کد مطلب : ۵۳۰۷
منــاسـك ديـنـي؛ پـنــاهـگـاه مـردم در بــرابــر بــيـــدادهــاي روزگــار
نويسنده: دكتر ناصر باهنر*
در واقع مردم زمانی به فکر یا نظری تعلق خاطر پیدا میکنند که تاثیر مستقیم آن را بر آرزوها و رغبتهای خود ببینند یا به عنوان چارةۀ حل مشکلات به آن پناه ببرند؛ با نگاهی به تاریخ درمییابیم هرجا ظلم و ستم حکومتها بر مردم بیشتر شده، تمایل آنها به برگزاری اینگونه مناسک دینی نیز به تبع آن افزایش يافته است.
برایمثال، برخلافسیاستگذاریهای درباریان پهلوی که روی آوردن به نوگرایی را تنها راه چاره میدانستند و با چنگ زدن به الگوهای متداول غربی و استفاده بیش از پیش از رسانههای جدید سعی در همراه ساختن مردم عامه داشتند، هستةۀ اولیه انقلاب اسلامی ایران از دل همین مناسک و هیاتهای مذهبی شکل گرفت.
به طور کلی، ما در جریانِ فرهنگی زندگی میکنیم که تار و پود آن از اعتقادات عمیق مذهبی مردمش بهم بافته شده است. به همین دلیل توجه به هر پدیده جدید و فراگیر شدن آن تنها زمانی اتفاق می افتد که با خردهفرهنگهای مردم عامه همراستا شود.
پیش از انقلاب اسلامی، همواره با یک نوع ناهمگونی و ناسازگاری میان عملکرد گروههای مذهبی و سنتی با رسانههای جمعی روبهرو بودیم؛ این واگرایی از این امر نشأت میگرفت که برنامهسازان به دلیل بیگانه بودن با مفاهیم دینی، هیچ شناختی از نحوةۀ برقراری ارتباط با مخاطب سنتی و مومن نداشتند.
شاید در بعضي از موارد بر اثر تلاشهای فراوان تا اندازهای در اینگونه ارتباطگیریها موفقیتهایی کسب میكردند، اما از آنجایی که هیچ یک از آنها از متن مردم مذهبی برنخواسته بودند، ناگزیر فعالیتهایشان نیز در قالب همان ارتباط سطحی باقی میماند و هیچگاه به دلها نفوذ نمیکرد.
یکی از مهمترین ویژگیهای آیینهای مذهبی این است که در همة آنها خودجوشی و توجه بیش از اندازه به باورهای عمیق مردم جریان دارد؛ گرایش به چنین آیینهایی تنها به دین و مناسک مذهبی ما محدود نمیشود.
این تفکرات ریشه در باورهای عمیق مردم عامه در هر کشور و هر نوع دین و آیین خاص دارد؛ جشنهای مردمان زرتشتی در ایران باستان، مراسم سوگواری ایتالیاییها برای حضرت مسیح و... نمونههای فراوانی از این دست نشان میدهد که مردم بدون توجه به محدودیتهای زمانی و مکانی، همواره برای برگزاری این آیینها گردهم میآیند و آن را ارج مینهند.
تاثیر مستقیم این باورها بر آرزوها و رغبتهای مردم است که تعیین میکند به کدام یک از این نوع آیینها و مناسک باید بیشتر از بقيه بها دهند و آن را در صدر اولویتها بنشانند.
نمونه بارز این مسئله زمانی است که سالگرد یک واقعه مذهبی با یکی از رسوم ملي و سنتی همزمان میشود؛ در آن صورت است که مردم با رجوع به تمایلات قلبی خود، یکی را بر دیگری ترجیح میدهند.
همزمانی نوروز سالهای 41 و 42 با واقعه عاشورا شاهد محکمی بر این ادعاست؛ با وجود علاقه و گرایشهای فراوانی که مردم هرساله برای برپایی جشن و سرور داشتند، با تکیه بر باورهای قلبی و تمایل به همرنگی با سایر افراد گروه، آن را نادیده گرفتند و جشن و سرورهای روزهای آغازین عید را به نام عزای عمومی به فراموشی سپردند.
پیروزی انقلاب اسلامی، یک نوع همگرایی میان ارتباطات رسانهای و باورهای مردمی خودجوش ایجاد کر؛ در این مرحله از تاریخ، دیگر حکومت و مردم مقابل هم صفآرایی نداشتند.
برخلاف زمان گذشته که ظلم و ستم سران حکومت، عاملی برای قدرتمند شدن مخفیانه گروههای خودساخته مذهبی بود، در جامعة امروز این دولت است که میتواند با یاری اینگونه آیینها، روز به روز بر توان و قدرت آنها بیفزاید.
* عضو هيات علمي گروه فرهنگ و ارتباطات اسلامي دانشگاه امام صادق (ع)
اين مطلب در شماره توأمان 47 و 48 نشريه خيمه منتشر شده است.