کد مطلب : ۱۴۸۶۴
هیئت را در مقابل مسجد قرار ندهید
وبلاگ «۴۰ تکه» در آخرین پست خود به بررسی بخشنامه اخیر مرکز رسیدگی به امور مساجد پرداخته است. محسن مهدیان مدیر این وبلاگ نوشته است:
اخیرا مرکز رسیدگی به امور مساجد بخشنامهای را خطاب به مساجد سراسر کشور ارسال کرده که در محافل مذهبی و رسانه ای بحث برانگیر شده است.
بخشنامه اخیر این مرکز در ۲ بخش است. اول اینکه لباس در آوردن هنگام عزاداری و سینه زدن ممنوع است و دوم اینکه نباید از مداحان بدسابقه و کسانی که روضههای بدون سند و یا اشعار نامتعارف میخوانند دعوت بعمل آورد. در این خصوص ذکر نکاتی حائز اهمیت است.
یکی از وظایف مرکز رسیدگی به امور مساجد، اهتمام در جهت حفظ و اعتلای جایگاه مسجد است. اگر چه در این بخشنامه صراحتا به این موضوع اشاره نشده، اما ظاهرا در راستای همین هدف تهیه و ابلاغ شده است. با این فرض، سوال این است که مطابق کدام مبنا و مستند دینی، لباس کم کردن هنگام عزاداری برای سالار شهیدان و اهل بیت اباعبدالله، حکم قداست شکنی یافته است. بر مبنای کدام حکم شرعی و منطق عرفی این سنت چند صد ساله مذهبی امروز قداست شکن شده است.
پذیرفتن این حرف به معنای این است که سالها در مساجد کشور قداست شکنی شده است و علما و مراجع و بزرگان نظام نسبت به آن خاموش بودهاند. آیا این ادعا توهین به همه بزرگان و علمای دینی نیست؟ آیا توهین به سالها عزاداری سنتی در مساجد کشور نیست؟
از سوی دیگر در این بخشنامه ذکر شده است که این تصمیم تنها برای مساجد اتخاذ شده است. به تعبیر دیگر جونانی که سالها به این روش عزاداری میکردند، میتوانند در هیئتها به همان شیوه گذشته و سنتی به عزاداری بپردازند. مسئولین محترم این مرکز چطور این برخورد ۲گانه را برای جوانان و نوجوانان متدین و مخلص که به قصد عزاداری و گریه و نوحه خوانی پا به مسجد و یا هیات میگذارند، توضیح میدهند؟ آیا این بخشنامه منجر به خالی شدن مساجد و پر شدن هیئتها نمیشود؟ آیا خارج کردن جوانان از مساجد و سوق دادن آنها به تکیهها و هیئت - که البته آنجا نیز مقدس و متبرک است - قداست شکنی مساجد نیست؟ آیا شایسته است که با یک تصمیم غلط، مسجدی را مقابل هیئتی و سخنران را رو در رو با مداح قرار دهیم؟
مسئولین محترم مرکز رسیدگی به امور مساجد توضیح دهند که مطابق کدام حجت دینی و شرعی برهنه کردن تن در هنگام عزداری خلاف قداست است.
همه مراجع تقلید بجز یکی، برهنه کردن تن هنگام عزداری را اشکال نمیدانند و در مواردی آنرا مستحب نیز دانستهاند. آیا مسئولین محترم مرکز امور مساجد که خود را متولی قداست در مسجد میدانند، حاضر نشدند برای چنین مصوبه سوال برانگیزی حتی استفتاء مراجع را یکبار مرور کنند؟ آیا این کم توجهی به بهانه حفظ قداست مساجد، خدای نکرده بیتوجهی به جایگاه مراجع عظام نیست.
در بخش دیگری از این بخشنامه آمده است که نباید از مادحین بد سابقه و کسانی که شعر های بدون سند و نامتعارف میخوانند برای دعوت به مساجد استفاده کرد.
مسئولین محترم مرکز امور مساجد تهران توضیح دهند که مداح بد سابقه چه مداحی است؟ آیا مداحی که سابقه سبز بودن دارد یا مداحی که مفسد اقتصادی است، بد سابقه است؟ تشخیص این موضوع با کیست؟ امام جماعت یا هیئت امنا؟ آیا بهتر نبود که نهادهای امنیتی در پیوست این اطلاعیه یک لیست از مداحین سبز و منافق و بدسابقه ارائه کنند که برگزار کنندگان هیئتها بر مبنای آن عمل کنند؟ آیا برای سخنرانان بد سابقه و یا کم سواد هم این کار صورت میگیرد؟
شعر نامتعارف چه شعری است؟ روضه بدون سند را چه روضهای می گویند؟اصلا سند چیست؟درست و غلطی سند را چه کسی تشخیص میدهد؟چه فرد یا افرادی باید متولی شناسائی و نظارت اسناد روضهها شوند؟ آیا این تشخیص، هنگام روضهخوانی است یا پس از آن؟ بر مبنای کدام کتاب و شاخص میتوان گفت که این روضه سند دار است یا بیسند. اگر غرض از سند، همان سند فقهی است که بسیاری از مقاتل موجود در بازار نیز سند قابل اعتماد فقهی ندارند. اتفاقا این همان روضههایی است که بسیاری از بزرگان نیز بالای منبر میخوانند.
چرا مسئولین محترم مرکز رسیدگی به امور مسجد، مساله را برعکس دیدهاند و بدون توجه به این پیش فرضها حکم کلی صادر کرده اند؟ آیا مناسب نبود به جای این قبیل دستور العملهای حکومتی، درجهت تولید و توزیع کتب اشعار فخیم و معرفی مصیبتنامههای معتبر اقدام میکردند؟ آیا بهتر نبود بجای این قبیل حکمهای اختلاف برانگیز، کلاسهای آموزشی برای مداحها و سخنرانان مذهبی برگزار میکردند؟
متاسفانه پس از سالها تجربه کشورداری هنوز برخی مسئولین فکر میکنند که اصلاحات فرهنگی یعنی بخشنامه دادن و بودجه تنظیم کردن. اصلاح فرهنگی از پائین به بالا و از بطن جامعه باید صورت گیرد. دستورالعمل و بخشنامه بدون توجه به زیرساختهای اجتماعی آن، نه تنها کمکی در اصلاح نمیکند، بلکه در مواردی، میتواند عارضههایی مثل ایجاد اختلاف و وحدت شکنی داشته باشد.
چرا باید مرکز امور رسیدگی به مساجد وظایف اصلی خود را رها کند و به این قبیل موضوعات حاشیه دار برسد. آیا این مرکز آنقدر که به مراسم عزاداری و نوحه خوانی حساس است یک دهم آن را به سخنرانیها و سخنرانان این مجالس اهمیت داده است؟ چرا یک دهم توجهی که همه ساله و در آستانه ماه محرم به مداحان اهل بیت میشود به سخنرانان این مجالس نمیشود؟ آیا واقعا سخنرانان در مساجد آنطور که شایسته این مجالس است به وظایف خود عمل میکنند؟
بسیاری از مناطق کشور همچنان بدون مسجد هستند و یا بالاتر از آن مساجدی وجود دارند که امام جماعت ندارد، آیا مرکز رسیدگی به امور مساجد به این امور توجه داشته است؟ در ایام فتنه و پس از آن برخی از مساجد تهران و برخی از شهرهای دیگر همچون شیراز محل تجمع جریان نفاق قرار گرفت، آیا مسئولین مرکز اقدام قابل دفاعی در این بخش انجام دادهاند.
مسئولین محترم مرکز امور رسیدگی به مساجد اجازه ندهند خدای ناکرده این شائبه ایجاد شود که این بخشنامه که به لحاظ شکلی و مبنایی دارای اشکالات عدیده است، با هدف جبران کم کاریهای گذشته صادر شده است. بنابراین مناسب است این مرکز هرچه زودتر و پیش از فرارسیدن ماه محرم در اطلاعیه جدیدی بخشنامه پیشین خود را توضیح دهد و اصلاح کنند.