اگر دعوی بر لزوم پذیرش تکثر و مبنا قرار ندادن دین در سیاست است و نتیجه خصوصی شدن دینداری است، با توجه به این اذعان که در کلام این افراد به افول دینداری ترجمه شده است، دیگر نگران چه چیزی هستیم؟ هر چند که میتوان این فرضیه (شرطی خلاف واقع) را نیز مطرح نمود که در صورت نبود حاکمیت سیاسی دین، با توجه به فضای نظام جهانی و مسائلی همچون جهانی شدن، عرفیشدن، و... چه بسا وضعیت دینداری بدون حمایت نظام سیاسی روند دیگری را در پیش میگرفت، موضوعی که متأسفانه سهواً یا عمداً کمتر مورد توجه منتقدین قرار گرفته است.
دهقانیان در ادامه چالشهای توصیف و تبیین در مقایسه تطبیقی قبل و بعد از انقلاب از حیث زمانی یا از حیث انضمامی به فرضیه تأثیر حکومت دینی در کاهش دینداری پرداخته و اظهارداشت: مبتنی استدلال متخصصین، این مدعا از حیث تحلیلی بهشرطی درست است که نحوه جامعهپذیری دینی حکومت با ارزشها و هنجارهای اکثریت مردم در تغایر و تعارض باش د و طبیعتاً موجب دینگریزی مردم نسبت به نوع محتوا و شکل جامعهپذیری مورد اجرای حاکمیت باشد. (مثلا در باب مناسک، یا باورهای اصیل مذهبی و عدم استقبال و مشارکت آنها نسبت به برنامهها و مراسمات دینی و مذهبی که ارائه میگردد. بر این اساس به اظهار متخصصین «اگر ساختار اساسی جامعهپذیری نظام سیاسی و سازمانهای وابسته به آن که همگی، کارگزار جامعهپذیری ثانویه هستند با ساختار اساسی جامعهپذیری اولیه (توسط دیگران مهم) اکثریت مردم هماهنگی نسبی داشته یا حداقل متعارض نباشد، چنان مشکلی به وجود نمیآید و حتی احتمالاً فرهنگ درونی شده اکثریت مردم را تقویت میکند».
هیچ نسبت بین افول دینداری و افزایش عرفیشدن وجود ندارد
مدیر اندیشکده مطالعات اجتماعی و سبک زندگی مرکز مطالعات راهبردی ژرفا گفت: اکثر قریب بهاتفاق عواملی که برای کاهش دینداری مردم در تئوریهای سکولاریزاسیون به عنوان مهمترین نظریات در باب دینداری جوامع بهکار گرفته شده است؛ ربط وثیقی با نوع نظام سیاسی و عاملیت حکومتها ندارد؛ بلکه، همه آنها از نوع عوامل اجتماعیِ ساختاری یا نتایج ناخواسته کنشهای جمعی انبوهی از افراد همچون صنعتیشدن، جامعویشدن، رشد شهرنشینی و عقلانی شدن فزاینده با رشد فوقالعاده تحصیلکردگان دانشگاهی هستند.
به اظهار برخی دیگر از محققین این حوزه: چهبسا خیلی از افراد دین را بهعنوان امر اجتماعی و امری که بتواند در سیاست باشد هم نفی نمیکنند؛ ولی در مصداق مشکل دارند. اینکه آدمها به لحاظ اجتماعی بهنجار بوده، و حالا این امر تضعیف شده است را نباید بهپای این گذاشت که ایمان تضعیف شده است. چون برخی از درجاتِ پایبندی به هنجارهای جامعه در گذشته نه بهخاطر ایمانِ بالاتر مردم در آن زمان که به دلیل کنترلِ اجتماعی قویتر در آن دوره بوده است.
هیچ نسبت بین افول دینداری و افزایش عرفیشدن وجود ندارد لذا نمیتوان هرگونه افول در دینداری را بلافاصله بهحساب پیشروی فرايند عرفیشدنِ جامعه ايران میگذارند؛ در حالی که لزوماً اینطور نیست و هیچ نسبت یک به یکی بین افول دینداری و افزایش عرفیشدن وجود ندارد.
حکومت اسلامی برای تمهيد شرايط و تسهیل دینداری برپا شده است
دهقانیان یکی دیگر از مضمونهای مستخرج از مصاحبه با متخصصین عرصه دینداری جامعه ایران را کیفیتر شدن دینداری در جامعه دانست، به طوریکه «در ایران امروزه برای دینداران را حفظ ظواهر شرعی ديگر قانعکننده نداست و ادامه داد: جوهر و بُنِ دین است که اصالت و غائيت پيدا کرده است. اگر مناسکگرايي و کارناوالیشدن را به معناي اين بگيريد که چرا دين به تجمع و به بيرون اهتمام داشته؛ اين يک ارزش داوری مسيحي درباره آموزههاي اسلامي است و نميتواند قابلقبول باشد؛ حکومت اسلامی برای تمهيد شرايط و تسهیل دینداری برپا شده است، همچنین در باب انتقاداتی که در موضوع فربه گی مناسکی در جامعه است باید متوجه باشیم که اینها شواهد صرفاً مناسکگرایی نیست و منافاتی هم با عقلانیت ندارد. حکومت اسلامی برای دیندار کردنِ مردم به وجود نیامده؛ بلکه برای تمهيد شرايط و تسهیل دینداری برپا شده است».
این سلسلهنشستها با موضوع «سیاستگذاری و برنامهریزی فرهنگی در موضوع هیأت و آیینهای مذهبی» توسط اندیشکده هیأت و آیین های مذهبی برگزار میشود.