کد مطلب : ۲۴۴۰۹
جایگاه قهرمانان دینی و ملی در سینما و تلویزیون کجاست؟
داوود کنشلو
سینمای امروز جهان گرایش عجیبی به سمت کارهای تاریخی پیدا کرده است و هر سال شاهد هستیم که در هالیوود فیلمهای متعددی در این ژانر ساخته میشود، اما در غرب یک مسئله وجود دارد و آن نیز اینکه به دلیل قدمت و تمدن کوتاهمدت آمریکا آنها قهرمانهایی ندارند تا در آثارشان از آنها استفاده کنند، بنابراین یا به شخصیتهای تاریخی دیگر کشورها میپردازند یا اینکه ابر قهرمانهای اسطورهای را مد نظر قرار میدهند. شخصیتهایی چون زئوس، آشیل، تایتان و... گواه بارز این ادعا هستند.
نکته جالب توجه اینجاست که این دست فیلمها عموماً در گیشه با موفقیت فراوانی مواجه میشوند، برای همین از شدت و میزان فیلمهایی مورد نظر در هالیوود هیچ گاه کاسته نخواهد شد. در این میان ذکر یک نکته ضروری است و آن نیز این که قهرمانان فیلمهای مورد نظر عموماً مروج فرهنگ و سبک نگرش غربی هستند، حتی در فیلمی که محور داستان شخصیتهای غربی نیستند، چنین گرایشی را شاهد هستیم!
توضیحات مورد نظر زمانی شکل جدیتر به خود میگیرد که بدانیم سینمای ما در این حوزه بسیار کمکار است، حتی میتوان پا را فراتر نهاد و گفت که ما سینمای تاریخی را در کشورمان به فراموشی سپردهایم. برای همین هم بسیاری از شخصیتهای و قهرمانان مذهبی و ملی خود را برای مردم ناشناخته گذاشتهایم، در صورتی که زبان سینما و تلویزیون قادر است چهرهسازی موفقی از قهرمانان داشته باشد.
برای این گفته مثالی میزنم. بسیاری از مردم، اگر تا پیش از «مختارنامه» نامی از ابراهیم اشتر، کیسان ابو عمرو (کیان ایرانی) و یا حتی مختار ثقفی آورده میشد، یا آنها را نمیشناختند یا اینکه اطلاعاتشان بسیار ناچیز بود، اما با پخش این سریال علاوه بر اینکه تصویری درست از آنها ارائه شد، ما بازخوردهای عینی آن را هم در جامعه شاهد بودیم. به نحوی که بسیاری از مردم اسم پسرانشان را بعد از پخش این سریال کیان میگذاشتند.
تاثیرگذاری بینالمللی سریال «مختارنامه»
تاثیرات سریالی چون «مختارنامه» تنها در داخل کشور نبود، بلکه این کار توانست در سطح منطقه نیز تاثیرات بسیار مشخصی داشته باشد، حتی آرامگاه مختار بعد از پخش این سریال به شکل خوبی آراسته شد. این کار تا به آنجا محبوبیت پیدا کرد که رئیس جمهور وقت عراق عکس خود را در کنار عکس مختار (فریبرز عربنیا در سریال مختارنامه) قرار میداد. این توضیحات را دادیم تا یک سؤال بسیار مهم مطرح کنیم.
سالهاست که داود میرباقری، میخواهد درباره سلمان فارسی سریالی جلوی دوربین برد، فردی که در صدر اسلام از چهرههای بسیار مهم و تاثیرگذار بود و پیامبر(ص) در بسیاری از مواقع در کارهایش از وی مشورت میگرفت، اما اکثر مردم درباره وی تنها آن چیزی را میدانند که در کتابهای درسی خواندهاند! این وضعیت، سؤالی مهم به ذهن میآورد. آن نیز اینکه چگونه میشود برای این کار هزینهای فراهم نمیشود تا به خط تولید نزدیک شود، اما برای کارهایی با کیفیت پایینتر هزینهها به راحتی تامین میشود؟
البته خروجی که این کار به خود اختصاص میدهد مسلماً با کارهای معاصر قابل مقایسه نیست، اما اگر ما بخواهیم کارهایمان را طبق اهدافمان بسازیم باید اولویت اول را به این تولیدات دهیم، حتی اگر قرار شود بودجه ۱۰ یا ۲۰ سریال اجتماعی را صرف این کرد. اما افسوس که مسئولان سیما فراموش کردهاند که داود میرباقری فیلمسازی خبره در حوزه سینمای تاریخی است و باید تا زمانی که فرصت دارند از وجود وی استفاده کنند تا این کارگردان مجبور نباشد از سر ناچاری، کارهای ویدیویی تولید کند.
شخصیتپردازی دقیق و آگاهانه در «مختارنامه»
در این بحث باید به نکتهای مهم هم توجه داشته باشیم. آن نیز اینکه حقایق را به بهانههای مختلف وارونه جلوه ندهیم، چون مردم آن را نخواهند پذیرفت، اتفاقی که معمولاً در کارهای تاریخی برخی فیلمسازان تاریخی روی میدهد، اما میرباقری سعی کرده هیچ گاه چنین عمل نکند برای همین شخصیتهای وی را به راحتی باور میکنیم. همین اتفاق سبب میشود که عبیدالله، عمرسعد یا شمر «مختارنامه» به راحتی پذیرفته شوند، اما در کاری چون «رستاخیز» نتوان این باور را به دست آورد.
در مخلص کلام باید گفت که کمکاری سینمای ما در شخصیتپردازی موفق از قهرمانان دینی و ملی در نهایت سبب از خودباختگی فرهنگی خواهد شد. در شرایطی که این کشور همان قهرمانان اساطیری چون آرش، رستم، سیاوش و... دارد، هم اینکه از صدر اسلام تا به امروز قهرمانان دینی آن در تاریخ جهان نمونه است، تنها کافی است این حوزه را درک کرد تا به آن به شکل شایستهای پرداخت.
نکته جالب توجه اینجاست که این دست فیلمها عموماً در گیشه با موفقیت فراوانی مواجه میشوند، برای همین از شدت و میزان فیلمهایی مورد نظر در هالیوود هیچ گاه کاسته نخواهد شد. در این میان ذکر یک نکته ضروری است و آن نیز این که قهرمانان فیلمهای مورد نظر عموماً مروج فرهنگ و سبک نگرش غربی هستند، حتی در فیلمی که محور داستان شخصیتهای غربی نیستند، چنین گرایشی را شاهد هستیم!
توضیحات مورد نظر زمانی شکل جدیتر به خود میگیرد که بدانیم سینمای ما در این حوزه بسیار کمکار است، حتی میتوان پا را فراتر نهاد و گفت که ما سینمای تاریخی را در کشورمان به فراموشی سپردهایم. برای همین هم بسیاری از شخصیتهای و قهرمانان مذهبی و ملی خود را برای مردم ناشناخته گذاشتهایم، در صورتی که زبان سینما و تلویزیون قادر است چهرهسازی موفقی از قهرمانان داشته باشد.
برای این گفته مثالی میزنم. بسیاری از مردم، اگر تا پیش از «مختارنامه» نامی از ابراهیم اشتر، کیسان ابو عمرو (کیان ایرانی) و یا حتی مختار ثقفی آورده میشد، یا آنها را نمیشناختند یا اینکه اطلاعاتشان بسیار ناچیز بود، اما با پخش این سریال علاوه بر اینکه تصویری درست از آنها ارائه شد، ما بازخوردهای عینی آن را هم در جامعه شاهد بودیم. به نحوی که بسیاری از مردم اسم پسرانشان را بعد از پخش این سریال کیان میگذاشتند.
تاثیرگذاری بینالمللی سریال «مختارنامه»
تاثیرات سریالی چون «مختارنامه» تنها در داخل کشور نبود، بلکه این کار توانست در سطح منطقه نیز تاثیرات بسیار مشخصی داشته باشد، حتی آرامگاه مختار بعد از پخش این سریال به شکل خوبی آراسته شد. این کار تا به آنجا محبوبیت پیدا کرد که رئیس جمهور وقت عراق عکس خود را در کنار عکس مختار (فریبرز عربنیا در سریال مختارنامه) قرار میداد. این توضیحات را دادیم تا یک سؤال بسیار مهم مطرح کنیم.
سالهاست که داود میرباقری، میخواهد درباره سلمان فارسی سریالی جلوی دوربین برد، فردی که در صدر اسلام از چهرههای بسیار مهم و تاثیرگذار بود و پیامبر(ص) در بسیاری از مواقع در کارهایش از وی مشورت میگرفت، اما اکثر مردم درباره وی تنها آن چیزی را میدانند که در کتابهای درسی خواندهاند! این وضعیت، سؤالی مهم به ذهن میآورد. آن نیز اینکه چگونه میشود برای این کار هزینهای فراهم نمیشود تا به خط تولید نزدیک شود، اما برای کارهایی با کیفیت پایینتر هزینهها به راحتی تامین میشود؟
البته خروجی که این کار به خود اختصاص میدهد مسلماً با کارهای معاصر قابل مقایسه نیست، اما اگر ما بخواهیم کارهایمان را طبق اهدافمان بسازیم باید اولویت اول را به این تولیدات دهیم، حتی اگر قرار شود بودجه ۱۰ یا ۲۰ سریال اجتماعی را صرف این کرد. اما افسوس که مسئولان سیما فراموش کردهاند که داود میرباقری فیلمسازی خبره در حوزه سینمای تاریخی است و باید تا زمانی که فرصت دارند از وجود وی استفاده کنند تا این کارگردان مجبور نباشد از سر ناچاری، کارهای ویدیویی تولید کند.
شخصیتپردازی دقیق و آگاهانه در «مختارنامه»
در این بحث باید به نکتهای مهم هم توجه داشته باشیم. آن نیز اینکه حقایق را به بهانههای مختلف وارونه جلوه ندهیم، چون مردم آن را نخواهند پذیرفت، اتفاقی که معمولاً در کارهای تاریخی برخی فیلمسازان تاریخی روی میدهد، اما میرباقری سعی کرده هیچ گاه چنین عمل نکند برای همین شخصیتهای وی را به راحتی باور میکنیم. همین اتفاق سبب میشود که عبیدالله، عمرسعد یا شمر «مختارنامه» به راحتی پذیرفته شوند، اما در کاری چون «رستاخیز» نتوان این باور را به دست آورد.
در مخلص کلام باید گفت که کمکاری سینمای ما در شخصیتپردازی موفق از قهرمانان دینی و ملی در نهایت سبب از خودباختگی فرهنگی خواهد شد. در شرایطی که این کشور همان قهرمانان اساطیری چون آرش، رستم، سیاوش و... دارد، هم اینکه از صدر اسلام تا به امروز قهرمانان دینی آن در تاریخ جهان نمونه است، تنها کافی است این حوزه را درک کرد تا به آن به شکل شایستهای پرداخت.
مرجع : ایکنا