تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۲:۲۷
۰
کد مطلب : ۱۳۲۸۷

جد اعلای بنی امیه برده بوده است

جد اعلای بنی امیه برده بوده است
فرهنگ - جلال بیطرفان: در حاشیه نشست پنجم سلسله نشست‌های عاشوراپژوهی «چهل منزل تا اربعین» با دکتر محمدرضا فخرروحانی، پژوهشگر و استاد دانشگاه به گفت‌وگو نشستیم.

خیمه: کتاب پدر، پسر، روح‌القدس را مطالعه نموده‌اید؟
فخرروحانی: حداقل دو دور کامل خوانده‌ام؛ در کلاس‌هايم و به خيلی از همکارانم اين کتاب را معرفی کردم، کتاب بسيار خوبی است؛ می‌دانيد چرا؟ چون شور و علاقه و دلدادگی به امام حسين(ع) و حضرت علی(ع) را يک شيعه و مسلمان نمی‌گويد يک شخصی می‌گويد که به حيث ظاهر هيچ تعهدی به اسلام ندارد يعنی اگر تعريف هم نکند هيچ کس نمی‌گويد که چرا تعريف نکردی هيچ وقت کسی همچين حرفی به او نمی‌زند؛ کما اينکه يک بودايی انتظار ندارد وقتی مثلاً جلوی حرم می‌ايستد نگاه احترام‌آميز به حرم داشته باشد چرا؟ چون دينش که نيست، اين واقعيت است.

شايد به همان دليل که ما به معبد هندو و بودايی احساس احترام نمی‌کنيم اما اگر فرض بفرماييد ما بگوييم که گاندی شخص بزرگی بود برای هندو خيلی اهميت دارد چون من نه هندی هستم و نه هندو.

قسمت‌هایی در کتاب پدر، پسر، ‌روح‌القدس وجود داشت که واقعاً تکان‌دهنده بود؛ این نوع نگاه، وظيفه ما را خيلی سنگين‌تر می‌کند.

خیمه: به نظرشما علت اينکه شاعران غيرمسلمان به بحث امام حسين(ع) می‌پردازند چيست؟
فخرروحانی: علت يک چيزی است؛ اينکه واقعه عاشورا تقابل بين اسلام و کفر به معنای اسلام و ضداسلام نيست؛ واقعه عاشورا تقابل انسانيت و ضدانسانيت است چون به گمان من، واقعه عاشورا را نمی‌شود در اسلام محصور کرد.

چرا که امام حسین(ع) در جایگاه یک امام معصوم، خود می‌داند سپاهی که رو به روست، لشکر دشمن است با این حال دستور می‌دهد که به لشکر دشمن و به اسب‌هايشان آب بدهند، و همين‌ افراد اولين کاری که می‌کنند آب را جلوی آقا می‌بندند؛ اين با کدام منطق سازگار است.

شما به يک نفر می‌گوييد زمانی که من به نور احتياج داشتم اين آقا آمده است به من شمع داده است اما به مجرد اينکه کار خودم را انجام دادم آن را از ساده‌ترين و طبيعی‌ترين امکانات محروم کردم؛ اين ديگر احتياج به فقه اسلامی ندارد بايد محکوم شود.

خیمه: می‌گویند يزید نامه‌ای به کربلا فرستاد و دستور داد به دلیل اينکه عثمان هنگام کشته شدن، تشنه بوده است؛ شما هم امام حسین(ع) را تشنه به شهادت برسانید؛ نظر شما در این باره چیست؟
فخرروحانی: من نیز این موضوع را شنیده‌ام و با این موضوع برخورد کرده‌ام، ولی مستند تاریخی این مطلب را نمی‌دانم در کدام کتاب بود.

من کتابی دوجلدی اثر حسين عبدالمحمدی درباره زمينه‌های تاريخی قيام امام حسين(ع) را دو سه بار از ابتدا تا انتها خوانده‌ام؛ اين کتاب، کتاب جالبی است ايشان با ادله و مستندات و شواهد تاريخی اثبات می‌کند که بنی‌اميه در منطقه حجاز و مکه همیشه يک احساس حقارت تاريخی فرهنگی داشته‌اند و برخلاف آن، بنی‌هاشم بسیار عزيز شمرده شده و بزرگ بوده‌اند. لذا برخوردی که بنی‌اميه می‌کردند از روی لجاجت بوده است. چرا که جد اعلای بنی‌اميه اصالتا اهل قريش نبوده، بلکه برده‌ای بوده است که در جمع بنی‌هاشم قرار گرفته است.

يک نکته ديگری که اينجا می‌شود در اين بحث از آن استفاده کرد اين است که يزيد خودش دست‌پرورده مسيحيانی بوده است که با اسلام عداوت داشته‌اند، چون مادرش مسيحی بوده است و بی‌اعتنايی که او به شعائر اسلامی و خود اسلام می‌کند از آن جا ریشه می‌گیرد. اما نکته جالب اینجاست که اينها خودشان را خليفه‌الله می‌دانستند يعنی پيامبر را به حساب نمی‌آوردند.

آنها پا را فراتر گذاشته و بالاتر ازی جانشينی امام معصوم يا پيامبر، خود را جانشين خدا می‌دانستند؛ در دوره‌ای که بنی‌اميه فعاليت می‌کردند تمام هم و غمشان اين نبود که با شخص امام حسين(ع) مقابله کنند و به گمان من قضيه شخصی نيست بلکه قضيه خطی است.

يک موقع طرف می‌گويد من با اين شخص مشکل دارم و نمی‌توانيم با هم بسازيم يعنی با نفر بعدی می‌شود، ولی يک موقع است که می‌گويد که اصلاً با اين خط فکری نمی‌توانم بسازم؛ البته آن تقابل امروز هم وجود دارد.

آن تقابلی که آن روز می‌بينيد بنی‌اميه و بنی‌عباس با هدف حذف کردن و محو کردن فرهنگ عاشورا دارند، امروز هم وجود دارد؛ آنها گفتند که ما اين قضيه را محو می‌کنیم اما نتوانستند، لذا در صدد منحرف کردن آن برآمدند. اين جريان امروز هم در حال تکرار شدن است.

خیمه: کتابی در حال نگارش درباره امام حسين(ع) دارید؟
فخرروحانی: یک کتاب برای چاپ داده‌ام ولی هنوز به بازار عرضه نشده است.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما