تاریخ انتشار
دوشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۵۶
۰
کد مطلب : ۱۳۸۵۴
نویسنده عاشورایی:

گفتار و کلام حافظ در بسياری از ابيات بوی عاشورا می‌دهد

گفتار و کلام حافظ در بسياری از ابيات بوی عاشورا می‌دهد
فرهنگ-جلال بیطرفان: در حاشیه هشتمین نشست «چهل منزل تا اربعین» با حمید گروگان، مننقد و نویسنده مقتل بلند عاشورایی «تشنه لبان» به گفت‌وگو نشستیم، آنچه می‌خوانید حاصل این گفت‌ و شنود است.

* درباره اثرتان ،‌ کتاب «تشنه لبان» توضیحاتی بفرمایید؟
گروگان: مقاتلی که در سال‌های اخیر نوشته شده است، نوع نگارش و سبق و سیاقی که در آنها به کار گرفته شده است و واژه‌ها و توصیف حالات آنها، مقداری تکراری شده و  بارها و بارها از منابر، مساجد، تلویزیون و جاهای مختلف شنیده شده‌اند. گاهی نیز به نظر می‌رسد هضم این مطالب و درک آنها دشوار باشد چرا که برخی از آنها چندان مستند نیستند.

بنابراین به این نتیجه رسیدم که هم به لحاظ استناد و هم در نوع ارائه بیان و توصیف حالات و وقایع، باید با روزگار ما همخوانی داشته باشد و برای نسل جوان، گرایش، نوآوری و زبان و بیان جدیدی داشته باشد. این مقاتل می‌بایست بافت نو و متفاوتی ارایه کند تا اولاً کاری خواندنی، مورد توجه و مستند باشد و دوماً در مقایسه با کتاب‌‌های دیگری که جوانان می‌خوانند، جذابیت بیشتری داشته باشد.

البته باید مسئله جذابیت کار نیز مورد نظر قرار گیرد. این جذابیت ابعاد مختلف را شامل می‌شود مثلا به لحاظ فرم فیزیکی کتاب باید به جلد، طرح، صفحه‌آرایی، جنس کاغذ، نوع رنگ‌آمیزی و شکل و شمایل صفحات توجه کرد. از همه مهم‌تر وقتی خواننده وارد نثر می‌شود باید حس کند که یک زبان و بیان جدید در مطالب عاشورا می‌بیند.

مقام معظم رهبری در مراسم روز عاشورا گله می‌کردند از بعضی از این نوحه‌ها و مداحی‌ها؛ این دغدغه که مطالب و مسائلی مطرح می‌شود که نه مستند است و نه جذاب و چیزهایی سر هم می‌شود و وقت مردم گرفته می‌شود و به واقعیات عاشورا کمتر پرداخته می‌شود.

ایشان فرمودند که چه اشکالی دارد به جای بعضی از این برنامه‌هایی که فقط به گرم کردن جلسه برگزار می‌شود، بعضی از مقاتل مستند و دقیق و خوب را از روی خود مطلب برای مردم بخوانید که مستند باشد.

مجموعه این موارد در ذهنم بود و به اینجا رسیدم که آیا می‌شود مقتلی نوشت که هم مستند باشد، هم جذاب، هم مردم عام و هم جوانان بتوانند استفاده شایانی از آن کنند؟ آیا می‌شود یک زبان و یک زاویه دیدی ارائه کرد که متفاوت از بقیه مقاتل باشد؟ آیا می‌شود از آرایه‌های ادبی، شعر و ... برای جذابیت کار استفاده کرد؟

در ابتدای کار برایم بسیار مشکل بود تا قدرتی داشته باشم و بتوانم طنابی از این ریسمان‌های باریک ببافم و بتابم تا در مجموع کلافی مستحکم و قابل اعتماد شود؛ بنابراین شروع به فعالیت کردم؛ اما زمان بسیار زیادی حدود ۱۰ الی ۱۲ سال طول کشید.

 من حدود ۱۵ الی ۲۰ مقتل مطرح را بررسی کردم و از بین آنها سه الی چهار مطلب را به عنوان مأخذ در نظر گرفتم. مقدار زیادی از وقتم صرف پیدا کردن ابیاتی از حافظ متناسب با شرح واقعه یا زمان حادثه آن مقتل شد و اینکه حافظ بر طرح این قضیه صحه گذاشته است؛ بعدها مقدار زیادی از وقتم صرف ویراستاری این کار  شد؛ و پنج یا شش بار آن را ویراستاری کردم.

نهایتا سه سال برای پیدا کردن یک صفحه‌آرا و تصویرگر خوب و پیدا کردن فیزیک‌کار برای طرح جلد و نوع حروفچینی و فاصله سطوح، زیرنویس‌ها، پایان کتاب و آغاز کتاب زمان صرف شد  و برای فهرست، سعی کردم تا نوآوری در کار باشد.

* بعضی از اساتید از بی‌مهری درباره یاران امام حسین(ع) صحبت می کردند، نظر شما چیست؟

گروگان: در مورد یاران امام حسین(ع) به غیر از بنی‌هاشم که محدود به ۱۸ الی ۱۹ نفر است، آنچه در بین مردم و علما مطرح شده ۷۲ تن است؛ اما بنده در مقاتل و زیارت‌نامه‌های مختلف یاران امام حسین‌(ع) به عدد ۷۲ تن نرسیدم. بلکه ارقامی بین ۸۰ ،‌۱۰۰ و حتی بالای ۱۰۰ در این مقاتل دیده می‌شود.

یاران امام حسین(ع) قطعاً  ۷۲ تن نبوده‌اند؛ من در تحقیقاتم ۷۲ تن را پیدا نکردم شاید دلیلی دارد مثلاً شاید تعداد سرهایی که جدا و به سرنیزه‌ها زده شده بود ۷۲ بوده است یا تعداد مشاهیر یا افراد نزدیک را ۷۲ تن دانسته‌اند.

اما افرادی که با نام از آنها یاد می‌شود و رجزهایی از آنها وجود دارد و همچنین نحوه اذن خواستن و شهادت‌شان که در بعضی از مقاتل ثبت شده است عددی غیر از ۷۲ را نشان می‌دهد.

یک عدد ۴۰ نیز داریم که در بعضی مقاتل آمده است در ظهر عاشورا قبل از اینکه جنگ تن‌به‌تن شروع شود سپاه ابن‌سعد حمله می‌کند که در مقابل یاران امام حسین(ع) دفاع می‌کنند و حدود ۴۰ نفر در جنگ عمومی کشته می‌شوند.

نهایتا اینکه این رقم می‌بایست بین ۷۲ تا ۱۱۰ یا ۱۲۰ نفر بوده باشد و بیشتر از این نبوده است؛ رقم در همین حدود بوده است؛ ولی به هر جهت از ۷۲ تا ۱۰۰ فاصله‌ای است که دقیقاً پیدا نکردم چند نفر بوده‌اند.

اسامی زیادی در مقاتل وجود دارد؛ در بسیاری مقاتل آمده که فلان شخص به خدمت امام حسین(ع) آمد و اذن خواست و وارد میدان شد عده‌ای را کشت و به شهادت رسید؛ اما در مورد بسیاری از افراد خیلی کمتر از این توضیح وجود دارد؛ یعنی ما هیچ اطلاعاتی از بسیاری از آنها نداریم. نام‌شان وجود دارد که جنگیده و به شهادت رسیده است؛ ولی از گذشته آن و هنگام واقعه چیزی نمی‌دانیم.

با این حال، اطلاعاتی کلی درباره حدود ۴۵ نفر از افراد و یاران امام به غیر از بنی‌هاشم وجود دارد که شامل سابقه پیوستن‌شان به امام حسین(ع)،چگونگی اذن خواستن و رجزشان و در بعضی از موارد نوع جنگ و چگونگی شهادت‌شان است که در کتاب آورده‌ام.

کم‌لطفی نسبت به یاران امام حسین که برخی اساتید اشاره کرده‌اند درست است ولی مساله این است که ما اطلاعات دقیقی پیرامون یاران امام نداریم که به آنها بپردازیم. با این همه این اشکال وارد است که چرا به آندسته از یاران امام که اطلاعات درباره آنان وجود دارد همچنان گمنام مانده‌اند.

من ۴۵ نفر از ایشان را بیشتر معرفی نکردم چون هر چه جست‌وجو کردم اطلاعاتی درباره آنها پیدا نکردم و به این نتیجه رسیدم که یا باید نامی از آنها نیاورم یا در حد اذن خواستن یا به شهادت رسیدن آنها را بیاورم. این شیوه نگارش نیز برخلاف اعتقادی بود که در ابتدا متذکر شدم؛ یعنی حفظ جذابیت و گویایی مقاتل.

راه سوم این بود که از ذهن و تخیل خودم چیزهایی سرهم کنم و بگویم که ایشان اینگونه جنگید و چنین بود که مسلما این شیوه نیز مطرود است. قصدم این بود تا جایی که امکان دارد مطلبی بنویسم که مستند باشد و با همین بینش به کسانی پرداختم که اطلاعات مستند و قابل توجهی پیرامون آنها وجود داشت. در ابتدای کتاب هم از همه شهدای عاشورا که نامی از آنها نبردم عذرخواهی و پوزش خواستم و از آنها خواستم تا مرا ببخشند و به این ترتیب فقط به ۴۵ نفر از یاران امام پرداختم.

* بحث خرافات مساله‌ای است که در اکثر مراسم‌ها  وجود دارد، برای مقابله با آن چه کاری باید انجام داد؟

گروگان: راهکار آن این است که به مقاتل مستند، صحیح و قابل اعتماد رجوع کنیم و مطالبی که به اینها اضافه شده و من‌درآوردی است را رها کنیم. تنها راه‌حلش این است.البته ممکن است برخی به این شیوه ایراد بگیرند و بگویند که با این نقل‌ها و صحبت‌ها دستمان از برای ارائه مجلسی گرم تهی می‌شود اما به نظر من این‌طور نیست. ما به اندازه کافی مطالب مستند، دقیق، جامع و کامل درباره همین عده داریم و با استناد به این‌ها می‌توانیم مراسم را برگزار کنیم.

دوم آنکه اگر فرض را بر این بگذاریم که دستمان تهی می‌شود، بهتر است که اصلاً چیزی نگوییم. صحیح آن است به چیزی بپردازیم که مختصر ولی صحیح و قابل اعتماد باشد.

البته من ادعایی ندارم که پژوهش کاملی انجام داده‌ام؛ چراکه بسیاری از کتاب‌ها قطعاً این‌گونه است؛ ولی مطمئنم اگر یک پژوهشگر به این کتاب مراجعه کند مقاتل بسیار خوب و جذابی را به دست می‌آورد.

* در کتاب شما بیت‌هایی از دیوان حافظ آمده، علت این کار چه بوده است؟

گروگان: گفته می‌شود که حافظ به تعبیر خود حافظ قرآن است؛ دوم اینکه اشعار حافظ آمیختگی عجیبی با بسیاری از آیات قرآن دارد؛ علاوه بر این حرف حافظ و پیام او پیام قرآنی است و موضوعیت فکر حافظ، فکر قرآنی و مکتبی است و این آمیختگی را دارد. شعر او هم  از قرآن و احکام و از تاریخ و روایت می‌گوید.

و سومین دلیل اینکه حافظ فکر قرآنی و مکتبی دارد. بسیاری از اشعار او بوی عاشورا و بوی نهضت حسینی دارد. من ادعا ندارم اشعاری که در این مقتل آورده‌ام دقیقاً برای امام حسین(ع) گفته باشد؛ شاید باشد و شاید خیر؛ ولی  اعتقاد دارم می‌شود از این اشعار به عنوان مهر تأیید حافظ برای آن مطلب استفاده کرد. یعنی در بعضی از ابیات و غزل‌ها، آنچنان نکاتی نزدیک به واقعه عاشورا عنوان شده است که انسان تعجب می‌کند و تصور می‌کند که حافظ  برای آن مقطع زمانی این اشعار را گفته است. با این حال حافظ چون قرآنی و عاشورایی اندیشیده است، به طور طبیعی گفتار و کلامش در بسیاری از ابیات بوی عاشورا می‌دهد.


* چنین اشعاری را از شعرای دیگر میبینیم؟
گروگان: شاید در دیوان سعدی هم چنین اشعاری را پیدا کنیم که قطعاً هست ولی به این زیبایی و اختصار و به این ضربه‌های ریز و پشت سر هم و به جا نیست و آن اوج کلام و آن شیرازه زیبایی که به هم بافته است و این اشعار را گفته است در هیچ دیوانی پیدا نکردم.

در غزل مربوط به حافظ که دو بیت آن وارد بسیاری از مردم شده است و بالای منابر و بسیاری از کتاب‌ها آمده است که این دو بیت:
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس/گویی علی‌شناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا/ سرها بریده بینی بی‌جرم و جنایت

به ذهنم رسید که نکند چیزهای دیگری هم باشد شاید اشعاری باشد که ما واقعاً نگشته‌ایم اگر با این دید برویم سراغ حافظ و ورق بزنیم و غزل‌به‌غزل بخوانیم و روز عاشورا در ذهنمان باشد و با ذهن عاشورایی حافظ را بخوانیم. برای این مقتل شاید بدون اغراق ۲۵ الی ۳۰ بار حافظ را تورق کردم، تفکر کردم و جست‌وجو کردم. ۳۰ الی ۴۰ یا ۵۰ کتاب در مورد حافظ را زیر و رو کردم تا ببینم دیگران در این مورد چه گفته‌اند که متأسفانه کم پیدا کردم.


* در دیوان حافظ چند بیت درباره عاشورا و امام حسین(ع) پیدا کردید؟
گروگان: حدود ۸۰ بیت استفاده کردم؛ ولی حدود ۲۰۰ بیت پیدا کردم ولی از بین این ۲۰۰ الی ۲۵۰ بیت غربال کردم و انتخاب شدیدی کردم رسیدم به این ۷۰ الی ۸۰ بیت که در لابه‌لای شرح حوادث و اتفاقاتی که در روز عاشورا میافتد آورده‌ام نه از زبان آن شخصیت بلکه به عنوان کسی که در کنار راوی نشسته است و آن بیت را میخواند یا میتوانیم بگوییم که شاهد این قضیه است که سر بزنگاه ابیاتی را بیان میکند و اینکه حافظ در اینجا حاضر است و به عنوان راوی او هم یک اظهارنظر میکند.

* در ارتباط با ادبیات عاشورایی به نظر میرسد کم کاری شده است دوستانی که در حوزة ادبیات دینی کار میکنند مشخصاً در ارتباط با رمان و داستان و شعر حالا شعر را میتوان گفت که در حوزة دین خیلی بیشتر کار شده است؛ ولی در حوزة داستان و رمان کم کاری نیست به نظرتان و اگر هست دلایل‌تان چیست؟
گروگان: ما در زمینة شعر در مورد امام حسین(ع) خوب کار کرده‌ایم هم از قبل و حالا و بعد خوب کار کرده‌ایم دیوان‌های متعدد، شعرهای متعدد عاشورایی که شاهد آن هستیم و باید به خود ببالیم.

من شاعر نیستم؛ ولی شعر را دوست دارم و وقتی مراجعه میکنم به این کتاب‌های جدید که از این عزیزان شاعر عاشورایی گفته شده است واقعاً احساس مسرت میکنم؛ ولی در مورد داستان‌های عاشورایی و ادبیات عاشورایی و به ویژه رمان عاشورایی کم پیدا میکنیم.

من نمیگویم کار نشده است؛ چون واقعاً یک سری کارها توسط بعضی از عزیزان شده است. قصه‌های کوتاه کار شده است، در حد مقتل کار شده است و پژوهش‌های خوبی در مورد عاشورا شده است؛ اما در مورد رمان و قصه راجع به عاشورا کم کار شده است قصه در حوزة کودکان مقداری کار شده است.


* کتاب‌های بازاری هم خیلی کار شده است.
گروگان: بله کتاب‌های بازاری هم کار شده است که واقعاً انسان باید متأسف باشد که این کتاب‌ها در شأن امام حسین(ع) نیست هم از لحاظ استناد خیلی ضعیف است هم از لحاظ نقاشی موهن است و بیان قصه خیلی تکراری است؛ ولی در عین حال در کنار کتاب‌های این چنینی کتاب‌هایی هم میبینیم که برای کودکان و نوجوانان کار شده که خوب است تعدادشان کم است ولی خوب است.

در مورد رمان و قصة بلند کم کار شده است، چند کاری که از جناب مهدی شجاعی یا کارهایی که سادات‌اخوی انجام دادند اینها رمان نیست، که این یک بحث است که تعریف‌مان از رمان چه باشد که آیا این کار ایشان را ما به این عنوان ببینیم یا نبینیم کاری است بسیار زیبا و خیلی متفاوت از کارهای دیگر.

از این قبیل کارها بسیار کم انجام شده است و دلایل متعددی دارد یکی از این دلایل عمده این است که متأسفانه تحقیق و پژوهشی که نویسندگان ما در مسائل تاریخی باید انجام دهند، صورت نمیگیرد.

برای کسی که میخواهد رمان عاشورا را بنویسد فرق نمیکند با یک رمان اجتماعی یا سیاسی یا وقایع‌نگاری یا رمان تخیلی که ما خیلی رمان تخیلی داریم که بسیار زیبا هم هست؛ ولی این از چیزی استفاده کرده که تخیلش خیلی قوی است یا چند واقعة اجتماعی سیاسی را در کنار هم قرار داده و اینها را فشرده و کم و زیاد کرده و رمانی نوشته است ولی کسی که بخواهد راجع به عاشورا رمان بنویسد، اولاً باید وقت بسیار زیادی را صرف پژوهش کند و کتاب‌های بسیار متعددی را بخواند و اینها را کنار هم قرار دهد، تکرارها را جدا کند و چیزهای نو را دربیاورد این کار شاید کار یک نویسنده نباشد این کار، کار یک پژوهشگر است که در اینجا در این مورد نویسنده‌ها هم یک پژوهش‌هایی که در آنها انجام شده است.

خیلی از نویسنده‌های ما این وقت‌گذاری را نمیکنند و وقتی میخواهند، بنویسند احساس میکنند که قلم‌شان و چنته‌شان خالی است غیر از این چیزهایی که شنیده‌اند چیزی ندارند؛ رمان درباره امام حسین(ع) نمیخواهم بگویم کار نشدنی است به عقیدة من این کار را نبایست کرد بلکه عقیده دارم که کار ظریف و دقیقی است و کار قابل تأملی است؛ چون اگر در رمان از وقایع متعدد اجتماعی سیاسی بهره بگیریم کار رمان‌نویس این است که ۵۰ درصد یا کم و زیادش به آن وقایع اتفاقیه کم و زیاد میکند و از تخیل خود و از فکر خود چیزهایی را کم و زیاد میکند و تبدیل میکند به یک رمان تحویل میدهد نویسنده‌ای که میخواهد کار رمان امام حسین(ع) را بنویسد نمیخواهم بگویم که نمیتواند از تخیلش استفاده کند همة اینها هست ولی حد و حدود دارد.

ما یک چیزهایی داریم که حرف زده نشده در زبان امام حسین(ع) نمیتوانیم بگذاریم و فکر نشده را نمیتوانیم ارائه بدهیم و کار اتفاق افتاده را نمیتوانیم به جهت اینکه اگر همچین واقعه‌ای را نقل کنیم اشک خواننده را درمیآوریم به این سادگی نیست که ما در مورد امام حسین (ع) و ائمه (ع) این چنین کار کنیم.

من در این مطلب از این فلاش‌بک‌ها و سابقة‌ ذهنی و فکر و تخیل استفاده کرده‌ام و سعی کرده‌ام اولاً در مورد غیربنی هاشم به کار ببرم؛ حتی در مورد بنیهاشم و غیرمعصوم هم خیلی دستم باز نیست در مورد حضرت زینب(س) یا فرزندان امام حسین(ع) و برادران امام حسین(ع) ولی تا آنجایی که مطلب بوده است در مورد بقیة اصحاب آن هم در حد کتابی کار کرده‌ام آن حدی که کسی نتواند بگوید آقا شما این حرف را از کجا آوردید یعنی استنادی را من گرفتم و براساس آن استناد یک مقدار باز کردم و شیرین کردم و بیانش را عوض کردم این است که در هر صورت رمان‌نویسان یک مقدار این خطر را میدانند و میدانند که دست و بالشان بسته است و هر فکر و فلاش‌بک و سابقة ذهنی و تخیلی را به این سادگی وارد قضیه نمیتوانند، بکنند.
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما