کد مطلب : ۱۵۷
پای منبر رضاخان میرپنج ...
نویسنده: مرتضی وافی
عساکرانش(1) به زدن دور حوض و خودش به پله سوم منبر برآمده که ناگزیر هم روضهخوان که بر صدر منبر نشسته بود، لب از سخن بسته کارگردانی را به او واگذار نمود و او غربالکش کاه(2) دستهاش را به جلو خوانده ابتدا نظری به جمعیت و چشمی به چشم مجلسیان گردانده، گفت: میدانید امروز چه روزی است؟ خاک بر سرم کنند؟!
بعد مشت کاهی از غربال برداشته به سر حضار پاشید و اضافه کرد (ای امام حسین! کجا بود در روز عاشورا رضا که جان خودش و این سربازانش را در راهت فدا بکند) و با همین چند کلمه چنان مجلسی آراست و اشکی از مردم گرفت که صد روضهخوان کارکُشته نمیتوانستند و همراه غیه کشیدن و به سینه کوبیدن و غش و ضعف زنان از منبر نزول کرده به راه افتاد و دستهاش به دنبالش از مسجد خارج گردیدند!
این یک منظره بود و منظره دیگرش هم قدغن کردن دسته و سینهزنی و هر نوع عزاداری از تعزیه، روضه و نوحه به وسیله خود او در وقتی که به سلطنت رسیده تاجگذاری کرده بود، تا آنجا که برپا دارندگانش را توبيخ و به زندان افکندند و آرایش مساجد و عزاخانهها مانند تکایا و حسینیهها که مظهر و نمایانگر عزاخانه بودند، ممنوع شد و حتی افراشتن بیرق سیاه بر سر خانه، دکان، دالان و کاروانسرایی به علامت عزای حسین در حکم بدترین کار خلاف محسوب ميشد و لازم بود که صاحبش تنبیه شود و حتي بانی، ذاکر و مستمع روضه نيز دستگیر و حبس شوند.
امام حسینی که دیگر کاری با او نبوده بهره لازم از وی و نامش کشیده شده باید تا زمان مقتضی دیگر کنار گذاشته بشود...
***
حکایت حساسیت شدید نهاد قدرت بر اعتقادات و آداب و رسوم آیینی مردم، به ویژه آن دسته اعتقاداتی که منجر به حرکتهای اجتماعی میشود، تاریخی دیرینه دارد. صدور احکام حکومتی مبنی بر ترویج و یا ممنوعیت مناسک آیینی و یا برگزاری این مناسک و مراسم به شیوهای خاص همیشه در دستور کار نهادهای قدرت تا قبل از انقلاب اسلامی ایران بهویژه سه دورۀ پادشاهی آخر ـ یعنی صفویه ، قاجاریه و پهلوی ـ بوده است.
فلسفه اکثریت این احکام، مصادره پتانسیل و توانمندیهای اجتماعی اعتقادات و رفتارهای آیینی مردم به نفع نهاد قدرت بوده که حکایت فوق نمونهای از این رفتار است.
***
اما تعامل نهاد قدرت و مردم در زمینه رفتارها و اعتقادات آیینی، با ظهور و بروز انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی ماهیتی دیگر به خود گرفت؛ نهاد قدرت، این بار از دل همان مردم و معتقد به همان اعتقادات شکل گرفته است.
همانقدر که مدیر یک هیئت در مورد برگزاری مراسم هیئت خود نگران، حساس و پیگیر بوده و تمام تلاش خود را برای حفظ اصالت و عدم انحراف این حرکت به کار می بندد، مدیران فرهنگی در مقیاسی کلانتر در همین زمینه نگران، حساس و پیگیر هستند.
فلسفه مصوبات مختلف شورای انقلاب فرهنگی، تشکیل ستادهای مختلف نظارت بر عزاداریها در استانها، برنامههای همیار هیئت در نیروی انتظامی و برنامههای سازمان تبلیغات و ستاد ساماندهی شئون فرهنگی دقیقا بر همین مبنا و هدف بوده است.
هر چند در اجرای این برنامهها برخی کاستیها و نواقص مشاهده میشود، اما باید به این نکته توجه کرد که دولت در عرصه صیانت از ارزشها و پاسداری از حریم مناسک آیینی بیشتر نقش نظارتی برای خود قائل بوده و «مردمنهاد» بودن همه حرکتهای اجتماعی ـ مذهبی و اینکه جز با حمایت و همراهی تشکلهای مذهبی ـ مردمی هیچ اصلاحی در مورد انحرافات احتمالی نمیتوان انجام داد ، را به عنوان اصلی مسلم ، سرلوحه کار خویش قرار داده است.
به عنوان نمونه شورای عالی انقلاب فرهنگی راهکار اجرایی برای اولین مصوبه خود با این مضمون « غنابخشي فکري و محتوايي مجالس و مراسم سوگواري در جهت ارتقاء و تعميق بصيرت و معرفت اقشار و آحاد جامعه درباره فلسفه، عمق و ابعاد و تعليمات و تبعات حماسه حسيني(ع) و مقابله با تحريفات و اکاذيب پديد آمده در اين زمينه» را به شکل زیر به ستاد ساماندهی شئون فرهنگی ابلاغ کرده است:
* اهتمام بيشتر به توسعه انديشهها و نظرات دانشمندان و متفکران بزرگ درباره محرم و آيينهاي عزاداري سالار شهيدان(ع).
* تهيه برنامههاي منظم و منسجم رسانهاي براي نقد و بررسي شعر، مداحي و تعزيهخواني و همچنين مناظره فکري فقهي توسط متخصصان.
* تبيين و تشريح فلسفه و ضرورت و نقش تاريخي قيام عاشورا و ارائه تحليلهاي مناسب از فرآيند شکلگيري نهضت حسيني و نفي تحليلهاي ناصواب غيرمنطبق با واقعه عاشورا و شعائر حسيني از طريق رسانهها بهويژه صدا و سيما با همکاري دستگاههاي ذيربط فرهنگي.
که با بررسی این راهکار اجرایی میتوان به فرهنگی بودن روشهای اجرایی ـ و نه بخشنامهای بودن و یا دستورالعملهای اداری یکشبه پی برد.
1) عزاداران و سینهزنها را عساکر حضرت حسین میخواندند.
2) برای تهییج بینندگان در هر دسته و مجالسِ روضه معتبر، یکی دو نفر غربالکش کاه بودند که در شور عزا، مشتمشت بر سر افراد كاه میپاشیدند.