تاریخ انتشار
چهارشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۵۶
۰
کد مطلب : ۲۷۲۴۷
با کاروان حسینی تا اربعین

کوفه شهر بیعت‏ کنندگانتان نیست/هر که بر زخم نیزه بردبار است بماند

کوفه شهر بیعت‏ کنندگانتان نیست/هر که بر زخم نیزه بردبار است بماند
مجتبی فرآورده نویسنده و کارگردان سینما با سلسله یادداشت هایی که از روز هفتم ذیحجه شروع شده است و تا اربعین ادامه دارد، قرار است روزشمار وقایع کاروان حسینی در این ایام را روایت کند. امروز بیست و سوم ذیحجه هفدهمین یادداشت وی را می خوانید: بیست و سوم ذیحجه «سراسیمه آمده بود و بی توقف. پریشان و آشفته حال به خیمه گاه رسید و به جستجوی قافله سالار، از سویی به سویی دوید و او را خواند. کاروانیان در اطراف او حلقه زدند. ولی او، لَب از لَب نگُشود. قافله سالار از خیمه برون آمد و با نگاه به چهره پرسشگر یاران، به مرد نزدیک شد. مرد، نفس نفس زد و لبان خشکیده به زبان تَر کرد. مرد گفت: صلوات خدا بر جدّت. خبری دارم که اگر بخواهید در خفا بگویم. گفت: خَلوت و جَلوت من با یارانم یکی است. گفت: خبر از مصیبت است. قافله سالار، کاسه ای آب طلبید و به او داد. مرد نوشید و نفس تازه کرد. قافله سالار گفت: حالا بگو چه شده؟ مرد گفت: در حالی از کوفه خارج شدم که مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را کُشته بودند و با ریسمانی به پایشان، در کوچه و بازار می کشیدند. نفس ها در سینه ها ماندند و سکوت بود و نگاه مبهوت کاروانیان. و قافله سالار پیاپی تکرار کرد. گفت: إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ، مرد دوباره به سخن آمد. گفت: شما را به خدا از همین جا برگردید و خودتان را حفظ کنید. کوفه دیگر کوفه پیمان‏ بستگان و بیعت‏ کنندگان با شما نیست، کوفۀ نهروان و خوارج و قرآن‏ های بر نیزه است. به خدا قسم بار دیگر برق شمشیری که فرق علی را شکافت دیدم. قافله سالار، دست بر شانه مرد گذاشت و با آرام گرفتن او، رو به یاران کرد. گفت: پس از شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عُروه، دیگر چه خیری در این زندگی است؟ اگر پیکرها برای مرگ خلق شده، پس کشته شدن در راه خدا با شمشیر بهتر است. نگرانی و تردید، از ادامه راه بر کاروانیان حاکم شده بود. در سکوتی سنگین، قدم برداشت. اسماء، دختر خردسال مسلم را به آغوش گرفت و نوازش کرد. و زنان و مردان، با چشمانی لبریز از بُهت، به او خیره شدند. گفت: هر که بر تیزی شمشیرها و زخم نیزه ها بردبار است با ما بماند. و هر کس را که یارای آن نیست، سر خویش برگیرد و شبانه باز گردد.»
مرجع : مهر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما