کد مطلب : ۱۴۰۳۷
پدیدهای به نام دین رسانهای
دکتر عبدالله گیویان
فرهنگ: میان رابطه دین و رسانه، چند سطح را باید بررسی کرد؛ یک وجه از ارتباط دین و رسانه وجود محتوا و جهت گیری دینی در رسانههاست که سطح سادهای از ارتباط دین و رسانه است.
شکل دیگری که در واقع آفت ارتباط دین و رسانه است؛ تبدیل دین به عنوان یک کلیت از فراگیر به یک پدیده رسانهای است این امر را باید به عنوان یک آسیب تلقی کرد چرا که رسانهها به عنوان یک وظیفه در برنامه روتین و به صورت نشر اجباری ممکن است به برخی از مفاهیم دینی بپردازند و به این اشکال به سراغ کار دینی یا محتوای دینی می روند. در واقع ما در این صورت به جایی می رسیم که مفهوم، محتوا و روح دینی خود را باید با اقتضائات رسانه منطبق کنیم. اتفاقی که رسانه را به سمت موضوع محوری سوق میدهد و دین یکی از مضامین آن می شود. این حالت، حالت ابتر و ناقصی از ارایه فعالیت دینی در یک جامعه است که از طریق نهادی به نام رسانه انجام می شود. دین واقعیتی است فراگیر و گسترده در سطح زمان و مکان و امری فرا زمان است در واقع فعالیت دینی انسان ها را در زمان و مکان جاری (به صورت امت) و فرا زمان (بازگشت به فطرت) به هم پیوند میزند.
یکی از پدیدههای آشنا در مطالعه رسانه، «رخدادهای رسانهای» است. از اتفاقاتی که در صورت وجود «دین رسانهای شده» با آن مواجه خواهیم بود این است که دین؛ محتوا و مضمون و دستمایه رخدادهای مختلف رسانه ای میشود و بیشتر و به شکل افراطی در قالب فعالیتهای موسمی و مناسبتی؛ حضور دین را در رسانهها میبینیم. این امر به اعتقاد من در دراز مدت میتواند یک آسیب جدی برای بحث ترویج دین در یک جامعه باشد.
در همین زمینه باید به مفهوم «آیینیسازی رسانهای» را در نظر گرفت؛ مفهوم آیینی سازی عبارت است از مواقعی که یک نهاد یا یک موسسه به شکل خاص به عنوان یک رسانه تلاش میکند تا مخاطبان خود را در قالب مشارکتکنندگان در یک آیین یا آیینهایی با مضامین معین و شیوههای رفتاری مشخصی، تعریف کند یعنی افراد را در آن قالبها قرار دهد.
اما «آیینیسازی افراطی» که گاهی اوقات در برخی از مقاطع زمانی رسانههای ما به اشتباه دچار آن میشوند، عاملی است برای اینکه زمینه برای عرصههای مختلف فرهنگی محدود شود در واقع خود این امر در دراز مدت به یک ضد تبلیغ تبدیل میشود.
دستاندرکاران رسانه که نیت و جهتگیری دینی دارند این نکته را باید بدانند که «آیینیسازی افراطی» خود به ضد مقصود و مراد اولیه تبدیل خواهد شد. رسیدن به حد تعادلی از آن زندگی که در آن دین، موضوعی نیست که بار اضافهای بر دوش مردم باشد بلکه عین زندگی مردم است، این یک فرایند است که به اراده شخصی اتفاق نمیافتد. یک عمل جمعی است و رسانه باید به این بخش از نقش خود دقت کند که تا حدی بازتاب دهنده واقعیتهای جامعه است و در بخشهایی میتواند نقش رهبری جامعه را برعهده داشته باشد. زمانی که رسانهای در ایفای نقش رهبری و راهبری فکری جامعه افراط و اغراق کند آن زمان زمینههای مساعدی را برای آیینیسازی افراطی ایجاد می کند.
به نظرم در درجه اول خود اصحاب رسانه باید این مفهوم را درک کنند و با عواقب و پیامدهای آن بیشتر آشنا شوند و از طرف دیگر فروتنانهتر دین را زندگی کنند تا اینکه مکرر بخواهند صورتهای دینی را بازنمایی و آن را عرضه کنند. در واقع ما بنا به تعریف دینیمان لحظهای را نداریم که در آن فارغ از دین باشیم اما این به آن معنا نیست که ما در همه لحظات و به شکل نامناسب دین را در منظر دید همه و در پیشگاه اجتماع قرار بدهیم.
شکل دیگری که در واقع آفت ارتباط دین و رسانه است؛ تبدیل دین به عنوان یک کلیت از فراگیر به یک پدیده رسانهای است این امر را باید به عنوان یک آسیب تلقی کرد چرا که رسانهها به عنوان یک وظیفه در برنامه روتین و به صورت نشر اجباری ممکن است به برخی از مفاهیم دینی بپردازند و به این اشکال به سراغ کار دینی یا محتوای دینی می روند. در واقع ما در این صورت به جایی می رسیم که مفهوم، محتوا و روح دینی خود را باید با اقتضائات رسانه منطبق کنیم. اتفاقی که رسانه را به سمت موضوع محوری سوق میدهد و دین یکی از مضامین آن می شود. این حالت، حالت ابتر و ناقصی از ارایه فعالیت دینی در یک جامعه است که از طریق نهادی به نام رسانه انجام می شود. دین واقعیتی است فراگیر و گسترده در سطح زمان و مکان و امری فرا زمان است در واقع فعالیت دینی انسان ها را در زمان و مکان جاری (به صورت امت) و فرا زمان (بازگشت به فطرت) به هم پیوند میزند.
یکی از پدیدههای آشنا در مطالعه رسانه، «رخدادهای رسانهای» است. از اتفاقاتی که در صورت وجود «دین رسانهای شده» با آن مواجه خواهیم بود این است که دین؛ محتوا و مضمون و دستمایه رخدادهای مختلف رسانه ای میشود و بیشتر و به شکل افراطی در قالب فعالیتهای موسمی و مناسبتی؛ حضور دین را در رسانهها میبینیم. این امر به اعتقاد من در دراز مدت میتواند یک آسیب جدی برای بحث ترویج دین در یک جامعه باشد.
در همین زمینه باید به مفهوم «آیینیسازی رسانهای» را در نظر گرفت؛ مفهوم آیینی سازی عبارت است از مواقعی که یک نهاد یا یک موسسه به شکل خاص به عنوان یک رسانه تلاش میکند تا مخاطبان خود را در قالب مشارکتکنندگان در یک آیین یا آیینهایی با مضامین معین و شیوههای رفتاری مشخصی، تعریف کند یعنی افراد را در آن قالبها قرار دهد.
اما «آیینیسازی افراطی» که گاهی اوقات در برخی از مقاطع زمانی رسانههای ما به اشتباه دچار آن میشوند، عاملی است برای اینکه زمینه برای عرصههای مختلف فرهنگی محدود شود در واقع خود این امر در دراز مدت به یک ضد تبلیغ تبدیل میشود.
دستاندرکاران رسانه که نیت و جهتگیری دینی دارند این نکته را باید بدانند که «آیینیسازی افراطی» خود به ضد مقصود و مراد اولیه تبدیل خواهد شد. رسیدن به حد تعادلی از آن زندگی که در آن دین، موضوعی نیست که بار اضافهای بر دوش مردم باشد بلکه عین زندگی مردم است، این یک فرایند است که به اراده شخصی اتفاق نمیافتد. یک عمل جمعی است و رسانه باید به این بخش از نقش خود دقت کند که تا حدی بازتاب دهنده واقعیتهای جامعه است و در بخشهایی میتواند نقش رهبری جامعه را برعهده داشته باشد. زمانی که رسانهای در ایفای نقش رهبری و راهبری فکری جامعه افراط و اغراق کند آن زمان زمینههای مساعدی را برای آیینیسازی افراطی ایجاد می کند.
به نظرم در درجه اول خود اصحاب رسانه باید این مفهوم را درک کنند و با عواقب و پیامدهای آن بیشتر آشنا شوند و از طرف دیگر فروتنانهتر دین را زندگی کنند تا اینکه مکرر بخواهند صورتهای دینی را بازنمایی و آن را عرضه کنند. در واقع ما بنا به تعریف دینیمان لحظهای را نداریم که در آن فارغ از دین باشیم اما این به آن معنا نیست که ما در همه لحظات و به شکل نامناسب دین را در منظر دید همه و در پیشگاه اجتماع قرار بدهیم.
مرجع : خبرآنلاین